پرش به محتوا

اراده الهی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ']]' به ' [['
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[')
خط ۲۱: خط ۲۱:
*توضیح آنکه، [[اراده]] و مشیّت ما ناقص و محدود است؛ لذا اگر چیزی را [[اراده]] کنیم، باید به چیزهایی غیر از ارادۀ خود [[متوسل]] شویم و تا آن اسباب و وسایل را کسب نکنیم، از ارادۀ ما کاری ساخته نیست. همچنین به منظور تحقق [[اراده]]، سلسله‌ای از موانع را باید رفع کنیم و با وجود آن موانع، از ارادۀ ما کاری ساخته نیست؛ اما چون ارادۀ [[خداوند]] بر همه چیز محیط است و همه چیز به ارادۀ اوست؛ اسباب و وسایط و موانع نیز مولود [[اراده]] و [[مشیت]] خداست. پس، در مرتبه‌ای که ارادۀ او [[حاکم]] است، هیچ چیز در برابر او به عنوان شرط یا سبب یا [[مانع]] موجودیت نخواهد یافت و شروط و اسباب و موانع و زوال موانع، همگی مادون و محکوم و تابع ارادۀ اوست. پس، آنچه او [[اراده]] می‌‌کند، بدون هیچ وقفه‌ای، همان طور تحقق می‌‌یابد که او [[اراده]] کرده است.
*توضیح آنکه، [[اراده]] و مشیّت ما ناقص و محدود است؛ لذا اگر چیزی را [[اراده]] کنیم، باید به چیزهایی غیر از ارادۀ خود [[متوسل]] شویم و تا آن اسباب و وسایل را کسب نکنیم، از ارادۀ ما کاری ساخته نیست. همچنین به منظور تحقق [[اراده]]، سلسله‌ای از موانع را باید رفع کنیم و با وجود آن موانع، از ارادۀ ما کاری ساخته نیست؛ اما چون ارادۀ [[خداوند]] بر همه چیز محیط است و همه چیز به ارادۀ اوست؛ اسباب و وسایط و موانع نیز مولود [[اراده]] و [[مشیت]] خداست. پس، در مرتبه‌ای که ارادۀ او [[حاکم]] است، هیچ چیز در برابر او به عنوان شرط یا سبب یا [[مانع]] موجودیت نخواهد یافت و شروط و اسباب و موانع و زوال موانع، همگی مادون و محکوم و تابع ارادۀ اوست. پس، آنچه او [[اراده]] می‌‌کند، بدون هیچ وقفه‌ای، همان طور تحقق می‌‌یابد که او [[اراده]] کرده است.
*اگر وجود چیزی به یک سلسله شرایط موقوف باشد، از منظر آن چیز صحیح است که بگوییم به شرایطی مشروط است؛ اما از منظر ارادۀ [[الهی]] صحیح نیست گفته شود به شرایطی مشروط است. در [[حقیقت]] اجرای ارادۀ [[الهی]] به چیزی مشروط نیست، بلکه ارادۀ [[الهی]]، آن را با همان شرط [[اراده]] کرده است و آن هم بدون هیچ وقفه و به همان نحو که [[اراده]] شده به وجود آمده است. اگر [[اراده]] و [[مشیت]] و [[حکمت الهی]] تعلق گرفته باشد که جانداران تدریجاً و در طول میلیاردها سال سلسله‌وار گردند، طبعاً موجودات به همان نحو وجود می‌‌یابند. پس غلط است بگوییم لازمۀ [[مشیت]] مطلقۀ [[الهی]] این است که همه چیز دفعی الوجود باشد، بلکه لازمۀ [[مشیت]] مطلقه [[الهی]] این است که همه چیز به همان نحو که او [[اراده]] کرده است، خواه به صورت دفعی و خواه به صورت تدریجی، بدون توقف به امری ماورای [[اراده]] [[پروردگار]]، وجود پیدا کند<ref>. ر.ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵.</ref>.  
*اگر وجود چیزی به یک سلسله شرایط موقوف باشد، از منظر آن چیز صحیح است که بگوییم به شرایطی مشروط است؛ اما از منظر ارادۀ [[الهی]] صحیح نیست گفته شود به شرایطی مشروط است. در [[حقیقت]] اجرای ارادۀ [[الهی]] به چیزی مشروط نیست، بلکه ارادۀ [[الهی]]، آن را با همان شرط [[اراده]] کرده است و آن هم بدون هیچ وقفه و به همان نحو که [[اراده]] شده به وجود آمده است. اگر [[اراده]] و [[مشیت]] و [[حکمت الهی]] تعلق گرفته باشد که جانداران تدریجاً و در طول میلیاردها سال سلسله‌وار گردند، طبعاً موجودات به همان نحو وجود می‌‌یابند. پس غلط است بگوییم لازمۀ [[مشیت]] مطلقۀ [[الهی]] این است که همه چیز دفعی الوجود باشد، بلکه لازمۀ [[مشیت]] مطلقه [[الهی]] این است که همه چیز به همان نحو که او [[اراده]] کرده است، خواه به صورت دفعی و خواه به صورت تدریجی، بدون توقف به امری ماورای [[اراده]] [[پروردگار]]، وجود پیدا کند<ref>. ر.ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵.</ref>.  
*به علاوه، [[حکما]] ثابت کرده‌اند نحوۀ وجود امور تدریجی الوجود که به تدریجی منحصر است؛ نوعی دیگر از وجود، یعنی وجود ثابت و دفعی، بر آنها محال است. (علاوه بر آنکه، [[حکما]] ثابت کرده‌اند نوعی دیگر از وجود، یعنی وجود ثابت و دفعی، بر نحوۀ وجودِ امور تدریجی الوجود که به تدریجی، منحصر است، محال می‌‌باشد). پس قابلیت قابل نیز تدریج را اقتضا می‌‌کند؛ چراکه بنابر اصل حرکتِ [[جوهریه ]][[صدرالمتألهین]] شیرازی، هیچ امر ثابتی در [[طبیعت]] وجود ندارد و نمی‌تواند وجود داشته باشد. همه چیز در [[طبیعت]] تدریجی الوجود است و جز این نمی‌تواند باشد<ref>ر.ک. مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادی‌گری، ص۱۱۵.</ref>.<ref>. ر.ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵.</ref>  
*به علاوه، [[حکما]] ثابت کرده‌اند نحوۀ وجود امور تدریجی الوجود که به تدریجی منحصر است؛ نوعی دیگر از وجود، یعنی وجود ثابت و دفعی، بر آنها محال است. (علاوه بر آنکه، [[حکما]] ثابت کرده‌اند نوعی دیگر از وجود، یعنی وجود ثابت و دفعی، بر نحوۀ وجودِ امور تدریجی الوجود که به تدریجی، منحصر است، محال می‌‌باشد). پس قابلیت قابل نیز تدریج را اقتضا می‌‌کند؛ چراکه بنابر اصل حرکتِ [[جوهریه ]] [[صدرالمتألهین]] شیرازی، هیچ امر ثابتی در [[طبیعت]] وجود ندارد و نمی‌تواند وجود داشته باشد. همه چیز در [[طبیعت]] تدریجی الوجود است و جز این نمی‌تواند باشد<ref>ر.ک. مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادی‌گری، ص۱۱۵.</ref>.<ref>. ر.ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵.</ref>  
==نتیجه گیری==
==نتیجه گیری==
*بنابراین می‌‌توان نتیجه گرفت دربارۀ ماهیت [[اراده الهی]] دو نظریه مطرح است؛ یکی [[علم به اصلح]] و دیگری [[علم]] و أمر. در ارتباط با شروری که در [[جهان]] وجود دارند نیز باید گفت، [[خداوند]] [[اراده]] کنندۀ [[خوبی‌ها]] و نیکی‌ها است و [[بدی‌ها]] و [[زشتی‌ها]] از او نیستند. همچنین، مطلق بودن ارادۀ [[الهی]] به این معناست که [[خداوند]] هر چه [[اراده]] کند، به همان نحو و بدون اینکه اجرای اراده‌اش بر امری ماورای خودش متوقف باشد، انجام می‌‌گیرد.
*بنابراین می‌‌توان نتیجه گرفت دربارۀ ماهیت [[اراده الهی]] دو نظریه مطرح است؛ یکی [[علم به اصلح]] و دیگری [[علم]] و أمر. در ارتباط با شروری که در [[جهان]] وجود دارند نیز باید گفت، [[خداوند]] [[اراده]] کنندۀ [[خوبی‌ها]] و نیکی‌ها است و [[بدی‌ها]] و [[زشتی‌ها]] از او نیستند. همچنین، مطلق بودن ارادۀ [[الهی]] به این معناست که [[خداوند]] هر چه [[اراده]] کند، به همان نحو و بدون اینکه اجرای اراده‌اش بر امری ماورای خودش متوقف باشد، انجام می‌‌گیرد.
۲۱۸٬۹۳۹

ویرایش