بحث:اراده الهی در کلام اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  1. علم به اصلح: بنابراین نظریه، اراده خداوند، نفس داعی است و آن، علم الهی به اصلح است؛ یعنی اراده عبارت از علم خدا به صلاحی است که در امور نهفته است. بیشتر متکلمان شیعه بر همین عقیده‌اند[۲]. حکمای الهی نیز بر این معنا تصریح کرده و گفته‌اند که اراده حق تعالی، عین علم او به نظام احسن است و این علم، منشأ آفرینش جهان به شمار است[۳]. شیخ طوسی گفته‌ است که معنای مرید بودن حق تعالی آن است که هرگاه کاری را مصلحت بداند، انجامش می‌دهد؛ چنان که اشیای عالم را به تدریج و آن‌گاه که مصلحت دانسته، آفریده است[۴][۵].
  2. نظریه علم و امر: شیخ مفید می‌گوید متعلق اراده الهی، کارهای خدا و بندگان است.اراده خدا، علم او است به نظام احسن یا مصلحت نهفته در کارها؛ علمی که سبب آفرینش پدیده‌ها و انجام کارها در زمان‌های معین می‌شود. وصفِ ذات حق به اراده ازلی، همانا وصف ذات او به علم ازلی است. وقتی اراده حق به کارهای انسان تعلق می‌گیرد، مراد آن است که خداوند، انسان را به انجام آزادانه کارها فرمان می‌دهد[۶].

اراده حق و شرور

اراده الهی در فرهنگ اصطلاحات علم کلام

  • "اراده الهی" دارای معانی متعددی است، از جمله عدم اکراه و عدم اجبار خداوند در کارهای خویش[۱۲]؛ علم به نظام احسن[۱۳][۱۴].
  • معنی مطلق بودن اراده الهی این است که خداوند هر چه اراده کند، به همان نحو و بدون اینکه اجرای اراده‌اش بر امری ماورای خودش متوقف باشد، انجام می‌‌گیرد. پس اگر او وجود چیزی را به شکل دفعی اراده کند، آن چیز به صورت آنی و دفعی به وجود می‌‌آید و اگر وجود چیزی را به صورت تدریجی اراده نماید، آن چیز به صورت تدریجی به وجود می‌‌آید. در حقیقت ایجاد پدیده به این نکته بستگی دارد که ذات احدیت وجود آن چیز را به چه شکلی اراده کرده باشد. (دفعتاً یا تدریجاً)
  • اینکه در مسئله اراده ازلی و مشیت ازلی، تصور شده که لازمه مشیت مطلقه ازلیه وجود همه مخلوقات، دفعتاً و آناً باشد؛ تصور اشتباهی است؛ زیرا لازمه مشیت و اراده مطلقه این است که هر چیز به شکلی که او اراده کند، بدون هیچ مانع و رادعی به وجود آید و میان اراده او و شیء اراده شده هیچ فصلی وجود نداشته باشد؛ نه اینکه هر چیزی که اراده می‌‌کند، دفعتاً به وجود آید، یعنی دفعی‌الوجود باشد.
  • توضیح اینکه، اراده و مشیّت ما ناقص و محدود است؛ لذا اگر چیزی را اراده کنیم، باید به چیزهایی غیر از اراده خود متوسل بشویم و تا آن اسباب و وسایل را کسب نکنیم، از اراده ما کاری ساخته نیست. همچنین به منظور تحقق اراده، سلسله‌ای از موانع را باید رفع کنیم و با وجود آن موانع، از اراده ما کاری ساخته نیست؛ اما چون اراده خداوند بر همه چیز محیط است و همه چیز به اراده اوست؛ اسباب و وسایط و موانع نیز مولود اراده و مشیت خداست. پس، در مرتبه‌ای که اراده او حاکم است، هیچ چیز در برابر او به عنوان شرط یا سبب یا مانع موجودیت نخواهد یافت و شروط و اسباب و موانع و زوال موانع، همگی مادون و محکوم و تابع اراده اوست. پس، آنچه او اراده می‌‌کند، بدون هیچ وقفه‌ای، همان طور تحقق می‌‌یابد که او اراده کرده است.
  • اگر وجود چیزی به یک سلسله شرایط موقوف باشد، از منظر آن چیز صحیح است که بگوییم به شرایطی مشروط است؛ اما از منظر اراده الهی صحیح نیست که گفته شود به شرایطی مشروط است. در حقیقت اجرای اراده الهی به چیزی مشروط نیست، بلکه اراده الهی آن را با همان شرط اراده کرده است و آن هم بدون هیچ وقفه و به همان نحو که اراده شده به وجود آمده است.
  • اگر اراده و مشیت و حکمت الهی تعلق گرفته باشد که جانداران تدریجاً و در طول میلیاردها سال سلسله‌وار گردند، طبعاً موجودات به همان نحو وجود می‌‌یابند. پس غلط است که بگوییم لازمه مشیت مطلقه الهی این است که همه چیز دفعی الوجود باشد، بلکه لازمه مشیت مطلقه الهی این است که همه چیز به همان نحو که او اراده کرده است، خواه به صورت دفعی و خواه به صورت تدریجی، بدون توقف به امری ماورای اراده پروردگار، وجود پیدا کند[۱۵].
  • به علاوه، حکما ثابت کرده‌اند که نحوه وجود امور تدریجی الوجود که به تدریجی منحصر است؛ نوعی دیگر از وجود، یعنی وجود ثابت و دفعی، بر آنها محال است. پس، قابلیت قابل نیز تدریج را اقتضا می‌‌کند. بنا بر اصل حرکت جوهریه صدرالمتألهین شیرازی، هیچ امر ثابتی در طبیعت وجود ندارد و نمی‌تواند وجود داشته باشد. همه چیز در طبیعت تدریجی الوجود است و جز این نمی‌تواند باشد[۱۶][۱۷].

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فرهنگ شیعه، ص 68.
  2. انوار الملکوت‌، ۶۷.
  3. دانشنامه علائی‌، ۹۷- ۹۳؛ اسفار، ۲/ ۳۱۶.
  4. الرسائل العشر، ۹۵؛ نهج المسترشدین‌، ۴۰.
  5. فرهنگ شیعه، ص 68-69.
  6. فرهنگ شیعه، ص 69.
  7. النکت الاعتقادیة، ۱۸.
  8. فرهنگ شیعه، ص 69.
  9. شرح منظومه حکمت‌، ۱۲۷ و ۱۲۸.
  10. النکت الاعتقادیة، ۱۹؛ تصحیح الاعتقاد، ۱۹؛ اعتقادات صدوق‌، ۲۱ و ۲۲؛ شرح باب حادی عشر، ۲۶- ۲۳؛ کشف المراد، ۱۹۴، ۲۳۳ و ۲۳۸.
  11. فرهنگ شیعه، ص 69.
  12. سبحانی، منشور عقاید امامیه، ص۶۰.
  13. صدرالمتألهین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۶.
  14. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴.
  15. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۵.
  16. مطهری، علل گرایش به مادی‌گری، ص۱۱۵.
  17. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۵.