پرش به محتوا

ارکان انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ']]' به ' [['
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[')
خط ۸۳: خط ۸۳:
[[پرونده:5784577.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی رضا پناهیان]]]]
[[پرونده:5784577.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی رضا پناهیان]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«'''[[اعتراض]] به وضع موجود''': مقدمه پدید است آمدن احساس [[انتظار فرج]]، [[اعتراض]] به وضع موجود است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] است، نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است، باشد. این [[اعتراض]] هرچند ممکن است مقدمه خارجی [[انتظار]] محسوب شود نه عضو درونی آن، اما به [[دلیل]] نقش حیاتی و مهمی که در شکل‌گیری [[انتظار]] دارد، آن را اولین عنصر [[انتظار]] برمی‌شماریم. [[انسان]] باید به وضع موجود [[اعتراض]] داشته باشد، و الا نمی‌تواند [[منتظر]] باشد. حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود می‌یابد و به وضع موجود معترض نیست، نمی‌تواند به [[حد ]][[انتظار]] برسد و [[منتظر]] تحقق وضع مطلوب باشد. این [[اعتراض]] در هر درجه‌ای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد، عنصر اول [[انتظار]] محسوب می‌شود. عدم [[قناعت]] به داشته‌ها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشته‌ها می‌کند؛ و این سرگردانی و تلاش برای "داشتن" که معمولاً با [[امید]] به "یافتن" همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]].
:::::*«'''[[اعتراض]] به وضع موجود''': مقدمه پدید است آمدن احساس [[انتظار فرج]]، [[اعتراض]] به وضع موجود است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] است، نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است، باشد. این [[اعتراض]] هرچند ممکن است مقدمه خارجی [[انتظار]] محسوب شود نه عضو درونی آن، اما به [[دلیل]] نقش حیاتی و مهمی که در شکل‌گیری [[انتظار]] دارد، آن را اولین عنصر [[انتظار]] برمی‌شماریم. [[انسان]] باید به وضع موجود [[اعتراض]] داشته باشد، و الا نمی‌تواند [[منتظر]] باشد. حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود می‌یابد و به وضع موجود معترض نیست، نمی‌تواند به [[حد ]] [[انتظار]] برسد و [[منتظر]] تحقق وضع مطلوب باشد. این [[اعتراض]] در هر درجه‌ای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد، عنصر اول [[انتظار]] محسوب می‌شود. عدم [[قناعت]] به داشته‌ها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشته‌ها می‌کند؛ و این سرگردانی و تلاش برای "داشتن" که معمولاً با [[امید]] به "یافتن" همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]].
:::::*'''[[آگاهی]] از وضع مطلوب''': عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است. یعنی خبر داشتن از وضعیتی که می‌توانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردار نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که می‌توانیم و باید دریافت کنیم ولی چون از آنها بی‌خبریم، خرابیم و بی‌خیال. عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است؛ وضع مطلوب و ایده‌آلی که بی‌خبری ما از آن، سبب می‌شود که [[توانایی]] [[درک]] و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از [[درک]] ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیب‌شناسی وضع موجود، وابسته به [[فهم]] آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توانیم وضع موجود خود ارزیابی کنیم؟ لابد باید به الگوهای مندرس شرقی و غربی که در مدارس و دانشگاه‌ها می‌آموزیم، دل‌خوش کنیم و خود را با مقیاس‌های ناقص و غیر انسانی بلاد [[کفر]]، اندازه‌گیری کنیم؛ کاری که شیوه مرسوم و [[ناپسند]] برخی [[نخبگان]] فرنگ‌باور مملکت ماست.
:::::*'''[[آگاهی]] از وضع مطلوب''': عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است. یعنی خبر داشتن از وضعیتی که می‌توانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردار نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که می‌توانیم و باید دریافت کنیم ولی چون از آنها بی‌خبریم، خرابیم و بی‌خیال. عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است؛ وضع مطلوب و ایده‌آلی که بی‌خبری ما از آن، سبب می‌شود که [[توانایی]] [[درک]] و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از [[درک]] ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیب‌شناسی وضع موجود، وابسته به [[فهم]] آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توانیم وضع موجود خود ارزیابی کنیم؟ لابد باید به الگوهای مندرس شرقی و غربی که در مدارس و دانشگاه‌ها می‌آموزیم، دل‌خوش کنیم و خود را با مقیاس‌های ناقص و غیر انسانی بلاد [[کفر]]، اندازه‌گیری کنیم؛ کاری که شیوه مرسوم و [[ناپسند]] برخی [[نخبگان]] فرنگ‌باور مملکت ماست.
::::::بعضی وقت‌ها کسی که [[آگاهی]] و تصویر دقیقی از وضع مطلوب ندارد، حتی نمی‌تواند به وضع موجود معترض باشد. تنها با [[آگاهی]] از ویژگی [[جامعه مهدوی]] است که می‌توان از وضعیت [[غیبت]] (وضعیت موجود) نالان بود و برای [[ظهور]] بی‌قراری کرد، و الا کسی که به [[زندگی]] در این شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک [[زندگی]] [[عالی]] غافل شود، دیگر نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستی‌های حیات فردی و [[اجتماعی]] خود را می‌پذیرد و آنها را اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌کند.
::::::بعضی وقت‌ها کسی که [[آگاهی]] و تصویر دقیقی از وضع مطلوب ندارد، حتی نمی‌تواند به وضع موجود معترض باشد. تنها با [[آگاهی]] از ویژگی [[جامعه مهدوی]] است که می‌توان از وضعیت [[غیبت]] (وضعیت موجود) نالان بود و برای [[ظهور]] بی‌قراری کرد، و الا کسی که به [[زندگی]] در این شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک [[زندگی]] [[عالی]] غافل شود، دیگر نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستی‌های حیات فردی و [[اجتماعی]] خود را می‌پذیرد و آنها را اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌کند.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش