جز
جایگزینی متن - 'ابلاغ وحی' به 'ابلاغ وحی'
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
'''۲. [[مقام امامت]] و [[ولایت]] فراتر از [[نبوت]] "نگاه عرفانی":''' "[[نبی]]" با نفس قدسی خویش و [[عنایت الهی]] میتواند با [[عالم غیب]] مرتبط شده و از طریق [[وحی]] [[شریعت]] آسمانی دریافت و به [[ابلاغ]] و [[تبلیغ]] آن بپردازد و یا حداقل با دریافت مأموریت آسمانی به تبلّغ و زدودن آفات [[شریعت]] پیشین دست زند که در اصطلاح از قسم اوّل به [[پیامبران تشریعی]] و از قسم دوم به [[پیامبران تبلیغی]] تعبیر میشود. | '''۲. [[مقام امامت]] و [[ولایت]] فراتر از [[نبوت]] "نگاه عرفانی":''' "[[نبی]]" با نفس قدسی خویش و [[عنایت الهی]] میتواند با [[عالم غیب]] مرتبط شده و از طریق [[وحی]] [[شریعت]] آسمانی دریافت و به [[ابلاغ]] و [[تبلیغ]] آن بپردازد و یا حداقل با دریافت مأموریت آسمانی به تبلّغ و زدودن آفات [[شریعت]] پیشین دست زند که در اصطلاح از قسم اوّل به [[پیامبران تشریعی]] و از قسم دوم به [[پیامبران تبلیغی]] تعبیر میشود. | ||
امّا در میان [[پیامبران]] برخی پیدا شدند که علاوه بر [[ارتباط غیبی]] و [[دریافت شریعت]] به ارتباط خاص با [[مقام]] قدسی الهی مفتخر شدند که آن [[مقام]] اعلی و کامل از [[کشف]] و مواجهه با تجلیّات الهی است. مصداق روشن آن اعطای [[مقام امامت]] توسّط [[خداوند]] به [[حضرت ابراهیم]] بعد از گذشت سالها از [[مقام امامت]] وی میباشد. از آن کاملاً برمیآید که [[مقام امامت]] مافوق [[مقام امامت]] می باشد. از این رو [[عارفان]] [[مسلمان]] نظریّه اصالت و گوهرانگاری [[مقام ولایت]] بر [[مقام امامت]] را مطرح کردند، به این صورت که [[انسان|انسانهای]] دارای [[مقام ولایت]] و [[امامت]] با اتصال و [[مواجهه با فرشتگان]] به تعبیر دینی و یا عقل مجرّده به تعبیر فلسفی و عرفانی میتوانند از طریق آنان اسرار و [[اخبار غیبی]] را دریافت کنند که آن شامل [[معارف دینی]] نیز میشود، این نوع مواجهه با امر قدسی مرهون داشتن نفس زکیه و تکاملیافته است که با [[عنایت الهی]] میسور میشود. این نوع مواجهه [[انسان کامل|انسانهای کامل]] با امر قدسی از طریق [[وحی]] اصطلاحی و [[دریافت شریعت]] نیست تا بر آن [[نبوت]] خصوصاً [[نبوت]] [[تشریع|تشریعی]] [[صدق]] کند و با اصل [[خاتمیت]] ناهمخوان باشد. | امّا در میان [[پیامبران]] برخی پیدا شدند که علاوه بر [[ارتباط غیبی]] و [[دریافت شریعت]] به ارتباط خاص با [[مقام]] قدسی الهی مفتخر شدند که آن [[مقام]] اعلی و کامل از [[کشف]] و مواجهه با تجلیّات الهی است. مصداق روشن آن اعطای [[مقام امامت]] توسّط [[خداوند]] به [[حضرت ابراهیم]] بعد از گذشت سالها از [[مقام امامت]] وی میباشد. از آن کاملاً برمیآید که [[مقام امامت]] مافوق [[مقام امامت]] می باشد. از این رو [[عارفان]] [[مسلمان]] نظریّه اصالت و گوهرانگاری [[مقام ولایت]] بر [[مقام امامت]] را مطرح کردند، به این صورت که [[انسان|انسانهای]] دارای [[مقام ولایت]] و [[امامت]] با اتصال و [[مواجهه با فرشتگان]] به تعبیر دینی و یا عقل مجرّده به تعبیر فلسفی و عرفانی میتوانند از طریق آنان اسرار و [[اخبار غیبی]] را دریافت کنند که آن شامل [[معارف دینی]] نیز میشود، این نوع مواجهه با امر قدسی مرهون داشتن نفس زکیه و تکاملیافته است که با [[عنایت الهی]] میسور میشود. این نوع مواجهه [[انسان کامل|انسانهای کامل]] با امر قدسی از طریق [[وحی]] اصطلاحی و [[دریافت شریعت]] نیست تا بر آن [[نبوت]] خصوصاً [[نبوت]] [[تشریع|تشریعی]] [[صدق]] کند و با اصل [[خاتمیت]] ناهمخوان باشد. | ||
[[ابن عربی]] [[عارف]] نامور جهان [[اسلام]] در اینباره میگوید:{{عربی|" ان الولایة هی الفلک الحیط العالم و لهذا لم تنقطع و لها الأنباء العالم و امّا نبوة التشریع و الرسالة فمنقطعة و فی محمد{{صل}} قد انقطعت فلا نبی بعده، یعنی مشرّعاً او مشرّعاً له و لارسول و هو المشرع الا ان الله لطیف بعباده فأبقی لهم النبوة العامة التی لا تشریع فیها"}} <ref>فصول الحکم، فص عزیزی، صص ۱۳۴ و ۱۳۵ با تعلیقات عفیفی.</ref> وی در جای دیگر:{{عربی|"فالخلیفة عن الرسول من یأخذ الحکم بانقل عنه{{صل}} او بالأجتهاد الّذی اصله ایضاً منقول عنه{{صل}} و فینا من یأخذ عن الله فیکون خلیفة عن الله بعین ذلک فتکون المادة له من حیث کانت المادة لرسوله"}} <ref>فص داودیه، صص ۱۶۲ و ۱۶۳ و نیز: الفتوحات، ج ۲، صص ۱۴۳ و ۲۵۴؛ ج ۲، صص ۲۷۲ و ۴۲۹.</ref>. همو اشاره میکند که [[حضرت محمد]] {{صل}} در هر دو [[مقام]] یعنی [[مقام امامت]] و [[ولایت]] به نقطه [[کمال]] و اوج نائل آمده و دیگران تابع او هستند. بر این اساس ممکن است بعد از دورهٔ [[خاتمیت]] [[پیامبر اسلام]] بعض [[انسان]]ها پیدا شوند که به نقطه تکامل معنویّت و [[مقام ولایت]] نائل آمده و مورد توجّه و [[عنایت الهی]] قرار گیرند و در پرتو آن با [[عالم غیب]] و درجات مختلف آن ارتباط برقرار نموده و [[اخبار غیبی]] را از آن ناحیه دریافت کنند، که وجود چنین [[انسان|انسان هایی]] و پذیرش آن با اصل [[خاتمیت]] منافات ندارد؛ چراکه آنان مدّعی مقام [[نبوت]] و [[دریافت شریعت]] جدید یا [[ابلاغ | [[ابن عربی]] [[عارف]] نامور جهان [[اسلام]] در اینباره میگوید:{{عربی|" ان الولایة هی الفلک الحیط العالم و لهذا لم تنقطع و لها الأنباء العالم و امّا نبوة التشریع و الرسالة فمنقطعة و فی محمد{{صل}} قد انقطعت فلا نبی بعده، یعنی مشرّعاً او مشرّعاً له و لارسول و هو المشرع الا ان الله لطیف بعباده فأبقی لهم النبوة العامة التی لا تشریع فیها"}} <ref>فصول الحکم، فص عزیزی، صص ۱۳۴ و ۱۳۵ با تعلیقات عفیفی.</ref> وی در جای دیگر:{{عربی|"فالخلیفة عن الرسول من یأخذ الحکم بانقل عنه{{صل}} او بالأجتهاد الّذی اصله ایضاً منقول عنه{{صل}} و فینا من یأخذ عن الله فیکون خلیفة عن الله بعین ذلک فتکون المادة له من حیث کانت المادة لرسوله"}} <ref>فص داودیه، صص ۱۶۲ و ۱۶۳ و نیز: الفتوحات، ج ۲، صص ۱۴۳ و ۲۵۴؛ ج ۲، صص ۲۷۲ و ۴۲۹.</ref>. همو اشاره میکند که [[حضرت محمد]] {{صل}} در هر دو [[مقام]] یعنی [[مقام امامت]] و [[ولایت]] به نقطه [[کمال]] و اوج نائل آمده و دیگران تابع او هستند. بر این اساس ممکن است بعد از دورهٔ [[خاتمیت]] [[پیامبر اسلام]] بعض [[انسان]]ها پیدا شوند که به نقطه تکامل معنویّت و [[مقام ولایت]] نائل آمده و مورد توجّه و [[عنایت الهی]] قرار گیرند و در پرتو آن با [[عالم غیب]] و درجات مختلف آن ارتباط برقرار نموده و [[اخبار غیبی]] را از آن ناحیه دریافت کنند، که وجود چنین [[انسان|انسان هایی]] و پذیرش آن با اصل [[خاتمیت]] منافات ندارد؛ چراکه آنان مدّعی مقام [[نبوت]] و [[دریافت شریعت]] جدید یا [[ابلاغ وحی]] نیستند و اصل [[خاتمیت]] تنها به این ادّعا مهر پایان زده است. پس اصل ادّعای [[ارتباط با عالم غیبی]] و [[فرود فرشتگان]] امر ممکن و مطابق [[آیات]] نیز بر غیر [[پیامبران]] واقع هم شده است، امّا بحث دیگر تطبیق آن [[مقام]] بر مصادیق خود است که در نکته بعدی میآید. | ||
'''۳. اعتراف [[اهل سنت]] به اصل [[الهام]] و مکاشفه:''' اکثر [[عالمان]] [[اهل سنت]] اعمّ از متکلّم، محدّث و مفسّر به اصل وجود [[الهام]] و [[مکاشفه]] بر غیر [[پیامبران]] اعتراف نمودهاند؛ چراکه وقتی مسئلهای مورد [[نص]] [[آیات]] [[قرآن]] باشد، مخالفت با آن جایز نیست، لذا [[مفسران]] [[اهل سنت]] مانند [[مفسران]] [[شیعی]] در [[تفسیر]] [[آیات]] [[الهام]] و [[وحی]] بر غیر [[پیامبران]] - که در صفحات گذشته اشاره شد - [[وحی]] به غیر [[پیامبر]] را بر معنای [[الهام]] و [[القا در قلب]] و نوعی [[مکاشفه]] اخذ و [[تفسیر]] نمودند. [[ابن تیمه]]<ref>از علمای به نام [[اهل سنت]] که سلفیگری و مشرب ظاهرگرایی او معروف است</ref> [[الهام]] را برای آحاد [[مؤمنان]] ممکن میداند <ref>«الألهام یکون لآحاد المؤمنین»، (کتب و رسایل و فتاوی ابن تیمه، ج ۱۲، ص ۱۲۸).</ref>، لکن با مشرب سنیگرایاش این نکته را هم میافزاید که [[الهام]] و [[مکاشفه]] هیچکس به پای [[مکاشفه]] [[الهام]] [[عمر]] [[خلیفه دوم]] نمیرسد<ref>«فکل من کان اهل الألهام و المکاشفة لم یکن [[افضل]] من عمر»؛ کتب و رسایل و فتاوی ابن تیمه، ج ۱۳، ص ۷۴.</ref> | '''۳. اعتراف [[اهل سنت]] به اصل [[الهام]] و مکاشفه:''' اکثر [[عالمان]] [[اهل سنت]] اعمّ از متکلّم، محدّث و مفسّر به اصل وجود [[الهام]] و [[مکاشفه]] بر غیر [[پیامبران]] اعتراف نمودهاند؛ چراکه وقتی مسئلهای مورد [[نص]] [[آیات]] [[قرآن]] باشد، مخالفت با آن جایز نیست، لذا [[مفسران]] [[اهل سنت]] مانند [[مفسران]] [[شیعی]] در [[تفسیر]] [[آیات]] [[الهام]] و [[وحی]] بر غیر [[پیامبران]] - که در صفحات گذشته اشاره شد - [[وحی]] به غیر [[پیامبر]] را بر معنای [[الهام]] و [[القا در قلب]] و نوعی [[مکاشفه]] اخذ و [[تفسیر]] نمودند. [[ابن تیمه]]<ref>از علمای به نام [[اهل سنت]] که سلفیگری و مشرب ظاهرگرایی او معروف است</ref> [[الهام]] را برای آحاد [[مؤمنان]] ممکن میداند <ref>«الألهام یکون لآحاد المؤمنین»، (کتب و رسایل و فتاوی ابن تیمه، ج ۱۲، ص ۱۲۸).</ref>، لکن با مشرب سنیگرایاش این نکته را هم میافزاید که [[الهام]] و [[مکاشفه]] هیچکس به پای [[مکاشفه]] [[الهام]] [[عمر]] [[خلیفه دوم]] نمیرسد<ref>«فکل من کان اهل الألهام و المکاشفة لم یکن [[افضل]] من عمر»؛ کتب و رسایل و فتاوی ابن تیمه، ج ۱۳، ص ۷۴.</ref> |