پرش به محتوا

نص: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ مهٔ ۲۰۲۰
خط ۱۶: خط ۱۶:
==دلائل انحصاری بودن اعتبار نص==
==دلائل انحصاری بودن اعتبار نص==
برای اثبات انحصاری بودن راه نص برای [[شناخت امام]] و عدم اعتبار سایر راه‌های [[تعیین امام]] به وجوهی [[استدلال]] شده برخی از آنها عبارتند از:
برای اثبات انحصاری بودن راه نص برای [[شناخت امام]] و عدم اعتبار سایر راه‌های [[تعیین امام]] به وجوهی [[استدلال]] شده برخی از آنها عبارتند از:
*'''[[نصب الهی]] [[امام]]'''
 
===دلیل اول: [[نصب الهی امام]===
یکی از [[ویژگی‌های امام]] [[نصب الهی]] است یعنی [[امام]] باید از طرف [[خدا]] به این [[مقام]] و درجه نائل گردد. [[امت اسلامی]] موظفند از [[امامی]] متابعت کنند که [[منصوب]] از جانب [[خداوند تعالی]] باشد، حال چگونه می‌‌توانند این ویژگی مهم را احراز کنند؟
یکی از [[ویژگی‌های امام]] [[نصب الهی]] است یعنی [[امام]] باید از طرف [[خدا]] به این [[مقام]] و درجه نائل گردد. [[امت اسلامی]] موظفند از [[امامی]] متابعت کنند که [[منصوب]] از جانب [[خداوند تعالی]] باشد، حال چگونه می‌‌توانند این ویژگی مهم را احراز کنند؟
[[نصب امام]] فعل و [[جعل]] [[الهی]] است و این مطلب از راه‌های معمولی و در دسترس قابل احراز نیست و تنها راه [[شناخت امام]] [[منصوب]]، نص از جانب [[خداوند تعالی]] است<ref>سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص ۱۱۶.</ref>.
[[نصب امام]] فعل و [[جعل]] [[الهی]] است و این مطلب از راه‌های معمولی و در دسترس قابل احراز نیست و تنها راه [[شناخت امام]] [[منصوب]]، نص از جانب [[خداوند تعالی]] است<ref>سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص ۱۱۶.</ref>.
*'''[[عصمت امام]]'''
 
===دلیل دوم: [[عصمت امام]]===
[[امامیه]] از آنجا که [[منصب امامت]] را یک [[مقام]] و [[جایگاه]] ویژه می‌‌دانند و شرط [[امام]] را [[انصاف]] به [[عصمت]] می‌‌دانند و این [[وصف]] برای هیچ کس قابل تشخیص نیست، تنها [[راه تعیین]] و [[شناخت امام]] نزد آنان تنصیص است. یعنی [[خداوند تعالی]] از لسان [[نبی اکرم]] و یا [[امام]] [[منصوص]]، [[امامت]] فردی را به [[امت]] [[ابلاغ]] می‌‌فرماید و راه دیگری غیر از نص نمی‌تواند برای [[شناخت]] و معرفی [[امام]] معتبر باشد<ref>ر.ک: الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص ۳۱۳ و ر.ک: الشافی فی الإمامة، ج ۲، ص ۵ و علامه در شرح کلام خواجه: {{عربی|و العصمه تقتضی النصّ}} می‌‌گوید: {{عربی| انا قد بینا أنه یجب أن یکون الامام معصوما و العصمه أمر خفی لا یعلمها الا الله تعالی فیجب أن یکون من قبله تعالی لانه العالم بالشرط دون غیره}}. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص ۱۸۷ و نیز ر.ک: إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص ۳۳۷.</ref>.
[[امامیه]] از آنجا که [[منصب امامت]] را یک [[مقام]] و [[جایگاه]] ویژه می‌‌دانند و شرط [[امام]] را [[انصاف]] به [[عصمت]] می‌‌دانند و این [[وصف]] برای هیچ کس قابل تشخیص نیست، تنها [[راه تعیین]] و [[شناخت امام]] نزد آنان تنصیص است. یعنی [[خداوند تعالی]] از لسان [[نبی اکرم]] و یا [[امام]] [[منصوص]]، [[امامت]] فردی را به [[امت]] [[ابلاغ]] می‌‌فرماید و راه دیگری غیر از نص نمی‌تواند برای [[شناخت]] و معرفی [[امام]] معتبر باشد<ref>ر.ک: الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص ۳۱۳ و ر.ک: الشافی فی الإمامة، ج ۲، ص ۵ و علامه در شرح کلام خواجه: {{عربی|و العصمه تقتضی النصّ}} می‌‌گوید: {{عربی| انا قد بینا أنه یجب أن یکون الامام معصوما و العصمه أمر خفی لا یعلمها الا الله تعالی فیجب أن یکون من قبله تعالی لانه العالم بالشرط دون غیره}}. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص ۱۸۷ و نیز ر.ک: إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص ۳۳۷.</ref>.
به [[بیان]] دیگر ما [[مکلف]] به [[پیروی]] و [[اطاعت از امام]] [[معصوم]] هستیم و از سوی دیگر راهی برای [[شناخت]] او در دست نداریم پس اگر نصی در [[تعیین امام]] باشد [[وجوب اطاعت]] [[تکلیف]] به ما لا یطاق و محال خواهد شد<ref>گوهرمراد، ص ۴۶۹.</ref>.
به [[بیان]] دیگر ما [[مکلف]] به [[پیروی]] و [[اطاعت از امام]] [[معصوم]] هستیم و از سوی دیگر راهی برای [[شناخت]] او در دست نداریم پس اگر نصی در [[تعیین امام]] باشد [[وجوب اطاعت]] [[تکلیف]] به ما لا یطاق و محال خواهد شد<ref>گوهرمراد، ص ۴۶۹.</ref>.


ملازمه بین [[عصمت]] و [[منصوب]] بودن به وضوح در [[کلام]] [[نورانی]] [[امام هفتم]]{{ع}} به [[نقل]] از آباء گرامی ایشان از [[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} [[بیان]] شده است: {{متن حدیث|عَنْ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ: الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً}}<ref>معانی الأخبار، ص ۱۳۲ باب معنی عصمة الإمام حدیث اول حضرت موسی ابن جعفر به نقل از پدرش از نیایش از امام سجاد{{ع}} فرمود: از ما خاندان جز معصوم، شخص دیگری نمی‌تواند باشد، و عصمت صفتی نیست که در ظاهر بدن باشد تا با چشم دیده شده و شناخته گردد، و به همین جهت امکان ندارد معصوم بودن کسی را به دست آورد مگر خدا به وسیله پیغمبرش آن را صریحاً فرموده باشد.</ref>.
ملازمه بین [[عصمت]] و [[منصوب]] بودن به وضوح در [[کلام]] [[نورانی]] [[امام هفتم]]{{ع}} به [[نقل]] از آباء گرامی ایشان از [[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} [[بیان]] شده است: {{متن حدیث|عَنْ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ: الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً}}<ref>معانی الأخبار، ص ۱۳۲ باب معنی عصمة الإمام حدیث اول حضرت موسی ابن جعفر به نقل از پدرش از نیایش از امام سجاد{{ع}} فرمود: از ما خاندان جز معصوم، شخص دیگری نمی‌تواند باشد، و عصمت صفتی نیست که در ظاهر بدن باشد تا با چشم دیده شده و شناخته گردد، و به همین جهت امکان ندارد معصوم بودن کسی را به دست آورد مگر خدا به وسیله پیغمبرش آن را صریحاً فرموده باشد.</ref>.
*'''[[افضلیت امام]]'''
 
===دلیل سوم: [[افضلیت امام]]===
یکی از [[ویژگی‌های امام]] [[افضلیت]] است حال سخن از احراز این خصوصیت در شخص [[امام]] است آیا برای [[اطمینان]] به اینکه [[افضل]] من الکل است - با توجه به قلمرو [[افضلیت]] - راهی غیر از تنصیص وجود دارد؟
یکی از [[ویژگی‌های امام]] [[افضلیت]] است حال سخن از احراز این خصوصیت در شخص [[امام]] است آیا برای [[اطمینان]] به اینکه [[افضل]] من الکل است - با توجه به قلمرو [[افضلیت]] - راهی غیر از تنصیص وجود دارد؟
توضیح این که [[امام]] باید [[افضل]] و [[برتر]] از همه [[امت]] باشد و [[افضلیت]] هم در کثرت [[ثواب]] نزد [[خداوند تعالی]] است و هم در [[صفات کمال]] یعنی اوصافی که در انجام [[وظائف]] [[امامت]] لازم است. حال با توجه به اینکه احراز [[افضلیت]] برای هیچ یک از افراد [[امت]] مقدور نیست - زیرا نه قابل [[حس]] و مشاهده است و نه قابل [[استدلال]] - راهی غیر از نص [[باقی]] نمی‌ماند<ref>ر.ک: شافی، ج ۲، ص ۷ و، ج ۲، ص ۴۲ و الألفین، ص ۴۱ و اللوامع الإلهیة فی المباحث الکلامیة، ص ۳۳۴.</ref>.
توضیح این که [[امام]] باید [[افضل]] و [[برتر]] از همه [[امت]] باشد و [[افضلیت]] هم در کثرت [[ثواب]] نزد [[خداوند تعالی]] است و هم در [[صفات کمال]] یعنی اوصافی که در انجام [[وظائف]] [[امامت]] لازم است. حال با توجه به اینکه احراز [[افضلیت]] برای هیچ یک از افراد [[امت]] مقدور نیست - زیرا نه قابل [[حس]] و مشاهده است و نه قابل [[استدلال]] - راهی غیر از نص [[باقی]] نمی‌ماند<ref>ر.ک: شافی، ج ۲، ص ۷ و، ج ۲، ص ۴۲ و الألفین، ص ۴۱ و اللوامع الإلهیة فی المباحث الکلامیة، ص ۳۳۴.</ref>.
*'''گستردگی [[علم امام]]'''
 
یکی از شرائط [[امامت]] [[دانایی]] خدادادی نسبت به تمام آنچه در انجام [[وظائف]] [[امامت]] لازم است، می‌‌باشد. حال احراز این [[دانایی]] با گستردگی که دارد از راه‌های معمول و رایج ناممکن است بنابراین همان طور که در دو [[استدلال]] قبل گفته شد تنها راه احراز این شرط نص است<ref>سید مرتضی می‌‌گوید: {{عربی|و قد استدل علی وجوب النص علی الامام بکونه عالما بجمیع الاحکام حتی لا یفوته شئ منها، و أن کونه عالما بها لا یمکن الوصول إلیه الا بالنص و لو امکن الوصول إلیه بالامتحان لم یجز أن یکون الممتحن له الا من هو عالم بجمیع الاحکام و قد علمنا أن من یمکنه اختیار الإمام و امتحانه من جماعات الامه لا یعلم بذلک}}. الشافی، ج ۲، ص ۷.</ref>.
===دلیل چهارم: [[گستردگی علم امام]]===
*'''تنصیص برای [[اتمام حجت]]'''
یکی از [[شرائط امامت]] [[دانایی خدادادی]] نسبت به تمام آنچه در انجام [[وظائف]] [[امامت]] لازم است، می‌‌باشد. حال احراز این [[دانایی]] با گستردگی که دارد از راه‌های معمول و رایج ناممکن است بنابراین همان طور که در دو [[استدلال]] قبل گفته شد تنها راه احراز این شرط نص است<ref>سید مرتضی می‌‌گوید: {{عربی|و قد استدل علی وجوب النص علی الامام بکونه عالما بجمیع الاحکام حتی لا یفوته شئ منها، و أن کونه عالما بها لا یمکن الوصول إلیه الا بالنص و لو امکن الوصول إلیه بالامتحان لم یجز أن یکون الممتحن له الا من هو عالم بجمیع الاحکام و قد علمنا أن من یمکنه اختیار الإمام و امتحانه من جماعات الامه لا یعلم بذلک}}. الشافی، ج ۲، ص ۷.</ref>.
 
===دلیل پنجم: [[تنصیص برای اتمام حجت]]===
از [[روایات]] فراوانی که درباره [[نص بر امام]] آمده است<ref>ر.ک: بحار الانوار، ج ۲۳ و ۲۴ و ۲۵.</ref> به یک مورد که [[ضرورت]] نص را مستند به [[لزوم]] [[اتمام حجت]] کرده بسنده می‌‌شود: أبی الجارود می‌‌گوید: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ{{ع}} بِمَ يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِخِصَالٍ أَوَّلُهَا نَصٌّ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيْهِ وَ نَصْبُهُ عَلَماً لِلنَّاسِ حَتَّى يَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً}}<ref>معانی الأخبار، ص ۱۰۱.</ref> از [[امام باقر]]{{ع}} پرسیدم [[امام]] با چه نشانه‌ای شناخته می‌‌گردد؟ فرمود: با چند [[خصلت]] که در اوست و نخست آنها تصریح از جانب [[خداوند]] تبارک و تعالی بر [[امامت]] او، نشانه‌ای است بر [[مردم]] که [[حجّت]] [[خدا]] بر ایشان باشد.
از [[روایات]] فراوانی که درباره [[نص بر امام]] آمده است<ref>ر.ک: بحار الانوار، ج ۲۳ و ۲۴ و ۲۵.</ref> به یک مورد که [[ضرورت]] نص را مستند به [[لزوم]] [[اتمام حجت]] کرده بسنده می‌‌شود: أبی الجارود می‌‌گوید: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ{{ع}} بِمَ يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِخِصَالٍ أَوَّلُهَا نَصٌّ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيْهِ وَ نَصْبُهُ عَلَماً لِلنَّاسِ حَتَّى يَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً}}<ref>معانی الأخبار، ص ۱۰۱.</ref> از [[امام باقر]]{{ع}} پرسیدم [[امام]] با چه نشانه‌ای شناخته می‌‌گردد؟ فرمود: با چند [[خصلت]] که در اوست و نخست آنها تصریح از جانب [[خداوند]] تبارک و تعالی بر [[امامت]] او، نشانه‌ای است بر [[مردم]] که [[حجّت]] [[خدا]] بر ایشان باشد.
*'''[[وجوب]] [[معرفت]] و [[اطاعت]]'''
 
===دلیل ششم: [[وجوب معرفت]] و [[وجوب اطاعت|اطاعت]]===
در [[نصوص دینی]] [[مردم]] [[مکلف]] به [[اطاعت]] و [[همراهی]] و [[شناخت امام]] شده‌اند مانند [[آیه اولی الامر]]<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و [[آیه]] مع الصادقین<ref>سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> و [[حدیث]] [[معرفت امام]]<ref>این حدیث با الفاظ گوناگون و مضمون واحد معرفت و اطاعت از امام را لازم می‌‌داند.</ref>. از سوی دیگر [[امام]] باید واجد شرایط و اوصافی باشد که برای [[مکلفان]] قابل احراز و شناسایی نیست. بنابراین اگر نصی نباشد [[وجوب اطاعت]] و [[معرفت]] [[تکلیف]] بما لا یطاق می‌‌شود که عقلاً قبیح است. و سپردن [[تعیین امام]] به [[مردم]] مستلزم [[مرگ جاهلی]] است برای کسانی که در طول زمان [[مشورت]] بمیرند<ref>شرح اصول کافی، ملامحمد صالح مازندرانی، ج ۵، ص ۱۹۹.</ref>.
در [[نصوص دینی]] [[مردم]] [[مکلف]] به [[اطاعت]] و [[همراهی]] و [[شناخت امام]] شده‌اند مانند [[آیه اولی الامر]]<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و [[آیه]] مع الصادقین<ref>سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> و [[حدیث]] [[معرفت امام]]<ref>این حدیث با الفاظ گوناگون و مضمون واحد معرفت و اطاعت از امام را لازم می‌‌داند.</ref>. از سوی دیگر [[امام]] باید واجد شرایط و اوصافی باشد که برای [[مکلفان]] قابل احراز و شناسایی نیست. بنابراین اگر نصی نباشد [[وجوب اطاعت]] و [[معرفت]] [[تکلیف]] بما لا یطاق می‌‌شود که عقلاً قبیح است. و سپردن [[تعیین امام]] به [[مردم]] مستلزم [[مرگ جاهلی]] است برای کسانی که در طول زمان [[مشورت]] بمیرند<ref>شرح اصول کافی، ملامحمد صالح مازندرانی، ج ۵، ص ۱۹۹.</ref>.
*'''[[جایگاه]] و [[منزلت امام]]'''
 
===دلیل هفتم: [جایگاه امام|جایگاه]] و [[منزلت امام]]===
با ملاله [[جایگاه]] ویژه و [[منزلت]] خاص [[امامت]] سپردن تعیین و [[شناخت امام]] به دست [[مردم]] [[تکلیف]] بما لا یطاق و قبیح شمرده می‌‌شود. [[امام رضا]]{{ع}} در خطابه‌ای که درباره [[امامت]] ایراد فرمود به این نکته اشاره دارد: {{متن حدیث|هَلْ يَعْرِفُونَ قَدْرَ الْإِمَامَةِ وَ مَحَلَّهَا مِنَ الْأُمَّةِ فَيَجُوزَ فِيهَا اخْتِيَارُهُمْ إِنَّ الْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى مَكَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ يَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ يَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ أَوْ يُقِيمُوا إِمَاماً بِاخْتِيَارِهِمْ}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۱۹۹؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۱، ص ۲۱۷.</ref>. مگر [[مردم]] [[مقام]] و [[منزلت]] [[امامت]] را در میان [[امت]] می‌‌دانند تا روا باشد که به [[اختیار]] و [[انتخاب]] ایشان واگذار شود، همانا [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و عمیقتر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن رسند یا به آرائشان آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود [[امامی]] [[منصوب]] کنند.
با ملاله [[جایگاه]] ویژه و [[منزلت]] خاص [[امامت]] سپردن تعیین و [[شناخت امام]] به دست [[مردم]] [[تکلیف]] بما لا یطاق و قبیح شمرده می‌‌شود. [[امام رضا]]{{ع}} در خطابه‌ای که درباره [[امامت]] ایراد فرمود به این نکته اشاره دارد: {{متن حدیث|هَلْ يَعْرِفُونَ قَدْرَ الْإِمَامَةِ وَ مَحَلَّهَا مِنَ الْأُمَّةِ فَيَجُوزَ فِيهَا اخْتِيَارُهُمْ إِنَّ الْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى مَكَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ يَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ يَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ أَوْ يُقِيمُوا إِمَاماً بِاخْتِيَارِهِمْ}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۱۹۹؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۱، ص ۲۱۷.</ref>. مگر [[مردم]] [[مقام]] و [[منزلت]] [[امامت]] را در میان [[امت]] می‌‌دانند تا روا باشد که به [[اختیار]] و [[انتخاب]] ایشان واگذار شود، همانا [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و عمیقتر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن رسند یا به آرائشان آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود [[امامی]] [[منصوب]] کنند.
اشکال شده که نزد [[امامیه]] راه [[شناخت امام]] منحصر به نص نیست بلکه [[معجزه]] هم می‌‌تواند راهی برای [[شناخت امام]] باشد بلکه برای شخصی که نص را نشنیده یا برایش [[نقل]] نشده باشد راه انحصاری [[شناخت امام]] [[معجزه]] است<ref>فاضل مقداد، إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص ۳۳۸: {{عربی| اعلم أن النص لغه: الاظهار و الإبانه. و اصطلاحا: هو اللفظ الذی لا یحتمل غیر ما فهم منه، و حینئذ فی حکم المصنف أن الامام یتعین بالنص لا بغیره نظر فانه کما یتعین بالنص یتعین بخلق المعجز علی یده کما فی حق قائم زمانننا (صلوات الله علیه و سلامه) و کما فی حق من لم یسمع النص و لم ینقل إلیه فان الامام مطلقا لا یتعین عنده الا بخلق المعجز}}.</ref>. در پاسخ می‌‌توان گفت: انحصار و تعیین نص در مقابل راه دیگر یعنی [[بیعت]] و [[اختیار]] است لذا منافاتی با اعتبار [[معجزه]] ندارد. علاوه بر این که نص اعم از [[معجزه]] است و بر همین اساس است که نص را به نص قولی و نص فعلی تقسیم کرده‌اند<ref>فاضل مقداد در لوامع می‌‌گوید: {{عربی| واعلم أن النص هنا قد یکون قولیا و قد یکون فعلیا کخلق المعجز علی یده فإنه قد یحتاج إلیه فی بعض الاوقات فیجب أن یکون له آیات و دلالات خارقه للعاده، و هو المطلوب}}. اللوامع الإلهیة فی المباحث الکلامیة، ص ۳۳۰.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۵۱-۱۵۵</ref>.
اشکال شده که نزد [[امامیه]] راه [[شناخت امام]] منحصر به نص نیست بلکه [[معجزه]] هم می‌‌تواند راهی برای [[شناخت امام]] باشد بلکه برای شخصی که نص را نشنیده یا برایش [[نقل]] نشده باشد راه انحصاری [[شناخت امام]] [[معجزه]] است<ref>فاضل مقداد، إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص ۳۳۸: {{عربی| اعلم أن النص لغه: الاظهار و الإبانه. و اصطلاحا: هو اللفظ الذی لا یحتمل غیر ما فهم منه، و حینئذ فی حکم المصنف أن الامام یتعین بالنص لا بغیره نظر فانه کما یتعین بالنص یتعین بخلق المعجز علی یده کما فی حق قائم زمانننا (صلوات الله علیه و سلامه) و کما فی حق من لم یسمع النص و لم ینقل إلیه فان الامام مطلقا لا یتعین عنده الا بخلق المعجز}}.</ref>. در پاسخ می‌‌توان گفت: انحصار و تعیین نص در مقابل راه دیگر یعنی [[بیعت]] و [[اختیار]] است لذا منافاتی با اعتبار [[معجزه]] ندارد. علاوه بر این که نص اعم از [[معجزه]] است و بر همین اساس است که نص را به نص قولی و نص فعلی تقسیم کرده‌اند<ref>فاضل مقداد در لوامع می‌‌گوید: {{عربی| واعلم أن النص هنا قد یکون قولیا و قد یکون فعلیا کخلق المعجز علی یده فإنه قد یحتاج إلیه فی بعض الاوقات فیجب أن یکون له آیات و دلالات خارقه للعاده، و هو المطلوب}}. اللوامع الإلهیة فی المباحث الکلامیة، ص ۳۳۰.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۵۱-۱۵۵</ref>.
۲۱۷٬۹۷۹

ویرایش