قیام جهانی امام مهدی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
*[[حکومت عدل جهانی]] و [[خلافت]] [[مؤمنان]] [[شایسته]]، بشارتی است که در همه آموزههای آسمانی به چشم میخورد. [[قیام جهانی مهدی]] [[موعود]]{{ع}}، نهضتی بزرگ و حتمی، علیه همه [[ستمگران]] و [[ستم]] پیشگان است که آخرین راه [[نفس]] را بر [[زندگی مادی]] و [[معنوی]] [[انسانها]] بستهاند. اگر چه تحقق این [[وعده]]، بر [[خداوند متعال]] لازم و حتمی است و نیازی به [[دلیل]] نیست؛ اما در سخنان [[معصومان]] و [[دانشمندان]] [[مسلمان]] بر حتمی بودن آن تأکید شده است. در اینجا با مجال محدود، به بعضی از بحثهای مربوط به این حادثه بزرگ اشاره میشود. برخی از عرصههای مهم این بحث از این قرارند: | *[[حکومت عدل جهانی]] و [[خلافت]] [[مؤمنان]] [[شایسته]]، بشارتی است که در همه آموزههای آسمانی به چشم میخورد. [[قیام جهانی مهدی]] [[موعود]]{{ع}}، نهضتی بزرگ و حتمی، علیه همه [[ستمگران]] و [[ستم]] پیشگان است که آخرین راه [[نفس]] را بر [[زندگی مادی]] و [[معنوی]] [[انسانها]] بستهاند. اگر چه تحقق این [[وعده]]، بر [[خداوند متعال]] لازم و حتمی است و نیازی به [[دلیل]] نیست؛ اما در سخنان [[معصومان]] و [[دانشمندان]] [[مسلمان]] بر حتمی بودن آن تأکید شده است. در اینجا با مجال محدود، به بعضی از بحثهای مربوط به این حادثه بزرگ اشاره میشود. برخی از عرصههای مهم این بحث از این قرارند: | ||
*از مشهورترین تعبیرها برای [[انقلاب جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} در منابع [[شیعه]] [[قیام]] است<ref>این واژه و مشتقات آن بجز در کتاب الفتن نعیم بن حماد یا کسانی که از وی نقل کردهاند، در منابع اهل سنت یافت نشد. نک: نعیم بن حماد، الفتن، ص۲۶۰، ۹۶۲ و ۹۷۴؛ ونیز نک: متقی هندی، کنز العمال، ج۱۱، ص۲۴۷، شماره ۳۱۴۰۰.</ref>. این واژه به معنای ایستادن و نقیض و خلاف معنای نشستن است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۵، ص۳۴۵؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص ۱۵۳۱.</ref>. و در اصطلاح عبارت است از: [[نهضت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} برابر [[ستمگران]]، برای برپایی [[قسط]] و [[عدل]] در سراسر کره [[زمین]]. چنین حادثهای بس بزرگ و با اهمیت است و در [[روایات]] از [[روز قیام]] آن [[حضرت]]، به عنوان یکی از "[[ایام الله]]" یاد شده است. [[امام باقر]]{{ع}} در اینباره میفرماید: {{متن حدیث|اَیامُ اللهِ ثَلاثَهٌ یَوْمُ یَقُومُ القائِمُ وَیَوْمُ الکَرهِ وَیَوْمُ الْقِیامَهِ}}؛ روزهای [[خداوند]] سه | *از مشهورترین تعبیرها برای [[انقلاب جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} در منابع [[شیعه]] [[قیام]] است<ref>این واژه و مشتقات آن بجز در کتاب الفتن نعیم بن حماد یا کسانی که از وی نقل کردهاند، در منابع اهل سنت یافت نشد. نک: نعیم بن حماد، الفتن، ص۲۶۰، ۹۶۲ و ۹۷۴؛ ونیز نک: متقی هندی، کنز العمال، ج۱۱، ص۲۴۷، شماره ۳۱۴۰۰.</ref>. این واژه به معنای ایستادن و نقیض و خلاف معنای نشستن است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۵، ص۳۴۵؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص ۱۵۳۱.</ref>. و در اصطلاح عبارت است از: [[نهضت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} برابر [[ستمگران]]، برای برپایی [[قسط]] و [[عدل]] در سراسر کره [[زمین]]. چنین حادثهای بس بزرگ و با اهمیت است و در [[روایات]] از [[روز قیام]] آن [[حضرت]]، به عنوان یکی از "[[ایام الله]]" یاد شده است. [[امام باقر]]{{ع}} در اینباره میفرماید: {{متن حدیث|اَیامُ اللهِ ثَلاثَهٌ یَوْمُ یَقُومُ القائِمُ وَیَوْمُ الکَرهِ وَیَوْمُ الْقِیامَهِ}}؛ روزهای [[خداوند]] سه روز است؛ روزی که [[حضرت قائم]]{{ع}} [[قیام]] خواهد کرد و روز بازگشت برخی از مردگان و [[روز رستاخیز]]<ref>صدوق، الخصال، ص۱۰۸، ح۷۵؛ و نیز نک: علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۳۶۷.</ref>. | ||
*این اهمیت سبب شده تا در [[روایات شیعه]]، [[لقب]] "[[قائم]]" در میان [[القاب]] آن [[حضرت]]، از [[جایگاه]] ویژهای برخوردار شود و لقبی به اندازه آن مورد استفاده قرار نگیرد. گویا از آنجا که [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}}، درخشانترین فصل [[زندگی]] آن [[حضرت]] است؛ اتصاف به این صفت و [[لقب]]، همواره در [[کلام]] [[معصومان]]{{ع}} مورد تصریح و تأکید قرار گرفته است. پس مهمترین سبب اتصاف به این [[لقب]]، آن است که او، در برابر اوضاع [[سیاسی]] و [[انحرافات]] [[دینی]] و [[اجتماعی]]، بزرگترین [[قیام]] [[تاریخ]] را [[رهبری]] خواهد کرد. البته همه [[امامان]]{{ع}} [[قائم]] به [[حق]] هستند؛ اما ویژگیهای [[قیام امام مهدی]]{{ع}}، آن [[حضرت]] را از دیگر [[امامان]] متفاوت ساخته است. [[ابو خدیجه]] از [[امام صادق]]{{ع}} راجع به [[امام]] [[قائم]]{{ع}} پرسید، [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|کُلنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتی یَجِی ءَ صَاحِبُ السیْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السیْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَیْرِ الذِی کَانَ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۳۶، ح۲.</ref>؛ همه ما [[قائم]] به امر خدائیم؛ یکی پس از دیگری تا زمانی که [[صاحب]] [[شمشیر]] بیاید. چون [[صاحب]] [[شمشیر]] آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده میآورد. از [[امام جواد]]{{ع}}پرسیدند: "چرا او را [[قائم]] مینامند؟" فرمود: {{متن حدیث|لاَنهُ یقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَاِرْتِدادِ اَکْثَرِ القائِلینَ بِاِمامَتِهِ}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۸، ح۳.</ref>؛ زیرا او پس از آنکه یادش از بین برود و بیشتر معتقدان به امامتش [[مرتد]] شوند، [[قیام]] میکند. | *این اهمیت سبب شده تا در [[روایات شیعه]]، [[لقب]] "[[قائم]]" در میان [[القاب]] آن [[حضرت]]، از [[جایگاه]] ویژهای برخوردار شود و لقبی به اندازه آن مورد استفاده قرار نگیرد. گویا از آنجا که [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}}، درخشانترین فصل [[زندگی]] آن [[حضرت]] است؛ اتصاف به این صفت و [[لقب]]، همواره در [[کلام]] [[معصومان]]{{ع}} مورد تصریح و تأکید قرار گرفته است. پس مهمترین سبب اتصاف به این [[لقب]]، آن است که او، در برابر اوضاع [[سیاسی]] و [[انحرافات]] [[دینی]] و [[اجتماعی]]، بزرگترین [[قیام]] [[تاریخ]] را [[رهبری]] خواهد کرد. البته همه [[امامان]]{{ع}} [[قائم]] به [[حق]] هستند؛ اما ویژگیهای [[قیام امام مهدی]]{{ع}}، آن [[حضرت]] را از دیگر [[امامان]] متفاوت ساخته است. [[ابو خدیجه]] از [[امام صادق]]{{ع}} راجع به [[امام]] [[قائم]]{{ع}} پرسید، [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|کُلنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتی یَجِی ءَ صَاحِبُ السیْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السیْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَیْرِ الذِی کَانَ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۳۶، ح۲.</ref>؛ همه ما [[قائم]] به امر خدائیم؛ یکی پس از دیگری تا زمانی که [[صاحب]] [[شمشیر]] بیاید. چون [[صاحب]] [[شمشیر]] آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده میآورد. از [[امام جواد]]{{ع}}پرسیدند: "چرا او را [[قائم]] مینامند؟" فرمود: {{متن حدیث|لاَنهُ یقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَاِرْتِدادِ اَکْثَرِ القائِلینَ بِاِمامَتِهِ}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۸، ح۳.</ref>؛ زیرا او پس از آنکه یادش از بین برود و بیشتر معتقدان به امامتش [[مرتد]] شوند، [[قیام]] میکند. | ||
*در برخی [[روایات]] "[[ظهور]]" و "[[قیام]]" در یک معنا به کار رفته است و این خود سبب شده تا افرادی هر دو را در یک معنا به کار برند. اما از روایاتی چند به دست میآید که [[ظهور]] با [[قیام]] متفاوت است و [[قیام]] مرحلهای متأخر بر [[ظهور]] میباشد. کلینی از [[امام صادق]]{{ع}} درباره قول [[خداوند]] عز و جل {{متن قرآن|فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ}}<ref>"زمانی که در صور دمیده شود" مدثر، آیه۸.</ref>؛ [[نقل]] کرده است که فرمود: {{متن حدیث|إِن مِنا إِمَاماً مُظَفراً مُسْتَتِراً فَإِذَا أَرَادَ اللهُ عَز ذِکْرُهُ إِظْهَارَ أَمْرِهِ نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً فَظَهَرَ فَقَامَ بِأَمْرِ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص ۳۴۳، ح۳۰.</ref>؛ همانا [[امام]] پیروز و [[پنهان]] از ما [[خاندان]] ا و چون خدای عز ذکره [[اراده]] کند که امر او را ظاهر سازد، در دلش نکتهای میرد، پس ظاهر میو سپس به امر [[خدای تبارک و تعالی]] [[قیام]] کند. علاوه بر کلینی این [[روایت]] را کشی در کتاب [[رجال]] خود<ref>کشی، رجال الکشی، ص۱۹۲، ش۳۳۸.</ref>، [[نعمانی]] در الغیبه<ref>نعمانی، الغیبه، ص۱۸۷، ح۴۰.</ref>، و [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبه]]<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص۱۶۴.</ref> با اندک تفاوتی [[نقل]] کردهاند که استفاده از حرف "فاء" در "فقام" میتواند چنین برداشتی را برساند. در [[روایت]] دیگری از [[امام جواد]]{{ع}} نیز به این نکته اشاره شده است: هیچ یک از ما نیست جز آنکه [[قائم]] به امر [[خدای تعالی]] و [[هادی]] به [[دین الهی]] است؛ اما قائمی که [[خدای تعالی]] به وسیله او [[زمین]] را از اهل [[کفر]] و [[انکار]] [[پاک]] سازد و آن را پر از [[عدل و داد]] نماید، کسی است که ولادتش بر [[مردم]] پوشیده و شخصش از ایشان [[نهان]] و بردن نامش [[حرام]] است. او هم نام و هم [[کنیه]] [[رسول خدا]]{{صل}} و کسی است که [[زمین]] برایش در هم پیچیده میشود و هر دشواری برایش هموار میگردد. از اصحابش ۳۱۳ تن به تعداد [[اصحاب بدر]] از دورترین نقاط [[زمین]] به گرد او فراهم آیند…. در ادامه فرمود: {{متن حدیث|فَإِذَا اجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ الْعِدهُ مِنْ أَهْلِ الْإِخْلَاصِ أَظْهَرَ اللهُ أَمْرَهُ فَإِذَا کَمَلَ لَهُ الْعَقْدُ وَ هُوَ عَشَرَهُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اللهِ عَز وَ جَل}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۷، ح۲.</ref>؛ و چون این تعداد از اهل [[اخلاص]] به گرد او فراهم میآیند، [[خدای تعالی]] امرش را ظاهر سازد ([[ظهور]] کند) و چون [[عقد]] که عبارت از ده هزار مرد باشد کامل شد، به [[اذن]] [[خدای تعالی]] [[قیام]] میکند و [[دشمنان]] [[خدا]] را میکشد تا [[خدای تعالی]] [[خشنود]] گردد. روشن است در این [[روایت]] "اظهار امر" و "[[خروج]]" متفاوت است؛ مقصود بخش نخست [[ظهور]] و بخش دوم [[قیام]] و [[خروج]] است. شاید بتوان [[اختلاف]] برخی [[روایات]] در مورد [[زمان ظهور]] و [[قیام]] را با این تقسم بندی رفع نمود؛ یعنی برخی ناظر به [[زمان ظهور]] و بعضی دیگر ناظر به [[زمان قیام]] باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳ ، ص۱۶۷.</ref>. | *در برخی [[روایات]] "[[ظهور]]" و "[[قیام]]" در یک معنا به کار رفته است و این خود سبب شده تا افرادی هر دو را در یک معنا به کار برند. اما از روایاتی چند به دست میآید که [[ظهور]] با [[قیام]] متفاوت است و [[قیام]] مرحلهای متأخر بر [[ظهور]] میباشد. کلینی از [[امام صادق]]{{ع}} درباره قول [[خداوند]] عز و جل {{متن قرآن|فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ}}<ref>"زمانی که در صور دمیده شود" مدثر، آیه۸.</ref>؛ [[نقل]] کرده است که فرمود: {{متن حدیث|إِن مِنا إِمَاماً مُظَفراً مُسْتَتِراً فَإِذَا أَرَادَ اللهُ عَز ذِکْرُهُ إِظْهَارَ أَمْرِهِ نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً فَظَهَرَ فَقَامَ بِأَمْرِ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص ۳۴۳، ح۳۰.</ref>؛ همانا [[امام]] پیروز و [[پنهان]] از ما [[خاندان]] ا و چون خدای عز ذکره [[اراده]] کند که امر او را ظاهر سازد، در دلش نکتهای میرد، پس ظاهر میو سپس به امر [[خدای تبارک و تعالی]] [[قیام]] کند. علاوه بر کلینی این [[روایت]] را کشی در کتاب [[رجال]] خود<ref>کشی، رجال الکشی، ص۱۹۲، ش۳۳۸.</ref>، [[نعمانی]] در الغیبه<ref>نعمانی، الغیبه، ص۱۸۷، ح۴۰.</ref>، و [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبه]]<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ص۱۶۴.</ref> با اندک تفاوتی [[نقل]] کردهاند که استفاده از حرف "فاء" در "فقام" میتواند چنین برداشتی را برساند. در [[روایت]] دیگری از [[امام جواد]]{{ع}} نیز به این نکته اشاره شده است: هیچ یک از ما نیست جز آنکه [[قائم]] به امر [[خدای تعالی]] و [[هادی]] به [[دین الهی]] است؛ اما قائمی که [[خدای تعالی]] به وسیله او [[زمین]] را از اهل [[کفر]] و [[انکار]] [[پاک]] سازد و آن را پر از [[عدل و داد]] نماید، کسی است که ولادتش بر [[مردم]] پوشیده و شخصش از ایشان [[نهان]] و بردن نامش [[حرام]] است. او هم نام و هم [[کنیه]] [[رسول خدا]]{{صل}} و کسی است که [[زمین]] برایش در هم پیچیده میشود و هر دشواری برایش هموار میگردد. از اصحابش ۳۱۳ تن به تعداد [[اصحاب بدر]] از دورترین نقاط [[زمین]] به گرد او فراهم آیند…. در ادامه فرمود: {{متن حدیث|فَإِذَا اجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ الْعِدهُ مِنْ أَهْلِ الْإِخْلَاصِ أَظْهَرَ اللهُ أَمْرَهُ فَإِذَا کَمَلَ لَهُ الْعَقْدُ وَ هُوَ عَشَرَهُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اللهِ عَز وَ جَل}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۷، ح۲.</ref>؛ و چون این تعداد از اهل [[اخلاص]] به گرد او فراهم میآیند، [[خدای تعالی]] امرش را ظاهر سازد ([[ظهور]] کند) و چون [[عقد]] که عبارت از ده هزار مرد باشد کامل شد، به [[اذن]] [[خدای تعالی]] [[قیام]] میکند و [[دشمنان]] [[خدا]] را میکشد تا [[خدای تعالی]] [[خشنود]] گردد. روشن است در این [[روایت]] "اظهار امر" و "[[خروج]]" متفاوت است؛ مقصود بخش نخست [[ظهور]] و بخش دوم [[قیام]] و [[خروج]] است. شاید بتوان [[اختلاف]] برخی [[روایات]] در مورد [[زمان ظهور]] و [[قیام]] را با این تقسم بندی رفع نمود؛ یعنی برخی ناظر به [[زمان ظهور]] و بعضی دیگر ناظر به [[زمان قیام]] باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳ ، ص۱۶۷.</ref>. |