پرش به محتوا

خراسانی که قیامش از نشانه‌های غیرحتمی ظهور است کیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ظهور امام زمان' به 'ظهور امام زمان'
جز (جایگزینی متن - 'منتخب الاثر،' به 'منتخب الاثر،')
جز (جایگزینی متن - 'ظهور امام زمان' به 'ظهور امام زمان')
خط ۴۹: خط ۴۹:
[[پرونده:13681099.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد کاظم قزوینی]]]]
[[پرونده:13681099.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد کاظم قزوینی]]]]
::::::آیت‌الله '''[[سید محمد کاظم قزوینی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آیت‌الله '''[[سید محمد کاظم قزوینی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«آشکار شدن [[سید هاشمی]] از علایم غیر حتمی [[ظهور]] [[امام زمان]]{{ع}} است و از مجموع احادیث به دست می‌آید که او، مردی از [[بنی هاشم]] و از نوادگان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و در سن جوانی است و در کف دست راستش خالی می‌باشد و از خراسان ظاهر می‌شود؛ قبلا گفتیم که خراسان، نام منطقه وسیعی است که جزیی از ایران، افغانستان و شوروی است و نمی‌توانیم به طور دقیق روی نقطه آغاز حرکت و مرکز نهضتش دست بگذاریم.
::::::«آشکار شدن [[سید هاشمی]] از علایم غیر حتمی [[ظهور امام زمان]]{{ع}} است و از مجموع احادیث به دست می‌آید که او، مردی از [[بنی هاشم]] و از نوادگان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و در سن جوانی است و در کف دست راستش خالی می‌باشد و از خراسان ظاهر می‌شود؛ قبلا گفتیم که خراسان، نام منطقه وسیعی است که جزیی از ایران، افغانستان و شوروی است و نمی‌توانیم به طور دقیق روی نقطه آغاز حرکت و مرکز نهضتش دست بگذاریم.
::::::احادیث می‌گویند: بعد از خارج شدن سپاه [[سفیانی]] از [[کوفه]]، ارتکاب جنایات فجیع، ریختن خون‌ها و به اسارت بردن زنان و قرار دادن زنان در وسایل نقلیه و حمل آنها به شام به وسیله سپاه [[سفیانی]]، [[سید هاشمی]] با سپاهش به عراق می‌رسد؛ در این وضعیت بد و دردناک، [[سید هاشمی]] به [[کوفه]] می‌رسد و می‌داند که سپاه [[سفیانی]] به سوی شام می‌روند و اسراء با آنها هستند؛ [[یمانی]] هم با سپاه بزرگی به [[کوفه]] می‌رسد و این دو لشکر به سوی سپاه [[سفیانی]] می‌روند بین آنها جنگ بزرگی رخ می‌دهد، سپاه [[سفیانی]] را از بین می‌برند و بعد از این که اسراء را نجات می‌دهند، پیروزمندانه به [[کوفه]] باز می‌گردند. احادیث درباره نسب و ریشه [[سید هاشمی]] اختلاف دارند، بعضی از آنها می‌گویند: او حسنی است و برخی می‌گویند: او حسینی است و احتمال قوی این است که او، حسنی نسب باشد و این هاشمی، همان کسی است که در بعضی از روایات به [[نفس زکیه]]، نامیده شده است. بله... مشهور است که مرد ذبح شده بین رکن و مقام، [[نفس زکیه]] است و او حسنی نسب می‌باشد. شکی نیست که [[سید هاشمی]]، [[شیعه]] است و در عقیده خود استوار می‌باشد، محبوبیت زیادی دارد و در قلب همه جای دارد. در ادامه، بعضی از احادیثی که در این باره آمده است را یادآوری می‌کنیم: [[عبدالله بن مسعود]] گفت: روزی نزد [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} رفتیم و ایشان با خوشحالی ما را پذیرفت به صورتی که شادی از صورتش معلوم بود و به ما از هر چه پرسیدیم جواب داد تا اینکه خودمان ساکت شدیم؛ گروهی از جوانان [[بنی هاشم]] از آن جا گذشتند که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{ع}} نیز با آنها بودند، حواسش به آنها رفت و چشمانش غرق اشک شد. سپس فرمود: "خداوند برای ما [[اهل بیت]] {{عم}}، آخرت را بر دنیا برگزید و بی شک بعد از من به اهل بیتم، تبعید و آواره شدن خواهد رسید تا اینکه پرچم‌های سیاهی از مشرق بلند شود که حق را می‌خواهند؛ ولی به آنها داده نمی‌شود، می‌جنگند و پیروز می‌شوند؛ پس هر کس از شما یا از نسل‌های شما، آنها را درک کرد، باید پیش امامی که از [[اهل بیت]] من است، برود؛ اگر چه با سختی باشد"<ref>{{متن حدیث|" عُبَيْدَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: أَتَيْنَا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}، فَخَرَجَ‏ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً يُعْرَفُ‏ السُّرُورُ فِي‏ وَجْهِهِ‏، فَمَا سَأَلْنَاهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرَنَا، وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِهِ فِتْيَةٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ، فِيهِمُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، فَلَمَّا أَنْ رَآهُمْ خَثَرَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ. فَقَالُوا لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، خَرَجْتَ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً، نَعْرِفُ السُّرُورَ فِي وَجْهِكَ، فَمَا سَأَلْنَاكَ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرْتَنَا وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأْتَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِكَ الْفِتْيَةُ، فَخَثَرْتَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاكَ. فَقَالَ {{صل}}: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ  لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَ إِنَّهُ سَيَلْقَى أَهْلُ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي تَطْرِيداً وَ تَشْرِيداً فِي الْبِلَادِ، حَتَّى تَرْتَفِعَ رَايَاتٌ سُوْدٌ مِنَ الْمَشْرِقِ، فَيَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَ، وَ يُقَاتِلُونَ فَيُنْصَرُونَ، فَيُعْطُونَ الَّذِي سَأَلُوا، فَمَنْ أَدْرَكَهُمْ مِنْكُمْ- أَوْ مِنْ أَبْنَائِكُمْ- فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَايَاتُ هُدًى، يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مستدرک صحیحین؛ حاکم؛ ج ۴، ص ۴۶۴ و قندوزی حنفی آن را در ینابیع المودة، با اختلاف کمی در بعضی از الفاظ روایت کرده است و حافظ ابونعیم اصفهانی و ابن ماجه آن را در سنن؛ ج ۲، ص ۱۳۶۶ در باب خروج مهدی از ملاحم و فتن؛ روایت کرده‌اند.</ref>. شاید بعضی از مردم گمان کنند که منظور از پرچم‌های سیاه، همان پرچم‌های سیاهی است که [[ابو مسلم خراسانی]] به همراه داشت، قیام کرد، [[حکومت]] [[بنی امیه]] را از بین برد و [[حکومت]] عباسی‌ها را در سال (۶۵۶ هجری) تاسیس کرد؛ صحیح این است که این پرچم‌هایی که از طرف خراسان می‌آیند، ربطی به پرچم‌های [[ابو مسلم خراسانی]] ندارند و [[ابن کثیر]] مورخ می‌گوید: این پرچم‌های سیاه، آن پرچم‌هایی که [[ابو مسلم خراسانی]] با آنها آمد و به وسیله آنها دولت [[بنی امیه]] را از بین برد، نیست؛ بلکه پرچم‌های سیاه دیگری هستند که اصحاب [[مهدی]]{{ع}} آن را می‌آورند<ref>کلام ابن کثیر را سیوطی در العرف الوردی فی احوال المهدی؛ ص ۶۰ می‌آورد.</ref>. [[ابی طفیل]] گفت: [[امام علی|امیرالمومنین]]{{ع}} به من فرمود: "هنگامی که شنیدی، پرچم‌های سیاهی از خراسان می‌آیند؛ پس اگر در صندوقی می‌باشی که قفل است، آن قفل را بشکن و صندوق را هم بشکن تا اینکه زیر آن پرچم‌ها بمیری و اگر نتوانستی، آن صندوق را بغلطان"<ref>{{متن حدیث|" اذا سَمِعْتُ الرَّايَاتُ السُّودُ مقبله مِنْ خُرَاسَانَ فَكُنْتُ فِي صُنْدُوقٍ مقفل عَلَيْكَ فَاكْسِرْ ذَلِكَ الْقُفْلِ وَ ذَلِكَ الصُّنْدُوقُ حَتَّى تُقْتَلُ تَحْتَهَا ( أَيْ: تَحْتَ الرَّايَاتِ ) فَأَنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فتد حَرَجٍ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۶، ص ۶۸.</ref>. چون پرچم‌ها در آن زمان، متعدد هستند و پرچم [[سید هاشمی]]، پرچمی است که در مسیر حق سیر می‌کند و باطل با آن مخلوط نمی‌شود به این سبب [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، این کلمات را فرمود، یعنی مبالغه در دریغ نکردن از تمام توان و نهایت تلاش برای این که به سپاه [[سید هاشمی]] ملحق شود. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "جوانی از [[بنی هاشم]] ظاهر می‌شود که بر کف دست راستش خالی است و از خراسان با پرچم‌های سیاه می‌آید که در برابرش، [[شعیب بن صالح]] است با لشکر [[سفیانی]] می‌جنگد و آنها را درهم می‌کوبد"<ref>{{متن حدیث|" يَخْرُجُ شَابُّ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ بِكَفِّهِ الْيُمْنَى خَالٍ وَ يَأْتِي مِنْ خُرَاسَانَ برايات سُودُ بَيْنَ يَدَيْهِ شُعَيْبِ بْنِ صَالِحٍ يُقَاتِلُ أَصْحَابِ السُّفْيَانِيُّ فيهزمهم ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۱۱، ص ۲۷۸.</ref>. نیز ایشان فرمود: "پرچم‌های سیاه- که از خراسان ظاهر شده باشد- در [[کوفه]] منزل می‌کنند، پس هنگامی که [[مهدی]]{{ع}} در [[مکه]] [[ظهور]] کند، این پرچم‌ها برای بیعت به سوی او روانه می‌شوند"<ref>{{متن حدیث|" تَنَزَّلُ الرَّايَاتِ الَّتِي تَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ الكوفه فاذا ظَهَرَ الْمَهْدِيِّ بمكه بَعَثْتُ أَلْيَةِ بِالْبَيْعَةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ معجم الاحادیث، علی الکورانی العاملی، ج ۳، ص ۲۶۹.</ref>»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۲۹۴-۲۹۷.</ref>.
::::::احادیث می‌گویند: بعد از خارج شدن سپاه [[سفیانی]] از [[کوفه]]، ارتکاب جنایات فجیع، ریختن خون‌ها و به اسارت بردن زنان و قرار دادن زنان در وسایل نقلیه و حمل آنها به شام به وسیله سپاه [[سفیانی]]، [[سید هاشمی]] با سپاهش به عراق می‌رسد؛ در این وضعیت بد و دردناک، [[سید هاشمی]] به [[کوفه]] می‌رسد و می‌داند که سپاه [[سفیانی]] به سوی شام می‌روند و اسراء با آنها هستند؛ [[یمانی]] هم با سپاه بزرگی به [[کوفه]] می‌رسد و این دو لشکر به سوی سپاه [[سفیانی]] می‌روند بین آنها جنگ بزرگی رخ می‌دهد، سپاه [[سفیانی]] را از بین می‌برند و بعد از این که اسراء را نجات می‌دهند، پیروزمندانه به [[کوفه]] باز می‌گردند. احادیث درباره نسب و ریشه [[سید هاشمی]] اختلاف دارند، بعضی از آنها می‌گویند: او حسنی است و برخی می‌گویند: او حسینی است و احتمال قوی این است که او، حسنی نسب باشد و این هاشمی، همان کسی است که در بعضی از روایات به [[نفس زکیه]]، نامیده شده است. بله... مشهور است که مرد ذبح شده بین رکن و مقام، [[نفس زکیه]] است و او حسنی نسب می‌باشد. شکی نیست که [[سید هاشمی]]، [[شیعه]] است و در عقیده خود استوار می‌باشد، محبوبیت زیادی دارد و در قلب همه جای دارد. در ادامه، بعضی از احادیثی که در این باره آمده است را یادآوری می‌کنیم: [[عبدالله بن مسعود]] گفت: روزی نزد [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} رفتیم و ایشان با خوشحالی ما را پذیرفت به صورتی که شادی از صورتش معلوم بود و به ما از هر چه پرسیدیم جواب داد تا اینکه خودمان ساکت شدیم؛ گروهی از جوانان [[بنی هاشم]] از آن جا گذشتند که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{ع}} نیز با آنها بودند، حواسش به آنها رفت و چشمانش غرق اشک شد. سپس فرمود: "خداوند برای ما [[اهل بیت]] {{عم}}، آخرت را بر دنیا برگزید و بی شک بعد از من به اهل بیتم، تبعید و آواره شدن خواهد رسید تا اینکه پرچم‌های سیاهی از مشرق بلند شود که حق را می‌خواهند؛ ولی به آنها داده نمی‌شود، می‌جنگند و پیروز می‌شوند؛ پس هر کس از شما یا از نسل‌های شما، آنها را درک کرد، باید پیش امامی که از [[اهل بیت]] من است، برود؛ اگر چه با سختی باشد"<ref>{{متن حدیث|" عُبَيْدَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: أَتَيْنَا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}، فَخَرَجَ‏ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً يُعْرَفُ‏ السُّرُورُ فِي‏ وَجْهِهِ‏، فَمَا سَأَلْنَاهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرَنَا، وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِهِ فِتْيَةٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ، فِيهِمُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، فَلَمَّا أَنْ رَآهُمْ خَثَرَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ. فَقَالُوا لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، خَرَجْتَ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً، نَعْرِفُ السُّرُورَ فِي وَجْهِكَ، فَمَا سَأَلْنَاكَ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرْتَنَا وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأْتَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِكَ الْفِتْيَةُ، فَخَثَرْتَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاكَ. فَقَالَ {{صل}}: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ  لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَ إِنَّهُ سَيَلْقَى أَهْلُ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي تَطْرِيداً وَ تَشْرِيداً فِي الْبِلَادِ، حَتَّى تَرْتَفِعَ رَايَاتٌ سُوْدٌ مِنَ الْمَشْرِقِ، فَيَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَ، وَ يُقَاتِلُونَ فَيُنْصَرُونَ، فَيُعْطُونَ الَّذِي سَأَلُوا، فَمَنْ أَدْرَكَهُمْ مِنْكُمْ- أَوْ مِنْ أَبْنَائِكُمْ- فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَايَاتُ هُدًى، يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مستدرک صحیحین؛ حاکم؛ ج ۴، ص ۴۶۴ و قندوزی حنفی آن را در ینابیع المودة، با اختلاف کمی در بعضی از الفاظ روایت کرده است و حافظ ابونعیم اصفهانی و ابن ماجه آن را در سنن؛ ج ۲، ص ۱۳۶۶ در باب خروج مهدی از ملاحم و فتن؛ روایت کرده‌اند.</ref>. شاید بعضی از مردم گمان کنند که منظور از پرچم‌های سیاه، همان پرچم‌های سیاهی است که [[ابو مسلم خراسانی]] به همراه داشت، قیام کرد، [[حکومت]] [[بنی امیه]] را از بین برد و [[حکومت]] عباسی‌ها را در سال (۶۵۶ هجری) تاسیس کرد؛ صحیح این است که این پرچم‌هایی که از طرف خراسان می‌آیند، ربطی به پرچم‌های [[ابو مسلم خراسانی]] ندارند و [[ابن کثیر]] مورخ می‌گوید: این پرچم‌های سیاه، آن پرچم‌هایی که [[ابو مسلم خراسانی]] با آنها آمد و به وسیله آنها دولت [[بنی امیه]] را از بین برد، نیست؛ بلکه پرچم‌های سیاه دیگری هستند که اصحاب [[مهدی]]{{ع}} آن را می‌آورند<ref>کلام ابن کثیر را سیوطی در العرف الوردی فی احوال المهدی؛ ص ۶۰ می‌آورد.</ref>. [[ابی طفیل]] گفت: [[امام علی|امیرالمومنین]]{{ع}} به من فرمود: "هنگامی که شنیدی، پرچم‌های سیاهی از خراسان می‌آیند؛ پس اگر در صندوقی می‌باشی که قفل است، آن قفل را بشکن و صندوق را هم بشکن تا اینکه زیر آن پرچم‌ها بمیری و اگر نتوانستی، آن صندوق را بغلطان"<ref>{{متن حدیث|" اذا سَمِعْتُ الرَّايَاتُ السُّودُ مقبله مِنْ خُرَاسَانَ فَكُنْتُ فِي صُنْدُوقٍ مقفل عَلَيْكَ فَاكْسِرْ ذَلِكَ الْقُفْلِ وَ ذَلِكَ الصُّنْدُوقُ حَتَّى تُقْتَلُ تَحْتَهَا ( أَيْ: تَحْتَ الرَّايَاتِ ) فَأَنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فتد حَرَجٍ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۶، ص ۶۸.</ref>. چون پرچم‌ها در آن زمان، متعدد هستند و پرچم [[سید هاشمی]]، پرچمی است که در مسیر حق سیر می‌کند و باطل با آن مخلوط نمی‌شود به این سبب [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، این کلمات را فرمود، یعنی مبالغه در دریغ نکردن از تمام توان و نهایت تلاش برای این که به سپاه [[سید هاشمی]] ملحق شود. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "جوانی از [[بنی هاشم]] ظاهر می‌شود که بر کف دست راستش خالی است و از خراسان با پرچم‌های سیاه می‌آید که در برابرش، [[شعیب بن صالح]] است با لشکر [[سفیانی]] می‌جنگد و آنها را درهم می‌کوبد"<ref>{{متن حدیث|" يَخْرُجُ شَابُّ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ بِكَفِّهِ الْيُمْنَى خَالٍ وَ يَأْتِي مِنْ خُرَاسَانَ برايات سُودُ بَيْنَ يَدَيْهِ شُعَيْبِ بْنِ صَالِحٍ يُقَاتِلُ أَصْحَابِ السُّفْيَانِيُّ فيهزمهم ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۱۱، ص ۲۷۸.</ref>. نیز ایشان فرمود: "پرچم‌های سیاه- که از خراسان ظاهر شده باشد- در [[کوفه]] منزل می‌کنند، پس هنگامی که [[مهدی]]{{ع}} در [[مکه]] [[ظهور]] کند، این پرچم‌ها برای بیعت به سوی او روانه می‌شوند"<ref>{{متن حدیث|" تَنَزَّلُ الرَّايَاتِ الَّتِي تَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ الكوفه فاذا ظَهَرَ الْمَهْدِيِّ بمكه بَعَثْتُ أَلْيَةِ بِالْبَيْعَةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ معجم الاحادیث، علی الکورانی العاملی، ج ۳، ص ۲۶۹.</ref>»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۲۹۴-۲۹۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
۲۱۸٬۳۵۲

ویرایش