پرش به محتوا

نص بر ائمه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶٬۶۴۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۰
جز (جایگزینی متن - 'نصّوص' به 'نصوص')
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
*سپس [[علی]] را آنقدر به طرف [[آسمان]] بلند کرد که پاهایش به زانوهای [[پیامبر]] رسید و گفت: "ای [[مردم]]! این [[[علی]]] [[برادر]] و [[وصی]] و دارنده [[علم]] من، و [[جانشین]] من در میان کسانی است که به من [[ایمان]] آوردهاند، و [[مفسر]] کتاب پروردگارم پس از من است و..."<ref>ر.ک: الغدیر؛ ج۱، ص۲۱۴-۲۱۶.</ref>.
*سپس [[علی]] را آنقدر به طرف [[آسمان]] بلند کرد که پاهایش به زانوهای [[پیامبر]] رسید و گفت: "ای [[مردم]]! این [[[علی]]] [[برادر]] و [[وصی]] و دارنده [[علم]] من، و [[جانشین]] من در میان کسانی است که به من [[ایمان]] آوردهاند، و [[مفسر]] کتاب پروردگارم پس از من است و..."<ref>ر.ک: الغدیر؛ ج۱، ص۲۱۴-۲۱۶.</ref>.
*[[ابو اسحاق ثعلبی]] نیز در کتاب تفسیرش (الکبیر) در [[تفسیر]] [[سوره]] [[معراج]] [[نقل]] کرده است: "وقتی [[رسول خدا]] در [[غدیر خم]] بود، همه [[مردم]] را فراخواند، چون همگی جمع شدند، [[دست]] [[علی]] را گرفت و گفت: هر که من مولای اویم، این [[علی]] مولای اوست. این مسئله در همه جا انتشار یافت تا اینکه به [[گوش]] [[حارث بن نعمان فهری]] رسید. او سوار بر شترش شد و به محضر [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و شترش را خوابانید و از آن پیاده شد و به [[حضرت]] گفت: ای [[محمد]]! به ما امر کردی که [[شهادت]] بدهیم خدایی جز [[الله]] نیست و تو فرستاده او هستی، ما هم از تو قبول کردیم، [[امر]] کردی پنج بار [در روز] [[نماز]] بگزاریم، قبول کردیم، به [[زکات]] امر کردی، گردن نهادیم، [[دستور]] دادی [[رمضان]] را [[روزه]] بگیریم، پذیرفتیم، به [[حج]] امر کردی، قبول کردیم. سپس، از این [همه] [[راضی]] نشدی تا اینکه بازوان پسر عمویت را بالابُردی و او را بر ما [[برتری]] دادی و گفتی که هر کس من مولای اویم، [[علی]] هم مولای اوست؟! آیا این [اعلام [[جانشینی]] او] از طرف توست یا از طرف [[خدا]]؟ [[[حضرت]]] فرمود: به خدایی که خدایی جز او نیست، [[سوگند]] که این [امر] از جانب خداست. پس [[حارث]] به سوی مرکبش بازگشت و اینچنین مى‌گفت: خدایا اگر آنچه [[محمد]] مى‌گوید [[حق]] است، پس بر ما سنگی از [[آسمان]] فرو بفرست یا عذابی دردناک بر ما نازل کن. پس هنوز به مرکبش نرسیده بود که [[خدا]]، سنگی به سوی او فرو فرستاد که به سرش اصابت کرد و از مخرجش خارج شد و سپس [[خدای متعال]] این [[آیه]] را نازل نمود: تقاضا کنندهاى تقاضاى عذابى کرد که واقع شد. این [[عذاب]] مخصوص [[کافران]] است، و هیچ کس نمى‌تواند آن را دفع کند، از سوى [[خداوند]] ذى المعارج [خداوندى که فرشتگانش بر [[آسمانها]] [[صعود]] و [[عروج]] مى‌کنند]<ref>﴿{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ}} «خواهنده‌ای عذابی رخ‌دهنده را خواست» سوره معارج، آیه ۱-۳.</ref>“<ref>این حدیث را علامه شبلنجی در کتاب «نور الابصار فی احوال علی» صفحه ۷۱ از ثعلبی نقل کرده است، حلبی نیز در جلد سوم «السیرة الحلبیة»، صفحه ۲۷۴ در ضمن روایات «حجة الوداع»، این روایت را نقل کرده است.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۹۳-۹۶</ref>.
*[[ابو اسحاق ثعلبی]] نیز در کتاب تفسیرش (الکبیر) در [[تفسیر]] [[سوره]] [[معراج]] [[نقل]] کرده است: "وقتی [[رسول خدا]] در [[غدیر خم]] بود، همه [[مردم]] را فراخواند، چون همگی جمع شدند، [[دست]] [[علی]] را گرفت و گفت: هر که من مولای اویم، این [[علی]] مولای اوست. این مسئله در همه جا انتشار یافت تا اینکه به [[گوش]] [[حارث بن نعمان فهری]] رسید. او سوار بر شترش شد و به محضر [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و شترش را خوابانید و از آن پیاده شد و به [[حضرت]] گفت: ای [[محمد]]! به ما امر کردی که [[شهادت]] بدهیم خدایی جز [[الله]] نیست و تو فرستاده او هستی، ما هم از تو قبول کردیم، [[امر]] کردی پنج بار [در روز] [[نماز]] بگزاریم، قبول کردیم، به [[زکات]] امر کردی، گردن نهادیم، [[دستور]] دادی [[رمضان]] را [[روزه]] بگیریم، پذیرفتیم، به [[حج]] امر کردی، قبول کردیم. سپس، از این [همه] [[راضی]] نشدی تا اینکه بازوان پسر عمویت را بالابُردی و او را بر ما [[برتری]] دادی و گفتی که هر کس من مولای اویم، [[علی]] هم مولای اوست؟! آیا این [اعلام [[جانشینی]] او] از طرف توست یا از طرف [[خدا]]؟ [[[حضرت]]] فرمود: به خدایی که خدایی جز او نیست، [[سوگند]] که این [امر] از جانب خداست. پس [[حارث]] به سوی مرکبش بازگشت و اینچنین مى‌گفت: خدایا اگر آنچه [[محمد]] مى‌گوید [[حق]] است، پس بر ما سنگی از [[آسمان]] فرو بفرست یا عذابی دردناک بر ما نازل کن. پس هنوز به مرکبش نرسیده بود که [[خدا]]، سنگی به سوی او فرو فرستاد که به سرش اصابت کرد و از مخرجش خارج شد و سپس [[خدای متعال]] این [[آیه]] را نازل نمود: تقاضا کنندهاى تقاضاى عذابى کرد که واقع شد. این [[عذاب]] مخصوص [[کافران]] است، و هیچ کس نمى‌تواند آن را دفع کند، از سوى [[خداوند]] ذى المعارج [خداوندى که فرشتگانش بر [[آسمانها]] [[صعود]] و [[عروج]] مى‌کنند]<ref>﴿{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ}} «خواهنده‌ای عذابی رخ‌دهنده را خواست» سوره معارج، آیه ۱-۳.</ref>“<ref>این حدیث را علامه شبلنجی در کتاب «نور الابصار فی احوال علی» صفحه ۷۱ از ثعلبی نقل کرده است، حلبی نیز در جلد سوم «السیرة الحلبیة»، صفحه ۲۷۴ در ضمن روایات «حجة الوداع»، این روایت را نقل کرده است.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۹۳-۹۶</ref>.
===[[آیات شهادت]]===
*این [[آیات]] نشان مى‌دهد که [[خدای عزوجل]] در هر عصری، رهبرانی دارد که [[گواه]] بر [[کتاب خدا]] و [[مؤمنان]] هستند، و [[خدا]] آنان را به عنوان [[امامان]] [[مردم]] منصّوب کرده و آنان در میان [[مردم]] بر اساس آنچه [[خدا]] نازل فرموده است، [[حکم]] مى‌کنند.
*همچنین این [[آیات]]، حاکی از آن است که [[پیامبر]]، [[شاهد]] بر [[امت]] خویش است و پس از ایشان نیز شاهدانی بر [[مسلمانان]] وجود دارد. [[قرآن]] این [[شاهدان]] را اینگونه توصیف مى‌کند: آنان از [[رسول خدا]]{{صل}} بوده و [[جانشین]] او در مسئله [[شهادت]] بر [[مؤمنان]] هستند. [[آیات قرآن]] و [[روایات نبوی]] مسلَّم و قطعی نشان مى‌دهند که این [[شاهدان]] [[علی]] و [[ائمه طاهرین]] از [[فرزندان]] او هستند. در ادامه، این مطلب را به اختصار در ضمن چند نکته توضیح مى‌دهیم:
====[[خدا]] در هر امتی، [[گواه]] دارد====
*[[آیات]] بسیاری از [[قرآن کریم]]، دالّ بر این است که [[خدا]] در هر امتی، [[گواهی]] دارد و این امر، [[سنت]] مستمر [[الهی]] در هر عصر و زمانی است: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ}}<ref>«روزى را که از هر امّتى گواهى بر آنان برمى‌‌انگیزیم؛ سپس به آنان که کفر ورزیدند، اجازه [سخن گفتن] داده نمى‌‌شود، و [نیز] اجازه عذرخواهى و تقاضاى عفو به آنان نمى‌‌دهند» سوره نحل، آیه ۸۴.</ref>. نیز مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ}}<ref>«روزى را که از هر امتى، گواهى از خودشان بر آنها برمى‌‌انگیزیم و تو را گواه بر آنان قرار مى‌‌دهیم» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>.
*[[گواهی]] این [[گواهان]] فقط بر افراد [[امت]] نیست؛ بلکه [[شهادت]] و [[گواهی]] بر همه [[مردم]] است، چه اینکه [[خدای تعالی]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ}}<ref>«هر انسانى وارد محشر مى‌‌گردد در حالى که همراه او حرکت دهنده و گواهى است» سوره ق، آیه ۲۱.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۹۶-۹۷</ref>.
====ویژگی‌های [[گواهان]]====
*در [[قرآن کریم]]، [[آیات]] بسیاری وجود دارد که به توصیف ویژگی‌های این [[گواهان]] مى‌پردازد. یکی از این ویژگی‌ها معاصر بودن است؛ یعنی هر [[گواهی]]، با کسانی که بر آنها [[شهادت]] مى‌دهد، هم عصر است. بنابراین همه [[مردم]]، [[گواه]] معاصر خود را دارند. [[خدای تعالی]] از زبان [[حضرت عیسی]]{{ع}} مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ}}<ref>«و تا زمانى که در میان آنها بودم، بر آنها گواه بودم ولى هنگامى‌ که مرا از میانشان برگرفتى، تو خود مراقب و ناظر آنها بودى» سوره مائده، آیه ۱۱۷.</ref>.
*از دیگر ویژگی‌های این [[شاهدان]]، این است که حجت‌های [[خدا]]، بر مردماند؛ یعنی [[خداوند]] باری‌ تعالی با ایشان بر [[خلق]] خویش [[احتجاج]] مى‌کند. به دیگر سخن، [[خدا]] آنان را میزانی قرار داده است که [[صلاح]] و [[فساد]] [[مردم]] و [[اطاعت]] و عصیانشان، بر اساس آن سنجیده مى‌شود. از این رو است که آنان بر [[کتاب خدا]] نیز گواهند؛ یعنی [[کتاب خدا]]، در وجودشان [[ظهور]] و در [[افکار]] و رفتارشان تجسم یافته است.
*در نتیجه به واسطه آنها [[کتاب خدا]] [[فهم]] و [[تفسیر]] مى‌شود و مفاهیمش [[آشکار]] مى‌گردد و هر اختلافی در [[تفسیر]] [[کتاب خدا]] به [[وسیله]] [[تبیین]] و شرح آنها برطرف مى‌شود.
*[[خدای سبحان]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ}}<ref>«روزى را که آنها را ندا مى‌‌دهد و مى‌‌گوید: کجایند همتایانى که براى من مى‌‌پنداشتید؟! [در آن روز] از هر امتى گواهى برمى‌‌گزینیم و به مشرکان مى‌‌گوییم: برهان خود را بیاورید، پس آنها خواهند دانست که حق از آن خداست، و تمام آن‌چه را افترا مى‌‌بستند از نظر آنها گم خواهد شد» سوره قصص، آیه ۷۴-۷۵.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أُولَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ}}<ref>«چه کسى ستم‌کارتر است از کسانى که بر خدا افترا مى‌‌بندند؟! آنان [روز رستاخیز] بر پروردگارشان عرضه مى‌‌شوند، در حالى که شاهدان مى‌‌گویند: اینها همان‌ها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند» سوره هود، آیه ۱۸.</ref>.
*یکی دیگر از ویژگی‌های آنان این است که حافظان [[کتاب خدا]] هستند و به آنچه [[خدای متعال]] در آن نازل فرموده است، عمل مى‌کنند. [[خدای تعالی]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ}}<ref>«ما تورات را نازل کردیم در حالى‌که در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حُکم مى‌‌کردند و [هم‌چنین] اوصیاء پیامبران و عالمان به این کتاب که نگهبانی کتاب به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، حکم مى‌‌نمودند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ}}<ref>«خدا در حالى‌که برپا دارنده عدل است [با منطق وحى، با نظام مُتقن آفرینش و با زبان همه موجودات‌] گواهى مى‌‌دهد که هیچ معبودى جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش نیز [شهادت مى‌‌دهند]» سوره آل عمران، آیه ۱۸.</ref>.
*ویژگی دیگر این [[گواهان]]، آن است که بر اساس آنچه [[خدای تعالی]] نازل کرده است [[حکم]] مى‌کنند؛ چنانکه در [[آیه]] پیشین از سورۀ مبارکۀ "مائده" خواندیم: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ}}<ref>«ما تورات را نازل کردیم در حالى‌که در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حُکم مى‌‌کردند و [هم‌چنین] اوصیای پیامبران و عالمان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، حکم مى‌‌نمودند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>.
*همچنین آنان به [[خداوند متعال]] و [[رسولان]] او [[ایمان]] دارند؛ ایمانی [[حقیقی]] که هیچ [[شک]] و تردیدی در آن راه ندارد. [[خدای تعالی]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ}}<ref>«و کسانى که به خدا و پیامبرش ایمان آوردند، آنان‌اند که صدّیقان و گواهان [اعمال‌] نزد پروردگارشان هستند، [و] براى آنان است پاداش [اعمال‌] شان و نور [ایمان‌] شان» سوره حدید، آیه ۱۹.</ref>.
*و نیز فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«مؤمنان فقط کسانى‌اند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده‌اند، آن گاه [در حقّانیت آن‌چه به آن ایمان آورده‌اند] شک ننموده و با اموال و جان‌هایشان در راه خدا جهاد کرده‌اند، اینان [در گفتار و کردار] اهل صدق و راستى‌اند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۹۷-۱۰۰</ref>.
====[[شهادت]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[مسلمانان]]، در عصر [[نبوت]]====
*[[قرآن کریم]]، [[رسول اعظم]]{{صل}} را "شهید و شاهد" =[[گواه]] خوانده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت‌دهنده و انذارکننده» سوره احزاب، آیه ۴۵.</ref>.
*و نیز فرموده است: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا}}<ref>«حال آنها چگونه است آن روزى که از هر امتى، شاهد و گواهى [بر اعمالشان] مى‌‌آوریم، و تو را نیز بر اینان گواه خواهیم آورد؟» سوره نساء، آیه ۴۱.</ref>.
*از عبارت "اینان" استفاده مى‌شود که [[رسول خدا]]{{صل}} تنها بر معاصران خویش [[شهادت]] مى‌دهد، آیۀ ۱۱۷ [[سورۀ مائده]] نیز بر این مطلب دلالت مى‌کند؛ چنانکه اشاره شد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۱۰۰</ref>.
====شاهدی که پس از [[رسول خدا]]{{صل}} مى‌آید====
*[[قرآن کریم]] تصریح کرده است که پس از [[رسول خدا]]{{صل}} شاهدی دیگر بر [[مسلمانان]] مى‌آید: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ}}<ref>«آیا آن کس که دلیل آشکارى از پروردگار خویش دارد، و به دنبال آن، شاهدى از او مى‌‌باشد.».. سوره هود، آیه ۱۷.</ref>.
*معنی ظاهری کلمه: {{متن قرآن|يَتْلُوهُ}} یعنی [[جانشین]] او مى‌شود و پس از او مى‌آید، و معنای [[خلافت]] و [[جانشینی]]، این است که آن [[جانشین]]، در همه چیز جز [[نبوت]] - که با [[پیامبر]]{{صل}} ختم شده است - [[قائم مقام]] او است. [[خدای متعال]]، این [[شاهد]] را با اشاره و توصیف، معین کرده است. در اینجا او را از [[رسول خدا]]{{صل}} خوانده {{متن قرآن|شَاهِدٌ مِنْهُ}} و در جایی دیگر او را کسی معرفی مى‌کند که {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} نزد اوست: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>.
*این دو صفت، بر هیچکس جز [[اهل بیت]]{{عم}} و در پیشاپیش همه ایشان، [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} [[صدق]] نمى‌کند. در مورد صفت اول (از [[رسول خدا]]{{صل}} بودن)، [[آیه مباهله]] به خوبی روشنگر است.[[مسلمانان]] [[اتفاق نظر]] دارند که [[آیه مباهله]]{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref> «هرگاه بعد از علم و دانشى که [درباره مسیح] به تو رسیده، [باز] کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از انفُس(خودها)خود دعوت کنیم، شما هم از انفُس(خودها) خود، آن‌گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>.
*در [[شأن]] [[حسن]] و [[حسین]] و [[فاطمه]] و [[علی]]{{عم}} نازل شده است. به [[تواتر]] نوشته‌اند: "رسول [[خدا]]{{صل}} در روز [[مباهله]]، [[دست]] [[علی]]{{ع}} و [[حسن]]{{ع}} و [[حسین]]{{ع}} را گرفت و [[فاطمه]]{{س}} هم در پشت سر ایشان مى‌آمد. سپس فرمود: اینان [[فرزندان]] ما و انفُس(خودها) ما و [[زنان]] ما هستند. پس شما نیز انفُس خود(خودهای خود) و فرزندانتان و زنانتان را بیاورید، آنگاه [[مباهله]] کنیم و [[لعنت خدا]] را بر [[دروغگویان]] قرار دهیم"<ref>صحیح مسلم، کتاب «الفضائل»، باب فضائل علی و صحیح ترمذی، ج۴، ص۲۹۳، ح۳۰۸۵ و دیگر مصادر.</ref>.
*در [[حدیث صحیح]] [[متواتر]] دیگری نیز آمده است: "[[علی]] از من است و من از [[علی]] و جز [[علی]]، کسی از جانب من امرم را انجام نمى‌دهد"<ref>سنن ابن ماجه، کتاب المقدمه، باب فضائل صحابه و ترمذی، کتاب المناقب و الکنز، ج۱، ص۱۵۳، ح۲۵۳۱، چ۱ و مسند احمد، ج۴، ص۱۶۴-۱۶۵.</ref>.
*همچنین در [[روایت]] [[متواتر]] دیگری درباره ماجرای [[تبلیغ]] [[سوره]] [[برائت]]، [[نقل]] شده است: "پیامبر [[ابوبکر]] را فرستاد تا [[سوره]] [[برائت]] را به [[مشرکان]] [[مکه]] [[تبلیغ]] کند و اعلام کند که از آن سال دیگر هیچ مشرکی [[حق]] ندارد [[حج]] بگزارد و عریان [[طواف]] کند، و جز [[مسلمان]] کسی وارد [[بهشت]] نخواهد شد، و هر کس با [[رسول خدا]]{{صل}} قراری داشته است تا همان قرار معهود مهلت دارد، و [[خدا]] و [[رسول]] او از [[مشرکان]] بیزارند. [[ابوبکر]] سه منزل از [[مدینه]] فاصله گرفته بود که [[[پیامبر]]{{صل}}] به [[علی]] فرمود: دنبال [[ابوبکر]] برو و او را نزد من برگردان، و خود این [[[سوره]]] را [[تبلیغ]] کن. [[علی]] نیز چنین کرد. وقتی [[ابوبکر]] نزد [[پیامبر]] بازگشت، گریست و گفت: ای [[رسول خدا]]، آیا در مورد من اتفاقی افتاده است؟ فرمود: جز خیر، چیزی در مورد تو روی نداده است؛ ولی من [[مأمور]] شدم به اینکه، این [[[سوره]]] را فقط من یا مردی از من، [[تبلیغ]] کند"<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳ و سنن ترمذی، ج۱۳، ص۱۶۴-۱۶۵ و مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۵۱-۵۲.</ref>.
*همچنین در [[حدیث متواتر]] دیگری آمده است که [[رسول خدا]]{{صل}} [[حسن]]{{ع}} را در دامن خود نهاد و گفت: "این از من است"<ref>مسند احمد، ج۴، ص۱۳۲.</ref>. و نیز فرمود: "حسین از من است و من از [[حسین]]، هرکس [[حسین]] را [[دوست]] بدارد، [[خداوند]] او را [[دوست]] مى‌دارد، [[حسین]] سبطی از [[اسباط]] است"<ref>صحیح بخاری فی الادب المفرد، باب معانقه الصبی، ح۳۶۴ و ترمذی، باب مناقب الحسن و الحسین، ج۱۳، ص۱۹۵.</ref>.
*صفت دوم (داشتن [[علم الکتاب]])، نیز جز بر [[حضرت علی]] و [[فرزندان]] [[طاهر]] او منطبق نمى‌شود. در [[حدیث صحیح]] متواتری از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] شده است: "من [[شهر]] علمم و [[علی]] درِ آن، پس هر کس ورود به [[شهر]] را مى‌خواهد، از در آن وارد شود"<ref>مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۲۶.</ref>.
*[[حاکم]] مى‌گوید: "اسناد این [[روایت]] صحیح است، و این [[کلام]] [[علی]]{{ع}} نیز صحیح  الاسناد است: به [[خدا]] [[سوگند]]، من [[برادر]] او  [[رسول خدا]] [{{صل}}] - و ولی و [[پسر عمو]] و [[وارث علم]] او هستم، پس چه کسی از من نسبت به او شایسته‌تر است؟"<ref>مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۲۶. این روایت را حاکم و ذهبی صحیح دانسته‌اند. و نیز خصائص نسائی، ص۱۸.</ref>
*از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده است: "سپاس خدایی را که [[حکمت]] را در ما [[اهل  بیت]] قرار داد"<ref>احمد بن حنبل این روایت را در المناقب نقل کرده است. الطبری، الریاض النضره، ج۲، ص۱۹۴.</ref>.
*در [[روایت]] صحیح دیگری آمده است: "هر کس [[دوست]] دارد همچون من [[زندگی]] کند و بسان من بمیرد و در بهشتی که پروردگارم [[آفریده]]، سکنا گزیند، پس [[موالات]] [[علی]] و [[دوستداران]] [[علی]] را داشته باشد، و پس از من به اهل بیتم [[اقتدا]] کند، که آنان [[عترت]] من هستند، از طینت من [[خلق]] شدهاند و [[فهم]] و [[علم]] من به آنان عطا شده است. پس وای بر کسانی که [[برتری]] آنان بر امتم را [[انکار]] کنند، و [[حقّ]] صلۀ من در مورد آنان را رعایت نکنند، [[خدا]] [[شفاعت]] من را شامل آنان نخواهد کرد"<ref>کنز العمال، ج۶، ص۲۱۸، ح۳۸۱۹.</ref>.
*همچنین به [[تواتر]] از [[پیامبر اعظم]]{{صل}} [[روایت]] شده: "من در میان شما دو شیئ گران باقی گذاشتم و تا زمانی که به آنها [[تمسک]] کنید، [[گمراه]] نخواهید شد. یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است: [[کتاب خدا]] که از [[زمین]] تا [[آسمان]] امتداد دارد و عترتم، اهل بیتم، این دو از یکدیگر جدایی نخواهند داشت تا اینکه در [کنار] [[حوض]] بر من وارد شوند. پس بنگرید [و مراقب باشید] که پس از من با آنان چگونه [[رفتار]] خواهید کرد"<ref>ترمذی، ج۵، ص۳۲۹.</ref>. برای دلالت بر اینکه [[اهل بیت]]{{عم}} و در صدر ایشان [[علی]] و [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} - عالم به [[کتاب خدا]] و [[وارث علم]] [[رسول خدا]]{{صل}} هستند، همین یک [[روایت]] به [[تنهایی]]، کافی است. در متن [[روایت]] [[طبرانی]]، در پایان [[حدیث]] اینگونه آمده است: از آنان پیشی نگیرید که هلاک مى‌شوید، و از آنان عقب نمانید که هلاک مى‌شوید، و به ایشان هیچ نیاموزید، که ایشان از شما عالم‌ترند <ref>کنز العمال؛ ج۱، ص۱۶۸.</ref>.
*بنابراین از [[آیات شهادت]]، نکات زیر به دست مى‌آید:
#[[رسول خدا]]{{صل}} اولین [[گواه]] بر [[مسلمانان]] است، چنانکه [[پیامبران]]{{ع}} پیشین [[گواهان]] امت‌های خود بودهاند.
#[[شهادت]] و [[گواهی]] بر [[مسلمانان]]، پس از [[رسول خدا]]{{صل}} [[استمرار]] دارد، و همچنین گواهانی [[جانشین]] او هستند که بر اساس [[کتاب خدا]] [[حکم]] مى‌کنند؛ چنانکه [[خدای متعال]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ}}<ref>«ما تورات را نازل کردیم در حالى‌که در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حُکم مى‌‌کردند و [هم‌چنین] اوصیای پیامبران و عالمان، به این کتاب که نگهبانی آن به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، حکم مى‌‌نمودند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. و ایشان، همان کسانی هستند که پس از [[رسول خدا]]{{صل}} مى‌آیند و در همه امور، جز [[نبوت]]، [[جانشین]] او هستند: "و به دنبال آن، شاهدى از او مى‌باشد. این [[گواه]] یا [[گواهان]] بعد از او، "علم الکتاب" دارند و از [[رسول خدا]]{{صل}} هستند.
#[[علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] او ([[عترت]] و [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}})، تنها کسانی هستند که این دو صفت با وجود [[مبارک]] آنها انطباق دارد؛ هم عالم به [[کتاب خدا]] هستند و هم [[پیامبر]]{{صل}}، آنان را اینگونه توصیف کرده که از او هستند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۱۰۰-۱۰۴</ref>.


==منابع==
==منابع==
۱۱۵٬۱۷۷

ویرایش