خوارج در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' ]]' به ' [['
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ' [[') |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*[[روایت]] است که [[امام]] {{ع}} به لشگرگاه [[خوارج]] رفت و آنان همچنان با [[حکمیّت]] [[مخالفت]] میکردند.[[حضرت]] به آنان فرمود: "آیا همه شمایان با ما در [[نبرد]] [[صفّین]] حاضر بودید؟" گفتند: "گروهی از ما بودند و دیگر گروه نه." [[امام]] فرمود: "دو گروه شوید: آنان که در [[جبهه]] [[صفّین]] حضور داشتند در یک گروه، و آنان که نبودند در گروه دیگر، تا با هر یک جداگانه سخن گویم." به [[مردم]] ندا در داد که: "از سخن گفتن بازایستید و به سخنانم گوش فرادهید و با دلهاتان بنیوشید و تمام توجّهتان به سوی باشد تا از هر کس شهادتی خواستم، با [[آگاهی]] کامل پاسخ گوید." آنگاه [[امام]] {{ع}} با آنان بسیار سخن گفت که از جمله فرمود: "مگر شمایان نبودید آنگاه که [[لشکر]] [[معاویه]] از روی [[مکر]] و [[فریب]] و [[خدعه]] و [[نیرنگ]] قرآنها را بر سرِ نیزه کردند، گفتید اینان [[برادران]] و همرزمان مایند که پشیمان شده و به [[پناه]] [[کتاب خدا]] آمدهاند، از آنان باید پذیرفت و اندوهشان را زدود، امّا من به شما گفتم این کاری است که ظاهر آن [[ایمان]] و [[باطن]] آن [[دشمنی]] و [[ستم]]، آغاز آن [[رحمت]] و پایانش [[ندامت]] است. [[شأن]] خویش نگه دارید و در [[جبهه]] بمانید و بر راهتمان [[استوار]] باشید و با همه وجود به [[جهاد]] پردازید و به هر صدایی که از هر کس بر آید گوش فراندهید، اگر پاسخ داده شود [[گمراه]] کند و اگر آن را وانهند [[خوار]] شود. امّا آن کار که نمیبایست، شد و دیدم که شما [[حکمیّت]] را پذیرفتید. به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر از آن سر برمیتافتم هیچ مسئولیّتی بر دوشم نمیافتاد و [[خدا]] هم [[گناه]] آن را بر من نمینوشت؛ و به [[خدا]] قسم، اگر آن را میپذیرفتم راه حقّی بود که میبایست [[پیروی]] میشد. بیشک [[قرآن]] با من است، از آنگاه که آن را یافتم و کنارش بودم از آن جدا نشدم. ما در میدانهای [[نبرد]] با [[پیامبر]] {{صل}} بودیم و [[مرگ]] و [[شهادت]] میان [[پدران]] و [[فرزندان]] و [[برادران]] و [[خویشاوندان]] دور میزد و آن همه [[مصیبت]] و [[سختی]] بر ایمانمان میافزود و در راه [[حق]] کاراتر و کارسازتر و [[تسلیم]] [[فرمان]] و شکیبای پر درد و جراحت بودیم. امّا امروز ما با [[برادران]] مسلمانمان به خاطر کژی و [[انحراف]] و [[شبهه]] و [[تأویل]] میجنگیم. پس اگر راهی مییافتیم که [[خداوند]] پراکندگی ما را به همدلی و هماهنگی برمیگرداند و همگان را به یکدیگر نزدیک میساخت، مشتاق آن بودیم و از دیگر مسائل دست میشستیم<ref>{{متن حدیث|أَكُلُّكُمْ شَهِدَ مَعَنَا صِفِّينَ؟ فَقَالُوا مِنَّا مَنْ شَهِدَ وَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَشْهَدْ. قَالَ فَامْتَازُوا فِرْقَتَيْنِ فَلْيَكُنْ مَنْ شَهِدَ صِفِّينَ فِرْقَةً وَ مَنْ لَمْ يَشْهَدْهَا فِرْقَةً حَتَّى أُكَلِّمَ كُلًّا مِنْكُمْ بِكَلَامِهِ. وَ نَادَى النَّاسَ فَقَالَ أَمْسِكُوا عَنِ الْكَلَامِ وَ أَنْصِتُوا لِقَوْلِي وَ أَقْبِلُوا بِأَفْئِدَتِكُمْ إِلَيَّ فَمَنْ نَشَدْنَاهُ شَهَادَةً فَلْيَقُلْ بِعِلْمِهِ فِيهَا. ثُمَّ كَلَّمَهُمْ بِكَلَامٍ طَوِيلٍ مِنْ جُمْلَتِهِ أَنْ قَالَ (علیه السلام): أَ لَمْ تَقُولُوا عِنْدَ رَفْعِهِمُ الْمَصَاحِفَ حِيلَةً وَ غِيلَةً وَ مَكْراً وَ خَدِيعَةً إِخْوَانُنَا وَ أَهْلُ دَعْوَتِنَا اسْتَقَالُونَا وَ اسْتَرَاحُوا إِلَى كِتَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَالرَّأْيُ الْقَبُولُ مِنْهُمْ وَ التَّنْفِيسُ عَنْهُمْ؟ فَقُلْتُ لَكُمْ هَذَا أَمْرٌ ظَاهِرُهُ إِيمَانٌ وَ بَاطِنُهُ عُدْوَانٌ وَ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ آخِرُهُ نَدَامَةٌ، فَأَقِيمُوا عَلَى شَأْنِكُمْ وَ الْزَمُوا طَرِيقَتَكُمْ وَ عَضُّوا عَلَى الْجِهَادِ بَنَوَاجِذِكُمْ وَ لَا تَلْتَفِتُوا إِلَى نَاعِقٍ نَعَقَ إِنْ أُجِيبَ أَضَلَّ وَ إِنْ تُرِكَ ذَلَّ، وَ قَدْ كَانَتْ هَذِهِ الْفَعْلَةُ وَ قَدْ رَأَيْتُكُمْ أَعْطَيْتُمُوهَا. وَ اللَّهِ لَئِنْ أَبَيْتُهَا مَا وَجَبَتْ عَلَيَّ فَرِيضَتُهَا وَ لَا حَمَّلَنِي اللَّهُ ذَنْبَهَا وَ وَ اللَّهِ إِنْ جِئْتُهَا إِنِّي لَلْمُحِقُّ الَّذِي يُتَّبَعُ وَ إِنَّ الْكِتَابَ لَمَعِي مَا فَارَقْتُهُ مُذْ صَحِبْتُهُ. فَلَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ إِنَّ الْقَتْلَ لَيَدُورُ عَلَى الْآباءِ وَ الْأَبْنَاءِ وَ الْإِخْوَانِ وَ الْقَرَابَاتِ، فَمَا نَزْدَادُ عَلَى كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ شِدَّةٍ إِلَّا إِيمَاناً وَ مُضِيّاً عَلَى الْحَقِّ وَ تَسْلِيماً لِلْأَمْرِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْجِرَاحِ. وَ لَكِنَّا إِنَّمَا أَصْبَحْنَا نُقَاتِلُ إِخْوَانَنَا فِي الْإِسْلَامِ عَلَى مَا دَخَلَ فِيهِ مِنَ الزَّيْغِ وَ الِاعْوِجَاجِ وَ الشُّبْهَةِ وَ التَّأْوِيلِ، فَإِذَا طَمِعْنَا فِي خَصْلَةٍ يَلُمُّ اللَّهُ بِهَا شَعَثَنَا وَ نَتَدَانَى بِهَا إِلَى الْبَقِيَّةِ فِيمَا بَيْنَنَا رَغِبْنَا فِيهَا وَ أَمْسَكْنَا عَمَّا سِوَاهَا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۱؛ نیز نک: خطبه ۱۲۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۷۶- ۳۷۷.</ref>. | *[[روایت]] است که [[امام]] {{ع}} به لشگرگاه [[خوارج]] رفت و آنان همچنان با [[حکمیّت]] [[مخالفت]] میکردند.[[حضرت]] به آنان فرمود: "آیا همه شمایان با ما در [[نبرد]] [[صفّین]] حاضر بودید؟" گفتند: "گروهی از ما بودند و دیگر گروه نه." [[امام]] فرمود: "دو گروه شوید: آنان که در [[جبهه]] [[صفّین]] حضور داشتند در یک گروه، و آنان که نبودند در گروه دیگر، تا با هر یک جداگانه سخن گویم." به [[مردم]] ندا در داد که: "از سخن گفتن بازایستید و به سخنانم گوش فرادهید و با دلهاتان بنیوشید و تمام توجّهتان به سوی باشد تا از هر کس شهادتی خواستم، با [[آگاهی]] کامل پاسخ گوید." آنگاه [[امام]] {{ع}} با آنان بسیار سخن گفت که از جمله فرمود: "مگر شمایان نبودید آنگاه که [[لشکر]] [[معاویه]] از روی [[مکر]] و [[فریب]] و [[خدعه]] و [[نیرنگ]] قرآنها را بر سرِ نیزه کردند، گفتید اینان [[برادران]] و همرزمان مایند که پشیمان شده و به [[پناه]] [[کتاب خدا]] آمدهاند، از آنان باید پذیرفت و اندوهشان را زدود، امّا من به شما گفتم این کاری است که ظاهر آن [[ایمان]] و [[باطن]] آن [[دشمنی]] و [[ستم]]، آغاز آن [[رحمت]] و پایانش [[ندامت]] است. [[شأن]] خویش نگه دارید و در [[جبهه]] بمانید و بر راهتمان [[استوار]] باشید و با همه وجود به [[جهاد]] پردازید و به هر صدایی که از هر کس بر آید گوش فراندهید، اگر پاسخ داده شود [[گمراه]] کند و اگر آن را وانهند [[خوار]] شود. امّا آن کار که نمیبایست، شد و دیدم که شما [[حکمیّت]] را پذیرفتید. به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر از آن سر برمیتافتم هیچ مسئولیّتی بر دوشم نمیافتاد و [[خدا]] هم [[گناه]] آن را بر من نمینوشت؛ و به [[خدا]] قسم، اگر آن را میپذیرفتم راه حقّی بود که میبایست [[پیروی]] میشد. بیشک [[قرآن]] با من است، از آنگاه که آن را یافتم و کنارش بودم از آن جدا نشدم. ما در میدانهای [[نبرد]] با [[پیامبر]] {{صل}} بودیم و [[مرگ]] و [[شهادت]] میان [[پدران]] و [[فرزندان]] و [[برادران]] و [[خویشاوندان]] دور میزد و آن همه [[مصیبت]] و [[سختی]] بر ایمانمان میافزود و در راه [[حق]] کاراتر و کارسازتر و [[تسلیم]] [[فرمان]] و شکیبای پر درد و جراحت بودیم. امّا امروز ما با [[برادران]] مسلمانمان به خاطر کژی و [[انحراف]] و [[شبهه]] و [[تأویل]] میجنگیم. پس اگر راهی مییافتیم که [[خداوند]] پراکندگی ما را به همدلی و هماهنگی برمیگرداند و همگان را به یکدیگر نزدیک میساخت، مشتاق آن بودیم و از دیگر مسائل دست میشستیم<ref>{{متن حدیث|أَكُلُّكُمْ شَهِدَ مَعَنَا صِفِّينَ؟ فَقَالُوا مِنَّا مَنْ شَهِدَ وَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَشْهَدْ. قَالَ فَامْتَازُوا فِرْقَتَيْنِ فَلْيَكُنْ مَنْ شَهِدَ صِفِّينَ فِرْقَةً وَ مَنْ لَمْ يَشْهَدْهَا فِرْقَةً حَتَّى أُكَلِّمَ كُلًّا مِنْكُمْ بِكَلَامِهِ. وَ نَادَى النَّاسَ فَقَالَ أَمْسِكُوا عَنِ الْكَلَامِ وَ أَنْصِتُوا لِقَوْلِي وَ أَقْبِلُوا بِأَفْئِدَتِكُمْ إِلَيَّ فَمَنْ نَشَدْنَاهُ شَهَادَةً فَلْيَقُلْ بِعِلْمِهِ فِيهَا. ثُمَّ كَلَّمَهُمْ بِكَلَامٍ طَوِيلٍ مِنْ جُمْلَتِهِ أَنْ قَالَ (علیه السلام): أَ لَمْ تَقُولُوا عِنْدَ رَفْعِهِمُ الْمَصَاحِفَ حِيلَةً وَ غِيلَةً وَ مَكْراً وَ خَدِيعَةً إِخْوَانُنَا وَ أَهْلُ دَعْوَتِنَا اسْتَقَالُونَا وَ اسْتَرَاحُوا إِلَى كِتَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَالرَّأْيُ الْقَبُولُ مِنْهُمْ وَ التَّنْفِيسُ عَنْهُمْ؟ فَقُلْتُ لَكُمْ هَذَا أَمْرٌ ظَاهِرُهُ إِيمَانٌ وَ بَاطِنُهُ عُدْوَانٌ وَ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ آخِرُهُ نَدَامَةٌ، فَأَقِيمُوا عَلَى شَأْنِكُمْ وَ الْزَمُوا طَرِيقَتَكُمْ وَ عَضُّوا عَلَى الْجِهَادِ بَنَوَاجِذِكُمْ وَ لَا تَلْتَفِتُوا إِلَى نَاعِقٍ نَعَقَ إِنْ أُجِيبَ أَضَلَّ وَ إِنْ تُرِكَ ذَلَّ، وَ قَدْ كَانَتْ هَذِهِ الْفَعْلَةُ وَ قَدْ رَأَيْتُكُمْ أَعْطَيْتُمُوهَا. وَ اللَّهِ لَئِنْ أَبَيْتُهَا مَا وَجَبَتْ عَلَيَّ فَرِيضَتُهَا وَ لَا حَمَّلَنِي اللَّهُ ذَنْبَهَا وَ وَ اللَّهِ إِنْ جِئْتُهَا إِنِّي لَلْمُحِقُّ الَّذِي يُتَّبَعُ وَ إِنَّ الْكِتَابَ لَمَعِي مَا فَارَقْتُهُ مُذْ صَحِبْتُهُ. فَلَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ إِنَّ الْقَتْلَ لَيَدُورُ عَلَى الْآباءِ وَ الْأَبْنَاءِ وَ الْإِخْوَانِ وَ الْقَرَابَاتِ، فَمَا نَزْدَادُ عَلَى كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ شِدَّةٍ إِلَّا إِيمَاناً وَ مُضِيّاً عَلَى الْحَقِّ وَ تَسْلِيماً لِلْأَمْرِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْجِرَاحِ. وَ لَكِنَّا إِنَّمَا أَصْبَحْنَا نُقَاتِلُ إِخْوَانَنَا فِي الْإِسْلَامِ عَلَى مَا دَخَلَ فِيهِ مِنَ الزَّيْغِ وَ الِاعْوِجَاجِ وَ الشُّبْهَةِ وَ التَّأْوِيلِ، فَإِذَا طَمِعْنَا فِي خَصْلَةٍ يَلُمُّ اللَّهُ بِهَا شَعَثَنَا وَ نَتَدَانَى بِهَا إِلَى الْبَقِيَّةِ فِيمَا بَيْنَنَا رَغِبْنَا فِيهَا وَ أَمْسَكْنَا عَمَّا سِوَاهَا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۱؛ نیز نک: خطبه ۱۲۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۷۶- ۳۷۷.</ref>. | ||
*اما گروهی بر [[عقیده]] خویش پافشردند. آنها در پاسخ به [[نامه]] [[امام]] که آنها را به [[جنگ]] با [[معاویه]] [[دعوت]] کرده بود، از [[امام]] خواستند تا به [[کفر]] خویش اعتراف کند. از این پس [[امام]] از آنها قطع [[امید]] کرد و به آنان فرمود: توفان شن هلاکتان کند و کسی را از شما باقی نگذارد. آیا پس از ایمانم به [[خدا]] و جهادم در رکاب [[رسول خدا]] {{صل}} راه [[کفر]] پویم "که بیتردید در این هنگام [[گمراه]] شده و راه [[هدایت]] را وانهادهام." پس به بدترین [[جایگاه]] بازگردید و به راه [[کفر]] عقبگرد کنید. بدانید که پس از من به نهایت، خفّت و [[خواری]] بینید و از دم تیغ درگذرید و [[ستمگران]] رسماً اموالتان را [[ملک]] خود سازند<ref>{{متن حدیث|أَصَابَكُمْ حَاصِبٌ وَ لَا بَقِيَ مِنْكُمْ [آبِرٌ] آثِرٌ، أَ بَعْدَ إِيمَانِي بِاللَّهِ وَ جِهَادِي مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) أَشْهَدُ عَلَى نَفْسِي بِالْكُفْرِ؟ لَـ "قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ" فَأُوبُوا شَرَّ مَآبٍ وَ ارْجِعُوا عَلَى أَثَرِ الْأَعْقَابِ. أَمَا إِنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِي ذُلًّا شَامِلًا وَ سَيْفاً قَاطِعاً وَ أَثَرَةً يَتَّخِذُهَا الظَّالِمُونَ فِيكُمْ سُنَّةً}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۷</ref>. [[امام]] خود تصمیم به [[نبرد]] با [[شامیان]] گرفت، اما [[خوارج]] با اقدامات خویش بینظمی و [[ناامنی]] در [[جامعه]] پدید آوردند و در عمل علیه [[مردم]] شوریدند. [[امام]] در صدد دفع [[فتنه]] آنها برآمد که سرانجام به [[نبرد]] [[نهروان]] انجامید و تعداد اندکی از آنها باقی ماندند. [[امام علی]] {{ع}} در [[نهروان]] نیز آغازگر [[جنگ]] نبود و به [[یاران]] خویش [[دستور]] داد که دست نگه دارند تا آنها [[جنگ]] را آغاز کنند. [[امام علی]] {{ع}} در آغاز [[جنگ نهروان]] به [[سپاهیان]] خود خبر داد که از [[خوارج]] حتی ده نفر هم باقی نمانند و از شما کمتر از ده نفر [[شهید]] میشوند. قتلگاهشان این سوی نهر است. به [[خدا]] [[سوگند]]، از ایشان ده نفر هم [[نجات]] نیابند، و از شمایان ده نفر هم به [[شهادت]] نرسند.<ref>{{متن حدیث|مَصَارِعُهُمْ دُونَ النُّطْفَةِ وَ اللَّهِ لَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَةٌ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۷۷.</ref>. | *اما گروهی بر [[عقیده]] خویش پافشردند. آنها در پاسخ به [[نامه]] [[امام]] که آنها را به [[جنگ]] با [[معاویه]] [[دعوت]] کرده بود، از [[امام]] خواستند تا به [[کفر]] خویش اعتراف کند. از این پس [[امام]] از آنها قطع [[امید]] کرد و به آنان فرمود: توفان شن هلاکتان کند و کسی را از شما باقی نگذارد. آیا پس از ایمانم به [[خدا]] و جهادم در رکاب [[رسول خدا]] {{صل}} راه [[کفر]] پویم "که بیتردید در این هنگام [[گمراه]] شده و راه [[هدایت]] را وانهادهام." پس به بدترین [[جایگاه]] بازگردید و به راه [[کفر]] عقبگرد کنید. بدانید که پس از من به نهایت، خفّت و [[خواری]] بینید و از دم تیغ درگذرید و [[ستمگران]] رسماً اموالتان را [[ملک]] خود سازند<ref>{{متن حدیث|أَصَابَكُمْ حَاصِبٌ وَ لَا بَقِيَ مِنْكُمْ [آبِرٌ] آثِرٌ، أَ بَعْدَ إِيمَانِي بِاللَّهِ وَ جِهَادِي مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) أَشْهَدُ عَلَى نَفْسِي بِالْكُفْرِ؟ لَـ "قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ" فَأُوبُوا شَرَّ مَآبٍ وَ ارْجِعُوا عَلَى أَثَرِ الْأَعْقَابِ. أَمَا إِنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِي ذُلًّا شَامِلًا وَ سَيْفاً قَاطِعاً وَ أَثَرَةً يَتَّخِذُهَا الظَّالِمُونَ فِيكُمْ سُنَّةً}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۷</ref>. [[امام]] خود تصمیم به [[نبرد]] با [[شامیان]] گرفت، اما [[خوارج]] با اقدامات خویش بینظمی و [[ناامنی]] در [[جامعه]] پدید آوردند و در عمل علیه [[مردم]] شوریدند. [[امام]] در صدد دفع [[فتنه]] آنها برآمد که سرانجام به [[نبرد]] [[نهروان]] انجامید و تعداد اندکی از آنها باقی ماندند. [[امام علی]] {{ع}} در [[نهروان]] نیز آغازگر [[جنگ]] نبود و به [[یاران]] خویش [[دستور]] داد که دست نگه دارند تا آنها [[جنگ]] را آغاز کنند. [[امام علی]] {{ع}} در آغاز [[جنگ نهروان]] به [[سپاهیان]] خود خبر داد که از [[خوارج]] حتی ده نفر هم باقی نمانند و از شما کمتر از ده نفر [[شهید]] میشوند. قتلگاهشان این سوی نهر است. به [[خدا]] [[سوگند]]، از ایشان ده نفر هم [[نجات]] نیابند، و از شمایان ده نفر هم به [[شهادت]] نرسند.<ref>{{متن حدیث|مَصَارِعُهُمْ دُونَ النُّطْفَةِ وَ اللَّهِ لَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَةٌ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۷۷.</ref>. | ||
*[[اهداف ]][[امام]] از [[جنگ]] با [[خوارج]] را میتوان در مواردی چند خلاصه کرد: | *[[اهداف]] [[امام]] از [[جنگ]] با [[خوارج]] را میتوان در مواردی چند خلاصه کرد: | ||
#دفع [[تباهی]] [[خوارج]] و [[تجاوز]] آنها به محرمّات [[الهی]] و ارتکاب به جنایات؛ | #دفع [[تباهی]] [[خوارج]] و [[تجاوز]] آنها به محرمّات [[الهی]] و ارتکاب به جنایات؛ | ||
#اعلان [[انحراف]] آنها از راه راست و اصرارشان بر [[باطل]] و ایمنسازی [[جامعه]] از شعارهای فریبکارانه آنها؛ | #اعلان [[انحراف]] آنها از راه راست و اصرارشان بر [[باطل]] و ایمنسازی [[جامعه]] از شعارهای فریبکارانه آنها؛ |