نبوت در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'کنده' به 'کنده'
جز (جایگزینی متن - 'تعالیم اسلامی' به 'تعالیم اسلامی') |
جز (جایگزینی متن - 'کنده' به 'کنده') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
===اظهار [[بینات]] و [[معجزات]]=== | ===اظهار [[بینات]] و [[معجزات]]=== | ||
*منشأ [[کمالات]] [[پیامبران]]، همان [[موهبت الهی]]، یعنی [[علم]] و [[قدرت]] خداوندی است که وجه تمایز [[پیامبران]] از دیگران بهشمار میرود. [[بینات]] و [[معجزات]] [[پیامبران]]، نمود این دو ویژگی است. برای مثال با اینکه به گواهی [[تاریخ]] آن [[حضرت]] پیش کسی درس نخوانده، اما [[علوم]] و معارفی آورده که تمام [[اندیشمندان]] را متحیر ساخته و آیت جاودان [[رسالت]] ایشان است. [[امام]] {{ع}} درباره نحوه [[شناخت]] [[رسولان]] [[حق]] از [[مدعیان دروغین]] میفرماید: [[خدا]] را به [[خدا]] بشناسید و [[رسول]] را بهرسالتش و صاحبان [[فرمان]] را به [[امر به معروف]] و [[دادگری]] و [[نیکوکاری]]. | *منشأ [[کمالات]] [[پیامبران]]، همان [[موهبت الهی]]، یعنی [[علم]] و [[قدرت]] خداوندی است که وجه تمایز [[پیامبران]] از دیگران بهشمار میرود. [[بینات]] و [[معجزات]] [[پیامبران]]، نمود این دو ویژگی است. برای مثال با اینکه به گواهی [[تاریخ]] آن [[حضرت]] پیش کسی درس نخوانده، اما [[علوم]] و معارفی آورده که تمام [[اندیشمندان]] را متحیر ساخته و آیت جاودان [[رسالت]] ایشان است. [[امام]] {{ع}} درباره نحوه [[شناخت]] [[رسولان]] [[حق]] از [[مدعیان دروغین]] میفرماید: [[خدا]] را به [[خدا]] بشناسید و [[رسول]] را بهرسالتش و صاحبان [[فرمان]] را به [[امر به معروف]] و [[دادگری]] و [[نیکوکاری]]. | ||
*در نتیجه [[انسانها]] از خود [[رسالت پیامبر]]، آن [[حضرت]] را میشناسند. [[امام]] {{ع}} در مواضعی به سایر [[معجزات]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز اشاره کردهاند، چنانکه در [[خطبه قاصعه]] میفرمایند: من با [[پیامبر]] {{صل}} بودم آنگاه که سران [[قریش]] نزد او آمدند و گفتند: "ای [[محمد]]، تو ادعای بزرگی کردی که هیچیک از [[پدران]] و خاندانت نکردند. ما از تو معجزهای میخواهیم، اگر آن را انجام دهی، معلوم میشود که تو [[پیامبر]] و فرستاده خدایی و اگر از انجام آن سرباز زنی، خواهیم دانست که ساحر و دروغگویی." پس [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "شما چه میخواهید؟" گفتند: "این درخت را بخوان تا از ریشه | *در نتیجه [[انسانها]] از خود [[رسالت پیامبر]]، آن [[حضرت]] را میشناسند. [[امام]] {{ع}} در مواضعی به سایر [[معجزات]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز اشاره کردهاند، چنانکه در [[خطبه قاصعه]] میفرمایند: من با [[پیامبر]] {{صل}} بودم آنگاه که سران [[قریش]] نزد او آمدند و گفتند: "ای [[محمد]]، تو ادعای بزرگی کردی که هیچیک از [[پدران]] و خاندانت نکردند. ما از تو معجزهای میخواهیم، اگر آن را انجام دهی، معلوم میشود که تو [[پیامبر]] و فرستاده خدایی و اگر از انجام آن سرباز زنی، خواهیم دانست که ساحر و دروغگویی." پس [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "شما چه میخواهید؟" گفتند: "این درخت را بخوان تا از ریشه کنده شود و در پیش تو بایستند." [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[خداوند]] بر همهچیز تواناست. حال اگر [[خداوند]] این کار را بکند آیا [[ایمان]] میآورید و به [[حق]] [[شهادت]] میدهید؟" گفتند: "آری." [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "من به زودی نشانتان میدهم آنچه را که درخواست کردید، اما بهتر از هرکس میدانم که شما به خیر و [[نیکی]] باز نخواهید گشت، زیرا در میان شما کسی است که کشته شده و در [[چاه]] [[بدر]] [[دفن]] خواهد شد و کسی استکه [[جنگ]] احزاب را تدارک خواهد کرد." سپس به درخت اشاره کرد و فرمود: "ای درخت! اگر به [[خدا]] و [[روز قیامت]] [[ایمان]] داری و میدانی من [[پیامبر]] خدایم، از [[زمین]] با ریشههایت درآی و به فرمان خدا در پیش روی من قرار گیر" | ||
*[[سوگند]] به [[پیامبری]] که [[خدا]] او را به [[حق]] [[مبعوث]] کرد، درخت با ریشههایش از [[زمین]] | *[[سوگند]] به [[پیامبری]] که [[خدا]] او را به [[حق]] [[مبعوث]] کرد، درخت با ریشههایش از [[زمین]] کنده شد و با صدایی شدید چونان به هم خوردن بال پرندگان یا بههم خوردن شاخههای درختان، جلو آمد و در پیش روی [[پیامبر]] {{صل}} ایستاد. برخی از شاخههای بلند خود را بر روی [[پیامبر]] {{صل}} و بعضی دیگر را روی من انداخت و من در طرف راست [[پیامبر]] {{صل}} [[ایستاده]] بودم. وقتی سران [[قریش]] این منظره را مشاهده کردند، با [[کبر]] و [[غرور]] گفتند: "به درخت [[فرمان]] ده تا نصفش جلوتر آید و نصف دیگر در جای خود بماند." [[پیامبر]] {{صل}} [[فرمان]] داد. نیمی از درخت با وضعی شگفتآور و صدای سخت به [[پیامبر]] {{صل}} نزدیک شد، گویا میخواست دور آن [[حضرت]] بپیچد. اما سران [[قریش]] از روی [[کفر]] و سرکشی گفتند: "[[فرمان]] ده این نصف بازگردد و به نیم دیگر ملحق شود و بهصورت اول درآید." [[پیامبر]] {{صل}} [[دستور]] داد و چنان شد. من گفتم: "[[لا اله الا الله]]"، ای [[رسول خدا]]، من نخستین کسی هستم که به تو [[ایمان]] آوردم و نخستین فردی هستم که اقرار میکنم درخت به [[فرمان خدا]] برای [[تصدیق]] [[نبوت]] و بزرگداشت [[دعوت]] [[رسالت]]، آنچه را خواستی انجام داد. اما سران [[قریش]] همگی گفتند: "او ساحری است [[دروغگو]]، که سحری شگفتآور دارد و سخت با مهارت است" و خطاب به [[پیامبر]] {{صل}} گفتند: "آیا [[نبوت]] تو را کسی جز امثال [[علی]] {{ع}} [[باور]] میکند؟"<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 825-826.</ref>. | ||
===[[سادهزیستی]]=== | ===[[سادهزیستی]]=== |