پرش به محتوا

بیعت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'صورت' به 'صورت'
جز (جایگزینی متن - 'صورت' به 'صورت')
خط ۱۳: خط ۱۳:
*[[بیعت]] در لغت از ماده "بیع"، به معنای [[داد و ستد]] است و از آنجا که در [[پیمان]] [[مردم]] با [[حاکمان]]، نوعی [[داد و ستد]] انجام می‌گیرد به آن "بیعت" گفته می‌شود<ref>النهایة، ج۱، ص۱۷۴؛ لسان العرب، ج۸، ص۲۶؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref>. چرا که [[بیعت‌کننده]]، [[زندگی]] و اندوخته خود را در [[اختیار]] [[حاکم]] قرار می‌دهد تا در [[اصلاح]] حال و [[شئون]] او کوشش کند، گویی هر کدام چیزی را داده و چیزی را می‌گیرد<ref>مقدمه ابن خلدون، ص۱۷۴.</ref><ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بیعت ۲ (مقاله)|بیعت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۲.</ref>.
*[[بیعت]] در لغت از ماده "بیع"، به معنای [[داد و ستد]] است و از آنجا که در [[پیمان]] [[مردم]] با [[حاکمان]]، نوعی [[داد و ستد]] انجام می‌گیرد به آن "بیعت" گفته می‌شود<ref>النهایة، ج۱، ص۱۷۴؛ لسان العرب، ج۸، ص۲۶؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref>. چرا که [[بیعت‌کننده]]، [[زندگی]] و اندوخته خود را در [[اختیار]] [[حاکم]] قرار می‌دهد تا در [[اصلاح]] حال و [[شئون]] او کوشش کند، گویی هر کدام چیزی را داده و چیزی را می‌گیرد<ref>مقدمه ابن خلدون، ص۱۷۴.</ref><ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بیعت ۲ (مقاله)|بیعت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۲.</ref>.
*انجام [[بیعت]] در طول [[تاریخ]] معمولاً به صورت دست دادن بوده است؛ اما راه‌های دیگری برای [[بیعت]] هم گزارش شده است؛ به عنوان مثال در مورد کیفیت [[بیعت]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[زنان]] چنین [[نقل]] شده که [[پیامبر]] [[دستور]] داد ظرفی پر از [[آب]] آورده و مقداری [[عطر]] در آن ریخت، سپس دست خود را در میان آن گذاشت و [[آیه]] مربوط به [[بیعت]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.</ref> را خواند آنگاه از جای خود برخاست و به [[زنان]] فرمود کسانی که حاضرند با من [[بیعت]] کنند، [[دست]] در میان ظرف کرده و رسماً [[وفاداری]] خود به مواد یاد شده را اعلام کنند<ref>مجمع البیان، ج۵ ص۲۷۶؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۳۶۴.</ref>. در برخی از منابع [[اهل تسنن]] صورت دیگری [[نقل]] شده که [[پیامبر]] [[دست]] خود را با پارچه یا عبایی میپوشانید و با [[زنان]] برای [[بیعت]] دست می‌داد<ref>طبقات، ج۸، ص۵.</ref>.
*انجام [[بیعت]] در طول [[تاریخ]] معمولاً به صورت دست دادن بوده است؛ اما راه‌های دیگری برای [[بیعت]] هم گزارش شده است؛ به عنوان مثال در مورد کیفیت [[بیعت]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[زنان]] چنین [[نقل]] شده که [[پیامبر]] [[دستور]] داد ظرفی پر از [[آب]] آورده و مقداری [[عطر]] در آن ریخت، سپس دست خود را در میان آن گذاشت و [[آیه]] مربوط به [[بیعت]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.</ref> را خواند آنگاه از جای خود برخاست و به [[زنان]] فرمود کسانی که حاضرند با من [[بیعت]] کنند، [[دست]] در میان ظرف کرده و رسماً [[وفاداری]] خود به مواد یاد شده را اعلام کنند<ref>مجمع البیان، ج۵ ص۲۷۶؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۳۶۴.</ref>. در برخی از منابع [[اهل تسنن]] صورت دیگری [[نقل]] شده که [[پیامبر]] [[دست]] خود را با پارچه یا عبایی میپوشانید و با [[زنان]] برای [[بیعت]] دست می‌داد<ref>طبقات، ج۸، ص۵.</ref>.
*در میان [[پادشاهان ایران]]، [[بیعت]] با راه‌های دیگری چون بوسیدن [[زمین]]، [[دست]] و پا نیز صورت می‌گرفت. ابتدا از این جهت که این [[کارها]] مصداق بارز [[اطاعت]] و [[انقیاد]] از فردی بوده است، به آنها مجازاً [[بیعت]] اطلاق می‌شده، اما به تدریج به [[صورت]] [[حقیقت]] عرفی درآمده است<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۶۲.</ref><ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بیعت ۲ (مقاله)|بیعت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۲.</ref>.
*در میان [[پادشاهان ایران]]، [[بیعت]] با راه‌های دیگری چون بوسیدن [[زمین]]، [[دست]] و پا نیز صورت می‌گرفت. ابتدا از این جهت که این [[کارها]] مصداق بارز [[اطاعت]] و [[انقیاد]] از فردی بوده است، به آنها مجازاً [[بیعت]] اطلاق می‌شده، اما به تدریج به صورت [[حقیقت]] عرفی درآمده است<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۶۲.</ref><ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بیعت ۲ (مقاله)|بیعت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۲.</ref>.
*در [[جاهلیت]] رسم بود که پس از خرید و فروش، دو طرف معامله برای نشان دادن قطعیت معامله و تأکید بر [[لزوم]] آن، [[کف دست]] راست خود را بر [[کف دست]] دیگری می‌زدند و این کار را "[[بیعت]]" یا "صفقه" می‌خواندند. همچنین، چون می‌خواستند به [[حاکمان]] و رؤسای [[قبیله]] خویش اعلام [[وفاداری]] و [[فرمانبرداری]] کنند، با دست راست خویش،[[ دست]] راست آنان را می‌فشردند. به [[دلیل]] شباهت این کار، با آنچه در معاملات می‌کردند، نام این را نیز [[بیعت]] نهادند<ref>مقدمه ابن خلدون‌، ۲۰۹.</ref>. اندک اندک معنای [[بیعت]] تحول یافت و از آن، [[پیمان]] و [[تعهد]] [[وفاداری]] و [[فرمانبرداری]] را [[اراده]] کردند، نه نشانه ظاهری‌اش را<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۶۴.</ref>.
*در [[جاهلیت]] رسم بود که پس از خرید و فروش، دو طرف معامله برای نشان دادن قطعیت معامله و تأکید بر [[لزوم]] آن، [[کف دست]] راست خود را بر [[کف دست]] دیگری می‌زدند و این کار را "[[بیعت]]" یا "صفقه" می‌خواندند. همچنین، چون می‌خواستند به [[حاکمان]] و رؤسای [[قبیله]] خویش اعلام [[وفاداری]] و [[فرمانبرداری]] کنند، با دست راست خویش،[[ دست]] راست آنان را می‌فشردند. به [[دلیل]] شباهت این کار، با آنچه در معاملات می‌کردند، نام این را نیز [[بیعت]] نهادند<ref>مقدمه ابن خلدون‌، ۲۰۹.</ref>. اندک اندک معنای [[بیعت]] تحول یافت و از آن، [[پیمان]] و [[تعهد]] [[وفاداری]] و [[فرمانبرداری]] را [[اراده]] کردند، نه نشانه ظاهری‌اش را<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۶۴.</ref>.
*معنای شایع [[بیعت]] در [[قرآن]]، [[روایات]]، [[تاریخ]]، [[کلام]] و [[فقه اسلامی]]، پیمانی است که با [[امام]]، [[حاکم]] یا کسی دیگر می‌بندند تا به گونه خاص یا عام از او [[فرمان]] برند<ref>لسان العرب‌؛ النهایة، ذیل واژه "بیع"؛ الالهیات‌، ۴/ ۶۳، تفسیر نمونه‌، ۱/ ۵۱۷؛ نظام الحکم فی الشریعة، ۱/ ۲۷۳؛ اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۶۵.</ref>.
*معنای شایع [[بیعت]] در [[قرآن]]، [[روایات]]، [[تاریخ]]، [[کلام]] و [[فقه اسلامی]]، پیمانی است که با [[امام]]، [[حاکم]] یا کسی دیگر می‌بندند تا به گونه خاص یا عام از او [[فرمان]] برند<ref>لسان العرب‌؛ النهایة، ذیل واژه "بیع"؛ الالهیات‌، ۴/ ۶۳، تفسیر نمونه‌، ۱/ ۵۱۷؛ نظام الحکم فی الشریعة، ۱/ ۲۷۳؛ اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۶۵.</ref>.
خط ۴۱: خط ۴۱:
*پس از [[شهادت امیرمؤمنان]]{{ع}} [[فرزند]] گرامی او خطبه‌ای خوانده و ضمن آن فرمود: من [[فرزند]] [[بشیر]] و نذیرم و [[فرزند]] کسی هستم که شما را با [[اذن خدا]] به سوی او [[دعوت]] کرد. من [[فرزند]] چراغ روشن هستم و [[فرزند]] کسی که [[خدا]] هرگونه [[پلیدی]] را از آنان دور کرده است. سپس [[عبدالله بن عباس]] برخاست و گفت: ای [[مردم]]! این [[فرزند پیامبر]] [[خدا]] و [[وصی]] اوست، برخیزید و با او [[بیعت]] کنید. همگان برخاسته و به عنوان [[خلیفه مسلمین]] با او [[بیعت]] کردند<ref>ارشاد مفید، ج۲، ص۷؛ کشف الغمه، ج۱، ص۵۳۲؛ مقاتل الطالبیین، ص۵۱؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۳۰.</ref>، هر چند بسیاری از آنان به [[بیعت]] خود [[وفادار]] نماندند.  
*پس از [[شهادت امیرمؤمنان]]{{ع}} [[فرزند]] گرامی او خطبه‌ای خوانده و ضمن آن فرمود: من [[فرزند]] [[بشیر]] و نذیرم و [[فرزند]] کسی هستم که شما را با [[اذن خدا]] به سوی او [[دعوت]] کرد. من [[فرزند]] چراغ روشن هستم و [[فرزند]] کسی که [[خدا]] هرگونه [[پلیدی]] را از آنان دور کرده است. سپس [[عبدالله بن عباس]] برخاست و گفت: ای [[مردم]]! این [[فرزند پیامبر]] [[خدا]] و [[وصی]] اوست، برخیزید و با او [[بیعت]] کنید. همگان برخاسته و به عنوان [[خلیفه مسلمین]] با او [[بیعت]] کردند<ref>ارشاد مفید، ج۲، ص۷؛ کشف الغمه، ج۱، ص۵۳۲؛ مقاتل الطالبیین، ص۵۱؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۳۰.</ref>، هر چند بسیاری از آنان به [[بیعت]] خود [[وفادار]] نماندند.  
===[[بیعت]] صوری با [[یزید]]===
===[[بیعت]] صوری با [[یزید]]===
*پس از [[صلح امام حسن]]{{ع}} [[معاویه]] به [[فکر]] افتاد که [[خلافت اسلامی]] را به [[صورت]] [[سلطنت]] موروثی درآورد، در عین حال، چاره‌ای نبود که با [[بیعت]] صوری [[مهاجر]] و [[انصار]]، به آن [[مشروعیت]] بخشد. او به همین منظور وارد [[مدینه]] شده و با [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] [[دیدار]] کرد و [[طی]] سخنانی، موضوع ولی عهدی [[یزید]] را پیش کشید و کوشید موافقت آنان را به دست آورد. [[حسین بن علی]]{{ع}}[[بیعت]] با [[یزید]] را نپذیرفتند و ضمن اشاره به [[شخصیت]] منفی [[یزید]] و [[فسق]] علنی وی، [[معاویه]] را از [[عذاب الهی]] و [[مسئولیت اجتماعی]] وی در قبال [[امت اسلامی]] [[بیم]] داد و از او خواست که از این کار [[خودداری]] کند، اما [[معاویه]] [[دست]] از گرفتن [[بیعت]] برای [[یزید]] برنداشت<ref>الامامة والسیاسة، ج۱، ص۱۸۴.</ref>. *بدین شکل بود که مسأله [[انتخاب خلیفه]] از طریق [[بیعت]] به پایان رسید، زیرا [[امویان]] و پس از آن [[عباسیان]] گوی [[خلافت]] را از طریق [[وراثت]] به یکدیگر واگذار می‌کردند، هر چند نوعی [[بیعت]] صوری انجام می‌گرفت ولی مهم "استخلاف" [[خلیفه]] پیشین بود، آنگاه، امراء و بزرگان [[قوم]] در بلاد [[بیعت]] می‌کردند.
*پس از [[صلح امام حسن]]{{ع}} [[معاویه]] به [[فکر]] افتاد که [[خلافت اسلامی]] را به صورت [[سلطنت]] موروثی درآورد، در عین حال، چاره‌ای نبود که با [[بیعت]] صوری [[مهاجر]] و [[انصار]]، به آن [[مشروعیت]] بخشد. او به همین منظور وارد [[مدینه]] شده و با [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] [[دیدار]] کرد و [[طی]] سخنانی، موضوع ولی عهدی [[یزید]] را پیش کشید و کوشید موافقت آنان را به دست آورد. [[حسین بن علی]]{{ع}}[[بیعت]] با [[یزید]] را نپذیرفتند و ضمن اشاره به [[شخصیت]] منفی [[یزید]] و [[فسق]] علنی وی، [[معاویه]] را از [[عذاب الهی]] و [[مسئولیت اجتماعی]] وی در قبال [[امت اسلامی]] [[بیم]] داد و از او خواست که از این کار [[خودداری]] کند، اما [[معاویه]] [[دست]] از گرفتن [[بیعت]] برای [[یزید]] برنداشت<ref>الامامة والسیاسة، ج۱، ص۱۸۴.</ref>. *بدین شکل بود که مسأله [[انتخاب خلیفه]] از طریق [[بیعت]] به پایان رسید، زیرا [[امویان]] و پس از آن [[عباسیان]] گوی [[خلافت]] را از طریق [[وراثت]] به یکدیگر واگذار می‌کردند، هر چند نوعی [[بیعت]] صوری انجام می‌گرفت ولی مهم "استخلاف" [[خلیفه]] پیشین بود، آنگاه، امراء و بزرگان [[قوم]] در بلاد [[بیعت]] می‌کردند.
===[[بیعت]] با [[تطمیع]] و [[تهدید]]===
===[[بیعت]] با [[تطمیع]] و [[تهدید]]===
*[[بیعت گرفتن]] از افراد گاهی با [[ارعاب]] همراه بود همان‌طور که [[معاویه]] با [[زور]] و [[تهدید]] و [[تطمیع]] از [[مردم مدینه]] برای [[یزید]] [[بیعت]] گرفت<ref>الامامة والسیاسة، ج۱، ص۱۸۴.</ref> و پس از [[مرگ]] وی نیز پسرش [[یزید]] با شدت بیشتری همین روند را پی گرفت. او در سال ۶۰ [[هجری]] به [[ولید]] بن عتبة بن [[ابی سفیان]] [[حاکم]] [[مدینه]] [[نامه]] نوشت که از [[حسین بن علی]] [[بیعت]] بگیرد و [[فرصت]] تأخیر را به او ندهد، [[امتناع]] [[امام حسین]]{{ع}} از [[بیعت]] با او در نهایت، منجر به [[واقعه عاشورا]] و [[شهادت امام]]{{ع}} شد.
*[[بیعت گرفتن]] از افراد گاهی با [[ارعاب]] همراه بود همان‌طور که [[معاویه]] با [[زور]] و [[تهدید]] و [[تطمیع]] از [[مردم مدینه]] برای [[یزید]] [[بیعت]] گرفت<ref>الامامة والسیاسة، ج۱، ص۱۸۴.</ref> و پس از [[مرگ]] وی نیز پسرش [[یزید]] با شدت بیشتری همین روند را پی گرفت. او در سال ۶۰ [[هجری]] به [[ولید]] بن عتبة بن [[ابی سفیان]] [[حاکم]] [[مدینه]] [[نامه]] نوشت که از [[حسین بن علی]] [[بیعت]] بگیرد و [[فرصت]] تأخیر را به او ندهد، [[امتناع]] [[امام حسین]]{{ع}} از [[بیعت]] با او در نهایت، منجر به [[واقعه عاشورا]] و [[شهادت امام]]{{ع}} شد.
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش