بیعت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جایگاه بیعت از دیدگاه تشیع
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==[[جایگاه]] [[بیعت]] از دیدگاه [[تشیع]]== | ==[[جایگاه]] [[بیعت]] از دیدگاه [[تشیع]]== | ||
*[[پیامبر]]{{صل}} [[مشروعیت]] [[منصب]] خود را از [[طریق وحی]] اخذ کرده بود و در این قسمت نیازی به [[بیعت]] و [[پیروی]] [[مردم]] نداشته است، اما [[بدیهی]] است برای اجرای برنامههای خود به نیروی [[انسانی]] [[نیاز]] داشت و به همین خاطر از [[مردم]] [[بیعت]] میگرفت. بنابراین، [[بیعت]] [[مسلمانان]] با [[رسول خدا]]{{صل}} برای تثبیت [[منصب]] [[رسالت]] نبود، بلکه برای [[تعهد]] به اجرای [[وظایف عملی]] بوده است. به همین خاطر [[پیامبر]]{{صل}} به بیعتکنندگان چنین فرمود: "با من [[بیعت]] کنید تا بر [[خدا]] شریکی قائل نشوید، از [[اسراف]] و [[زنا]] و [[قتل]] [[فرزندان]] دوری جویید"<ref>صحیح بخاری، کتاب ایمان، ص۲۴.</ref>. و در مورد دیگر فرمود: {{متن حدیث|محل وأن تدفعوا | *[[پیامبر]]{{صل}} [[مشروعیت]] [[منصب]] خود را از [[طریق وحی]] اخذ کرده بود و در این قسمت نیازی به [[بیعت]] و [[پیروی]] [[مردم]] نداشته است، اما [[بدیهی]] است برای اجرای برنامههای خود به نیروی [[انسانی]] [[نیاز]] داشت و به همین خاطر از [[مردم]] [[بیعت]] میگرفت. بنابراین، [[بیعت]] [[مسلمانان]] با [[رسول خدا]]{{صل}} برای تثبیت [[منصب]] [[رسالت]] نبود، بلکه برای [[تعهد]] به اجرای [[وظایف عملی]] بوده است. به همین خاطر [[پیامبر]]{{صل}} به بیعتکنندگان چنین فرمود: "با من [[بیعت]] کنید تا بر [[خدا]] شریکی قائل نشوید، از [[اسراف]] و [[زنا]] و [[قتل]] [[فرزندان]] دوری جویید"<ref>صحیح بخاری، کتاب ایمان، ص۲۴.</ref>. و در مورد دیگر فرمود: {{متن حدیث|محل وأن تدفعوا على العدو حتى الموت}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۱۵.</ref>؛ و در مورد سوم فرمود: {{متن حدیث|وأن لا تفروا من الحرب}}<ref>مسند احمد، ج۳، ص۲۹۲.</ref>؛ تمام این جملهها حاکی از آن است که [[پیامبر]] هیچگاه از [[بیعت]] برای [[اثبات]] [[منصب]] [[نبوت]] استفاده نکرده؛ زیرا [[منصب]] [[نبوت]] یک [[منصب الهی]] است که هیچگاه با [[بیعت مردم]]، پدید نیامده و با [[اعراض]] آنان منتفی نمیشود، بلکه نوعی اخذ [[پیمان]] برای عمل به [[وظایف]] و احیاناً برای [[دفاع]] از آن است. | ||
*[[منصب امامت]] برای [[امام علی]]{{ع}} نیز یک [[منصب]] [[تنصیصی]] بود و به سان [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[رهبری]] از جانب [[خدا]] [[تعیین]] شده بود، و اخذ [[بیعت]]، نه برای [[مشروعیت]] [[منصب]]، بلکه برای پیشبرد برنامههای خود و [[مقابله با دشمن]] بود که [[نیاز]] به نیروی [[انسانی]] داشت که از او [[حمایت]] کنند و [[شر]] [[دشمنان]] را کوتاه سازند. با این اوصاف روشن میشود که [[بیعت]] با [[نبی]] و [[امام]] [[معصوم]] در [[حقیقت]] تأکید بر [[التزام عملی]] [[انسان]] به [[اوامر]] ایشان است، و نقش تعیینی ندارد<ref>الالهیات، ج۴، ص۶۳.</ref>. | *[[منصب امامت]] برای [[امام علی]]{{ع}} نیز یک [[منصب]] [[تنصیصی]] بود و به سان [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[رهبری]] از جانب [[خدا]] [[تعیین]] شده بود، و اخذ [[بیعت]]، نه برای [[مشروعیت]] [[منصب]]، بلکه برای پیشبرد برنامههای خود و [[مقابله با دشمن]] بود که [[نیاز]] به نیروی [[انسانی]] داشت که از او [[حمایت]] کنند و [[شر]] [[دشمنان]] را کوتاه سازند. با این اوصاف روشن میشود که [[بیعت]] با [[نبی]] و [[امام]] [[معصوم]] در [[حقیقت]] تأکید بر [[التزام عملی]] [[انسان]] به [[اوامر]] ایشان است، و نقش تعیینی ندارد<ref>الالهیات، ج۴، ص۶۳.</ref>. | ||
*اما اینکه [[امام]]{{ع}} در نامهای که به [[معاویه]] نوشته، بر [[حقانیت]] خود، به [[بیعت]] [[مهاجران]] و [[انصار]] [[استدلال]] میکند<ref>نهج البلاغه، نامه ۶.</ref>. بدین جهت بود که [[امیرمؤمنان]] نمیتوانست بر [[معاویه]] از طریق [[نص]] بر [[خلافت]] [[احتجاج]] کند؛ زیرا چنین استدلالی نوعی [[انتقاد]] از [[خلافت]] خلفای پیشین تلقی میشد و گروهی که با او [[بیعت]] کرده بودند [[خلافت]] [[شیخین]] را پذیرفته بودند، لذا ناچار شد از طریق [[جدل]] با وی [[مذاکره]] کند؛ بدین صورت که میان من و گذشتگان تفاوتی نیست، اگر [[بیعت]] [[مهاجر]] و [[انصار]] برای دیگران الزامآور است باید در مورد من نیز الزامآور باشد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۳۷؛ شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج۴. ص۳۵۳.</ref>. | *اما اینکه [[امام]]{{ع}} در نامهای که به [[معاویه]] نوشته، بر [[حقانیت]] خود، به [[بیعت]] [[مهاجران]] و [[انصار]] [[استدلال]] میکند<ref>نهج البلاغه، نامه ۶.</ref>. بدین جهت بود که [[امیرمؤمنان]] نمیتوانست بر [[معاویه]] از طریق [[نص]] بر [[خلافت]] [[احتجاج]] کند؛ زیرا چنین استدلالی نوعی [[انتقاد]] از [[خلافت]] خلفای پیشین تلقی میشد و گروهی که با او [[بیعت]] کرده بودند [[خلافت]] [[شیخین]] را پذیرفته بودند، لذا ناچار شد از طریق [[جدل]] با وی [[مذاکره]] کند؛ بدین صورت که میان من و گذشتگان تفاوتی نیست، اگر [[بیعت]] [[مهاجر]] و [[انصار]] برای دیگران الزامآور است باید در مورد من نیز الزامآور باشد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۳۷؛ شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج۴. ص۳۵۳.</ref>. |