پرش به محتوا

زیارت قبر امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۳۲۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '''']].' به '''']]')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*دریایی از روایات، روبه‌روی ماست، که همه دستور و توصیه به [[زیارت]] قبور [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} می‌دهد و پیام اکید [[ائمه]]{{عم}} را در این مورد، به گوش ما می‌رساند. احادیث فراوان در مورد ترغیب به این امر سازنده وجود دارد که از حوصله و وسعتِ این نوشته، بیرون است و باید آنها را در مجموعه‌های حدیثی و کتب مخصوص مطالعه کرد<ref>برای مطالعه بیشتر در مورد احادیث [[زیارت]]، به منابع زیر، مراجعه کنید: بحار الأنوار، ج ۹۷ و ۹۸ و ۹۹طبع بیروت؛ من لایحضره الفقیه، صدوق، ج ۲؛ کامل الزیارات، ابن قولویه، عیونِ اخبارالرضا؛ الغدیر، ج ۵؛ میزان الحکمه، ج ۴؛ مصباح الزائر، اقبال، مصباح المتهجّد، و کتب دیگر.</ref>. لکن به چند حدیث به عنوان نمونه، اشاره می‌شود: [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمود: هرکس مرا با توجه به دوری منزلگاه و مزارم [[زیارت]] کند، در قیامت، در سه جا به نجاتش خواهم شتافت: بر صراط، در میزان، و هنگام عرضه نامه اعمال<ref>{{عربی|«من زارنی علی بعد داری و مزاری اتیته یوم القیامه فی ثلاثه مواطن ...»}} وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۳۳، حدیث ۲.</ref>. [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرموده است: "خداوند، ترتب مرا محلّ رفت و آمد شیعیان و دوستدارانم قرار می‌دهد، هرکس مرا در غربتم [[زیارت]] کند، من هم او را در قیامت، [[زیارت]] خواهم کرد ..."<ref>{{عربی|«ویجعل الله عز وجل تربتی مختلف شیعتی و اهل محبّتی، فمن زارنی فی غربتی وجبت له زیارتی یوم القیامه»}}وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۳۹، حدیثِ ۲۳و ۲۴.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*دریایی از [[روایات]]، روبه‌روی ماست، که همه [[دستور]] و توصیه به [[زیارت]] [[قبور]] [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} می‌دهد و [[پیام]] اکید [[ائمه]]{{عم}} را در این مورد، به گوش ما می‌رساند. [[احادیث]] فراوان در مورد [[ترغیب]] به این امر سازنده وجود دارد که از حوصله و وسعتِ این نوشته، بیرون است و باید آنها را در مجموعه‌های [[حدیثی]] و کتب مخصوص مطالعه کرد<ref>برای مطالعه بیشتر در مورد احادیث [[زیارت]]، به منابع زیر، مراجعه کنید: بحار الأنوار، ج ۹۷ و ۹۸ و ۹۹طبع بیروت؛ من لایحضره الفقیه، صدوق، ج ۲؛ کامل الزیارات، ابن قولویه، عیونِ اخبارالرضا؛ الغدیر، ج ۵؛ میزان الحکمه، ج ۴؛ مصباح الزائر، اقبال، مصباح المتهجّد، و کتب دیگر.</ref>. لکن به چند [[حدیث]] به عنوان نمونه، اشاره می‌شود: [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمود: هرکس مرا با توجه به دوری منزلگاه و مزارم [[زیارت]] کند، در [[قیامت]]، در سه جا به نجاتش خواهم شتافت: بر [[صراط]]، در [[میزان]]، و هنگام عرضه [[نامه]] [[اعمال]]<ref>{{عربی|«من زارنی علی بعد داری و مزاری اتیته یوم القیامه فی ثلاثه مواطن.»..}} وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۳۳، حدیث ۲.</ref>. [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرموده است: "[[خداوند]]، ترتب مرا محلّ رفت و آمد [[شیعیان]] و دوستدارانم قرار می‌دهد، هرکس مرا در غربتم [[زیارت]] کند، من هم او را در [[قیامت]]، [[زیارت]] خواهم کرد..."<ref>{{عربی|«ویجعل الله عز وجل تربتی مختلف شیعتی و اهل محبّتی، فمن زارنی فی غربتی وجبت له زیارتی یوم القیامه»}}وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۳۹، حدیثِ ۲۳و ۲۴.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*آنچه که در این دو حدیث، و احادیث مکرّر دیگری که درباره [[زیارت]] آن حضرت است به چشم می‌خورد، تکیه روی غربت و دوری است. از این جهت که [[زیارت]] قبر این شهید غریب، مایه احیای نام اوست، پاداش بیشتری دارد. حتی در روایتی، علی بن مهزیار، از [[امام جواد]]{{ع}} می‌پرسد: آیا [[زیارت]] [[امام رضا]]{{ع}} افضل است یا [[زیارت]] [[امام حسین]]{{ع}}؟ حضرت جواب می‌دهد: [[زیارت]] پدرم برتر است، زیرا [[امام حسین|اباعبدالله ]]{{ع}} را همه مردم [[زیارت]] می‌کنند، لکن پدرم را جز خواصّی از شیعیان [[زیارت]] نمی‌کنند<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۴۲.</ref>. شبیه این روایت را، حضرت عبدالعظیم هم از [[امام جواد]]{{ع}} نقل کرده است<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۴۲.</ref>. به خصوص اگر شرایط خفقان باری حاکم باشد که قدرت‌های حاکمه، با انگیزه‌های شیطانی، درصددِ خاموش ساختن این نورهای تابان و منزوی ساختن نام و مزار و شخصیت این [[ائمه]] [[معصوم]]{{عم}} باشند، [[شیعه]] وفادار به خطّ [[ائمه]]{{عم}}، انگیزه قوی تری در [[زیارت]] پیدا می‌کند و به خاطر تبلیغ حق و روشنگری افکار، با حساسیّتی افزون تر به [[زیارت]] می‌رود، در نتیجه، پاداشی مضاعف هم می‌یابد. درباره [[امام کاظم]]{{ع}} نقل شده است که: حسین بن بشّار واسطی، از [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} درباره زیارت قبر پدرش [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} و ثواب آن می‌پرسد. حضرت، سفارش به [[زیارت]] می‌کند و ثوابی همپای [[زیارت]] پیامبر بیان می‌کند. راوی اظهار می‌دارد که: به [[امام]] گفتم: من ترسیدم و برایم وارد شدن به داخل مزار و مرقد، میسّر نشد! حضرت فرمود: از همان پشتِ قبر- یا پشت دیوار، یا پُل- سلام کن<ref>وسایل الشیعه، ص ۴۲۸، حدیث ۴.</ref>. این روایت می رساند که قبر [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} مورد کنترل بوده و برای زائران آن حضرت، خوف و ناامنی وجود داشته است. ولی در عین حال، هرچند با سلام کردن از دور هم، یک [[شیعه]]، باید پیوند خود را با امام خویش، تحکیم و تجدید کند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*آنچه که در این دو [[حدیث]]، و [[احادیث]] مکرّر دیگری که درباره [[زیارت]] آن [[حضرت]] است به چشم می‌خورد، تکیه روی [[غربت]] و دوری است. از این جهت که [[زیارت]] [[قبر]] این [[شهید]] [[غریب]]، مایه احیای نام اوست، [[پاداش]] بیشتری دارد. حتی در روایتی، [[علی بن مهزیار]]، از [[امام جواد]]{{ع}} می‌پرسد: آیا [[زیارت]] [[امام رضا]]{{ع}} [[افضل]] است یا [[زیارت]] [[امام حسین]]{{ع}}؟ [[حضرت]] جواب می‌دهد: [[زیارت]] پدرم [[برتر]] است، زیرا [[امام حسین|اباعبدالله]]{{ع}} را همه [[مردم]] [[زیارت]] می‌کنند، لکن پدرم را جز خواصی از [[شیعیان]] [[زیارت]] نمی‌کنند<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۴۲.</ref>. شبیه این [[روایت]] را، [[حضرت]] عبدالعظیم هم از [[امام جواد]]{{ع}} [[نقل]] کرده است<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۴۲.</ref>. به خصوص اگر شرایط [[خفقان]] باری [[حاکم]] باشد که قدرت‌های حاکمه، با انگیزه‌های [[شیطانی]]، درصددِ خاموش ساختن این نورهای تابان و [[منزوی]] ساختن نام و [[مزار]] و [[شخصیت]] این [[ائمه]] [[معصوم]]{{عم}} باشند، [[شیعه]] [[وفادار]] به خطّ [[ائمه]]{{عم}}، [[انگیزه]] [[قوی]] تری در [[زیارت]] پیدا می‌کند و به خاطر [[تبلیغ]] [[حق]] و [[روشنگری]] [[افکار]]، با حساسیّتی افزون‌تر به [[زیارت]] می‌رود، در نتیجه، پاداشی مضاعف هم می‌یابد. درباره [[امام کاظم]]{{ع}} [[نقل]] شده است که: [[حسین]] بن بشّار واسطی، از [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} درباره [[زیارت]] [[قبر]] پدرش [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} و [[ثواب]] آن می‌پرسد. [[حضرت]]، سفارش به [[زیارت]] می‌کند و ثوابی همپای [[زیارت]] [[پیامبر]] بیان می‌کند. [[راوی]] اظهار می‌دارد که: به [[امام]] گفتم: من ترسیدم و برایم وارد شدن به داخل [[مزار]] و [[مرقد]]، میسّر نشد! [[حضرت]] فرمود: از همان پشتِ [[قبر]]- یا پشت دیوار، یا پُل-[[سلام]] کن<ref>وسایل الشیعه، ص ۴۲۸، حدیث ۴.</ref>. این [[روایت]] می‌‌رساند که [[قبر]] [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} مورد کنترل بوده و برای [[زائران]] آن [[حضرت]]، [[خوف]] و [[ناامنی]] وجود داشته است. ولی در عین حال، هرچند با [[سلام]] کردن از دور هم، یک [[شیعه]]، باید پیوند خود را با [[امام]] خویش، تحکیم و [[تجدید]] کند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*احادیث متعددی نقل شده است که اگر راهتان دور بود و [[زیارت]] رفتن برایتان طاقت فرسا و دشوار بود، بالای بام رفته و روی به مرقد مطهر یک [[امام]]، و به قصد [[زیارت]] او، سلام بدهید<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۰۲، حدیث ۱ تا ۴.</ref>.  حتی اگر به هیچ وجه، [[زیارت]] قبور [[امامان]] میسّر نشد، [[امام صادق]]{{ع}} [[زیارت]] موالیان صالح و دوستان خالص [[ائمه]]{{عم}} را هم مورد تشویق قرار داده است که [[زائر]]، ثواب [[زیارت]] [[ائمه]]{{عم}} را می‌برد<ref>{{عربی|«مَنْ لم یستطع ان یزور قبورنا فلیزر صالحی موالینا یکتب له ثواب زیارتنا»}}، بحار الأنوار ج ۷۴، ص ۳۵۴.</ref>. و تا حدی از آثار و برکات زیارت [[امامان]]، از این طریق و با یک واسطه بهره‌مند می‌شود. ولی تأثیر سازنده بیشتر، در دیدار مزار خود [[ائمه]]{{عم}} نهفته است، که خود، از ارکان دین و پایه‌های استوار آموزش های الهی ادیان آسمانی می‌باشند و حضور پیروان حق، پیرامون مرقد پاکشان، کانونی از ایمان و جذبه و پیوستگی به وجود می‌آورد و با الهام از اینکه صاحب این قبر، در راه خدا و دین، عاشقی پاکباخته و پیشوایی فداکار بوده است، به زائران هم دعوت به خیر و دفاع از حق و شهادت در راه خدا را الهام می‌دهد. آن رقّت قلبی که هنگام [[زیارت]] پدید می‌آید، یادآور مظلومیت‌هاست صفای باطنی که کنار قبور اولیای دین دست می‌دهد، تربیت کننده جان‌های مشتاق و مستعدّ است. محبت و صمیمیتی که برای زائران در مشاهد پیش می‌آید، زمینه‌ساز وحدت نظرها و پیوند قلب‌ها بر محور [[امامت]] و [[ولایت]] و هدایت [[ائمه]]{{عم}} است. و مگر به خداوند، جز از این راه، می‌توان نزدیک شد؟<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
* [[احادیث]] متعددی [[نقل]] شده است که اگر راهتان دور بود و [[زیارت]] رفتن برایتان [[طاقت]] فرسا و دشوار بود، بالای بام رفته و روی به [[مرقد مطهر]] یک [[امام]]، و به قصد [[زیارت]] او، [[سلام]] بدهید<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۰۲، حدیث ۱ تا ۴.</ref>.  حتی اگر به هیچ وجه، [[زیارت]] [[قبور]] [[امامان]] میسّر نشد، [[امام صادق]]{{ع}} [[زیارت]] [[موالیان]] [[صالح]] و [[دوستان]] [[خالص]] [[ائمه]]{{عم}} را هم مورد [[تشویق]] قرار داده است که [[زائر]]، [[ثواب]] [[زیارت]] [[ائمه]]{{عم}} را می‌برد<ref>{{عربی|«مَنْ لم یستطع ان یزور قبورنا فلیزر صالحی موالینا یکتب له ثواب زیارتنا»}}، بحار الأنوار ج ۷۴، ص ۳۵۴.</ref>. و تا حدی از آثار و [[برکات]] [[زیارت]] [[امامان]]، از این طریق و با یک واسطه بهره‌مند می‌شود. ولی تأثیر سازنده بیشتر، در [[دیدار]] [[مزار]] خود [[ائمه]]{{عم}} نهفته است، که خود، از [[ارکان دین]] و پایه‌های [[استوار]] آموزش‌های [[الهی]] [[ادیان آسمانی]] می‌باشند و حضور [[پیروان]] [[حق]]، پیرامون [[مرقد]] پاکشان، کانونی از [[ایمان]] و جذبه و [[پیوستگی]] به وجود می‌آورد و با [[الهام]] از اینکه صاحب این [[قبر]]، در [[راه خدا]] و [[دین]]، عاشقی پاکباخته و [[پیشوایی]] [[فداکار]] بوده است، به [[زائران]] هم [[دعوت به خیر]] و [[دفاع از حق]] و [[شهادت در راه خدا]] را [[الهام]] می‌دهد. آن رقّت [[قلبی]] که هنگام [[زیارت]] پدید می‌آید، یادآور مظلومیت‌هاست صفای [[باطنی]] که کنار [[قبور]] [[اولیای دین]] [[دست]] می‌دهد، [[تربیت]] کننده جان‌های [[مشتاق]] و مستعدّ است. [[محبت]] و صمیمیتی که برای [[زائران]] در مشاهد پیش می‌آید، [[زمینه‌ساز]] [[وحدت]] نظرها و پیوند قلب‌ها بر محور [[امامت]] و [[ولایت]] و [[هدایت]] [[ائمه]]{{عم}} است. و مگر به [[خداوند]]، جز از این راه، می‌توان نزدیک شد؟<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*[[زیارت]] [[ائمه]]{{عم}}، وسیله قرب به پروردگار است. حسین شناسانِ تاریخ، با سرزمینِ "طفّ" و با خاک کربلا هم آشنایند. و کربلا، با آشنایان شهادت، حرف می‌زند. سخن خاک با دل، در قالب لفظ نمی‌گنجد. پیام تربت به گوش حسینیان، بر امواج صوتی سوار نمی‌شود. رازگویی خون با جان را، فقط [[زائر]] می‌فهمد. درس گرفتن از تربت و فرات، در مکتب [[زیارت]] میسر است. زیارتی آگاهانه و از روی بصیرت، زیارتی بر پایه معرفت و محبت، [[عشق]] و شوریدگی، جستجو کردن و یافتن، و ... رفتن و رسیدن، زیارتی که ریشه در آشنایی دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
* [[زیارت]] [[ائمه]]{{عم}}، [[وسیله]] [[قرب]] به [[پروردگار]] است. [[حسین]] شناسانِ [[تاریخ]]، با سرزمینِ "طفّ" و با [[خاک کربلا]] هم آشنایند. و [[کربلا]]، با آشنایان [[شهادت]]، حرف می‌زند. [[سخن]] [[خاک]] با [[دل]]، در قالب لفظ نمی‌گنجد. [[پیام]] [[تربت]] به گوش حسینیان، بر امواج صوتی سوار نمی‌شود. رازگویی [[خون]] با [[جان]] را، فقط [[زائر]] می‌فهمد. درس گرفتن از [[تربت]] و [[فرات]]، در [[مکتب]] [[زیارت]] میسر است. زیارتی آگاهانه و از روی [[بصیرت]]، زیارتی بر پایه [[معرفت]] و [[محبت]]، [[عشق]] و شوریدگی، جستجو کردن و یافتن، و... رفتن و رسیدن، زیارتی که ریشه در آشنایی دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*زیارتی که مبنای آن، پیوند روح، و ارتباط جان، و اتصال قلب، و اشتراک هدف، و هم خطّی و همسویی و همسانی، در جهت و فکر و عمل و موضع است. کشاندن روح‌ها و اندیشه‌ها به تربت خونین شهدا، و ایستادن در حضور عظمت‌های روحی بی نظیر این فداکاران راه دین، به [[زائر]] هم روحیه و شهامت و درس همّت و ایمان و اراده می‌دهد و هم ارزش های تجسّم یافته در شهید را به او منتقل می‌سازد. [[زائر]]، شاگرد مکتب [[زیارت]] می‌شود و مزار شهید، کلاس آموزش بزرگ ترین درس‌های زندگی. این، در صورتی که، هم [[زائر]]، قلبی آگاه و دلی بینا و شوقی سرشار داشته باشد، و هم آن شهیدانِ اسوه، در جامعه و نزد زائران، شناخته شده باشند و [[زیارت]] با معرفت همراه باشد. به قول استاد [[محمد رضا حکیمی]]: "... در مذهب [[شیعه]]، مکتب [[زیارت]]، یکی از آموزنده ترین و سازنده ترین مکاتب بوده است؛ زیرا بزرگان [[شیعه]]، نوعاً شهید شده اند و در زیارت‌های آنان، دو مضمون همواره ذکر شده است که خواندن و توجه به آن دو مضمون در حال [[زیارت]] و صفای دل و کنار تربت شهید، تأثیری غیر قابل انکار دارد. آن دو مضمون، یکی مربوط به این جهت است که این شهیدان، در راه خدا از همه چیز خود و جان و خونِ خویش گذشتند و پیوستن به ابدیت را در جوار رحمت حق، بر چند صباح دیگر عمر، ترجیح دادند و در راه ابدیت مطلق و پیوند زدن هستی روح خود با آن بیکران‌ها، تأمل و تردید روا نداشتند و از این جهت به والاترین مفهوم بلوغ انسان، در عرصه رابطه "انسان- خدا" و "انسان- ابدیت" دست یافتند. مضمون دوم مربوط است به این جهت که شهیدان، در راه اقامه عدل و ایستادگی در برابر جباران و ستمگران، و امر به معروف و نهی از منکر، خون خود را دادند و جان خود را باختند و از این جهت به والاترین مفهوم بلوغ انسان در عرصه رابطه "انسان- جامعه" دست یافتند"<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*زیارتی که مبنای آن، پیوند [[روح]]، و [[ارتباط]] [[جان]]، و اتصال [[قلب]]، و اشتراک [[هدف]]، و هم خطّی و همسویی و همسانی، در جهت و [[فکر]] و عمل و موضع است. کشاندن روح‌ها و [[اندیشه‌ها]] به [[تربت]] خونین [[شهدا]]، و ایستادن در حضور عظمت‌های [[روحی]] بی نظیر این فداکاران راه [[دین]]، به [[زائر]] هم [[روحیه]] و [[شهامت]] و درس [[همّت]] و [[ایمان]] و [[اراده]] می‌دهد و هم ارزش‌های تجسّم یافته در [[شهید]] را به او منتقل می‌سازد. [[زائر]]، [[شاگرد]] [[مکتب]] [[زیارت]] می‌شود و [[مزار]] [[شهید]]، کلاس [[آموزش]] بزرگ ترین درس‌های [[زندگی]]. این، در صورتی که، هم [[زائر]]، [[قلبی]] [[آگاه]] و دلی [[بینا]] و شوقی سرشار داشته باشد، و هم آن شهیدانِ [[اسوه]]، در [[جامعه]] و نزد [[زائران]]، شناخته شده باشند و [[زیارت]] با [[معرفت]] همراه باشد. به قول استاد [[محمد رضا حکیمی]]: "... در [[مذهب شیعه]]، [[مکتب]] [[زیارت]]، یکی از آموزنده ترین و سازنده ترین مکاتب بوده است؛ زیرا بزرگان [[شیعه]]، نوعاً [[شهید]] شده‌اند و در زیارت‌های آنان، دو مضمون همواره ذکر شده است که [[خواندن]] و توجه به آن دو مضمون در حال [[زیارت]] و صفای [[دل]] و کنار [[تربت]] [[شهید]]، تأثیری غیر قابل [[انکار]] دارد. آن دو مضمون، یکی مربوط به این جهت است که این [[شهیدان]]، در [[راه خدا]] از همه چیز خود و [[جان]] و خونِ خویش گذشتند و [[پیوستن]] به [[ابدیت]] را در جوار [[رحمت]] [[حق]]، بر چند صباح دیگر [[عمر]]، ترجیح دادند و در راه [[ابدیت]] مطلق و پیوند زدن هستی [[روح]] خود با آن بیکران‌ها، [[تأمل]] و تردید روا نداشتند و از این جهت به والاترین مفهوم [[بلوغ]] [[انسان]]، در عرصه رابطه "[[انسان]]- [[خدا]]" و "[[انسان]]- [[ابدیت]]"### [[313]]### یافتند. مضمون دوم مربوط است به این جهت که [[شهیدان]]، در راه [[اقامه عدل]] و [[ایستادگی]] در برابر [[جباران]] و [[ستمگران]]، و [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[خون]] خود را دادند و [[جان]] خود را باختند و از این جهت به والاترین مفهوم [[بلوغ]] [[انسان]] در عرصه رابطه "[[انسان]]- [[جامعه]]"[[دست]] یافتند"<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*صاحب الغدیر (مرحوم علامه امینی) از غفلتی که [[شیعه]] از این مکتب آموزنده دارد، نیز متألّم بود و همواره می‌خواست که این انبوهان جماعت‌های [[شیعه]] که از سراسر جهان، به سر تربت [[امامان]]{{عم}} می‌روند، یا در درون آبادی‌های خویش، همواره مقابر اولاد پیامبر را با شکوه نگاه می‌دارند و برای این نگهداشت هزینه‌ها صرف می‌کنند و به [[زیارت]] آنان می‌شتابند و بدین آثار، تبرّک می‌جویند و خجستگی می‌طلبند، این همه اقدام، اینسان ساده نباشد و بازده جدّی پرورشی داشته باشد»<ref>حماسه غدیر، ص ۳۰۳، ۳۰۴.</ref>. چنین تأثیرگذاری، نه تنها در بارگاه والای [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}}، بلکه در کنار مرقد و مزار هر عالم پاکدل و عالی مقام، و هر عارف وارسته و خداجوی، و هر شهید جان باخته در راه حق، فراهم است. و اگر نیست باید فراهم گردد. اینان، الگوها و اسوه‌هایی بوده و هستند که تجلیل از آنان و احیای آثارشان، الهام بخش جامعه است و فروغ حق طلبی و ایمان و پاکی را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*صاحب [[الغدیر]] ([[مرحوم علامه]] امینی) از غفلتی که [[شیعه]] از این [[مکتب]] آموزنده دارد، نیز متألّم بود و همواره می‌خواست که این انبوهان جماعت‌های [[شیعه]] که از سراسر [[جهان]]، به سر [[تربت]] [[امامان]]{{عم}} می‌روند، یا در درون آبادی‌های خویش، همواره مقابر [[اولاد]] [[پیامبر]] را با [[شکوه]] نگاه می‌دارند و برای این نگهداشت هزینه‌ها [[صرف]] می‌کنند و به [[زیارت]] آنان می‌شتابند و بدین آثار، تبرّک می‌جویند و خجستگی می‌طلبند، این همه [[اقدام]]، اینسان ساده نباشد و بازده جدّی پرورشی داشته باشد»<ref>حماسه غدیر، ص ۳۰۳، ۳۰۴.</ref>. چنین تأثیرگذاری، نه تنها در بارگاه والای [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}}، بلکه در کنار [[مرقد]] و [[مزار]] هر عالم [[پاکدل]] و عالی [[مقام]]، و هر [[عارف]] [[وارسته]] و [[خداجوی]]، و هر [[شهید]] [[جان]] باخته در راه [[حق]]، فراهم است. و اگر نیست باید فراهم گردد. اینان، الگوها و اسوه‌هایی بوده و هستند که [[تجلیل]] از آنان و احیای آثارشان، [[الهام]] بخش [[جامعه]] است و فروغ [[حق‌طلبی]] و [[ایمان]] و [[پاکی]] را در [[دل‌ها]] زنده نگه می‌دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*این مزارها، باید هر کدام، کلاسی تربیتی و مکتبی آموزنده باشد. ... امامزاده‌هایی که امروز، در صعب العبورترین و پرت ترین نقاط کوهستان‌ها می‌بینیم، مدفن شهدای علوی و شیعی است که بعد از آن قتل عام و کشتار، به بیابان ها و کوهستان‌ها پناه می‌بردند، تا به دور از چشم عمّال و داروغه‌های خلافت، به قلب توده‌های دورترین روستاهای تشنه عدالت، نفوذ کرده، آنها را در دل سهمگین ترین کوهستان‌ها و بیابان‌ها علیه دستگاه حاکمه جور بیاشوبند و بذر مقدّس مبارزه [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}} را در عمق دل‌های آرزومند و رنجدیده آنها بپاشند و آن را نسل به نسل، بارورتر کنند. چنین است که در پشت هر تپه ای، کنار هر تخته سنگی، و در زیر هر دیواری، شهیدی خوابیده است، و امامزاده ای بر پا ...<ref>مجموعه آثار، ج۷، شیعه یک حزب تمام، ص ۱۶۶.</ref> امروز نیز چنین است. حتی ... شهدای مظلوم هویزه هم، از زیر خاک، درس می‌دهند و پیام می‌فرستند. و مفقودالأثرهای جبهه‌های نورانی جهاد مقدس ما هم، که شهیدان بی مزارند، در همان گمنامی و بی‌مزاری، زمان را از حماسه‌های خود، آکنده اند و به نسل امروز، درس و الهام می‌دهند. چه بسیارند چهره‌های عظیم از سادات و علمای سادات و امامزادگان قدیم- و پس از آنان- که همواره در راه عدالت اجتماعی و حریت مسلمانی به پا خاسته اند و مشقّت و آزار دیده اند و برخی به شهادت رسیده اند. شهادت و زندان و مقاومت، یکی از مواریث سادات است و قیام سادات حسنی و حسینی و موسوی، معروف است<ref>حماسه غدیر، ص۲۷۴.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*این مزارها، باید هر کدام، کلاسی [[تربیتی]] و مکتبی آموزنده باشد.... امامزاده‌هایی که امروز، در صعب العبورترین و پرت ترین نقاط کوهستان‌ها می‌بینیم، [[مدفن]] شهدای [[علوی]] و [[شیعی]] است که بعد از آن [[قتل عام]] و [[کشتار]]، به بیابان‌ها و کوهستان‌ها [[پناه]] می‌بردند، تا به دور از چشم عمّال و داروغه‌های [[خلافت]]، به [[قلب]] توده‌های دورترین روستاهای [[تشنه]] [[عدالت]]، [[نفوذ]] کرده، آنها را در [[دل]] سهمگین ترین کوهستان‌ها و بیابان‌ها علیه دستگاه حاکمه [[جور]] بیاشوبند و بذر [[مقدّس]] [[مبارزه]] [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}} را در عمق دل‌های آرزومند و رنجدیده آنها بپاشند و آن را [[نسل]] به [[نسل]]، بارورتر کنند. چنین است که در پشت هر تپه‌ای، کنار هر تخته سنگی، و در زیر هر دیواری، شهیدی خوابیده است، و امامزاده ای بر پا...<ref>مجموعه آثار، ج۷، شیعه یک حزب تمام، ص ۱۶۶.</ref> امروز نیز چنین است. حتی... شهدای [[مظلوم]] هویزه هم، از زیر [[خاک]]، درس می‌دهند و [[پیام]] می‌فرستند. و مفقودالأثرهای جبهه‌های [[نورانی]] [[جهاد]] [[مقدس]] ما هم، که [[شهیدان]] بی مزارند، در همان [[گمنامی]] و بی‌مزاری، زمان را از حماسه‌های خود، آکنده‌اند و به [[نسل]] امروز، درس و [[الهام]] می‌دهند. چه بسیارند چهره‌های [[عظیم]] از [[سادات]] و علمای [[سادات]] و امامزادگان قدیم- و پس از آنان- که همواره در راه [[عدالت اجتماعی]] و [[حریت]] [[مسلمانی]] به پا خاسته‌اند و [[مشقّت]] و [[آزار]] دیده‌اند و برخی به [[شهادت]] رسیده‌اند. [[شهادت]] و زندان و [[مقاومت]]، یکی از [[مواریث]] [[سادات]] است و [[قیام]] [[سادات حسنی]] و [[حسینی]] و موسوی، معروف است<ref>حماسه غدیر، ص۲۷۴.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.  
*استاد حکیمی، باز در ادامه سخن در بحث [[زیارت]] و جنبه‌های الگویی آن، می نویسد: "پس چهره‌های [[آل محمد]]، همواره خورشیدهای عزت تاریخند و حماسه اقوام. و اینکه مَشاهد آنان تا هم اکنون (و تا قیامت) در دل سرزمین های اقوام می‌درخشد، و در دل و جان مردم جای دارد، گویای شهامت و شهادت یا عظمتِ علمی و تقوایی ایشان است که مردم در زنده و مرده آنان، آرمان خویش را مجسّم می‌بینند و مقابر و گنبدهای آنان را همواره شعله‌ای می‌دانند سربرآورده و در برابر هر ستم و ناروایی و هر محرومیت و نابسامانی. به قول سید جمال: هرکس خود را فدای ملت کرد، در قلب ملت زنده خواهد ماند ... و من به مقابر همه امامزادگان و این بارگاه‌های افراشته، با این دید می‌نگرم. یعنی همه را آستانه‌های سربازان با نام و نشانی می‌بینم که در راه دریافت حق توده‌ها، حماسه دار و گلگون کفن، در خاک خفته اند. اگر ما در کشورهای اسلامی- و بیشتر در عراق و ایران و مصر و سوریه و لبنان و یمن- در هر شهر و شهرک و روستا، در هر کوه و دشت و خمگرد و قله، به یکی از این آثار می‌رسیم، به این علت است ..."<ref>حماسه غدیر، ص۲۷۸.</ref> . اینها هرکدام، یک قبله نما و جهت نمایند. جهت، حق و مبارزه با باطل است. قبله دل، کربلاست. و این مزارات! کدام کشوری را سزاست که با داشتن چنین کانون‌هایی، دور از روح اسلام و بیگانه از شور کربلا و جدا از حق مجسّم شده در خط عاشورایی [[امام حسین|حسین بن علی]]{{ع}} باشد؟! در محراب مبارزه، باید رو به قبله کربلا داشت و دریغ که بسیاری راه و جهت را گم کرده‌اند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.
*استاد حکیمی، باز در ادامه سخن در بحث [[زیارت]] و جنبه‌های الگویی آن، می‌‌نویسد: "پس چهره‌های [[آل محمد]]، همواره خورشیدهای [[عزت]] تاریخند و [[حماسه]] [[اقوام]]. و اینکه مَشاهد آنان تا هم اکنون (و تا [[قیامت]]) در [[دل]] سرزمین‌های [[اقوام]] می‌درخشد، و در [[دل]] و [[جان]] [[مردم]] جای دارد، گویای [[شهامت]] و [[شهادت]] یا عظمتِ [[علمی]] و تقوایی ایشان است که [[مردم]] در زنده و مرده آنان، [[آرمان]] خویش را مجسّم می‌بینند و مقابر و گنبدهای آنان را همواره شعله‌ای می‌دانند سربرآورده و در برابر هر [[ستم]] و ناروایی و هر [[محرومیت]] و [[نابسامانی]]. به قول [[سید]] [[جمال]]: هرکس خود را فدای [[ملت]] کرد، در [[قلب]] [[ملت]] زنده خواهد ماند... و من به مقابر همه امامزادگان و این بارگاه‌های افراشته، با این دید می‌نگرم. یعنی همه را آستانه‌های سربازان با نام و نشانی می‌بینم که در راه دریافت [[حق]] توده‌ها، [[حماسه]] [[دار]] و گلگون [[کفن]]، در [[خاک]] خفته‌اند. اگر ما در [[کشورهای اسلامی]]- و بیشتر در [[عراق]] و [[ایران]] و [[مصر]] و [[سوریه]] و لبنان و [[یمن]]- در هر [[شهر]] و شهرک و روستا، در هر کوه و دشت و خمگرد و قله، به یکی از این آثار می‌رسیم، به این علت است..."<ref>حماسه غدیر، ص۲۷۸.</ref>. اینها هرکدام، یک [[قبله]] نما و جهت نمایند. جهت، [[حق]] و [[مبارزه با باطل]] است. [[قبله]] [[دل]]، کربلاست. و این مزارات! کدام کشوری را سزاست که با داشتن چنین کانون‌هایی، دور از [[روح]] [[اسلام]] و [[بیگانه]] از شور [[کربلا]] و جدا از [[حق]] مجسّم شده در خط عاشورایی [[امام حسین|حسین بن علی]]{{ع}} باشد؟! در [[محراب]] [[مبارزه]]، باید رو به [[قبله]] [[کربلا]] داشت و دریغ که بسیاری راه و جهت را گم کرده‌اند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۱۶۸-۱۷۴.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۵۳٬۳۷۰

ویرایش