پرش به محتوا

ابوسعید عقیصا دینار تیمی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۵: خط ۲۵:


==[[عقیصا]] و [[صلح امام حسن]]{{ع}}==
==[[عقیصا]] و [[صلح امام حسن]]{{ع}}==
*[[ابوسعید]] [[نقل]] می‌کند: “به [[حسن بن علی]]{{ع}} گفتم: ای پسر [[رسول خدا]] چرا با [[معاویه]] [[سازش]] کردی، با آنکه میدانستی [[حق]] با شماست و نه او که [[گمراه]] و [[یاغی]] است؟
*[[ابوسعید]] [[نقل]] می‌کند: "به [[حسن بن علی]]{{ع}} گفتم: ای پسر [[رسول خدا]] چرا با [[معاویه]] [[سازش]] کردی، با آنکه می‌دانستی [[حق]] با شماست و نه او که [[گمراه]] و [[یاغی]] است؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: "ای [[عقیصا|ابا سعید]]! آیا من [[حجت]] [[خدای متعال]] بر [[خلق]] او نیستم و پدرم پیشوای آنان نبود؟" گفتم: چرا؛
[[امام]]{{ع}} فرمود: “ای [[ابا سعید]]! آیا من [[حجت]] [[خدای متعال]] بر [[خلق]] او نیستم و پدرم پیشوای آنان نبود؟”
فرمود: پس فرمود: "آیا من کسی نیستم که [[رسول خدا]]{{صل}} درباره من و برادرم [[حسن]] و [[حسین]] امام‌اند؛ چه [[قیام]] کنند یا ساکت بمانند؟" گفتم: بله؛ سپس [[امام]]{{ع}} به خطاب به من او فرمود: "علت [[صلح]] من همان است که [[پیامبر]]{{صل}} به خاطر آن با [[مشرکان]] [[صلح]] کرد. اکنون که من به امر [[خدا]] [[امام]] هستم، نباید [[رأی]] من [[خطا]] شمرده شود؛ چه [[صلح]] کنم یا بجنگم".
گفتم: چرا؛
*سپس [[امام]]{{ع}} از مخفی بودن [[حکمت]] عمل [[خضر]]{{ع}} برای [[موسی]]{{ع}} و [[رضایت]] او بعد از بیان علت یاد می‌کند و می‌فرماید: "شما نیز از من به سبب ندانستن [[حکمت]] [[صلح]] ناراضی بودید، درحالی که اگر آن نبود، کسی از [[شیعیان]] ما را زنده نمی‌گذاشتند"<ref>علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۱۱.</ref>.
فرمود: پس فرمود: “آیا من کسی نیستم که [[رسول خدا]]{{صل}} درباره من و برادرم [[حسن]] و [[حسین]] امام‌اند؛ چه [[قیام]] کنند یا ساکت بمانند؟”
*[[عقیصا]] همچنین مطالبی را درباره [[سرزنش]] کردن [[مردم]] [[امام حسن]]{{ع}} را در زمان [[سازش]] با [[معاویه]] و جواب مشابه [[امام]]{{ع}} به ایشان، افزون بر نکات [[ارزشمند]] دیگر [[نقل]] کرده است<ref>کفایة الاثر، خراز قمی رازی، ص۲۲۵.</ref><ref>[[مهدی عباسی|عباسی، مهدی]]، [[ابوسعید عقیصا دینار تیمی (مقاله)|ابوسعید عقیصا دینار تیمی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۸۳-۱۸۴.</ref>.
گفتم: بله؛
سپس [[امام]]{{ع}} به خطاب به من او فرمود: “علت [[صلح]] من همان است که [[پیامبر]]{{صل}} به خاطر آن با [[مشرکان]] [[صلح]] کرد. اکنون که من به امر [[خدا]] [[امام]] هستم، نباید [[رأی]] من [[خطا]] شمرده شود؛ چه [[صلح]] کنم یا بجنگم”.
سپس [[امام]]{{ع}} از مخفی بودن [[حکمت]] عمل [[خضر]]{{ع}} برای [[موسی]]{{ع}} و [[رضایت]] او بعد از بیان علت یاد می‌کند و میفرماید: “شما نیز از من به سبب ندانستن [[حکمت]] [[صلح]] ناراضی بودید، درحالی که اگر آن نبود، کسی از [[شیعیان]] ما را زنده نمی‌گذاشتند”<ref>علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۱۱.</ref>.
[[عقیصا]] همچنین مطالبی را درباره [[سرزنش]] کردن [[مردم]] [[امام حسن]]{{ع}} را در زمان [[سازش]] با [[معاویه]] و جواب مشابه [[امام]]{{ع}} به ایشان، افزون بر نکات [[ارزشمند]] دیگر [[نقل]] کرده است<ref>کفایة الاثر، خراز قمی رازی، ص۲۲۵.</ref>.
[[پرسش]] درباره [[عقل]]
بر اساس [[نقل]] [[عقیصا]]، روزی شخصی از [[امام حسن]]{{ع}} درباره [[عقل]] پرسید و آن [[حضرت]] با توجه به اوضاع پیش آمده، و [[درک]] منظور پرسشگر که [[سازش]] [[امام]]{{ع}} را عاقلانه نمی‌دانست، فرمود: {{متن حدیث|التَّجَرُّعُ لِلْغُصَّةِ وَ مُدَاهَنَةُ الْأَعْدَاءِ}}؛ یعنی؛ جرعه جرعه خوردن غصه و [[سازش]] با [[دشمنان]]؛ کنایه از اینکه [[تصمیم]] من کاملاً [[عقلانی]] بوده است<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۷.</ref>.
شنا کردن [[حسنین]]{{عم}} و [[انتقاد]] [[عقیصا]]
[[نقل]] شده است، روزی [[ابوسعید]]، [[حسن]] و حسین‌{{عم}} را در حال شنا با [[لباس]] در [[فرات]] دید؛ پس به آنان گفت: “ای [[فرزندان رسول خدا]] لباستان را ضایع کردید!” پس ایشان در جواب او فرمودند: “ضایع کردن [[لباس]]، نزد ما محبوب‌تر از [[فاسد]] کردن [[دین]] است؛ چرا که این آب نیز [[اهل]] و ساکنانی دارد...” <ref>فروع کافی، کلینی، ج۶، ص۳۹۰. البته ظاهراً منظور از لباس، شلوار است و الا کسی درباره استحباب شنا کردن با لباس یا کراهت داشتن برهنه شنا کردن فتوا نداده است. (یوسفی غروی).</ref>.
[[ملاقات]] [[ابن زبیر]] با [[امام حسین]]{{ع}}
[[عقیصا]] این [[ملاقات]] را که هنگام [[خروج]] [[امام]]{{ع}} از [[مکه]] صورت گرفت، طبق [[نقل]] [[ابومخنف]] و از طریق بعضی [[دوستان]] خود [[نقل]] می‌کند، ولی در کامل الزیارات و منابع بعد از آن، واسطه حذف شده است. در این [[گفتگو]] [[ابن زبیر]] از [[امام حسین]]{{ع}} می‌خواهد که در [[حرم]] بماند و [[امام]]{{ع}} [[دلیل]] خود را برای [[خروج از حرم]] بیان میفرماید<ref>مقتل الحسین{{ع}}، ابومخنف، ص۶۷؛ کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه، ص۱۵۱. </ref>. [[عقیصا]] [[جامع‌ترین]] [[حدیث]] را درباره [[فضائل]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} از [[سیدالشهدا]]{{ع}}، به [[نقل]] از [[علی]]{{ع}} و [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرده است<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۴۱۲؛ التفسیر لأبی حمزة الثمالی، ابوحمزه ثمالی، ص۱۵۹.</ref>.
سرانجام
اگرچه در [[نقلی]] به کشته شدن وی در [[جنگ صفین]] اشاره شده<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم منقری، ص۲۶۷.</ref>، اما گزارش‌های یاد شده به خوبی [[خطا]] بودن آن را ثابت می‌کند؛ لذا [[تاریخ]] [[وفات]] وی مشخص نیست. همچنین خطای [[آشکار]] دیگری در یکی از تحقیق‌ها رخ داده و [[اسامی]] و [[القاب]] دو [[شخصیت]] [[تاریخی]] ([[ابوسعید دینار]] او [[کیسان]] او [[عقیصا]] المقبری!) یکی دانسته شده است<ref>وقعة الطف، یوسفی غروی، ص۳۹. البته این سهو بعدها استدراک و تصحیح شده است. (یوسفی غروی).</ref> و [[راوی]] در پی آن، با استناد به [[منابع تاریخی]] به توجیه کارهای “المقبری” پرداخته و [[تاریخ]] [[مرگ]] مقبری را که سال ۱۰۰ یا ۱۲۵ ق بوده، به [[عقیصا]] نسبت داده است، حال آنکه “سعید بن ابی سعید و اسمه [[کیسان]] المقبری [[ابوسعید]] المدنی”<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج۴، ص۳۴؛ التعدیل و التجریح، سلیمان بن خلف الباجی، ج۳، ص۱۲۲۳.</ref> از [[راویان]] [[اهل سنت]] بوده، از [[عایشه]]، [[معاویة]] بن [[ابوسفیان]]، [[ابوهریره]] و امثال ایشان [[روایت]] [[نقل]] کرده است و خود، به [[قبیله]] لیث منسوب است. اما عقیصای [[کوفی]] و تیمی از [[ائمه]]{{عم}} و [[عمار]] [[روایت]] [[نقل]] کرده است و [[رجال]] [[اهل سنت]] او را “کوفی<ref>پس در مدینه و در اواخر رجب نبوده و همان ابوسعید مدنی که در چاپ بعدی وقعه الطف آمده، راوی این خبر است. (یوسفی غروی).</ref> من جملة شیعتهم” و [[دینار]] [[شیعی]] خوانده‌اند<ref>لسان المیزان، ابن حجر، ج۲، ص۴۳۴؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۳، ص۸۸.</ref>.


<ref>[[مهدی عباسی|عباسی، مهدی]]، [[ابوسعید عقیصا دینار تیمی (مقاله)|ابوسعید عقیصا دینار تیمی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۵۶.</ref>.
==[[پرسش]] درباره [[عقل]]==
*بر اساس [[نقل]] [[عقیصا]]، روزی شخصی از [[امام حسن]]{{ع}} درباره [[عقل]] پرسید و آن [[حضرت]] با توجه به اوضاع پیش آمده، و [[درک]] منظور پرسشگر که [[سازش]] [[امام]]{{ع}} را عاقلانه نمی‌دانست، فرمود: {{متن حدیث|التَّجَرُّعُ لِلْغُصَّةِ وَ مُدَاهَنَةُ الْأَعْدَاءِ}}؛ یعنی؛ جرعه جرعه خوردن غصه و [[سازش]] با [[دشمنان]]؛ کنایه از اینکه [[تصمیم]] من کاملاً [[عقلانی]] بوده است<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۷.</ref><ref>[[مهدی عباسی|عباسی، مهدی]]، [[ابوسعید عقیصا دینار تیمی (مقاله)|ابوسعید عقیصا دینار تیمی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۸۴.</ref>. 
 
==شنا کردن [[حسنین]]{{عم}} و [[انتقاد]] [[عقیصا]]==
*[[نقل]] شده است، روزی [[عقیصا|ابوسعید]]، [[حسن]] و [[حسین‌]]{{عم}} را در حال شنا با [[لباس]] در [[فرات]] دید؛ پس به آنان گفت: "ای [[فرزندان رسول خدا]] لباستان را ضایع کردید!" پس ایشان در جواب او فرمودند: "ضایع کردن [[لباس]]، نزد ما محبوب‌تر از [[فاسد]] کردن [[دین]] است؛ چرا که این آب نیز [[اهل]] و ساکنانی دارد..." <ref>فروع کافی، کلینی، ج۶، ص۳۹۰. البته ظاهراً منظور از لباس، شلوار است و الا کسی درباره استحباب شنا کردن با لباس یا کراهت داشتن برهنه شنا کردن فتوا نداده است. (یوسفی غروی).</ref><ref>[[مهدی عباسی|عباسی، مهدی]]، [[ابوسعید عقیصا دینار تیمی (مقاله)|ابوسعید عقیصا دینار تیمی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۸۴.</ref>. 
 
==[[ملاقات]] [[ابن زبیر]] با [[امام حسین]]{{ع}}==
*[[عقیصا]] این [[ملاقات]] را که هنگام [[خروج]] [[امام]]{{ع}} از [[مکه]] صورت گرفت، طبق [[نقل]] [[ابومخنف]] و از طریق بعضی [[دوستان]] خود [[نقل]] می‌کند، ولی در کامل الزیارات و منابع بعد از آن، واسطه حذف شده است. در این [[گفتگو]] [[ابن زبیر]] از [[امام حسین]]{{ع}} می‌خواهد که در [[حرم]] بماند و [[امام]]{{ع}} [[دلیل]] خود را برای [[خروج از حرم]] بیان می‌فرماید<ref>مقتل الحسین{{ع}}، ابومخنف، ص۶۷؛ کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه، ص۱۵۱. </ref>.
*[[عقیصا]] [[جامع‌ترین]] [[حدیث]] را درباره [[فضائل]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} از [[سیدالشهدا]]{{ع}}، به [[نقل]] از [[علی]]{{ع}} و [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کرده است<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۴۱۲؛ التفسیر لأبی حمزة الثمالی، ابوحمزه ثمالی، ص۱۵۹.</ref><ref>[[مهدی عباسی|عباسی، مهدی]]، [[ابوسعید عقیصا دینار تیمی (مقاله)|ابوسعید عقیصا دینار تیمی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۸۴-۱۸۵.</ref>.
 
==سرانجام==
*اگرچه در [[نقلی]] به کشته شدن وی در [[جنگ صفین]] اشاره شده<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم منقری، ص۲۶۷.</ref>، اما گزارش‌های یاد شده به خوبی [[خطا]] بودن آن را ثابت می‌کند؛ لذا [[تاریخ]] [[وفات]] وی مشخص نیست.
*همچنین خطای [[آشکار]] دیگری در یکی از تحقیق‌ها رخ داده و [[اسامی]] و [[القاب]] دو [[شخصیت]] [[تاریخی]] ([[ابوسعید دینار]] او [[کیسان]] او [[عقیصا]] المقبری!) یکی دانسته شده است<ref>وقعة الطف، یوسفی غروی، ص۳۹. البته این سهو بعدها استدراک و تصحیح شده است. (یوسفی غروی).</ref> و [[راوی]] در پی آن، با استناد به [[منابع تاریخی]] به توجیه کارهای "المقبری" پرداخته و [[تاریخ]] [[مرگ]] مقبری را که سال ۱۰۰ یا ۱۲۵ ق بوده، به [[عقیصا]] نسبت داده است، حال آنکه "سعید بن ابی سعید و اسمه [[کیسان]] المقبری [[ابوسعید]] المدنی"<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج۴، ص۳۴؛ التعدیل و التجریح، سلیمان بن خلف الباجی، ج۳، ص۱۲۲۳.</ref> از [[راویان]] [[اهل سنت]] بوده، از [[عایشه]]، [[معاویة بن ابوسفیان]]، [[ابوهریره]] و امثال ایشان [[روایت]] [[نقل]] کرده است و خود، به [[قبیله]] لیث منسوب است. اما عقیصای [[کوفی]] و تیمی از [[ائمه]]{{عم}} و [[عمار]] [[روایت]] [[نقل]] کرده است و [[رجال]] [[اهل سنت]] او را "کوفی"<ref>پس در مدینه و در اواخر رجب نبوده و همان ابوسعید مدنی که در چاپ بعدی وقعه الطف آمده، راوی این خبر است. (یوسفی غروی).</ref> من جملة شیعتهم" و [[دینار]] [[شیعی]] خوانده‌اند<ref>لسان المیزان، ابن حجر، ج۲، ص۴۳۴؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۳، ص۸۸.</ref><ref>[[مهدی عباسی|عباسی، مهدی]]، [[ابوسعید عقیصا دینار تیمی (مقاله)|ابوسعید عقیصا دینار تیمی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۸۵.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش