پرش به محتوا

اصبغ بن نباته در رجال و تراجم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۶: خط ۱۶:
*[[اصبغ بن نباته]] از شخصیت‌های بزرگ [[جهان اسلام]] و ارادتمندان [[خاندان]] [[اهل بیت]]{{عم}} به شمار می‌رود. وی از زاهدان و عابدان [[اصحاب]] و [[پیشوایان]] عصر خود بود و [[شجاعت]] کم‌نظیری داشت؛ به طوری که وی را از شجاعان (فرسانان) [[اهل]] [[عراق]] نیز نام برده‌اند. [[اصبغ بن نباته]] تا پای [[جان]] با [[امام المتقین]] و [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} [[بیعت]] کرد و بر این [[پیمان]] [[استوار]] بود، او در محضر [[امام حسن]]<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۵۷، ش۴۰۷؛ و نیز، ص۹۳، ش۹۱۹.</ref> و [[امام حسین]]{{عم}}<ref>بر اساس روایتی که ابن شهر آشوب در مناقب آورده است، در بخش روایات، از وی نیز نقل خواهیم کرد.</ref> حضور داشت و از [[اصحاب]] این دو [[امام]] بزرگوار نیز به شمار می‌رود. بنا به [[نقل]] [[کلینی]] در الرسائل، روزی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از کاتب خود خواست که ده نفر از افراد مورد مطمئن را گرد آورد و وقتی او از آن [[حضرت]] [[اسامی]] ایشان را خواست، آن [[حضرت]] گروهی را نام برد که [[اصبغ بن نباته]] نیز جزو آنها بود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[اصبغ بن نباته]] را با توجه به ارادت و [[دلدادگی]] او به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و برخورداری از [[شجاعت]] ویژه، جزء [[اصحاب]] ویژه و [[شرطة الخمیس]] قرار داد. [[نصر بن مزاحم]] نوشته است: [[علی]]{{ع}} از گسیل داشتن او به میدان [[جنگ]] دریغ می‌ورزید<ref>وقعة صفین، ص۴۴۳.</ref>. او در [[نبرد صفین]] از فرمانده‌هان بود و به [[دستور]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر [[لشکر]] [[شام]] می‌تاخت! و با [[خواندن]] رجز، هم [[فضائل امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} را بیان می‌کرد و هم [[رعب]] و [[وحشت]] در [[دل]] [[دشمنان]] می‌افکند. همچنین او [[نامه]] [[امام علی]]{{ع}} را برای [[معاویه]] برد و با او و اطرافیانش به [[مناظره]] پرداخت.
*[[اصبغ بن نباته]] از شخصیت‌های بزرگ [[جهان اسلام]] و ارادتمندان [[خاندان]] [[اهل بیت]]{{عم}} به شمار می‌رود. وی از زاهدان و عابدان [[اصحاب]] و [[پیشوایان]] عصر خود بود و [[شجاعت]] کم‌نظیری داشت؛ به طوری که وی را از شجاعان (فرسانان) [[اهل]] [[عراق]] نیز نام برده‌اند. [[اصبغ بن نباته]] تا پای [[جان]] با [[امام المتقین]] و [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} [[بیعت]] کرد و بر این [[پیمان]] [[استوار]] بود، او در محضر [[امام حسن]]<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۵۷، ش۴۰۷؛ و نیز، ص۹۳، ش۹۱۹.</ref> و [[امام حسین]]{{عم}}<ref>بر اساس روایتی که ابن شهر آشوب در مناقب آورده است، در بخش روایات، از وی نیز نقل خواهیم کرد.</ref> حضور داشت و از [[اصحاب]] این دو [[امام]] بزرگوار نیز به شمار می‌رود. بنا به [[نقل]] [[کلینی]] در الرسائل، روزی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از کاتب خود خواست که ده نفر از افراد مورد مطمئن را گرد آورد و وقتی او از آن [[حضرت]] [[اسامی]] ایشان را خواست، آن [[حضرت]] گروهی را نام برد که [[اصبغ بن نباته]] نیز جزو آنها بود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[اصبغ بن نباته]] را با توجه به ارادت و [[دلدادگی]] او به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و برخورداری از [[شجاعت]] ویژه، جزء [[اصحاب]] ویژه و [[شرطة الخمیس]] قرار داد. [[نصر بن مزاحم]] نوشته است: [[علی]]{{ع}} از گسیل داشتن او به میدان [[جنگ]] دریغ می‌ورزید<ref>وقعة صفین، ص۴۴۳.</ref>. او در [[نبرد صفین]] از فرمانده‌هان بود و به [[دستور]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر [[لشکر]] [[شام]] می‌تاخت! و با [[خواندن]] رجز، هم [[فضائل امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} را بیان می‌کرد و هم [[رعب]] و [[وحشت]] در [[دل]] [[دشمنان]] می‌افکند. همچنین او [[نامه]] [[امام علی]]{{ع}} را برای [[معاویه]] برد و با او و اطرافیانش به [[مناظره]] پرداخت.
*[[اندیشمندان]] [[دانش]] سندشناسی و [[حدیث‌شناسی]] ([[رجال]]، [[درایة]] و [[حدیث]]) بر اساس پژوهش‌های دقیق خود، همگی بر [[ثقه]] بودن، [[صدق]]، [[عدالت]] و [[صلاح]] او هم نظر هستند و [[احادیث]] [[نقل]] شده او را می‌پذیرند<ref>اصحاب امیرالمؤمنین{{ع}} و الرواة عنه، محمدهادی امینی، ج۱، ص۶۶.</ref>. [[برقی]] در "رجال" خود [[اصحاب]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} را به گروه‌هایی تقسیم کرده و نام [[اصبغ بن نباته]] را در زمره [[خواص]] آورده است<ref>رجال البرقی، برقی، ص۴ (همراه رجال ابی داود حلی چاپ شده است).</ref>؛ همچنین [[علی بن داود حلی]] در کتاب "رجال" خود همانند سایر صاحبان کتب تراجم و [[رجال]] وی را از [[خواص]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دانسته است<ref>رجال ابن داود، ابن داوود، ص۶۰ (ش ۲۰۱).</ref><ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی (مقاله)|أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۰۰-۲۰۱.</ref>.
*[[اندیشمندان]] [[دانش]] سندشناسی و [[حدیث‌شناسی]] ([[رجال]]، [[درایة]] و [[حدیث]]) بر اساس پژوهش‌های دقیق خود، همگی بر [[ثقه]] بودن، [[صدق]]، [[عدالت]] و [[صلاح]] او هم نظر هستند و [[احادیث]] [[نقل]] شده او را می‌پذیرند<ref>اصحاب امیرالمؤمنین{{ع}} و الرواة عنه، محمدهادی امینی، ج۱، ص۶۶.</ref>. [[برقی]] در "رجال" خود [[اصحاب]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} را به گروه‌هایی تقسیم کرده و نام [[اصبغ بن نباته]] را در زمره [[خواص]] آورده است<ref>رجال البرقی، برقی، ص۴ (همراه رجال ابی داود حلی چاپ شده است).</ref>؛ همچنین [[علی بن داود حلی]] در کتاب "رجال" خود همانند سایر صاحبان کتب تراجم و [[رجال]] وی را از [[خواص]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دانسته است<ref>رجال ابن داود، ابن داوود، ص۶۰ (ش ۲۰۱).</ref><ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی (مقاله)|أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۰۰-۲۰۱.</ref>.
==اصبع بن نباته در مدائن==
*مامقانی در تنقیح المقال می‌نویسد: اصبغ بن نباته در مدائن، همراه سلمان فارسی که والی و فرماندار مدائن شده بود، حضور داشت و در پایان عمر سلمان فارسی، وقتی که او از اطرافیان خواست تا بستر او را به طرف قبرستان شهر ببرند تا او با مردگان سخن بگوید، از افرادی بود که در این کار همکاری داشت. همچنین اصبغ بن نباته از افرادی بود که مقدمات به خاک سپاری سلمان فارسی را آماده کردند و او برای غسل دادن وی به امیر المؤمنین علی{{ع}} کمک کرد<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج11، ص:135.</ref>.
==فرزندان==
*در کتب رجال و تراجم از خاندان و فرزندان اصبغ بن نباته اثری به چشم نمی‌خورد، ولی در برخی از نقل‌ها به شخصی به نام قاسم اشاره شده که از راویان و عالمان بوده است. طبری از قول قاسم، فرزند اصبغ بن نباته جریان حمله امام حسین{{ع}} به سوی فرات در کربلا و اصابت تیر به چانه آن حضرت را نقل کرده است <ref>الارشاد، شیخ مفید،ج2، ص: 109-110؛ تاریخ طبری، طبری، ج5، ص: 449- 450 و نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا، یوسف غروی (مترجم: جواد سلیمانی)، ص:183.</ref>.
*شیخ صدوق در ثواب الاعمال و عقاب الاعمال از قاسم، فرزند اصبغ بن نباته نقل کرده که گفته است، روزی مردی سیاه‌روی از قبیله "بنی دارم " که در ماجرای کربلا حاضر و پیش از آن، زیبا و بسیار سفید روی بود، نزد ما آمد؛ به او گفتم: به خاطر تغییر رنگ چهره‌ات تو را به سختی شناختم؛ آن مرد گفت: "مردی از یاران حسین{{ع}} را که سفید روی بود و بر پیشانی‌اش اثر سجده بود، کشتم و پسر او را با خود آوردم". قاسم گوید، روزی من آن مرد را سوار بر اسب دیدم که خوشحال بود و آن سر را بر سینه اسبش آویخته بود و آن سر به زانوان اسب می‌خورد؛ پس به پدرم گفتم: ای کاش آن سر را کمی بالاتر می‌برد! نمی‌بینی که زانوان اسب با آن سر چه می‌کند؟! پدرم گفت: "فرزند عزیزم! آنچه بر سرش آورده‌اند، سخت‌تر از این بوده است. آن مرد خود برایم تعریف می‌کرد، از آن هنگام که او را کشته‌ام، شبی به خواب نمی‌روم جز آنکه او به سراغم می‌آید و شانه‌هایم را می‌گیرد و مرا می‌کشد و می‌گوید: "راه بیفت" و مرا به دوزخ می‌کشاند و در آن می‌افکند تا صبح از خواب برخیزم"؛ و نیز گوید: یکی از زنان همسایه که صدایش را در خواب شنیده بود، می‌گفت: "با ناله‌ها و نعره‌هایش نمی‌گذارد یک لحظه از شب را هم به خواب رویم". راوی در ادامه گوید: پس با گروهی از جوانان قبیله نزد همسرش رفتیم و درباره او از همسرش پرسیدیم؛ او گفت: "خود، همه چیز را آشکارا گفته و راست گفته است"<ref>ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق، ص۲۱۹.</ref><ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی (مقاله)|أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۰۲-۲۰۳.</ref>.


<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی (مقاله)|أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۷.</ref>.
<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی (مقاله)|أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۷.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش