پرش به محتوا

اصبغ بن نباته در رجال و تراجم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۹: خط ۳۹:
*نظر [[عالمان]] [[دانش]] [[رجال]] و [[حدیث]] درباره [[اصبغ بن نباته]] مختلف است و دیگری، روایتی است که [[امیر المؤمنین]]{{ع}} هنگام شهادتش به [[اصبغ بن نباته]] فرموده است<ref>رجال الکشی، کشی، ص۲۴؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۲، ص۱۵۲.</ref>.
*نظر [[عالمان]] [[دانش]] [[رجال]] و [[حدیث]] درباره [[اصبغ بن نباته]] مختلف است و دیگری، روایتی است که [[امیر المؤمنین]]{{ع}} هنگام شهادتش به [[اصبغ بن نباته]] فرموده است<ref>رجال الکشی، کشی، ص۲۴؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۲، ص۱۵۲.</ref>.
*[[ابن سعد]] در الطبقات الکبری پس از [[نقل]] نام و [[نسب]] [[اصبغ بن نباته]] می‌گوید: [[اصبغ بن نباته]] از [[علی]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده است و از [[اصحاب]] و همراهان آن [[حضرت]] و از جان‌نثاران [[علی]]{{ع}} و [[لشکریان]] آن [[حضرت]] به شمار می‌رفت. همچنین او، [[شیعه]] و در [[روایت]] ضعیف شمرده شده است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۲۵.</ref>. [[مزی]] نیز در [[تهذیب الکمال]] این سخنان را [[نقل]] کرده است و در پایان از [[ابواحمد بن عدی]] مطلبی چنین [[نقل]] می‌کند: وقتی فردی [[ثقه]] [[حدیثی]] از [[اصبغ بن نباته]] [[نقل]] کند، آن [[حدیث]] نزد من اشکالی ندارد و چه بسا افراد ضعیف از وی [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند<ref>الکامل، خزرجی، ج۲، ص۲۰۷؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۱۰. {{عربی|و قال ابواحمد بن عدی: لما خرج له هاهنا شیئا، لان عامة ما یرویه عن علی لایتابعه احد علیه، و هو بین الضعف، وله عن علی أخبار و روایات، و إذا حدث عن الاصبغ ثقة فهو عندی لا بأس بروایته، و إنما أتی الانکار من جهة من روی عنه، لان الراوی عنه لعله صعیفا}}.</ref>. علاوه بر وی، [[احمد عجلی]]، از [[رجال]] شناسان [[اهل سنت]] [[اصبغ بن نباته]] را از ثقات دانسته است<ref>تاریخ الثقات، عجلی، ص۷۱.</ref>. [[خزرجی]] نیز در خلاصة تذهیب [[تهذیب]] الکمال بر [[وثاقت]] [[اصبغ بن نباته]] تأکید کرده است <ref>خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ص۳۹.</ref>. [[ابن شاهین]] در “[[تاریخ الثقات]]” می‌نویسد: [[اصبغ بن نباته کوفی]]، [[تابعی]] و [[موثق]] است<ref>تاریخ الثقات، عجلی، ص۷۱.</ref>. مرحوم [[کراجکی]] هم می‌نویسد: از نظر او کسی [[جایگاه]] بالایی دارد که [[دشمنی]] او با [[علی]]{{ع}} بیشتر باشد<ref>کنز الفوائد، چاپ سنگی (رساله العجب).</ref><ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی (مقاله)|أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۰۵-۲۰۶.</ref>.
*[[ابن سعد]] در الطبقات الکبری پس از [[نقل]] نام و [[نسب]] [[اصبغ بن نباته]] می‌گوید: [[اصبغ بن نباته]] از [[علی]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده است و از [[اصحاب]] و همراهان آن [[حضرت]] و از جان‌نثاران [[علی]]{{ع}} و [[لشکریان]] آن [[حضرت]] به شمار می‌رفت. همچنین او، [[شیعه]] و در [[روایت]] ضعیف شمرده شده است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۲۵.</ref>. [[مزی]] نیز در [[تهذیب الکمال]] این سخنان را [[نقل]] کرده است و در پایان از [[ابواحمد بن عدی]] مطلبی چنین [[نقل]] می‌کند: وقتی فردی [[ثقه]] [[حدیثی]] از [[اصبغ بن نباته]] [[نقل]] کند، آن [[حدیث]] نزد من اشکالی ندارد و چه بسا افراد ضعیف از وی [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند<ref>الکامل، خزرجی، ج۲، ص۲۰۷؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۱۰. {{عربی|و قال ابواحمد بن عدی: لما خرج له هاهنا شیئا، لان عامة ما یرویه عن علی لایتابعه احد علیه، و هو بین الضعف، وله عن علی أخبار و روایات، و إذا حدث عن الاصبغ ثقة فهو عندی لا بأس بروایته، و إنما أتی الانکار من جهة من روی عنه، لان الراوی عنه لعله صعیفا}}.</ref>. علاوه بر وی، [[احمد عجلی]]، از [[رجال]] شناسان [[اهل سنت]] [[اصبغ بن نباته]] را از ثقات دانسته است<ref>تاریخ الثقات، عجلی، ص۷۱.</ref>. [[خزرجی]] نیز در خلاصة تذهیب [[تهذیب]] الکمال بر [[وثاقت]] [[اصبغ بن نباته]] تأکید کرده است <ref>خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ص۳۹.</ref>. [[ابن شاهین]] در “[[تاریخ الثقات]]” می‌نویسد: [[اصبغ بن نباته کوفی]]، [[تابعی]] و [[موثق]] است<ref>تاریخ الثقات، عجلی، ص۷۱.</ref>. مرحوم [[کراجکی]] هم می‌نویسد: از نظر او کسی [[جایگاه]] بالایی دارد که [[دشمنی]] او با [[علی]]{{ع}} بیشتر باشد<ref>کنز الفوائد، چاپ سنگی (رساله العجب).</ref><ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی (مقاله)|أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۰۵-۲۰۶.</ref>.
==[[روایات]] [[اصبغ بن نباته]]==
*[[اصبغ بن نباته]] [[روایات]] فراوانی از [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} [[نقل]] کرده است و خود در سلسله [[سند]] [[روایات]] متعددی نیز قرار دارد. [[روایات]] [[نقل]] شده از [[امام علی]]{{ع}} در موضوعات گوناگونی است که در ادامه برخی [[روایات]] را [[نقل]] می‌کنیم:
#'''[[آیین]] [[حکومت‌داری]]:''' از مشهورترین روایاتی که وی از [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} [[نقل]] کرده، [[عهدنامه مالک اشتر]] است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} هنگام فرستادن او به [[مصر]] برای ایشان نگاشتند. این [[نامه]] را [[سید رضی]] در [[نهج البلاغه]] و در قسمت [[نامه‌ها]]، [[نامه]] شماره ۵۳ آورده است<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۸ – ۹؛ الفهرست، شیخ طوسی، ص۳۷-۳۸.</ref>.
#'''[[موعظه]] و [[پند]]:''' [[روایت]] دیگری که [[اصبغ بن نباته]] [[نقل]] کرده، [[وصیّت]] [[حضرت امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} به پسرش، [[محمد حنفیه]] است<ref>کافی، کلینی، ج۵، ص۳۳۷-۳۳۸؛ الفهرست، شیخ طوسی، ص۳۷- ۳۸؛ الفهرست، شیخ طوسی، ص۵۱۰؛ الوافی، فیض کاشانی، ج۲۲، ص۷۹۹؛ وسائل الشیعة، سید محسن امین، ج۲۰، ص۶۴.</ref>.
#'''[[پیامبر]] و [[علی]]{{ع}} [[پدر]] امت‌اند:''' او بعد از ضربت خوردن [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} در [[شب]] بیست و یکم [[ماه مبارک رمضان]]، [[حدیثی]] را از آن [[حضرت]] [[نقل]] کرده که آن [[حضرت]] آن را از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[نقل]] فرموده است؛ [[اصبغ بن نباته]] می‌گوید: در [[شب]] [[شهادت]] [[حضرت]] به منزل ایشان رفته، به ایشان گفتم: [[دوست]] داشتم [[حدیثی]] از شما بشنوم؛ [[حضرت]] فرمود: بنشین که پس از این، [[حدیثی]] از من نخواهی شنید؛ بدان ای [[اصبغ بن نباته]]! چنان که تو به [[عیادت]] من [[آمدی]]، من هم به [[عیادت]] [[حضرت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} رفتم؛ پس به من فرمود: ای [[ابوالحسن]]، بیرون برو و در میان [[مردم]] ندا کن: {{متن حدیث| الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ }}<ref>برای گرد آمدن مردم در مسجد از این عبارت استفاده می‌شود.</ref>، پس بالای [[منبر]] برو و از [[مقام]] من یک پله پائین‌تر بنشین و خطاب به [[مردم]] بگو: هر که به [[والدین]] خود [[جفا]] کند، پس [[لعنت خدا]] بر او باد! و هر که از مولای خود بگریزد، پس [[لعنت خدا]] بر او باد! و هر کس به اجیر درباره مزدش [[ظلم]] کند، پس [[لعنت خدا]] بر او باد!<ref>{{متن حدیث| أَلَا مَنْ عَقَّ وَالِدَيْهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَلَا مَنْ أَبَقَ مِنْ مَوَالِيهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَلَا مَنْ ظَلَمَ أَجِيراً أُجْرَتَهُ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ}}.</ref>. من آن‌چه [[حبیب]] من، [[رسول خدا]]{{صل}} [[امر]] فرموده بود، به جای آوردم؛ پس کسی در پائین [[مسجد]]، از میان جمعیت برخاست و گفت: "یا ابا الحسن، [[سخن]] خود را به طور مختصر گفتی؛ آنها را برای ما توضیح بده"! پس به او جواب نگفتم و به [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسیدم و سؤال آن مرد را به [[حضرت]] گفتم"؛ [[اصبغ بن نباته]] گوید: سپس آن [[حضرت]] دست مرا گرفت و فرمود: "دست خود را بگشا!"؛ پس من دستم را گشودم، و آن [[حضرت]] یکی از انگشتان دست مرا گرفت و فرمود: "ای [[اصبغ بن نباته]]! هم چنان که من انگشت دست تو را گرفتم، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز یکی از انگشتان مرا گرفت و فرمود: "ای [[ابوالحسن]]، من و تو دو [[پدر]] این [[امّت]] هستیم؛ هر کس به ما [[جفا]] کند، پس [[لعنت خدا]] بر او! من و تو مولای این [[امّت]] هستیم؛ پس هر کس از ما بگریزد، [[لعنت خدا]] بر او باد! و من و تو اجیران این [[امّت]] هستیم، پس هر کس نسبت به اجرت ما [[ظلم]] کند، پس [[لعنت خدا]] بر او باد! "سپس فرمود: "آمین" من هم گفتم آمین"<ref>بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۰، ص۴۴ - ۴۵.</ref>.
#'''[[علی]]{{ع}} تقسیم کننده [[بهشت و جهنم]]:''' [[اصبغ بن نباته]] [[نقل]] می‌کند، روزی [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} به من فرمود: "ای [[اصبغ بن نباته]]! روزی [[رسول خدا]]{{صل}} مرا در یکی راه‌های [[مدینه]] دید، در حالی که من [[اندوهگین]] بودم؛ به گونه‌ای که [[غم]] در صورت من ظاهر بود؛ پس آن [[حضرت]] خطاب به من فرمود: ای [[ابوالحسن]]، تو را [[غمگین]] می‌بینم؛ آیا میخواهی [[حدیثی]] برای تو بگویم که پس از آن هرگز [[غمگین]] نشوی؟ گفتم بله؛ فرمود: هنگامی که [[روز قیامت]] شود، [[حقّ]] تعالی منبری را که بلندتر از منبرهای [[پیغمبران]] و [[شهیدان]] است، قرار دهد؛ پس [[حقّ]] تعالی به تو [[دستور]] دهد که بالای آن [[منبر]]، یک پله پائین‌تر از [[جایگاه]] من قرار بگیری؛ پس به دو [[ملک]] [[دستور]] می‌دهد که یک پله پائین‌تر از تو بنشینند و چون بالای [[منبر]] قرار گرفتیم، تمام آفریدگان [[خداوند]] از اولین و آخرین حاضر می‌شوند؛ پس یکی از آن دو ملکی که یک پله پایین‌تر از تو نشسته‌اند، با صدای بلند خطاب به حاضران می‌گوید: "ای [[مردم]]! هر که مرا می‌شناسد که می‌شناسد و هر که مرا نمی‌شناسد، خودم را به او معرفی می‌کنم؛ من "رضوان" [[خازن]] بهشت‌ام؛ همانا [[خداوند]] به منّ و [[کرم]] و [[فضل]] و جلال خود به من [[دستور]] داد کلیدهای [[بهشت]] را به [[محمّد]]{{صل}} تحویل دهم؛ [[حضرت محمد]]{{صل}} نیز [[دستور]] داد آنها را به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} تحویل دهم؛ من شماها را در این باره [[شاهد]] می‌گیرم که چنین کردم". پس از او فرشته‌ای که پایین‌تر از [[رضوان]] نشسته است، بر می‌خیزد و با صدای بلندی که همه [[اهل]] [[محشر]] می‌شنوند، می‌گوید: "ای [[مردم]]! هر که مرا می‌شناسد که می‌شناسد، و هر کس نمی‌شناسد، خودم را معرفی می‌کنم؛ من، "مالک"، [[خازن]] جهنّم هستم؛ همانا [[حقّ]] تعالی به منّ و [[فضل]] و [[کرم]] و جلال خود به من [[دستور]] داد کلیدهای جهنّم را به [[محمد]]{{صل}} تحویل دهم، و [[محمد]]{{صل}} نیز [[دستور]] داد آنها را به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} تحویل دهم؛ اینک شما را [[شاهد]] می‌گیرم که چنین کردم". سپس [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: "پس من کلیدهای [[بهشت و دوزخ]] را می‌گیرم". سپس [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "یا [[علی]]! تو بالای دامن مرا می‌گیری و [[اهل بیت]] تو بالای دامن تو را می‌گیرند، و [[شیعیان]] تو بالای دامن [[اهل بیت]] تو را می‌گیرند". سپس [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: "پس من دست‌های خود را بر هم زدم و گفتم: به سوی [[بهشت]] می‌رویم یا [[رسول الله]]؟ فرمود: به [[پروردگار]] [[کعبه]] قسم، بله"<ref>الروضه فی فضائل امیرالمؤمنین، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۱۳۲.</ref>.
#'''[[ثواب]] نام [[محمد]] داشتن:''' [[اصبغ بن نباته]] [[نقل]] می‌کند، [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: "هیچ خانه‌ای نیست که اسم [[پیامبر خدا]] در آن [[خانه]] باشد، مگر اینکه [[خداوند متعال]] فرشته‌ای را بر میانگیزاند که [[صبح و شام]] [[اهل]] آن [[خانه]] را [[تقدیس]] و [[تنزیه]] کند"<ref>ذیل تاریخ مدینة السلام، ابن دبیثی، ج۱، ص۲۵۱- ۲۵۲؛ أخبار أصبهان، حافظ اصبهانی، ج۱، ص۲۶۶؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۱۶، ص۳۵۵- ۳۵۶؛ الموضوعات، ابن الجوزی، ج۱، ص۱۵۴.</ref>.
#'''[[ایمان آوردن]] [[عبدالمطلب]] و [[ابوطالب]]:''' از مسائل مهم و اساسی در [[تاریخ اسلام]] بحث [[ایمان آوردن]] [[پدران]] و اجداد [[رسول گرامی اسلام]] و [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} است؛ طبق نظر محققان و [[اندیشمندان]] [[اسلامی]] که از [[باورهای اساسی]] [[شیعیان]] و بیشتر [[مسلمانان]] است، ایشان یکتاپرست و [[موحد]] بوده‌اند و [[روایات]] فراوانی از [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} در این باره [[نقل]] شده که یکی از آنها را [[اصبغ بن نباته]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] کرده است؛ [[اصبغ بن نباته]] می‌گوید: [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} درباره [[ایمان]] [[پدر]] و اجداد خود فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]! پدرم و جدّم، [[عبدالمطلب]] و [[هاشم]] و [[عبدمناف]] بتی را نپرستیدند"؛ پرسیدند: ای [[امیرمؤمنان]] آنان در دوران [[جاهلی]] چه چیزی را می‌پرستیدند؟! فرمود: "بر [[آیین]] [[ابراهیم]]{{ع}} به سوی بیت‌الله [[نماز]] می‌خواندند و از [[آیین]] او جدا نبودند"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق ۱، ص۱۷۵.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش