عثمان بن عفان: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
*در دورۀ او همۀ عمّال و کارگزاران و والیان از بنی امیّه انتخاب شدند و او دست آنان را در هرخلاف و ظلم و سوءاستفاده از بیتالمال باز گذاشت و نسبت به اعتراضهای مکرّر مسلمانان اعتنایی نکرد و مغیره را که از دشمنان سرسخت [[پیامبر]] و راندهشدۀ او بود پناه داد و ابوذر را تبعید کرد و کسانی همچون عمار یاسر و ابن مسعود را مورد آزار و اهانت قرار داد. [[امام علی|علی]]{{ع}} یکی از منتقدان جدّی حکومت او بود. شیوۀ غلط او در کشورداری و بدعتهای او، تعطیل احکام الهی و ظلمهای والیانش جوّی از اعتراض و شورش را پدید آورد و مسلمانان بهویژه انقلابیون مصری، تحریک شده او را در خانهاش محاصره کرده و در سال ۳۵ هجری در هشتاد و چند سالگی به قتل رساندند. وی در پدید آمدن رجعت در امّت محمّدی و حاکم ساختن نظام سلطنت و اشرافیگری و طرد مسلمانان دلسوز و بروز فتنههای بعدی و سلطه یافتن امویان بر مقدّرات [[اسلام]] و مسلمین نقش عمده داشت. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در [[خطبه شقشقیه]] با تندترین عبارت از شیوۀ [[خلافت]] او در حیف و میل و غارت بیتالمال انتقاد کرده است.<ref>{{متن حدیث|إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ [خَضْمَ] خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ إِلَى أَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ}}؛ نهج البلاغه خطبه۳</ref> عثمان نیز بدترین برخوردها را با [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} داشت و گاهی حضرت را به بیرون مدینه تبعید میکرد. یکبار که میخواست از زروسیم بیتالمال به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} حق السکوت بدهد تا حضرت اعتراض نکند و امام نپذیرفت، عثمان عصبانی شد و با چوبی که در دستش بود [[امام علی|علی]]{{ع}} را زد. تعبیر حضرت در گزارش این واقعه چنین است: {{متن حدیث| ثُمَّ قَامَ إِلَيَّ بِالْقَضِيبِ فَضَرَبَنِي، وَ اللَّهِ مَا أَرُدُّ يَدَهُ حَتَّى قَضَى حَاجَتَهُ، فَتَقَنَّعْتُ بِثَوْبِي وَ رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِي وَ قُلْتُ: اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ إِنْ كُنْتُ أَمَرْتُكَ بِمَعْرُوفٍ وَ نَهَيْتُكَ عَنْ مُنْكَرٍ.}}<ref>«سپس برخاست و به طرف من آمد و با چوبی که در دست داشت تا آنجا که دلش میخواست مرا زد، به خدا قسم من دستش را برنگرداندم، سپس جامه به روی خود کشیدم و به خانهام برگشتم و قسم خوردم که دیگر او را امر به معروف و نهی از منکر نکنم.» شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۹ ص۱۶</ref>، مخالفان [[اهل بیت]]، عمدتا طرفداران بنی امیه و وابسته به حکومت عثمان بودند، و تا سالها بعد وقتی گفته میشد فلانی "عثمانی" است نشاندهندۀ خط فکری و دشمنی او با آل علی بود. فتنههایی همچون جنگ جمل و جنگ صفین اغلب با پوشش خونخواهی عثمان صورت میگرفت و جبههای متّحد بر ضدّ فرهنگ غدیر و حکومت علوی تشکیل میداد. صاحبان این تفکّر و گرایش را که در بصره و شام بیش از جاهای دیگر بودند "عثمانی مذهب" میگفتند و حکومت یافتن بنی امیّه در واقع غلبۀ عثمانیمذهبان بر خطّ پیروان [[ولایت]] علوی بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸۲.</ref> | *در دورۀ او همۀ عمّال و کارگزاران و والیان از بنی امیّه انتخاب شدند و او دست آنان را در هرخلاف و ظلم و سوءاستفاده از بیتالمال باز گذاشت و نسبت به اعتراضهای مکرّر مسلمانان اعتنایی نکرد و مغیره را که از دشمنان سرسخت [[پیامبر]] و راندهشدۀ او بود پناه داد و ابوذر را تبعید کرد و کسانی همچون عمار یاسر و ابن مسعود را مورد آزار و اهانت قرار داد. [[امام علی|علی]]{{ع}} یکی از منتقدان جدّی حکومت او بود. شیوۀ غلط او در کشورداری و بدعتهای او، تعطیل احکام الهی و ظلمهای والیانش جوّی از اعتراض و شورش را پدید آورد و مسلمانان بهویژه انقلابیون مصری، تحریک شده او را در خانهاش محاصره کرده و در سال ۳۵ هجری در هشتاد و چند سالگی به قتل رساندند. وی در پدید آمدن رجعت در امّت محمّدی و حاکم ساختن نظام سلطنت و اشرافیگری و طرد مسلمانان دلسوز و بروز فتنههای بعدی و سلطه یافتن امویان بر مقدّرات [[اسلام]] و مسلمین نقش عمده داشت. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در [[خطبه شقشقیه]] با تندترین عبارت از شیوۀ [[خلافت]] او در حیف و میل و غارت بیتالمال انتقاد کرده است.<ref>{{متن حدیث|إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ [خَضْمَ] خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ إِلَى أَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ}}؛ نهج البلاغه خطبه۳</ref> عثمان نیز بدترین برخوردها را با [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} داشت و گاهی حضرت را به بیرون مدینه تبعید میکرد. یکبار که میخواست از زروسیم بیتالمال به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} حق السکوت بدهد تا حضرت اعتراض نکند و امام نپذیرفت، عثمان عصبانی شد و با چوبی که در دستش بود [[امام علی|علی]]{{ع}} را زد. تعبیر حضرت در گزارش این واقعه چنین است: {{متن حدیث| ثُمَّ قَامَ إِلَيَّ بِالْقَضِيبِ فَضَرَبَنِي، وَ اللَّهِ مَا أَرُدُّ يَدَهُ حَتَّى قَضَى حَاجَتَهُ، فَتَقَنَّعْتُ بِثَوْبِي وَ رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِي وَ قُلْتُ: اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ إِنْ كُنْتُ أَمَرْتُكَ بِمَعْرُوفٍ وَ نَهَيْتُكَ عَنْ مُنْكَرٍ.}}<ref>«سپس برخاست و به طرف من آمد و با چوبی که در دست داشت تا آنجا که دلش میخواست مرا زد، به خدا قسم من دستش را برنگرداندم، سپس جامه به روی خود کشیدم و به خانهام برگشتم و قسم خوردم که دیگر او را امر به معروف و نهی از منکر نکنم.» شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۹ ص۱۶</ref>، مخالفان [[اهل بیت]]، عمدتا طرفداران بنی امیه و وابسته به حکومت عثمان بودند، و تا سالها بعد وقتی گفته میشد فلانی "عثمانی" است نشاندهندۀ خط فکری و دشمنی او با آل علی بود. فتنههایی همچون جنگ جمل و جنگ صفین اغلب با پوشش خونخواهی عثمان صورت میگرفت و جبههای متّحد بر ضدّ فرهنگ غدیر و حکومت علوی تشکیل میداد. صاحبان این تفکّر و گرایش را که در بصره و شام بیش از جاهای دیگر بودند "عثمانی مذهب" میگفتند و حکومت یافتن بنی امیّه در واقع غلبۀ عثمانیمذهبان بر خطّ پیروان [[ولایت]] علوی بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸۲.</ref> | ||
==[[دلیل]] [[اهل سنت]] بر [[خلافت عثمان]] و نقد آن== | |||
*[[اهل سنت]] میگویند: [[عمر]] در بستر [[بیماری]]، "[[علی]]{{ع}}"، "[[عثمان]]"، "[[عبدالرحمن بن عوف]]"، "[[سعد بن ابی وقاص]]"، "[[زبیر بن عوام]]" و "[[طلحة بن عبدالله]]" را به عنوان شورای [[انتخاب خلیفه]] برگزید و شرط کرد از میان خود یکی را به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]] برگزینند. از این افراد، [[طلحه]] و [[زبیر]] با [[علی]]، [[عبدالرحمن بن عوف]] و [[سعد بن ابی وقاص]] با [[عثمان]] بودند. [[عمر]] گفته بود که اگر نیمی یک طرف و نیمی طرف دیگر قرار گرفتند، [[رأی]] آن نصف [[حاکم]] است که [[عبدالرحمن بن عوف]] در میان آنهاست و [[عبدالرحمن بن عوف]] از بستگان [[عثمان]] بود و او شرط کرد با [[علی]] که اگر به [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] و [[سیره]] [[شیخین]] عمل کنی با تو [[بیعت]] میکنم امّا [[علی]]{{ع}} فرمود: بر اساس [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] و [[اجتهاد]] خودم عمل میکنم و [[عبدالرحمن بن عوف]] میدانست که [[علی]] شرط او را نمیپذیرد، رو به [[عثمان]] کرد و با همان شروط با وی [[بیعت]] نمود و سرانجام [[عثمان]] با [[رأی]] نیمی از اعضای [[شورا]]، [[خلیفه]] [[مسلمانان]] گردید<ref>ر.ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۸۷ - ۱۸۸؛ الاحکام السلطانیه، جزء اول، ص۱۰ و ۱۲.</ref>. | |||
*این شیوه [[عمر]] در [[انتخاب]] [[جانشین]] خویش به چند [[دلیل]] [[مشروعیت]] نداشته است، زیرا: | |||
#[[مشروعیت]] [[خلافت]] او نیز ثابت نشده است تا اینکه [[حق]] [[انتخاب]] [[جانشین]] را داشته باشد. | |||
#چرا [[عمر]] نیز مانند [[خلیفه]] پیشین از [[سیره پیامبر]]{{صل}} [[تخلف]] کرد و عدهای را برای [[جانشینی]] خود [[تعیین]] و معرفی نمود؟ | |||
#چرا از روش [[ابوبکر]] [[متابعت]] نکرد و فرد خاصی را برای [[تصدی]] [[خلافت]] [[انتخاب]] نکرد؟! | |||
#آیا در ترکیب اعضای [[شورا]] نشان از تبانی قبلی بر [[انتخاب]] [[عثمان]] نیست؟<ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۱۲۵-۱۲۶.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||