آیه ولایت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[آیات امامت امام علی]]''' و '''[[آیات فضائل امام علی]]''' است. "'''[[آیه ولایت]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[آیات امامت امام علی]]''' و '''[[آیات فضائل امام علی]]''' است. "'''[[آیه ولایت]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آیه ولایت در قرآن]] | [[ | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آیه ولایت در قرآن]] | ### ### [[313]]###### | [[آیه ولایت در کلام اسلامی]] | [[آیه ولایت در گفتگوهای بینالمذاهب]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آیه ولایت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آیه ولایت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
*متن آیه: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> | *متن [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> | ||
*نامگذاری این [[آیه]] به آیه | *نامگذاری این [[آیه]] به [[آیه ولایت]]، به [[دلیل]] واژه {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} است. بسیاری از [[اهل]] [[تفسیر]] و [[روایت]] و [[تاریخ]]، به همین نام یاد کردهاند. البتّه در برخی موارد، [[آیه]] "[[زکات به خاتم]]" نیز نامیده شده است. این نام از [[سخن امام]] [[علی]]{{ع}} در یکی از احتجاجهای آن [[حضرت]] استفاده شده است <ref>غایة المرام، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ص۱۱۸.</ref>. [[آیه]] یاد شده به [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه اشاره دارد و در [[آیه]] بعد میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۵-۱۶.</ref>. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
*'''[[شبهه]] کردهاند''': به [[دلیل]] اینکه [[آیات]] قبل از [[آیۀ ولایت]] دربارۀ [[ولایت]] به معنای [[محبت]] است لذا "ولی" در [[آیه]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[محب]] آمده است. | *'''[[شبهه]] کردهاند''': به [[دلیل]] اینکه [[آیات]] قبل از [[آیۀ ولایت]] دربارۀ [[ولایت]] به معنای [[محبت]] است لذا "ولی" در [[آیه]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[محب]] آمده است. | ||
*و با توجّه به اینکه این [[آیه]] در میان آیاتی است، که [[ارتباط]] [[مسلمانان]] با [[یهود]] و [[نصاری]] و [[ولایت]] آنها جلوگیری میکند، ([[آیات]] پنجاه ویکم تا پنجاه وهشتم) از سویی نیز میدانیم که [[ولایت]] [[یهود]] و [[نصاری]] به معنای [[سرپرستی]] و صاحب اختیاری آنها نیست؛ چرا که هیچ [[مسلمانی]]، [[یهود]] و [[نصاری]] را [[سرپرست]] و صاحب [[اختیار]] خود قرار نداده است، پس باید [[ولایت]] [[یهود]] و [[نصاری]] به معنای [[محبت]] و یا [[نصرت]] باشد و این [[آیه]] نیز، بر همان معنا حمل میشود. | *و با توجّه به اینکه این [[آیه]] در میان آیاتی است، که [[ارتباط]] [[مسلمانان]] با [[یهود]] و [[نصاری]] و [[ولایت]] آنها جلوگیری میکند، ([[آیات]] پنجاه ویکم تا پنجاه وهشتم) از سویی نیز میدانیم که [[ولایت]] [[یهود]] و [[نصاری]] به معنای [[سرپرستی]] و صاحب اختیاری آنها نیست؛ چرا که هیچ [[مسلمانی]]، [[یهود]] و [[نصاری]] را [[سرپرست]] و صاحب [[اختیار]] خود قرار نداده است، پس باید [[ولایت]] [[یهود]] و [[نصاری]] به معنای [[محبت]] و یا [[نصرت]] باشد و این [[آیه]] نیز، بر همان معنا حمل میشود. | ||
*[[فخر رازی]] مینویسد: {{عربی|أن اللائق بما قبل هذه الآیة و بما بعدها لیس إلا هذا المعنی، أما ما قبل هذه الآیة فلأنه تعالى قال:}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref> {{عربی|و لیس المراد لا تتخذوا الیهود و النصاری أئمة متصرفین في أرواحکم و أموالکم لأن بطلان هذا کالمعلوم بالضرورة، بل المراد لا تتخذوا الیهود و النصاری أحبابا و أنصارا، و لا تخالطوهم و لا تعاضدوهم، ثم لما بالغ في النهي عن ذلك قال: إنما ولیکم الله و رسوله والمؤمنون الموصوفون، و الظاهر أن الولایة المأمور بها هاهنا هي المنهي عنها فیما قبل، و لما کانت الولایة المنهی عنها فیما قیل هي الولایة بمعنى النصرة کانت الولایة المأمور بها هي الولایة بمعنى النصرة و أما ما بعد هذه الآیة فهی قوله}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.</ref> {{عربی|فأعاد النهی عن اتخاذ الیهود و النصاری و الکفار أولیاء، و لا شك أن الولایة المنهي عنها هي الولایة بمعنى النصرة، فكذلك الولایة في قوله}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} {{عربی|یجب أن تکون هي بمعنى النصرة، و کل من أنصف و ترك التعصب و تأمل في مقدمة الآیة و في مؤخرها قطع بأن الولي في قوله}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} {{عربی|لیس إلا بمعنى الناصر و المحب، و لا یمکن أن یکون بمعنى الإمام، لأن ذلك یكون إلقاء كلام أجنبي فيما بين كلامين مسوقين لغرض واحد، و ذلك يكون في غاية الركاكة و السقوط، و يجب تنزيه كلام الله تعالى عنه}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۰-۳۱.</ref>. | * [[فخر رازی]] مینویسد: {{عربی|أن اللائق بما قبل هذه الآیة و بما بعدها لیس إلا هذا المعنی، أما ما قبل هذه الآیة فلأنه تعالى قال:}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref> {{عربی|و لیس المراد لا تتخذوا الیهود و النصاری أئمة متصرفین في أرواحکم و أموالکم لأن بطلان هذا کالمعلوم بالضرورة، بل المراد لا تتخذوا الیهود و النصاری أحبابا و أنصارا، و لا تخالطوهم و لا تعاضدوهم، ثم لما بالغ في النهي عن ذلك قال: إنما ولیکم الله و رسوله والمؤمنون الموصوفون، و الظاهر أن الولایة المأمور بها هاهنا هي المنهي عنها فیما قبل، و لما کانت الولایة المنهی عنها فیما قیل هي الولایة بمعنى النصرة کانت الولایة المأمور بها هي الولایة بمعنى النصرة و أما ما بعد هذه الآیة فهی قوله}} {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۵۷.</ref> {{عربی|فأعاد النهی عن اتخاذ الیهود و النصاری و الکفار أولیاء، و لا شك أن الولایة المنهي عنها هي الولایة بمعنى النصرة، فكذلك الولایة في قوله}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} {{عربی|یجب أن تکون هي بمعنى النصرة، و کل من أنصف و ترك التعصب و تأمل في مقدمة الآیة و في مؤخرها قطع بأن الولي في قوله}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ}} {{عربی|لیس إلا بمعنى الناصر و المحب، و لا یمکن أن یکون بمعنى الإمام، لأن ذلك یكون إلقاء كلام أجنبي فيما بين كلامين مسوقين لغرض واحد، و ذلك يكون في غاية الركاكة و السقوط، و يجب تنزيه كلام الله تعالى عنه}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۰-۳۱.</ref>. | ||
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''': | *'''پاسخ به این [[شبهه]]''': | ||
#با توجّه به تحلیل معنای لغوی [[ولایت]] روشن شد، این سخن ناتمام است؛ چرا که [[ولایت]] در لغت [[عرب]] به معنای [[محبّت]] یا [[نصرت]] نیست، بلکه ایجاد رابط عمیق است به گونهای که یک طرف درباره طرف دیگر [[حق تصرف]] داشته باشد. این معنا در همه کاربردهای [[قرآنی]] از جمله این [[آیه]]، جاری است. | #با توجّه به تحلیل معنای لغوی [[ولایت]] روشن شد، این سخن ناتمام است؛ چرا که [[ولایت]] در لغت [[عرب]] به معنای [[محبّت]] یا [[نصرت]] نیست، بلکه ایجاد رابط عمیق است به گونهای که یک طرف درباره طرف دیگر [[حق تصرف]] داشته باشد. این معنا در همه کاربردهای [[قرآنی]] از جمله این [[آیه]]، جاری است. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
===[[شبهه]] هفتم: [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است=== | ===[[شبهه]] هفتم: [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است=== | ||
*برخی از [[اهل سنت]] بر این باورند که این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است. | *برخی از [[اهل سنت]] بر این باورند که این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است. | ||
*[[ابن تیمیه]] مینویسد: گفته او ([[علامه حلی]])<ref>منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، تألیف علامه حلّی، یکی از مهمترین کتابهایی است که در تبیین عقاید امامیه نگاشته شده است این کتاب تا جایی اهمیت یافت که کسی همچون ابن تیمیه را بر آن داشت تا کتاب منهاجالسنه را در رد آن بنگارد</ref> بر اینکه [[آیه]] درباره [[علی]] نازل شده [[اجماع]] وجود دارد» یکی از بزرگترین ادّعاهای [[دروغ]] است. اتفاقاً [[اهل]] [[علم حدیث]] [[اجماع]] کردهاند که این آگهی ویژه درباره [[علی]] فرود نیامده و [[علی]] در [[نماز]] [[انگشتر]] خود را [[صدقه]] نداده است. [[عالمان]] [[حدیث]] [[اجماع]] دارند بر اینکه [[قصه]] [[روایت]] شده در [[شأن نزول]] [[آیه]]، یکی از دروغهای بافته شده است<ref>{{عربی|الثاني قوله علامه حلّی قد اجمعوا أنها نزلت في علي من اعظم الدعاوي الكاذبه بل اجمع اهل العلم بالنقل على انها لم تنزل في علي بخصوصه و ان علياً لم يتصدق بخاتمه في الصلاة و اجمع أهل العلم بالحديث على أن القصه المرويه في ذلك من الكذب الموضوع}}منهاج السنه، ج۷، ص۱۲: .</ref>. | * [[ابن تیمیه]] مینویسد: گفته او ([[علامه حلی]])<ref>منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، تألیف علامه حلّی، یکی از مهمترین کتابهایی است که در تبیین عقاید امامیه نگاشته شده است این کتاب تا جایی اهمیت یافت که کسی همچون ابن تیمیه را بر آن داشت تا کتاب منهاجالسنه را در رد آن بنگارد</ref> بر اینکه [[آیه]] درباره [[علی]] نازل شده [[اجماع]] وجود دارد» یکی از بزرگترین ادّعاهای [[دروغ]] است. اتفاقاً [[اهل]] [[علم حدیث]] [[اجماع]] کردهاند که این آگهی ویژه درباره [[علی]] فرود نیامده و [[علی]] در [[نماز]] [[انگشتر]] خود را [[صدقه]] نداده است. [[عالمان]] [[حدیث]] [[اجماع]] دارند بر اینکه [[قصه]] [[روایت]] شده در [[شأن نزول]] [[آیه]]، یکی از دروغهای بافته شده است<ref>{{عربی|الثاني قوله علامه حلّی قد اجمعوا أنها نزلت في علي من اعظم الدعاوي الكاذبه بل اجمع اهل العلم بالنقل على انها لم تنزل في علي بخصوصه و ان علياً لم يتصدق بخاتمه في الصلاة و اجمع أهل العلم بالحديث على أن القصه المرويه في ذلك من الكذب الموضوع}}منهاج السنه، ج۷، ص۱۲:.</ref>. | ||
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''': | *'''پاسخ به این [[شبهه]]''': | ||
#این [[شأن نزول]] را بسیاری از مفسِّران بزرگ [[اهل سنت]] [[نقل]] نمودهاند. برخی از کسانی که بر [[نزول]] این [[آیه]] در [[حق علی]]{{ع}} [[نقل]] [[اجماع]] و یا ادّعای [[اجماع]] نمودهاند، عبارتاند از: | #این [[شأن نزول]] را بسیاری از مفسِّران بزرگ [[اهل سنت]] [[نقل]] نمودهاند. برخی از کسانی که بر [[نزول]] این [[آیه]] در [[حق علی]]{{ع}} [[نقل]] [[اجماع]] و یا ادّعای [[اجماع]] نمودهاند، عبارتاند از: | ||
##[[قاضی]] [[عضدالدین ایجی]] در کتاب [[المواقف فی علم]] الکلام مینویسد: {{عربی|و اجمع ائمة التفسير ان المراد علي}}<ref>المواقف فی علم الکلام، ص۴۰۵.</ref>. | ## [[قاضی]] [[عضدالدین ایجی]] در کتاب [[المواقف فی علم]] الکلام مینویسد: {{عربی|و اجمع ائمة التفسير ان المراد علي}}<ref>المواقف فی علم الکلام، ص۴۰۵.</ref>. | ||
##[[شریف]] [[جرجانی]] در شرح مواقف آورده است: {{عربی|و قد اجمع ائمة التفسير على أن المراد به الذين يقيمون الصلاة الى قوله و هم راكعون على فأنه كان في الصلاة راكعاً فسأله سایل فاعطاه خاتمه فنزلت الآیة}}<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۰.</ref>. | ## [[شریف]] [[جرجانی]] در شرح مواقف آورده است: {{عربی|و قد اجمع ائمة التفسير على أن المراد به الذين يقيمون الصلاة الى قوله و هم راكعون على فأنه كان في الصلاة راكعاً فسأله سایل فاعطاه خاتمه فنزلت الآیة}}<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۰.</ref>. | ||
##[[سعد الدین تفتازانی]] نیز در شرح مقاصد مینویسد: {{عربی|نزلت باتفاق المفسِّران في علي بن ابيطالب - رضی الله عنه - حین اعطی السائل خاتمه و هو راكع في صلاته و كلمه انما للحصر بشهادة النقل و الاستعمال}}<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۱۷۰.</ref>. | ## [[سعد الدین تفتازانی]] نیز در شرح مقاصد مینویسد: {{عربی|نزلت باتفاق المفسِّران في علي بن ابيطالب - رضی الله عنه - حین اعطی السائل خاتمه و هو راكع في صلاته و كلمه انما للحصر بشهادة النقل و الاستعمال}}<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۱۷۰.</ref>. | ||
#با وجود شواهد و قرائن قطعی که از [[اهل سنت]] صادر شده است، چطور ادعا میکنند، این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است؟ در حالی که بیشتر بزرگان [[اهل سنت]] این [[شأن نزول]] را پذیرفتهاند و در کتب خود نیز بیان کردهاند. | #با وجود شواهد و قرائن قطعی که از [[اهل سنت]] صادر شده است، چطور ادعا میکنند، این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است؟ در حالی که بیشتر بزرگان [[اهل سنت]] این [[شأن نزول]] را پذیرفتهاند و در کتب خود نیز بیان کردهاند. | ||
#علّت اینکه [[علامه حلی]] در این مسأله ادّعای [[اجماع]] نمودهاند آن است که، درباره [[شأن نزول]] این [[آیه]]، جز [[روایت]] مرسله که درباره [[ابوبکر]] است، همه [[روایات]] درباره [[حضرت علی]]{{ع}} است و چون آن [[روایت]] [[ضعف]] سندی دارد، در برابر انبوه [[روایات]] دیگر درباره [[حضرت علی]]{{ع}} جایگاهی نداشته و ادّعای [[اجماع]] شده است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۸-۳۰.</ref>. | #علّت اینکه [[علامه حلی]] در این مسأله ادّعای [[اجماع]] نمودهاند آن است که، درباره [[شأن نزول]] این [[آیه]]، جز [[روایت]] مرسله که درباره [[ابوبکر]] است، همه [[روایات]] درباره [[حضرت علی]]{{ع}} است و چون آن [[روایت]] [[ضعف]] سندی دارد، در برابر انبوه [[روایات]] دیگر درباره [[حضرت علی]]{{ع}} جایگاهی نداشته و ادّعای [[اجماع]] شده است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۸-۳۰.</ref>. | ||
===[[شبهه]] هشتم: حمل لفظ جمع بر مفرد، مجاز است=== | ===[[شبهه]] هشتم: حمل لفظ جمع بر مفرد، مجاز است=== | ||
*در آیه | *در [[آیه ولایت]]، لفظ جمع هفت بار آمده و حمل [[آیه]] بر مفرد [[علی]]{{ع}}، مجاز است نه [[حقیقت]]، از اینرو، نمیتوان [[آیه]] را بدون قرینه، بر مفرد حمل نمود. | ||
*[[فخر رازی]] مینویسد: {{عربی|أنه تعالى ذكر المؤمنين الموصوفين في هذه الآية بصيغة الجمع في سبعة مواضع و هي قوله}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> {{عربی|وحمل الفاظ الجمع وإن جاز على الواحد على سبيل التعظيم لكنه مجاز لا حقيقة، والأصل حمل الكلام على الحقيقة}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴.</ref>. | * [[فخر رازی]] مینویسد: {{عربی|أنه تعالى ذكر المؤمنين الموصوفين في هذه الآية بصيغة الجمع في سبعة مواضع و هي قوله}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> {{عربی|وحمل الفاظ الجمع وإن جاز على الواحد على سبيل التعظيم لكنه مجاز لا حقيقة، والأصل حمل الكلام على الحقيقة}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴.</ref>. | ||
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''': | *'''پاسخ به این [[شبهه]]''': | ||
#[[روایات]] [[شأن نزول]]، راه حل استفاده از ضمائر جمع است. بر فرض که حمل جمع بر مفرد، مجاز باشد، این حمل قراینی دارد و آن، [[روایات]] فراوانی است که [[شأن نزول]] [[آیه]] را، جریان [[زکات]] خاتم [[حضرت علی]]{{ع}} را بیان کرده است. | # [[روایات]] [[شأن نزول]]، راه حل استفاده از ضمائر جمع است. بر فرض که حمل جمع بر مفرد، مجاز باشد، این حمل قراینی دارد و آن، [[روایات]] فراوانی است که [[شأن نزول]] [[آیه]] را، جریان [[زکات]] خاتم [[حضرت علی]]{{ع}} را بیان کرده است. | ||
#کاربرد جمع، برای [[تشویق]] [[مردم]] به کارهای خیر است. [[ابوالقاسم جارالله زمخشری حنفی]] در [[تفسیر]] خود میگوید: اگر اشکال شود: چگونه این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} است و حال آنکه [[آیه]] به لفظ جمع وارد شده است؟ در پاسخ میگوییم: [[آیه]] به لفظ جمع آمده، گرچه مراد از آن فقط یک نفر است - [[علی]]{{ع}} - است و این به خاطر آن است که [[مردم]] [[ترغیب]] شوند تا مانند چنین کاری انجام دهند و [[ثواب]] آن را ببرند<ref>{{عربی|فان قلت كیف صح أن يكون لعلي و اللفظ لفظ جماعه؟ قلت: حي به علي لفظ الجمع، و ان کان السبب فیه رجلاً واحداً ليرغب الناس في مثل فعله، فينالوا مثل ثوابه}}الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۹: </ref>. | #کاربرد جمع، برای [[تشویق]] [[مردم]] به کارهای خیر است. [[ابوالقاسم جارالله زمخشری حنفی]] در [[تفسیر]] خود میگوید: اگر اشکال شود: چگونه این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} است و حال آنکه [[آیه]] به لفظ جمع وارد شده است؟ در پاسخ میگوییم: [[آیه]] به لفظ جمع آمده، گرچه مراد از آن فقط یک نفر است - [[علی]]{{ع}} - است و این به خاطر آن است که [[مردم]] [[ترغیب]] شوند تا مانند چنین کاری انجام دهند و [[ثواب]] آن را ببرند<ref>{{عربی|فان قلت كیف صح أن يكون لعلي و اللفظ لفظ جماعه؟ قلت: حي به علي لفظ الجمع، و ان کان السبب فیه رجلاً واحداً ليرغب الناس في مثل فعله، فينالوا مثل ثوابه}}الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۹: </ref>. | ||
#استفاده از الفاظ و ضمایر جمع، برای [[تعظیم]] و تفخیم است. مرحوم [[طبرسی]] مینویسد: اطلاق لفظ جمع، بر [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، تفخیم و [[تعظیم]] آن [[حضرت]] است، چه اینکه [[اهل]] لغت جمع را بر مفرد برای [[تعظیم]] و [[احترام]] اطلاق میکنند، و این [[حقیقت]] به اندازهای مشهور است، که به [[استدلال]] نیاز ندارد<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۴.</ref>. | #استفاده از الفاظ و ضمایر جمع، برای [[تعظیم]] و تفخیم است. مرحوم [[طبرسی]] مینویسد: اطلاق لفظ جمع، بر [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، تفخیم و [[تعظیم]] آن [[حضرت]] است، چه اینکه [[اهل]] لغت جمع را بر مفرد برای [[تعظیم]] و [[احترام]] اطلاق میکنند، و این [[حقیقت]] به اندازهای مشهور است، که به [[استدلال]] نیاز ندارد<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۴.</ref>. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
#پاسخ دیگری که از دقّت بیشتری برخوردار است این است که، جمع به کار رفته در این [[آیه]]، جمع طولی است یعنی اطلاق جمع بر افراد، در طول یکدیگر است از اینرو در [[آیه]]، یکی از مصادیق {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} و مهمترین آنها [[علی]]{{ع}} است و تا [[امام زمان]] ادامه دارد. مانند: [[اولوالامر]] که نمیشود در یک زمان چند [[اولوالامر]] باشد پس، [[اولوالامر]]، آحاد افراد در طول یکدیگر است. | #پاسخ دیگری که از دقّت بیشتری برخوردار است این است که، جمع به کار رفته در این [[آیه]]، جمع طولی است یعنی اطلاق جمع بر افراد، در طول یکدیگر است از اینرو در [[آیه]]، یکی از مصادیق {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} و مهمترین آنها [[علی]]{{ع}} است و تا [[امام زمان]] ادامه دارد. مانند: [[اولوالامر]] که نمیشود در یک زمان چند [[اولوالامر]] باشد پس، [[اولوالامر]]، آحاد افراد در طول یکدیگر است. | ||
*در روایاتی، [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان مصادیق {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} در [[آیه ولایت]] یاد شدهاند. چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} [[ولایت]] را به احق و اولی بودن در [[تدبیر امور]] [[مسلمانان]] [[تفسیر]] کرده و یادآور شده است، مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[علی]] و [[امامان]] از [[ذریه]] او تا روز قیامتاند؛ سپس داستان گدایی [[فقیر]] در [[مسجد پیامبر]] و [[انفاق]] [[امام علی]]{{ع}} به او در حال [[رکوع]] را یادآور شده و افزوده است: "هر یک از [[فرزندان]] او که به [[امامت]] میرسد، از چنین ویژگی برخوردارند و در حال [[رکوع]] [[انفاق]] میکنند"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۲۸؛ غایة المرام، ج۲، ص۱۵. {{عربی|انما یعنی أولی بکم أی أحق بکم و بأمورکم و أنفسکم أموالکم، الله و رسوله، والذین امنوا، یعنی علیّاً و أولاده الأئمة إلی یوم القیامه}}.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} نیز درباره [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} فرمودند: مراد [[امامان]]{{عم}} است<ref>بحارالأنوار، ج۹، ص۳۵.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۲-۳۵.</ref>. | *در روایاتی، [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان مصادیق {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} در [[آیه ولایت]] یاد شدهاند. چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} [[ولایت]] را به احق و اولی بودن در [[تدبیر امور]] [[مسلمانان]] [[تفسیر]] کرده و یادآور شده است، مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[علی]] و [[امامان]] از [[ذریه]] او تا روز قیامتاند؛ سپس داستان گدایی [[فقیر]] در [[مسجد پیامبر]] و [[انفاق]] [[امام علی]]{{ع}} به او در حال [[رکوع]] را یادآور شده و افزوده است: "هر یک از [[فرزندان]] او که به [[امامت]] میرسد، از چنین ویژگی برخوردارند و در حال [[رکوع]] [[انفاق]] میکنند"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۲۸؛ غایة المرام، ج۲، ص۱۵. {{عربی|انما یعنی أولی بکم أی أحق بکم و بأمورکم و أنفسکم أموالکم، الله و رسوله، والذین امنوا، یعنی علیّاً و أولاده الأئمة إلی یوم القیامه}}.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} نیز درباره [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} فرمودند: مراد [[امامان]]{{عم}} است<ref>بحارالأنوار، ج۹، ص۳۵.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۲-۳۵.</ref>. | ||
===[[شبهه]] نهم: حضور قلب علی{{ع}} در نماز با خاتم بخشی او، منافات دارد=== | ===[[شبهه]] نهم: [[حضور قلب]] [[علی]]{{ع}} در [[نماز]] با خاتم بخشی او، منافات دارد=== | ||
*آنچه از حالات [[امام علی|امیرالمؤمنان علی]]{{ع}} در [[نماز]] [[نقل]] شده آن است که [[حضرت]] دارای [[حضور قلب]] خاصی بودند به گونهای که از خود بیخود میشدند. این حالت [[علی]]{{ع}} با این مطلب که در حال [[نماز]] صدای [[سائل]] را شنیدند و [[انگشتر]] خود را به او دادند، منافات دارد؛ زیرا حالت نخست، مستلزم توجّه تام به [[پروردگار]]، ولی حالت دوّم موجب توجّه به غیر [[خداوند]] است؛ از اینرو، نمیتوان مدلول [[آیه]] را درباره آن [[حضرت]] پذیرفت. | *آنچه از حالات [[امام علی|امیرالمؤمنان علی]]{{ع}} در [[نماز]] [[نقل]] شده آن است که [[حضرت]] دارای [[حضور قلب]] خاصی بودند به گونهای که از خود بیخود میشدند. این حالت [[علی]]{{ع}} با این مطلب که در حال [[نماز]] صدای [[سائل]] را شنیدند و [[انگشتر]] خود را به او دادند، منافات دارد؛ زیرا حالت نخست، مستلزم توجّه تام به [[پروردگار]]، ولی حالت دوّم موجب توجّه به غیر [[خداوند]] است؛ از اینرو، نمیتوان مدلول [[آیه]] را درباره آن [[حضرت]] پذیرفت. | ||
*[[فخر رازی]] مینویسد: {{عربی|وهو أن اللائق بعلي أن یكون مستغرق القلب بذکر الله حال ما يكون في الصلاة، والظاهر أن من كان كذلك فإنه لا یتفرغ لاستماع كلام الغير و لفهمه، و لهذا قال تعالى:}} {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref> {{عربی|ومن كان قلبه مستغرقا في الفكر كيف يتفرغ لاستماع كلام الغير}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۶.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۵-۳۶.</ref>. | * [[فخر رازی]] مینویسد: {{عربی|وهو أن اللائق بعلي أن یكون مستغرق القلب بذکر الله حال ما يكون في الصلاة، والظاهر أن من كان كذلك فإنه لا یتفرغ لاستماع كلام الغير و لفهمه، و لهذا قال تعالى:}} {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref> {{عربی|ومن كان قلبه مستغرقا في الفكر كيف يتفرغ لاستماع كلام الغير}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۶.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۵-۳۶.</ref>. | ||
*'''پاسخ به این [[شبهه]]''': | *'''پاسخ به این [[شبهه]]''': | ||
#بر پایه [[روایات]]، [[پیامبر]]{{صل}} نیز گاهی [[نماز]] را کوتاه میکردند و آن را به سرعت پایان میدادند. هنگامی که از ایشان علّت این کار پرسیده شد، فرمودند: "صدای [[گریه]] طفلی را شنیدم، گفتم شاید مادرش در [[مسجد]] (در حال [[نماز]]) باشد و از [[گریه]] او ناراحت شود"<ref>سنن النبی، ص۲۷۳.</ref>. از اینرو هر قضاوتی درباره عملکرد [[پیامبر]] شود، همان [[قضاوت]] نیز درباره عملکرد [[علی]]{{ع}} خواهد شد. | #بر پایه [[روایات]]، [[پیامبر]]{{صل}} نیز گاهی [[نماز]] را کوتاه میکردند و آن را به سرعت پایان میدادند. هنگامی که از ایشان علّت این کار پرسیده شد، فرمودند: "صدای [[گریه]] طفلی را شنیدم، گفتم شاید مادرش در [[مسجد]] (در حال [[نماز]]) باشد و از [[گریه]] او ناراحت شود"<ref>سنن النبی، ص۲۷۳.</ref>. از اینرو هر قضاوتی درباره عملکرد [[پیامبر]] شود، همان [[قضاوت]] نیز درباره عملکرد [[علی]]{{ع}} خواهد شد. | ||
#توجّه آن [[حضرت]] هنگام [[نماز]] به کاری بوده که مطلوب [[پروردگار]] است؛ پس این عمل، عبادتی در ضمن [[عبادت]] خواهد بود. [[عظمت]] [[روح]] ایشان چنان بود که میتوانست در یک زمان دو [[عبادت]] را انجام دهد و این با [[حضور قلب]] در پیشگاه [[پروردگار]] تنافی نخواهد داشت. چنین افرادی [[مظهر اسم]] [[جمال]] {{متن حدیث|يَا مَنْ لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ}}اند. به دیگر سخن، "ولیِّ حق"، در هر شأنی از [[شئون]] [[بندگی]]، [[غافل]] از [[شئون]] دیگر نیست؛ پس اگر [[بنده]] [[خدا]] به [[نماز]] مشغول است، از [[شأن]] دیگر [[بندگی]]، که ایتاء [[زکات]] است، [[غافل]] نیست. | #توجّه آن [[حضرت]] هنگام [[نماز]] به کاری بوده که مطلوب [[پروردگار]] است؛ پس این عمل، عبادتی در ضمن [[عبادت]] خواهد بود. [[عظمت]] [[روح]] ایشان چنان بود که میتوانست در یک زمان دو [[عبادت]] را انجام دهد و این با [[حضور قلب]] در پیشگاه [[پروردگار]] تنافی نخواهد داشت. چنین افرادی [[مظهر اسم]] [[جمال]] {{متن حدیث|يَا مَنْ لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ}}اند. به دیگر سخن، "ولیِّ [[حق]]"، در هر شأنی از [[شئون]] [[بندگی]]، [[غافل]] از [[شئون]] دیگر نیست؛ پس اگر [[بنده]] [[خدا]] به [[نماز]] مشغول است، از [[شأن]] دیگر [[بندگی]]، که ایتاء [[زکات]] است، [[غافل]] نیست. | ||
#شنیدن صدای [[سائل]] و کمک آن به او، توجّه به خویشتن نیست، بلکه عین توجّه به [[خدا]] است. [[علی]] در حال [[نماز]] از خود [[بیگانه]] بود، نه از [[خدا]]. روشن است، بیگانگی از [[خلق]] [[خدا]] بیگانگی از خداست. [[صدقه]] پیش از آنکه به دست [[سائل]] برسد، به [[دست خدا]] میرسد: {{متن قرآن|أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آیا ندانستهاند: خداوند است که از بندگانش توبه را میپذیرد و زکاتها را دریافت میدارد و خداوند است که توبهپذیر بخشاینده است؟!» سوره توبه، آیه ۱۰۴.</ref> و در واقع با [[خدا]] در [[ارتباط]] بوده است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۶-۳۷.</ref>. | #شنیدن صدای [[سائل]] و کمک آن به او، توجّه به خویشتن نیست، بلکه عین توجّه به [[خدا]] است. [[علی]] در حال [[نماز]] از خود [[بیگانه]] بود، نه از [[خدا]]. روشن است، بیگانگی از [[خلق]] [[خدا]] بیگانگی از خداست. [[صدقه]] پیش از آنکه به دست [[سائل]] برسد، به [[دست خدا]] میرسد: {{متن قرآن|أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آیا ندانستهاند: خداوند است که از بندگانش توبه را میپذیرد و زکاتها را دریافت میدارد و خداوند است که توبهپذیر بخشاینده است؟!» سوره توبه، آیه ۱۰۴.</ref> و در واقع با [[خدا]] در [[ارتباط]] بوده است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۶-۳۷.</ref>. | ||
==واژه "ولی" در [[آیه]] به چه معنا و چه نوع [[ولایتی]] را دربر میگیرد؟== | ==واژه "ولی" در [[آیه]] به چه معنا و چه نوع [[ولایتی]] را دربر میگیرد؟== | ||
*[[ولایت]] به معنای [[حق تصرف]] و [[سرپرستی]] است<ref>از نگاه نگارنده واژگان قرآنی فقط دارای یک معنا هستند و معانی دیگر که برای یک واژه در کتابهای لغت آمده، از لوازم معنای اصلی است؛ از اینرو ولایت به معنای حق تصرف و سرپرستی است و سرپرستی نیز دارای مراتب است، شدت و ضعف، تام و ناقص دارد؛ محبت و نصرت از لوازم ولایت است.</ref> و از نوع [[ولایت]] یک سویه است. این نوع از [[ولایت]]، به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه منحصر است. | * [[ولایت]] به معنای [[حق تصرف]] و [[سرپرستی]] است<ref>از نگاه نگارنده واژگان قرآنی فقط دارای یک معنا هستند و معانی دیگر که برای یک واژه در کتابهای لغت آمده، از لوازم معنای اصلی است؛ از اینرو ولایت به معنای حق تصرف و سرپرستی است و سرپرستی نیز دارای مراتب است، شدت و ضعف، تام و ناقص دارد؛ محبت و نصرت از لوازم ولایت است.</ref> و از نوع [[ولایت]] یک سویه است. این نوع از [[ولایت]]، به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه منحصر است. | ||
*[[اثبات]] اینکه [[ولایت]]<ref>واژه ولی، ولایت، ولاء، مولی، اولیاء، اولی و مانند آنکه از مادّه «ولی» اشتقاق یافته، از پر کاربردترین واژههای قرآن کریم است که گوناگون در قالب اسم، فعل، مفرد و جمع در ۲۳۳ جا به کار رفته است. ولایت به معنای اتّصال و قرب است و این کلمه، گاهی در امور معنوی به کار گرفته میشود و گاهی در امور مادی و جسمانی، به دو امری که پس از یکدیگر واقع میشوند، میگویند: بین آنها توالی است، دو حادثه که پشت سر هم اتفاق میافتد، بینشان موالات است. حلقات یک سلسله حوادث که هر یک پس از دیگری رخ میدهد، متوالی است. پس موالات و توالی عبارت از ارتباط حوادث با یکدیگر و قرب هر حادثه با حادثه دیگر است نتیجه آنکه ولایت دو جزء دارد: یکی پیوند عمیق میان دو موجود و دیگری حق تصرّف از سوی یکی از آن دو است.</ref> به معنای [[حق تصرف]] و [[سرپرستی]] است، با چند [[دلیل]] امکانپذیر است: | * [[اثبات]] اینکه [[ولایت]]<ref>واژه ولی، ولایت، ولاء، مولی، اولیاء، اولی و مانند آنکه از مادّه «ولی» اشتقاق یافته، از پر کاربردترین واژههای قرآن کریم است که گوناگون در قالب اسم، فعل، مفرد و جمع در ۲۳۳ جا به کار رفته است. ولایت به معنای اتّصال و قرب است و این کلمه، گاهی در امور معنوی به کار گرفته میشود و گاهی در امور مادی و جسمانی، به دو امری که پس از یکدیگر واقع میشوند، میگویند: بین آنها توالی است، دو حادثه که پشت سر هم اتفاق میافتد، بینشان موالات است. حلقات یک سلسله حوادث که هر یک پس از دیگری رخ میدهد، متوالی است. پس موالات و توالی عبارت از ارتباط حوادث با یکدیگر و قرب هر حادثه با حادثه دیگر است نتیجه آنکه ولایت دو جزء دارد: یکی پیوند عمیق میان دو موجود و دیگری حق تصرّف از سوی یکی از آن دو است.</ref> به معنای [[حق تصرف]] و [[سرپرستی]] است، با چند [[دلیل]] امکانپذیر است: | ||
#یکی از مهمترین معناهایی که برای [[ولایت]] آمده، [[سرپرستی]] و مالک امر بودن است. [[ابنمنظور]] آورده است:{{عربی|ففی اسماء الله تعالی: الولی هو الناصر و قیل: المتولی لأمور العالم و الخلائق القائم بها}}<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref> و در مجمع البحرین آمده است: {{عربی|المعنی: الذی یتولی تدبیرکم و یلی أمورکم}} {{متن قرآن|اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|الذین هذه صفاتهم}} {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۶.</ref>؛ | #یکی از مهمترین معناهایی که برای [[ولایت]] آمده، [[سرپرستی]] و مالک امر بودن است. [[ابنمنظور]] آورده است:{{عربی|ففی اسماء الله تعالی: الولی هو الناصر و قیل: المتولی لأمور العالم و الخلائق القائم بها}}<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref> و در مجمع البحرین آمده است: {{عربی|المعنی: الذی یتولی تدبیرکم و یلی أمورکم}} {{متن قرآن|اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|الذین هذه صفاتهم}} {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۶.</ref>؛ | ||
#با توجه به واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}}، که بر انحصار دلالت دارد، [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] نیست؛ زیرا [[نصرت]]، به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه، اختصاص نداشته و همه [[مؤمنان]] را در برمیگیرد. | #با توجه به واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}}، که بر انحصار دلالت دارد، [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] نیست؛ زیرا [[نصرت]]، به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه، اختصاص نداشته و همه [[مؤمنان]] را در برمیگیرد. | ||
#اگر [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] باشد، مستلزم آن است که بسیاری از آیاتی که واژه "ولی" در کنار واژه "نصیر" آمده، لغو باشد؛ زیرا دو واژه هم معنا در کنار هم آمده است. | #اگر [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] باشد، مستلزم آن است که بسیاری از آیاتی که واژه "ولی" در کنار واژه "[[نصیر]]" آمده، لغو باشد؛ زیرا دو واژه هم معنا در کنار هم آمده است. | ||
#اگر [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] باشد، مستلزم اغراء به [[جهل]] است؛ زیرا با معانی متعددی که برای "ولی" آمده، نمیتوان تشخیص داد کدام معنا را [[متکلّم]] [[اراده]] کرده است. | #اگر [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] باشد، مستلزم اغراء به [[جهل]] است؛ زیرا با معانی متعددی که برای "ولی" آمده، نمیتوان تشخیص داد کدام معنا را [[متکلّم]] [[اراده]] کرده است. | ||
#کلمه "ولی"، نخست به [[خداوند]] و سپس به [[پیامبر]]{{صل}} اختصاص داده شده است. [[ولایت]] [[خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} [[ثابت]] است و [[ولایت]] [[خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است. از سویی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[خداوند]] و [[پیامبر]] عطف شده و [[حکم]] معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس [[ولایت]] به معنای [[مالکیت]] [[امر]] خواهد بود. | #کلمه "ولی"، نخست به [[خداوند]] و سپس به [[پیامبر]]{{صل}} اختصاص داده شده است. [[ولایت]] [[خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} [[ثابت]] است و [[ولایت]] [[خدا]] و [[رسول الله]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است. از سویی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[خداوند]] و [[پیامبر]] عطف شده و [[حکم]] معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس [[ولایت]] به معنای [[مالکیت]] [[امر]] خواهد بود. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
==[[ولایت]] یک سویه== | ==[[ولایت]] یک سویه== | ||
*[[ولایت]] به کار رفته در [[آیه]]، از نوع [[ولایت]] یکسویه<ref>ارتباط و تأثیر دو گونه است: دوجانبه و یکجانبه. اگر تأثیر متقابل و دو جانبه بود، اوّلی، وَلیّ دوّمی است و دومی نیز ولی اوّلی است. مانند: اخوّت و برادری که اگر حسن برادر حسین است، حسین نیز برادر حسن است، ولی اگر تأثیر یکجانبه بود، اوّلی، ولی دوّمی است و دوّمی مولّی علیه اوّلی است؛ یعنی دوّمی تحت ولایت اولی قرار دارد؛ مانند ابوّت و بنوّت.</ref> به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه و منحصر است زیرا: | * [[ولایت]] به کار رفته در [[آیه]]، از نوع [[ولایت]] یکسویه<ref>ارتباط و تأثیر دو گونه است: دوجانبه و یکجانبه. اگر تأثیر متقابل و دو جانبه بود، اوّلی، وَلیّ دوّمی است و دومی نیز ولی اوّلی است. مانند: اخوّت و برادری که اگر حسن برادر حسین است، حسین نیز برادر حسن است، ولی اگر تأثیر یکجانبه بود، اوّلی، ولی دوّمی است و دوّمی مولّی علیه اوّلی است؛ یعنی دوّمی تحت ولایت اولی قرار دارد؛ مانند ابوّت و بنوّت.</ref> به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه و منحصر است زیرا: | ||
#واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که در ابتدای [[آیه]]، [[اثبات]] میکند که این نوع [[ولایت]]، [[ولایتی]] ویژه است و به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه اختصاص دارد<ref>احکام القرآن، ج۱، ص۵۱. قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّمَا}}، {{عربی|و هی کلمة موضوعة للحصر تتضمّن النفی و الإثبات فتثبت ما تناوله الخطاب و تنفی ما عداه}}.</ref>. [[زمخشری]] مینویسد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|و معني}} {{متن قرآن|إِنَّمَا}} {{عربی|وجوب اختصاصهم بالموالاة. فإن قلت: قد ذكرت جماعة، فهلا قيل إنما أولیاؤكم؟ قلت: أصل الكلام: إنما وليكم، فجعلت الولایة الله على طریق الأصالة، ثم نظم في سلك إثباتها له إثباتها لرسول الله{{صل}} و المؤمنین على سبيل التبع}}<ref>الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۸.</ref>؛ | #واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که در ابتدای [[آیه]]، [[اثبات]] میکند که این نوع [[ولایت]]، [[ولایتی]] ویژه است و به [[خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه اختصاص دارد<ref>احکام القرآن، ج۱، ص۵۱. قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّمَا}}، {{عربی|و هی کلمة موضوعة للحصر تتضمّن النفی و الإثبات فتثبت ما تناوله الخطاب و تنفی ما عداه}}.</ref>. [[زمخشری]] مینویسد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|و معني}} {{متن قرآن|إِنَّمَا}} {{عربی|وجوب اختصاصهم بالموالاة. فإن قلت: قد ذكرت جماعة، فهلا قيل إنما أولیاؤكم؟ قلت: أصل الكلام: إنما وليكم، فجعلت الولایة الله على طریق الأصالة، ثم نظم في سلك إثباتها له إثباتها لرسول الله{{صل}} و المؤمنین على سبيل التبع}}<ref>الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۸.</ref>؛ | ||
#رابطه میان [[خدا]]، [[رسول]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه با [[امّت اسلامی]] یکسویه است به گونهای که فقط یکی از دو سو ([[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} و [[مؤمنان]]) در دیگری ([[امّت اسلامی]]) مؤثّراند و عکس آن پذیرفته نیست؛ زیرا کسی بر [[خدا]]، [[رسول]] و [[اولیای خدا]] [[ولایت]] ندارد و [[خداوند]] بالاترین [[ولایت]] را بر [[مردم]] داشته و [[رسول]]{{صل}} و [[جانشینان]] او به تبع [[ولایت]] [[خداوند]] و در طول [[ولایت]] او، بر [[مردم]] [[ولایت]] دارند. | #رابطه میان [[خدا]]، [[رسول]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه با [[امّت اسلامی]] یکسویه است به گونهای که فقط یکی از دو سو ([[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} و [[مؤمنان]]) در دیگری ([[امّت اسلامی]]) مؤثّراند و عکس آن پذیرفته نیست؛ زیرا کسی بر [[خدا]]، [[رسول]] و [[اولیای خدا]] [[ولایت]] ندارد و [[خداوند]] بالاترین [[ولایت]] را بر [[مردم]] داشته و [[رسول]]{{صل}} و [[جانشینان]] او به تبع [[ولایت]] [[خداوند]] و در طول [[ولایت]] او، بر [[مردم]] [[ولایت]] دارند. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
===آیاتی در [[قرآن کریم]] [[ولایت]] یکسویه را [[اثبات]] میکند=== | ===آیاتی در [[قرآن کریم]] [[ولایت]] یکسویه را [[اثبات]] میکند=== | ||
#'''[[ولایت]] بر سفیه، ضعیف و...:''' {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه | #'''[[ولایت]] بر سفیه، ضعیف و...:''' {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید»... سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref>. | ||
#'''ولی [[ارث]]:''' {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا}}<ref>«و برای هر دارایی از آنچه پدر و مادر و نزدیکان بهجا گذاردهاند، میراثبرانی نهادهایم و (نیز) سهم کسانی را که پیمان (زناشویی) تان (شما را به آنان) وابسته است؛ به آنها بپردازید؛ بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره نساء، آیه ۳۳.</ref>. | #'''ولی [[ارث]]:''' {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا}}<ref>«و برای هر دارایی از آنچه پدر و مادر و نزدیکان بهجا گذاردهاند، میراثبرانی نهادهایم و (نیز) سهم کسانی را که پیمان (زناشویی) تان (شما را به آنان) وابسته است؛ به آنها بپردازید؛ بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره نساء، آیه ۳۳.</ref>. | ||
#'''ولی مقتول:''' {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۰-۲۱.</ref>. | #'''ولی مقتول:''' {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۰-۲۱.</ref>. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
*در برخی [[آیات]] نیز به [[ولایت]] دوسویه یا متقابل اشاره میفرماید: | *در برخی [[آیات]] نیز به [[ولایت]] دوسویه یا متقابل اشاره میفرماید: | ||
#'''[[ولایت مؤمنان]] بر [[مؤمنان]]:''' [[مؤمنان]] به یکدیگر [[ولایت]] دارند و نتیجه چنین [[ولایتی]] این است که آنها چون همدیگر را [[دوست]] دارند، به [[ارشاد]] و [[هدایت]] یکدیگر برمیخیزند و همدیگر را [[امر به معروف و نهی از منکر]] میکنند: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>. | #'''[[ولایت مؤمنان]] بر [[مؤمنان]]:''' [[مؤمنان]] به یکدیگر [[ولایت]] دارند و نتیجه چنین [[ولایتی]] این است که آنها چون همدیگر را [[دوست]] دارند، به [[ارشاد]] و [[هدایت]] یکدیگر برمیخیزند و همدیگر را [[امر به معروف و نهی از منکر]] میکنند: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان میبرند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش میآورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>. | ||
#'''[[ولایت]] [[ظالمان]] بر [[ظالمان]]:''' ظالمان نیز بر یکدیگر [[ولایت]] دارند. {{متن قرآن|إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«بیگمان آنان در برابر (عذاب) خداوند هرگز چیزی را از تو باز نمیتوانند داشت و ستمگران، دوستان یکدیگرند و خداوند دوست پرهیزگاران است» سوره جاثیه، آیه ۱۹.</ref>. | #'''[[ولایت]] [[ظالمان]] بر [[ظالمان]]:''' [[ظالمان]] نیز بر یکدیگر [[ولایت]] دارند. {{متن قرآن|إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«بیگمان آنان در برابر (عذاب) خداوند هرگز چیزی را از تو باز نمیتوانند داشت و ستمگران، دوستان یکدیگرند و خداوند دوست پرهیزگاران است» سوره جاثیه، آیه ۱۹.</ref>. | ||
#'''[[ولایت کافران]] بر [[کافران]]:''' [[خداوند]] همچنین درباره [[ولایت کافران]] بر یکدیگر میفرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ}}<ref>«و کافران (نیز) دوستان یکدیگرند و اگر آن (دستور) را انجام ندهید در زمین، آشوب و تباهی بزرگی رخ خواهد داد» سوره انفال، آیه ۷۳.</ref> | #'''[[ولایت کافران]] بر [[کافران]]:''' [[خداوند]] همچنین درباره [[ولایت کافران]] بر یکدیگر میفرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ}}<ref>«و کافران (نیز) دوستان یکدیگرند و اگر آن (دستور) را انجام ندهید در زمین، آشوب و تباهی بزرگی رخ خواهد داد» سوره انفال، آیه ۷۳.</ref> | ||
*در [[آیه ولایت]]، [[ولایت]] [[الله]]، [[رسول الله]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه بر [[مردم]] یکسویه است و در برخی [[آیات]]، [[ولایت مؤمنان]] بر یکدیگر دو سویه است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۱-۲۲.</ref>. | *در [[آیه ولایت]]، [[ولایت]] [[الله]]، [[رسول الله]]{{صل}} و [[مؤمنان]] ویژه بر [[مردم]] یکسویه است و در برخی [[آیات]]، [[ولایت مؤمنان]] بر یکدیگر دو سویه است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۱-۲۲.</ref>. | ||
*'''چند نکته:''' | *'''چند نکته:''' | ||
#{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} که بر کلمه "رسوله" و آن نیز بر کلمه "[[الله]]" عطف شده و در سیاق [[خدا]] و [[رسول]] آمده و مفاد [[آیه]] نیز این است که [[خدا]] و رسولش و مؤمنانی که توصیف شدهاند، ولی و [[جامعه]] | #{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} که بر کلمه "رسوله" و آن نیز بر کلمه "[[الله]]" عطف شده و در سیاق [[خدا]] و [[رسول]] آمده و مفاد [[آیه]] نیز این است که [[خدا]] و رسولش و مؤمنانی که توصیف شدهاند، ولی و [[جامعه]] [[مؤمنان]]، "مُوَلّی علیه"اند، نسبت این دو، همچون ولایتمدار و [[ولایتپذیر]] است، نه از باب تفاعل، که [[ولایت]] دو جانبه باشد. | ||
#مضارع بودن فعلهای {{متن قرآن|يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}}، که یکی از [[وظایف امام]] در حیطه [[ولایت]] را روشن میکند، [[استمرار]] را میرساند؛ چه اینکه [[سیره]] آنها اقامه صلوه و ایتاء زکاه است و این [[وصف]] علیالبدل است، پس در هر زمانی، باید امامی باشد تا دارای این اوصاف باشد. | #مضارع بودن فعلهای {{متن قرآن|يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}}، که یکی از [[وظایف امام]] در حیطه [[ولایت]] را روشن میکند، [[استمرار]] را میرساند؛ چه اینکه [[سیره]] آنها اقامه صلوه و ایتاء زکاه است و این [[وصف]] علیالبدل است، پس در هر زمانی، باید امامی باشد تا دارای این اوصاف باشد. | ||
#{{متن قرآن|يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ}} که به معنای [[نماز خواندن]] نیست، بلکه [[نماز خواندن]] یکی از جلوههای [[اقامه نماز]] است. [[اقامه نماز]] عنوانی جامعی است، که بر همه مقدمات و مؤخرات و شرایط لازم برای [[نماز]] [[صدق]] میکند. از آن میتوان به [[ترویج]] [[حاکمیّت]] [[فرهنگ]] [[توحید]] و [[خداپرستی]] در [[جامعه]] یاد نمود. | #{{متن قرآن|يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ}} که به معنای [[نماز خواندن]] نیست، بلکه [[نماز خواندن]] یکی از جلوههای [[اقامه نماز]] است. [[اقامه نماز]] عنوانی جامعی است، که بر همه مقدمات و مؤخرات و شرایط لازم برای [[نماز]] [[صدق]] میکند. از آن میتوان به [[ترویج]] [[حاکمیّت]] [[فرهنگ]] [[توحید]] و [[خداپرستی]] در [[جامعه]] یاد نمود. | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
===مصداقشناسی [[آیه ولایت]] از دیدگاه [[اهل سنت]]=== | ===مصداقشناسی [[آیه ولایت]] از دیدگاه [[اهل سنت]]=== | ||
*مفسِّران [[اهل سنت]] در [[تعیین]] مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} که دستکم چهار دیدگاه دارند: همه [[مؤمنان]]، [[مهاجران]] و [[انصار]]، [[علی بن ابیطالب]] و [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابیبکر]]. | *مفسِّران [[اهل سنت]] در [[تعیین]] مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} که دستکم چهار دیدگاه دارند: همه [[مؤمنان]]، [[مهاجران]] و [[انصار]]، [[علی بن ابیطالب]] و [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابیبکر]]. | ||
*[[فخر رازی]] مینویسد: {{عربی|المسألة الأولی: في قوله}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|قولان: الأول: أن المراد عامة المؤمنين، و ذلك لأن عبادة بن الصامت لما تبرأ من اليهود و قال: أنا بريء إلى الله من حلف قريظة و النضير، و أتولى الله و رسوله نزلت هذه الآية على وفق قوله... فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنین، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}} {{عربی|... القول الثاني: أن المراد من هذه الآية شخص معين، و على هذا ففيه أقوال: الأول: روى عكرمة أن هذه الآية نزلت في أبي بكر رضي الله عنه، و الثاني: روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.</ref>. | * [[فخر رازی]] مینویسد: {{عربی|المسألة الأولی: في قوله}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} {{عربی|قولان: الأول: أن المراد عامة المؤمنين، و ذلك لأن عبادة بن الصامت لما تبرأ من اليهود و قال: أنا بريء إلى الله من حلف قريظة و النضير، و أتولى الله و رسوله نزلت هذه الآية على وفق قوله... فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنین، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}} {{عربی|... القول الثاني: أن المراد من هذه الآية شخص معين، و على هذا ففيه أقوال: الأول: روى عكرمة أن هذه الآية نزلت في أبي بكر رضي الله عنه، و الثاني: روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.</ref>. | ||
*[[آلوسی]] آورده است: {{عربی|فروى ابوبكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضی الله تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار، و قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، و روى جمع من المفسرين عن عكرمة أنها نزلت في شأن أبي بكر رضي الله تعالى عنه}}<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۵.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۴.</ref>. | * [[آلوسی]] آورده است: {{عربی|فروى ابوبكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضی الله تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار، و قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، و روى جمع من المفسرين عن عكرمة أنها نزلت في شأن أبي بكر رضي الله تعالى عنه}}<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۵.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۴.</ref>. | ||
===مصداقشناسی [[آیه ولایت]] از دیدگاه [[شیعه]]=== | ===مصداقشناسی [[آیه ولایت]] از دیدگاه [[شیعه]]=== | ||
*مفسِّران [[شیعه]] میگویند مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} [[امیر مؤمنان]]{{ع}} است. | *مفسِّران [[شیعه]] میگویند مصداق {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} [[امیر مؤمنان]]{{ع}} است. | ||
*[[علامه طباطبایی]] مینویسد: {{عربی|على أن الروايات متكاثرة من طرق الشيعة و أهل السنة على أن الآيتين نازلتان في أمير المؤمنين على لما تصدق بخاتمه و هو في الصلاة، فالآيتان خاصتان غير عامتين}}<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۸.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۵.</ref>. | * [[علامه طباطبایی]] مینویسد: {{عربی|على أن الروايات متكاثرة من طرق الشيعة و أهل السنة على أن الآيتين نازلتان في أمير المؤمنين على لما تصدق بخاتمه و هو في الصلاة، فالآيتان خاصتان غير عامتين}}<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۸.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۵.</ref>. | ||
===[[ادله]] [[اهل سنت]]=== | ===[[ادله]] [[اهل سنت]]=== | ||
*با توجّه به اینکه [[اهل سنت]] در مصداق [[آیه]] چند دیدگاه دارند، [[استدلال]] محکمی در منابع آنها به چشم نمیخورد و فقط استدلالهای خود را در [[اثبات]] اینکه مقصود از [[ولایت]] در [[آیه]]، اولی بالتصرف نیست، بلکه به معنای [[نصرت]] است، بیان نموده و یا در نقد مصداق بودن [[امیرمؤمنان]] برای {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} نکاتی آوردهاند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۵.</ref>. | *با توجّه به اینکه [[اهل سنت]] در مصداق [[آیه]] چند دیدگاه دارند، [[استدلال]] محکمی در منابع آنها به چشم نمیخورد و فقط استدلالهای خود را در [[اثبات]] اینکه مقصود از [[ولایت]] در [[آیه]]، اولی بالتصرف نیست، بلکه به معنای [[نصرت]] است، بیان نموده و یا در نقد مصداق بودن [[امیرمؤمنان]] برای {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا}} نکاتی آوردهاند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۵.</ref>. | ||
===ادلّه [[شیعه]]=== | ===ادلّه [[شیعه]]=== | ||
*[[پیامبر اسلام]] مبیِّن و مفسِّر [[وحی]]، در موارد متعددی، مصادیق [[آیه ولایت]] را مشخص و معین نمودهاند. [[شایسته]] است برای [[اثبات]] مدّعای [[شیعه]]، به روایاتی که مفسِّران [[اهل سنت]] [[نقل]] کرده و [[گواه]] [[درستی]] [[باور]] [[شیعیان]] است، اشاره میکنیم: | * [[پیامبر اسلام]] [[مبیِّن]] و [[مفسِّر]] [[وحی]]، در موارد متعددی، مصادیق [[آیه ولایت]] را مشخص و معین نمودهاند. [[شایسته]] است برای [[اثبات]] مدّعای [[شیعه]]، به روایاتی که مفسِّران [[اهل سنت]] [[نقل]] کرده و [[گواه]] [[درستی]] [[باور]] [[شیعیان]] است، اشاره میکنیم: | ||
*[[علامه امینی]] در [[کتاب]] [[ارزشمند]] [[الغدیر]] از ۶۶ نفر از علمای [[اهل سنت]] [[نقل]] میکند که [[شأن نزول]] [[آیه]] را [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میدانند<ref>الغدیر، ج۳، ص۱۵۶ - ۱۶۲.</ref>. | * [[علامه امینی]] در [[کتاب]] [[ارزشمند]] [[الغدیر]] از ۶۶ نفر از علمای [[اهل سنت]] [[نقل]] میکند که [[شأن نزول]] [[آیه]] را [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میدانند<ref>الغدیر، ج۳، ص۱۵۶ - ۱۶۲.</ref>. | ||
*[[علامه]] [[سید هاشم بحرانی]] نیز، [[نزول]] [[آیه]] را درباره [[علی]]{{ع}} به ۲۴ طریق از [[اهل سنت]] و ۱۹ طریق از [[شیعه]] [[روایت]] کرده است که هر کدام با دیگری متفاوت است<ref>غایة المرام، ص۱۰۳ - ۱۰۹.</ref>. | * [[علامه]] [[سید هاشم بحرانی]] نیز، [[نزول]] [[آیه]] را درباره [[علی]]{{ع}} به ۲۴ طریق از [[اهل سنت]] و ۱۹ طریق از [[شیعه]] [[روایت]] کرده است که هر کدام با دیگری متفاوت است<ref>غایة المرام، ص۱۰۳ - ۱۰۹.</ref>. | ||
*[[آیت الله]] [[مرعشی نجفی]] نیز، [[نزول]] [[آیه]] را از ۳۱ مصدر و منبع [[اهل سنت]] که در دسترس همگان است [[نقل]] کرده است<ref>احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹ - ۴۰۸.</ref>. | * [[آیت الله]] [[مرعشی نجفی]] نیز، [[نزول]] [[آیه]] را از ۳۱ مصدر و منبع [[اهل سنت]] که در دسترس همگان است [[نقل]] کرده است<ref>احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹ - ۴۰۸.</ref>. | ||
*[[سیوطی]] در [[تفسیر]] درالمنثور زیر [[آیه ولایت]]، ۱۵ [[روایت]] در [[شأن نزول]] آن [[نقل]] میکند که ۱۴ مورد آن درباره [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} است<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳.</ref>: {{عربی|و أخرج الخطيب في المتفق عن ابن عباس قال تصدق علي بخاتمة و هو راكع فقال النبي للسائل من أعطاك هذا الخاتم قال ذاك الراكع فانزل الله}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}}. | * [[سیوطی]] در [[تفسیر]] درالمنثور زیر [[آیه ولایت]]، ۱۵ [[روایت]] در [[شأن نزول]] آن [[نقل]] میکند که ۱۴ مورد آن درباره [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} است<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳.</ref>: {{عربی|و أخرج الخطيب في المتفق عن ابن عباس قال تصدق علي بخاتمة و هو راكع فقال النبي للسائل من أعطاك هذا الخاتم قال ذاك الراكع فانزل الله}} {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}}. | ||
*[[فخر رازی]] در [[تفسیر]] مفاتیح الغیب سه [[روایت]]، زیر این [[آیه]] [[مبارک]] در [[شأن نزول]] [[آیه]] [[نقل]] کرده و هر سه به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} مربوط است<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.</ref>:{{متن حدیث|روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب رُوِيَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَلَامٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا رَأَيْتُ عَلِيّاً تَصَدَّقَ بِخَاتَمِهِ عَلَى مُحْتَاجٍ وَ هُوَ رَاكِعٌ فَنَحْنُ نَتَوَلَّاهُ}} | * [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] مفاتیح الغیب سه [[روایت]]، زیر این [[آیه]] [[مبارک]] در [[شأن نزول]] [[آیه]] [[نقل]] کرده و هر سه به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} مربوط است<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۳.</ref>:{{متن حدیث|روى عطاء عن ابن عباس أنها نزلت في علي بن أبي طالب رُوِيَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ سَلَامٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا رَأَيْتُ عَلِيّاً تَصَدَّقَ بِخَاتَمِهِ عَلَى مُحْتَاجٍ وَ هُوَ رَاكِعٌ فَنَحْنُ نَتَوَلَّاهُ}} | ||
*[[حسکانی]]، عالم و [[محدث]] بزرگ [[اهل سنت]] نیز، ۲۸ [[روایت]] در شواهد التنزیل [[نقل]] کرده است. در میان [[راویان]] آنها، شش نفر از بزرگان [[صحابه]]: [[علی]]{{ع}} و [[عمار]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]]، [[جابر]] و [[ابن عباس]]، به چشم میخورند<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۴۸.</ref>. | * [[حسکانی]]، عالم و [[محدث]] بزرگ [[اهل سنت]] نیز، ۲۸ [[روایت]] در شواهد التنزیل [[نقل]] کرده است. در میان [[راویان]] آنها، شش نفر از بزرگان [[صحابه]]: [[علی]]{{ع}} و [[عمار]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]]، [[جابر]] و [[ابن عباس]]، به چشم میخورند<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹ - ۲۴۸.</ref>. | ||
*[[آلوسی]] در [[شأن نزول]] [[آیه ولایت]] مینویسد: "بیشتر [[اخباریها]] بر این باورند که این [[آیه]] در شأن [[علی بن ابیطالب]] نازل شده است. [[ابنعباس]] [[روایت]] میکند که [[عبدالله بن سلام]]، همراه جمعی از [[قوم]] خود که به [[پیامبر]] [[ایمان]] آورده بودند، بر آن [[حضرت]] وارد شدند و گفتند: ای [[پیامبر خدا]]! خانههای ما از اینجا دور است و از آن هنگام که به تو [[ایمان]] آوردهایم، [[قوم]] ما رهایمان کرده و با هم [[پیمان]] بستهاند که با ما [[همنشینی]] و [[ازدواج]] نکرده و سخن نگویند و این بر ما بسیار گران آمده است. [[پیامبر]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}. پس [[پیامبر]] به سوی [[مسجد]] بیرون رفت، در حالی که [[مردم]] برخی در حال [[قیام]] و برخی دیگر در حالی [[رکوع]] بودند، سائلی را دید و از او پرسید، آیا کسی چیزی به تو عطا کرده است؟ گفت: بلی، [[انگشتر]]، [[پیامبر]] فرمود: چه کسی آن را به تو بخشید؟ گفت: این مرد که [[ایستاده]] است و با دست خود به سوی [[علی]]{{ع}} اشاره کرد. [[پیامبر]] پرسید: در چه حالی به تو عطا کرد؟ [[سائل]] گفت: در حال [[رکوع]] به من بخشید. پس [[پیامبر]] [[تکبیر]] گفت و این [[آیه]] را خواند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>{{عربی|و غالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، فقد أخرج الحاكم و ابن مردويه و غيرهما عن ابن عباس رضی الله تعالى عنهما بإسناد متصل}} {{متن حدیث|قَالَ: أَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ مَعَهُ نَفَرٌ مِنْ قَوْمِهِ مِمَّنْ قَدْ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ{{صل}} فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ مَنَازِلَنَا بَعِيدَةٌ لَيْسَ لَنَا مَجْلِسٌ وَ لَا مُتَحَدَّثٌ دُونَ هَذَا الْمَجْلِسِ وَ إِنَّ قَوْمَنَا لَمَّا رَأَوْنَا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَدَّقْنَاهُ رَفَضُونَا وَ آلُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنْ لَا يُجَالِسُونَا وَ لَا يُنَاكِحُونَا وَ لَا يُكَلِّمُونَا فَشَقَ ذَلِكَ عَلَيْنَا فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ{{صل}}- {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}} ثُمَّ إِنَّ النَّبِيَّ{{صل}} خَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ بَيْنَ قَائِمٍ وَ رَاكِعٍ وَ بَصُرَ بِسَائِلٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ{{صل}} هَلْ أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ خَاتَماً مِنْ ذَهَبٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ{{صل}} مَنْ أَعْطَاكَهُ قَالَ ذَاكَ الْقَائِمُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ{{ع}} فَقَالَ{{صل}} عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ قَالَ أَعْطَانِي وَ هُوَ رَاكِعٌ فَكَبَّرَ النَّبِيُّ{{صل}} ثُمَّ قَرَأَ {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}}}؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۴.</ref>. | * [[آلوسی]] در [[شأن نزول]] [[آیه ولایت]] مینویسد: "بیشتر [[اخباریها]] بر این باورند که این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی بن ابیطالب]] نازل شده است. [[ابنعباس]] [[روایت]] میکند که [[عبدالله بن سلام]]، همراه جمعی از [[قوم]] خود که به [[پیامبر]] [[ایمان]] آورده بودند، بر آن [[حضرت]] وارد شدند و گفتند: ای [[پیامبر خدا]]! خانههای ما از اینجا دور است و از آن هنگام که به تو [[ایمان]] آوردهایم، [[قوم]] ما رهایمان کرده و با هم [[پیمان]] بستهاند که با ما [[همنشینی]] و [[ازدواج]] نکرده و سخن نگویند و این بر ما بسیار گران آمده است. [[پیامبر]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}. پس [[پیامبر]] به سوی [[مسجد]] بیرون رفت، در حالی که [[مردم]] برخی در حال [[قیام]] و برخی دیگر در حالی [[رکوع]] بودند، سائلی را دید و از او پرسید، آیا کسی چیزی به تو عطا کرده است؟ گفت: بلی، [[انگشتر]]، [[پیامبر]] فرمود: چه کسی آن را به تو بخشید؟ گفت: این مرد که [[ایستاده]] است و با دست خود به سوی [[علی]]{{ع}} اشاره کرد. [[پیامبر]] پرسید: در چه حالی به تو عطا کرد؟ [[سائل]] گفت: در حال [[رکوع]] به من بخشید. پس [[پیامبر]] [[تکبیر]] گفت و این [[آیه]] را خواند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>{{عربی|و غالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه، فقد أخرج الحاكم و ابن مردويه و غيرهما عن ابن عباس رضی الله تعالى عنهما بإسناد متصل}} {{متن حدیث|قَالَ: أَقْبَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ مَعَهُ نَفَرٌ مِنْ قَوْمِهِ مِمَّنْ قَدْ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ{{صل}} فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ مَنَازِلَنَا بَعِيدَةٌ لَيْسَ لَنَا مَجْلِسٌ وَ لَا مُتَحَدَّثٌ دُونَ هَذَا الْمَجْلِسِ وَ إِنَّ قَوْمَنَا لَمَّا رَأَوْنَا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَدَّقْنَاهُ رَفَضُونَا وَ آلُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنْ لَا يُجَالِسُونَا وَ لَا يُنَاكِحُونَا وَ لَا يُكَلِّمُونَا فَشَقَ ذَلِكَ عَلَيْنَا فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ{{صل}}- {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}} ثُمَّ إِنَّ النَّبِيَّ{{صل}} خَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ بَيْنَ قَائِمٍ وَ رَاكِعٍ وَ بَصُرَ بِسَائِلٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ{{صل}} هَلْ أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ خَاتَماً مِنْ ذَهَبٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ{{صل}} مَنْ أَعْطَاكَهُ قَالَ ذَاكَ الْقَائِمُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ{{ع}} فَقَالَ{{صل}} عَلَى أَيِّ حَالٍ أَعْطَاكَ قَالَ أَعْطَانِي وَ هُوَ رَاكِعٌ فَكَبَّرَ النَّبِيُّ{{صل}} ثُمَّ قَرَأَ {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}}}؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۳۳۴.</ref>. | ||
*این [[شأن نزول]] دارای [[شهرت]] زیاد و در حد [[اجماع]] است. به بیان [[علامه طباطبایی]]، اگر این [[شأن نزول]] با توجّه به زیادی [[روایات]] [[انکار]] شود، دیگر نمیتوان هیچ [[شأن]] نزولی را در [[قرآن]] پذیرفت. | *این [[شأن نزول]] دارای [[شهرت]] زیاد و در حد [[اجماع]] است. به بیان [[علامه طباطبایی]]، اگر این [[شأن نزول]] با توجّه به زیادی [[روایات]] [[انکار]] شود، دیگر نمیتوان هیچ [[شأن]] نزولی را در [[قرآن]] پذیرفت. | ||
*'''جمعبندی:'''[[ولایت]] و [[امامت]] [[امیرمؤمنان]] در این [[آیه]]، بر پایه دو مقدمه [[اثبات]] شد: | *'''جمعبندی:'''[[ولایت]] و [[امامت]] [[امیرمؤمنان]] در این [[آیه]]، بر پایه دو مقدمه [[اثبات]] شد: |