فلسفه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
←فلسفۀ سیاسی به معنای دوم
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
*[[فلسفۀ سیاسی]] به معنای دوم – که در کاربری معاصر این واژه بیشتر مد نظر است - در یک جملۀ کوتاه عبارت است از: "دانشی که دربارۀ ماهیت [[قدرت سیاسی]] و [[مشروعیت]] و موجودیت آن و لوازم مترتب بر ماهیت و [[مشروعیت]] و موجودیت آن به بحث و بررسی میپردازد". | *[[فلسفۀ سیاسی]] به معنای دوم – که در کاربری معاصر این واژه بیشتر مد نظر است - در یک جملۀ کوتاه عبارت است از: "دانشی که دربارۀ ماهیت [[قدرت سیاسی]] و [[مشروعیت]] و موجودیت آن و لوازم مترتب بر ماهیت و [[مشروعیت]] و موجودیت آن به بحث و بررسی میپردازد". | ||
*این تعریف از [[فلسفۀ سیاسی]] که با بیشترین کاربری معاصر این واژه همخوانی دارد، [[فلسفۀ سیاسی]] را در پاسخ پرسشهای کلان دربارۀ "قدرت سیاسی" خلاصه میکند و بدین ترتیب - نظیر آنچه در فلسفۀ اولی گفته میشود که پاسخ پرسشهای کلان دربارۀ "وجود مطلق" است - [[فلسفۀ سیاسی]] نیز، پاسخ پرسشهای کلان، یعنی چیستی و چرایی و چگونگی دربارۀ "قدرت سیاسی" است. | *این تعریف از [[فلسفۀ سیاسی]] که با بیشترین کاربری معاصر این واژه همخوانی دارد، [[فلسفۀ سیاسی]] را در پاسخ پرسشهای کلان دربارۀ "قدرت سیاسی" خلاصه میکند و بدین ترتیب - نظیر آنچه در فلسفۀ اولی گفته میشود که پاسخ پرسشهای کلان دربارۀ "وجود مطلق" است - [[فلسفۀ سیاسی]] نیز، پاسخ پرسشهای کلان، یعنی چیستی و چرایی و چگونگی دربارۀ "قدرت سیاسی" است. | ||
*در [[کتاب]] [[فرهنگ]] [[فلسفی]] کمبریج در تعریف واژۀ [[ | *در [[کتاب]] [[فرهنگ]] [[فلسفی]] کمبریج در تعریف واژۀ [[فلسفۀ سیاسی]](polotical philosophy) چنین آمده است: "[[فلسفۀ سیاسی]]، یعنی مباحث مربوط به ماهیت و [[مشروعیت]] یا [[حقانیت]] مؤسسات [[قدرت]] یا نهادهای الزام کننده. نهادها و مؤسسات الزام کننده، در احجام متفاوتی قرار دارند، از [[خانواده]] گرفته تا [[دولت]] ملّی، تا مؤسسات بین المللی؛ نظیر: سازمان [[ملل]]. | ||
*این مؤسسات، نهادهایی هستند که احیاناً و در نهایت برای واداشتن اعضای خود برای انجام کار معینی، [[زور]] یا [[تهدید]] به استفاده از [[زور]] را به کار میبرند. | *این مؤسسات، نهادهایی هستند که احیاناً و در نهایت برای واداشتن اعضای خود برای انجام کار معینی، [[زور]] یا [[تهدید]] به استفاده از [[زور]] را به کار میبرند. | ||
*توجیه [[مشروعیت]] این گونه نهادهای [[قدرت]]، [[نیازمند]] آن است تا نشان دهد که [[سلطه]] و اقتداری که این مؤسسات دارند، از [[حق]] [[دستور]] و [[فرماندهی]] برخوردار است و در طرف مقابل، بر اعضای این مؤسسات، [[حق]] [[فرمانبرداری]] و [[اطاعت]] از [[فرمان]] آن مؤسسات و نهادها وجود دارد و به عبارتی دیگر، این نهادها از سلطۀ [[سیاسی]] مشروعی بر افراد و اعضای خود برخوردارند."<ref>The Cambridge Dictionary of philosophy.p ۷۱۸.</ref> | *توجیه [[مشروعیت]] این گونه نهادهای [[قدرت]]، [[نیازمند]] آن است تا نشان دهد که [[سلطه]] و اقتداری که این مؤسسات دارند، از [[حق]] [[دستور]] و [[فرماندهی]] برخوردار است و در طرف مقابل، بر اعضای این مؤسسات، [[حق]] [[فرمانبرداری]] و [[اطاعت]] از [[فرمان]] آن مؤسسات و نهادها وجود دارد و به عبارتی دیگر، این نهادها از سلطۀ [[سیاسی]] مشروعی بر افراد و اعضای خود برخوردارند."<ref>The Cambridge Dictionary of philosophy.p ۷۱۸.</ref> |