انتظار چه ابعادی دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'واحد' به 'واحد'
جز (جایگزینی متن - 'نیاز' به 'نیاز') |
جز (جایگزینی متن - 'واحد' به 'واحد') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
*[[بشریت]] [[انتظار]] دارد اصول و مبانی [[اخلاقی]] براساس قواعد [[الهی]] باشد که در سایۀ آن رشد و [[صلاح]] پدید آید، [[مفاسد]] و آلودگیها از [[جامعه]] رخت بر بندند<ref>ر.ک. [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۸۱-۸۶.</ref>. [[انتظار مهدی]] {{ع}} در [[حقیقت]]، [[انتظار]] تحقق همۀ این [[خوبیها]] و برآورده شدن آرمانهای [[فطری]] همۀ [[انسان]] هاست<ref>ر.ک. [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۹.</ref>. [[انتظار]] موجب میشود [[منتظِر]] هم به ساختن خود و هم به سامان دادن [[جامعه]] [[همت]] میگمارد<ref>ر.ک. [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۲.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: «هر کس خوش دارد در شمار [[یاران قائم]] باشد، باید در [[عصر انتظار]]، [[مظهر]] [[[اخلاق نیک]] اسلامی باشد، اگر او پیش از [[قیام قائم]] {{ع}} درگذرد، [[پاداش]] او مانند کسانی است که [[قائم]] را [[درک]] کرده، به حضور او میرسند»<ref>{{متن حدیث|مَنْ سُرَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا}}؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۰.</ref>. لذا یک [[منتظر]]، با [[اخلاق]] اسلامی و زیبای خود، بیانگر روی خوش و معطر [[امام زمان]] در [[جامعه]] خواهد بود<ref>ر.ک. نویسندگان، [[آفتاب مهر ج۲ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۰۴ - ۱۰۸. </ref>. | *[[بشریت]] [[انتظار]] دارد اصول و مبانی [[اخلاقی]] براساس قواعد [[الهی]] باشد که در سایۀ آن رشد و [[صلاح]] پدید آید، [[مفاسد]] و آلودگیها از [[جامعه]] رخت بر بندند<ref>ر.ک. [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۸۱-۸۶.</ref>. [[انتظار مهدی]] {{ع}} در [[حقیقت]]، [[انتظار]] تحقق همۀ این [[خوبیها]] و برآورده شدن آرمانهای [[فطری]] همۀ [[انسان]] هاست<ref>ر.ک. [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۹.</ref>. [[انتظار]] موجب میشود [[منتظِر]] هم به ساختن خود و هم به سامان دادن [[جامعه]] [[همت]] میگمارد<ref>ر.ک. [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۲.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: «هر کس خوش دارد در شمار [[یاران قائم]] باشد، باید در [[عصر انتظار]]، [[مظهر]] [[[اخلاق نیک]] اسلامی باشد، اگر او پیش از [[قیام قائم]] {{ع}} درگذرد، [[پاداش]] او مانند کسانی است که [[قائم]] را [[درک]] کرده، به حضور او میرسند»<ref>{{متن حدیث|مَنْ سُرَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا}}؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۰.</ref>. لذا یک [[منتظر]]، با [[اخلاق]] اسلامی و زیبای خود، بیانگر روی خوش و معطر [[امام زمان]] در [[جامعه]] خواهد بود<ref>ر.ک. نویسندگان، [[آفتاب مهر ج۲ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۰۴ - ۱۰۸. </ref>. | ||
====بعد [[سیاسی]] [[انتظار]]==== | ====بعد [[سیاسی]] [[انتظار]]==== | ||
*[[انسانها]] خواستار [[حکومتی]] [[صالح]]، دور از منکر و [[ریا]] فریبند. حاکمی را میطلبند که بتواند ارزشهای انسانی را در [[جهان]] [[حاکم]] سازد، [[ظلم]] و اختناق را نفی کند، به طرد [[استکبار]] و استعباد بپردازد. [[انسانها]] خواستار سیاستی [[الهی]] و [[حکومتی]] | *[[انسانها]] خواستار [[حکومتی]] [[صالح]]، دور از منکر و [[ریا]] فریبند. حاکمی را میطلبند که بتواند ارزشهای انسانی را در [[جهان]] [[حاکم]] سازد، [[ظلم]] و اختناق را نفی کند، به طرد [[استکبار]] و استعباد بپردازد. [[انسانها]] خواستار سیاستی [[الهی]] و [[حکومتی]] واحد هستند، سیاستی که حد و مرز جغرافیایی نشناسد و [[حکومتی]] که مخصوص تیپ و نژادی خاص نباشد. همه در زیر لوای واحدی گرد هم آیند و [[رهبر]] و راهنمایشان [[قانون]] واحدی باشد<ref>ر.ک. [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۸۱-۸۶.</ref>. [[انتظار]]، با توجه به نقش سازنده و کارآمد آن در سازماندهی و [[مدیریت]] [[سیاسی]] [[جامعه]]، دارای نقشی تأثیر گذار در تغییر و [[اصلاح]] [[نظام سیاسی]] است<ref>ر.ک. [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۹.</ref> و [[منتظر]] [[دولت کریمه]] نباید خود را از حضور [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[محروم]] نماید. تا اشخاص غیر [[معتقد]] [[مسند]] امور را به دست گیرند و موجب [[انحراف]] [[جامعه]] شوند<ref>ر.ک. [[صفر فلاحی|فلاحی، صفر]]، [[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]، ص ۱۷ -۱۹.</ref>. | ||
====[[بعد اقتصادی]] [[انتظار]]==== | ====[[بعد اقتصادی]] [[انتظار]]==== | ||
*حراست از [[فرهنگ دینی]] و [[اسلامی]] و [[مرزبانی]] اندیشۀ [[اسلامی]] و زنده نگه داشتن آن و [[تبلیغ]] این [[فرهنگ]] پویا، بدون پشتوانۀ [[مالی]] و [[اقتصادی]] امکانپذیر نیست و به همین جهت [[منتظران]] باید با سعی و تلاش در عرصههای مختلف [[صنعت]]، [[کشاورزی]] و... این [[آرزو]] و خواست را تحقق بخشند<ref>ر.ک. [[صفر فلاحی|فلاحی، صفر]]، [[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]، ص ۱۷ -۱۹.</ref>. در جنبۀ [[اقتصادی]]، [[امیدها]] و [[انتظارها]] متوجه تعدیل عادلانۀ [[ثروت]] است تا فواصل طبقاتی از میان برداشته شود و کسب و [[تجارت]]، برای همگان یکسان باشد. وضع آن چنان نباشد که میلیاردر و خاکنشین داشته باشیم. یکی در کاخ [[زندگی]] کند و دیگری در زاغهای. [[انتظار]] این است که کشورهای [[قوی]] برای [[تصرف]] بازار فروش، برای فروش کالاهای خود و برای فروش اسلحههای سرد و گرم دست به حمله تجاوزکارانه نزنند، [[ملتها]] را مجبور به خرید و فروش نکنند. وضع چنان نباشد که کشوری را [[مصرف]] کنندۀ صرف و در نتیجه برای همیشه برده نمایند<ref>ر.ک. [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۸۱-۸۶.</ref>. | *حراست از [[فرهنگ دینی]] و [[اسلامی]] و [[مرزبانی]] اندیشۀ [[اسلامی]] و زنده نگه داشتن آن و [[تبلیغ]] این [[فرهنگ]] پویا، بدون پشتوانۀ [[مالی]] و [[اقتصادی]] امکانپذیر نیست و به همین جهت [[منتظران]] باید با سعی و تلاش در عرصههای مختلف [[صنعت]]، [[کشاورزی]] و... این [[آرزو]] و خواست را تحقق بخشند<ref>ر.ک. [[صفر فلاحی|فلاحی، صفر]]، [[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]، ص ۱۷ -۱۹.</ref>. در جنبۀ [[اقتصادی]]، [[امیدها]] و [[انتظارها]] متوجه تعدیل عادلانۀ [[ثروت]] است تا فواصل طبقاتی از میان برداشته شود و کسب و [[تجارت]]، برای همگان یکسان باشد. وضع آن چنان نباشد که میلیاردر و خاکنشین داشته باشیم. یکی در کاخ [[زندگی]] کند و دیگری در زاغهای. [[انتظار]] این است که کشورهای [[قوی]] برای [[تصرف]] بازار فروش، برای فروش کالاهای خود و برای فروش اسلحههای سرد و گرم دست به حمله تجاوزکارانه نزنند، [[ملتها]] را مجبور به خرید و فروش نکنند. وضع چنان نباشد که کشوری را [[مصرف]] کنندۀ صرف و در نتیجه برای همیشه برده نمایند<ref>ر.ک. [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۸۱-۸۶.</ref>. | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
::::::«[[انتظار]] به مفهوم مذهبیش نوعی پیشروی و استقبال از [[آینده]] است. دارای ابعاد گوناگون [[فلسفی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و مذهبی است. در زمینه آن صاحبان [[ادیان]] و [[مذاهب]]، [[فیلسوفان]]، جامعهشناسان، روانشناسان، طرفداران احزاب و مکاتب، هر کدام با دیدی و نگرشی خاص بحث کردهاند. مسائل مورد بحثش بسیار وسیع و پردامنه و دارای شاخههای بسیار است. این بحثها هم از سوی موافقان قضیه صورت میگیرد و هم از نظر منکران و [[مخالفان]] آن. | ::::::«[[انتظار]] به مفهوم مذهبیش نوعی پیشروی و استقبال از [[آینده]] است. دارای ابعاد گوناگون [[فلسفی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و مذهبی است. در زمینه آن صاحبان [[ادیان]] و [[مذاهب]]، [[فیلسوفان]]، جامعهشناسان، روانشناسان، طرفداران احزاب و مکاتب، هر کدام با دیدی و نگرشی خاص بحث کردهاند. مسائل مورد بحثش بسیار وسیع و پردامنه و دارای شاخههای بسیار است. این بحثها هم از سوی موافقان قضیه صورت میگیرد و هم از نظر منکران و [[مخالفان]] آن. | ||
::::::از دید [[مذهب]] به خصوص [[اسلام]] در همه زمینههای آن سخن رفته است. از مسأله [[انتظار]]، [[فلسفه]] آن، [[غیبت]] [[موعود]]، [[فلسفه]] وجودیش، [[امام]] در عینیت [[جامعه]]، فایده وجودی [[امام غایب]]، رمز [[تولد]] و حیاتش، [[عمر طولانی]] او، مسأله ظهورش، قدرتمندی او در [[اصلاح]] [[جهان]]، توانائی او در برچیدن اساس [[شرک]] و [[کفر]]، کیفیت [[ظهور]]، امکان پیروزمندی او و دهها مسائل از این قبیل. این بحث به حدی پردامنه است که امروزه پس از گذشت ۱۱ قرن از دوران [[تولد]] و [[غیبت]] [[مهدی]] از یکسو مواجه با صدها کتاب در این زمینهایم و از سوی دیگر میتوان گفت مشکل و مسألهای در این زمینه وجود ندارد. البته چه بسیار از مسائل و [[شبهات]] هم در بین [[مردم]] وجود دارد که بنظر بکر و [[بدیع]] میرسند ولی اگر [[نیکو]] در این باره تامل شود در مییابیم نوع آن از نوع همان تکرار مکرراتی است که حتی گاهی قبل از [[تولد مهدی]]{{ع}} از [[امامان]] پیشین رسیده شده و پاسخهای منطقی و مستدل آن را دریافت داشتهاند. در ضمن این نکته را یادآور شویم که آنچه به عنوان [[مخالفت]] میشود از نوع [[شبهات]] است نه به صورت مسائلی که مخالف با جنبههای [[علمی]] و [[عقلی]] و یا محال [[عقلی]] و منطقی باشد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص29-30.</ref>. | ::::::از دید [[مذهب]] به خصوص [[اسلام]] در همه زمینههای آن سخن رفته است. از مسأله [[انتظار]]، [[فلسفه]] آن، [[غیبت]] [[موعود]]، [[فلسفه]] وجودیش، [[امام]] در عینیت [[جامعه]]، فایده وجودی [[امام غایب]]، رمز [[تولد]] و حیاتش، [[عمر طولانی]] او، مسأله ظهورش، قدرتمندی او در [[اصلاح]] [[جهان]]، توانائی او در برچیدن اساس [[شرک]] و [[کفر]]، کیفیت [[ظهور]]، امکان پیروزمندی او و دهها مسائل از این قبیل. این بحث به حدی پردامنه است که امروزه پس از گذشت ۱۱ قرن از دوران [[تولد]] و [[غیبت]] [[مهدی]] از یکسو مواجه با صدها کتاب در این زمینهایم و از سوی دیگر میتوان گفت مشکل و مسألهای در این زمینه وجود ندارد. البته چه بسیار از مسائل و [[شبهات]] هم در بین [[مردم]] وجود دارد که بنظر بکر و [[بدیع]] میرسند ولی اگر [[نیکو]] در این باره تامل شود در مییابیم نوع آن از نوع همان تکرار مکرراتی است که حتی گاهی قبل از [[تولد مهدی]]{{ع}} از [[امامان]] پیشین رسیده شده و پاسخهای منطقی و مستدل آن را دریافت داشتهاند. در ضمن این نکته را یادآور شویم که آنچه به عنوان [[مخالفت]] میشود از نوع [[شبهات]] است نه به صورت مسائلی که مخالف با جنبههای [[علمی]] و [[عقلی]] و یا محال [[عقلی]] و منطقی باشد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص29-30.</ref>. | ||
::::::'''در جنبه [[سیاسی]]:''' [[انسانها]] خواستار [[حکومتی]] [[صالح]]، دور از منکر و [[ریا]] فریبند. حاکمی را میطلبند که در طریق [[خدمت به مردم]] و از خود [[مردم]] باشد. بتواند ارزشهای انسانی را در [[جهان]] [[حاکم]] سازد، [[ظلم]] و اختناق را نفی کند، به طرد [[استکبار]] و استعباد بپردازد. [[انسانها]] خواستار [[نظامی]] هستند که در آن ضعیف و [[قوی]] به یک چشم دیده شوند، روابط ملی براساس [[انسانیت]] و [[تقوا]] و [[صلح]] و [[عدالت]] و روابط خارجی براساس [[حسن]] همجواری، رعایت به [[حقوق]] [[انسانها]] باشد. استعمارها و استثمارها از [[جامعه]] ریشهکن شوند، ابرقدرتها مطامع خویش را در کشورهای ضعیف جستجو نکنند. [[انسانها]] خواستار سیاستی [[الهی]] و [[حکومتی]] | ::::::'''در جنبه [[سیاسی]]:''' [[انسانها]] خواستار [[حکومتی]] [[صالح]]، دور از منکر و [[ریا]] فریبند. حاکمی را میطلبند که در طریق [[خدمت به مردم]] و از خود [[مردم]] باشد. بتواند ارزشهای انسانی را در [[جهان]] [[حاکم]] سازد، [[ظلم]] و اختناق را نفی کند، به طرد [[استکبار]] و استعباد بپردازد. [[انسانها]] خواستار [[نظامی]] هستند که در آن ضعیف و [[قوی]] به یک چشم دیده شوند، روابط ملی براساس [[انسانیت]] و [[تقوا]] و [[صلح]] و [[عدالت]] و روابط خارجی براساس [[حسن]] همجواری، رعایت به [[حقوق]] [[انسانها]] باشد. استعمارها و استثمارها از [[جامعه]] ریشهکن شوند، ابرقدرتها مطامع خویش را در کشورهای ضعیف جستجو نکنند. [[انسانها]] خواستار سیاستی [[الهی]] و [[حکومتی]] واحد هستند، سیاستی که حد و مرز جغرافیایی نشناسد، و [[حکومتی]] که مخصوص تیپ و نژادی خاص نباشد. همه در زیر لوای واحدی گرد هم آیند، و [[رهبر]] و راهنمایشان [[قانون]] واحدی باشد. [[بشریت]] خواستار آن است که [[حکومتی]] تشکیل شود که در آن [[حق]] وتو نباشد، تحریمهای [[اقتصادی]] بخاطر وصول به اهداف توسعهطلبانهشان صورت نگیرد، امپریالیزم [[فرهنگی]] جای پایی نداشته باشد، به ضعیف بدان گونه نظر شود که به [[قوی]]، و به سیاه همانگونه [[عنایت]] شود که به سفید. بحث از مسأله منطقه و نژاد نباشد و سخن از رجزخوانیها و معرکهگیریها و حملههای [[نظامی]] ابرقدرتان به میان نیاید. | ||
::::::'''در جنبه [[اجتماعی]]:''' زمینه مورد نظر در امر [[انتظار]] این است که روابط انسانی بر [[جامعه]] [[حاکم]] گردد، [[مفاسد اخلاقی]]، سرقت، جنایت، آدمکشی، بهرهگیری، [[استثمار]] [[انسان]] از [[انسان]] از [[جامعه]] رخت بربندد. [[فضیلتها]] بر فضیحتها باز شناخته شده و طرد و محکوم کردند در [[جامعه]] [[برادری]] و [[تعاون]] باشد، تضامن و تکافل [[اجتماعی]] جای پایی پیدا کند. [[انتظار]] این است که روزی ستمبارگیها در هم شکنند و [[انسانها]] [[قدرت]] یابند که ریشه [[دوروئی]] و [[نفاق]] را از [[جامعه]] برکنند، پایههای کجروی و [[انحراف]] را ویران سازند، قدرتهای [[ناصالح]] را از [[جامعه]] طرد نمایند، افراد [[صالح]] و [[رشید]] [[سرپرستی]] روابط را بر عهده گیرند. [[انتظار]] این است که [[مفاسد اجتماعی]]، رذالتها، [[آشوبها]]، طنینهای نابجا و امواج تلاطمانگیز از میان برداشته شوند و روابط بر اساس تفاهم، [[همکاری]] و [[همیاری]] و [[خیرخواهی]] گردد. [[انسانها]] چون دشمنانی نباشند که روبروی هم قرار میگیرند، و رابطه مشتری و فروشنده چون رابطه دو خصم نسبت به هم نباشد. و بالاخره در جنبه [[اجتماعی]] [[انتظار]] این است که عوامل اغواکننده در [[جامعه]] [[حق حیات]] نداشته باشند، وسایل ارتباط جمعی در طریق [[هدایت]] و رشد و ارتقاء [[مردم]] باشند، روزنامهها و کتب و مجلات به تنویر افکار بپردازند و از هر چه که مایه [[گمراهی]] و [[فساد]] وانحطاط است دور و برکنار گردند. | ::::::'''در جنبه [[اجتماعی]]:''' زمینه مورد نظر در امر [[انتظار]] این است که روابط انسانی بر [[جامعه]] [[حاکم]] گردد، [[مفاسد اخلاقی]]، سرقت، جنایت، آدمکشی، بهرهگیری، [[استثمار]] [[انسان]] از [[انسان]] از [[جامعه]] رخت بربندد. [[فضیلتها]] بر فضیحتها باز شناخته شده و طرد و محکوم کردند در [[جامعه]] [[برادری]] و [[تعاون]] باشد، تضامن و تکافل [[اجتماعی]] جای پایی پیدا کند. [[انتظار]] این است که روزی ستمبارگیها در هم شکنند و [[انسانها]] [[قدرت]] یابند که ریشه [[دوروئی]] و [[نفاق]] را از [[جامعه]] برکنند، پایههای کجروی و [[انحراف]] را ویران سازند، قدرتهای [[ناصالح]] را از [[جامعه]] طرد نمایند، افراد [[صالح]] و [[رشید]] [[سرپرستی]] روابط را بر عهده گیرند. [[انتظار]] این است که [[مفاسد اجتماعی]]، رذالتها، [[آشوبها]]، طنینهای نابجا و امواج تلاطمانگیز از میان برداشته شوند و روابط بر اساس تفاهم، [[همکاری]] و [[همیاری]] و [[خیرخواهی]] گردد. [[انسانها]] چون دشمنانی نباشند که روبروی هم قرار میگیرند، و رابطه مشتری و فروشنده چون رابطه دو خصم نسبت به هم نباشد. و بالاخره در جنبه [[اجتماعی]] [[انتظار]] این است که عوامل اغواکننده در [[جامعه]] [[حق حیات]] نداشته باشند، وسایل ارتباط جمعی در طریق [[هدایت]] و رشد و ارتقاء [[مردم]] باشند، روزنامهها و کتب و مجلات به تنویر افکار بپردازند و از هر چه که مایه [[گمراهی]] و [[فساد]] وانحطاط است دور و برکنار گردند. | ||
::::::'''در جنبه [[اقتصادی]]:''' امیدها و انتظارها متوجه تعدیل عادلانه [[ثروت]] باشد. آن چنان نباشد که عدهای در منتهای [[فقر]] و [[بدبختی]] و [[جهل]] و [[مرض]] و [[استثمار]] باشند و عدهای در اوج [[رفاه]] و تنعمی که حاصل از [[استثمار]] است. [[انتظار]] این است که فواصل طبقاتی از میان برداشته شوند و وضع آنچنان نباشد که میلیاردر وخاکنشین داشته باشیم. یکی درکاخ [[زندگی]] کند و دیگری درزاغهای. امکان کسب وتجارت، برای همگان یکسان باشد. تحرک [[اجتماعی]]، انتقال از نقشی به نقش دیگر امکانپذیر باشد. [[انتظار]] این است که بخاطر جنبههای [[اقتصادی]] و به منظور چپاول حاصل درآمد [[ضعفا]] اغنیاء [[قادر]] نشوند دست به کار شوند و نتوانند دسترنجهای [[فقیران]] را برای کاخسازی، بساط و [[عیش و نوش]] گستردن به کار برند. [[محرومیت]] و [[فقر]] سهم عدهای و [[لذت]] و تنعم سهم عدهای دیگر نباشد. [[انتظار]] این است که کشورهای [[قوی]] برای [[تصرف]] بازار فروش، برای [[آب]] کردن کالاهای بنجل خود، برای فروش اسلحههای سرد و گرم دست به حمله تجاوزکارانه نزنند، [[ملتها]] را مجبور به خرید و فروش نکنند. وضع چنان نباشد که کشوری را [[مصرف]] کننده صرف و در نتیجه برای همیشه برده نمایند. | ::::::'''در جنبه [[اقتصادی]]:''' امیدها و انتظارها متوجه تعدیل عادلانه [[ثروت]] باشد. آن چنان نباشد که عدهای در منتهای [[فقر]] و [[بدبختی]] و [[جهل]] و [[مرض]] و [[استثمار]] باشند و عدهای در اوج [[رفاه]] و تنعمی که حاصل از [[استثمار]] است. [[انتظار]] این است که فواصل طبقاتی از میان برداشته شوند و وضع آنچنان نباشد که میلیاردر وخاکنشین داشته باشیم. یکی درکاخ [[زندگی]] کند و دیگری درزاغهای. امکان کسب وتجارت، برای همگان یکسان باشد. تحرک [[اجتماعی]]، انتقال از نقشی به نقش دیگر امکانپذیر باشد. [[انتظار]] این است که بخاطر جنبههای [[اقتصادی]] و به منظور چپاول حاصل درآمد [[ضعفا]] اغنیاء [[قادر]] نشوند دست به کار شوند و نتوانند دسترنجهای [[فقیران]] را برای کاخسازی، بساط و [[عیش و نوش]] گستردن به کار برند. [[محرومیت]] و [[فقر]] سهم عدهای و [[لذت]] و تنعم سهم عدهای دیگر نباشد. [[انتظار]] این است که کشورهای [[قوی]] برای [[تصرف]] بازار فروش، برای [[آب]] کردن کالاهای بنجل خود، برای فروش اسلحههای سرد و گرم دست به حمله تجاوزکارانه نزنند، [[ملتها]] را مجبور به خرید و فروش نکنند. وضع چنان نباشد که کشوری را [[مصرف]] کننده صرف و در نتیجه برای همیشه برده نمایند. | ||
::::::'''در جنبه [[فرهنگی]]:''' [[بشریت]] [[انتظار]] آن دارد که [[علوم]] و [[عالمان]] [[متعهد]] باشند.[[شعار]] [[علم]] برای [[علم]] از [[جامعه]] رخت بر بندد و [[دانش]] در [[خدمت]] همه طبقات و در طریق رفاهآفرینی، ایجاد [[صلح]] و [[امنیت]] قرار گیرد. تلاشها مصروف دانشی گردد که از آن نفعی برای [[جامعه]] برخیزد. نه زیانی، آسایشی پدید آورد نه [[ترس]] و وحشتی. [[انتظار]] آن است افکار و [[اندیشهها]]، فلسفهها و خطمشیها از مسیر [[انحرافی]] خود بیرون آیند و دیدهای صرفاً ماتریالیستی و [[علت]] و معلولی مادی را به کناری بگذارند. تکیهها تنها متوجه فیزیک نباشد که متافیزیک را هم جای پایی به مراتب قویتر است. همه چیز را بر اساس [[منطق]] ارسطوئی و افلاطونی ننگرند. جنبههای جبرگرائی را به کناری بگذارند و [[آزادی]] [[انسان]] و [[صلاح]] و [[موقعیت]] او را هم در نظر گیرند. [[انتظار]] آنست که [[هنر]] بیدارکننده و توانبخش باشد، دردهای [[بشر]] را در پیش چشم او زنده نگه دارد و او را به تلاش و کوشش جهت درمان وادارد، جنبه تخدیری [[هنر]] به کناری رود، شعاعش تا اعماق تاریکیها به پیش رود و اصولاً ظلمتها، سیهدلیها، بیتعهدیها را از میان بردارد. [[امید]] آن است که [[ادبیات]]، ضربالمثلها، کنایهها، استعارات رنگ انسانی گیرند، درخدمت می و [[معشوق]]، لاابالیگری، بیبند و باری، تحریک اسافل اعضاء نباشند، بکوشند که [[روح]] [[تعهد]] و [[مسئولیت]] را در [[جامعه]] رواج دهند. [[انسان]] را به [[وظایف]] خطیری که در پیش دارند وادار نمایند. [[دروغ]]، [[تزویر]]، [[ریا]]، [[دورویی]] و زورگویی را [[ترویج]] نکنند. و بالاخره [[انتظار]] این است که دیگر یافتههای [[اجتماعی]]، [[سنن]] و شعائر ارزیابی گردند. نخبهها [[برگزیده]] و خلاف آن از [[جامعه]] طرد شوند. وسایل و ابزار [[زندگی]] به [[حقیقت]] صورت وسیله پیدا کنند نه [[هدف]]، [[هدفها]] [[عالی]] و متعالی گردند نه [[پست]] و کوچک و بیحساب. تجمل و لوکس که چیزی جز انباشتن و بیکار گذاردن [[ثروت]] نیستند از میان برداشته شوند. و [[انسان]] برای ترقی و [[رفاه]] همگان برخیزد و سرمایههای راکد متجملانه را به کار اندازد. | ::::::'''در جنبه [[فرهنگی]]:''' [[بشریت]] [[انتظار]] آن دارد که [[علوم]] و [[عالمان]] [[متعهد]] باشند.[[شعار]] [[علم]] برای [[علم]] از [[جامعه]] رخت بر بندد و [[دانش]] در [[خدمت]] همه طبقات و در طریق رفاهآفرینی، ایجاد [[صلح]] و [[امنیت]] قرار گیرد. تلاشها مصروف دانشی گردد که از آن نفعی برای [[جامعه]] برخیزد. نه زیانی، آسایشی پدید آورد نه [[ترس]] و وحشتی. [[انتظار]] آن است افکار و [[اندیشهها]]، فلسفهها و خطمشیها از مسیر [[انحرافی]] خود بیرون آیند و دیدهای صرفاً ماتریالیستی و [[علت]] و معلولی مادی را به کناری بگذارند. تکیهها تنها متوجه فیزیک نباشد که متافیزیک را هم جای پایی به مراتب قویتر است. همه چیز را بر اساس [[منطق]] ارسطوئی و افلاطونی ننگرند. جنبههای جبرگرائی را به کناری بگذارند و [[آزادی]] [[انسان]] و [[صلاح]] و [[موقعیت]] او را هم در نظر گیرند. [[انتظار]] آنست که [[هنر]] بیدارکننده و توانبخش باشد، دردهای [[بشر]] را در پیش چشم او زنده نگه دارد و او را به تلاش و کوشش جهت درمان وادارد، جنبه تخدیری [[هنر]] به کناری رود، شعاعش تا اعماق تاریکیها به پیش رود و اصولاً ظلمتها، سیهدلیها، بیتعهدیها را از میان بردارد. [[امید]] آن است که [[ادبیات]]، ضربالمثلها، کنایهها، استعارات رنگ انسانی گیرند، درخدمت می و [[معشوق]]، لاابالیگری، بیبند و باری، تحریک اسافل اعضاء نباشند، بکوشند که [[روح]] [[تعهد]] و [[مسئولیت]] را در [[جامعه]] رواج دهند. [[انسان]] را به [[وظایف]] خطیری که در پیش دارند وادار نمایند. [[دروغ]]، [[تزویر]]، [[ریا]]، [[دورویی]] و زورگویی را [[ترویج]] نکنند. و بالاخره [[انتظار]] این است که دیگر یافتههای [[اجتماعی]]، [[سنن]] و شعائر ارزیابی گردند. نخبهها [[برگزیده]] و خلاف آن از [[جامعه]] طرد شوند. وسایل و ابزار [[زندگی]] به [[حقیقت]] صورت وسیله پیدا کنند نه [[هدف]]، [[هدفها]] [[عالی]] و متعالی گردند نه [[پست]] و کوچک و بیحساب. تجمل و لوکس که چیزی جز انباشتن و بیکار گذاردن [[ثروت]] نیستند از میان برداشته شوند. و [[انسان]] برای ترقی و [[رفاه]] همگان برخیزد و سرمایههای راکد متجملانه را به کار اندازد. | ||
::::::'''از نظر مذهبی و [[اخلاقی]]:''' در این زمینه [[انتظار]] این است که [[مذاهب]] متعدد و متنوع از آسمانی و زمینی تبدیل به [[مذهب]] واحدی گردند و [[انسانها]] را از این سردرگمیها و چه بسیار پایبندیهای بیحساب [[نجات]] بخشند. مذهبی ادامه جنبه مردمی داشته و برای حیات [[انسان]] [[فلسفه]] و هدفی ارزشمند ارائه دهد.[[بشریت]] [[انتظار]] دارد [[انسانها]] درتحت لوای | ::::::'''از نظر مذهبی و [[اخلاقی]]:''' در این زمینه [[انتظار]] این است که [[مذاهب]] متعدد و متنوع از آسمانی و زمینی تبدیل به [[مذهب]] واحدی گردند و [[انسانها]] را از این سردرگمیها و چه بسیار پایبندیهای بیحساب [[نجات]] بخشند. مذهبی ادامه جنبه مردمی داشته و برای حیات [[انسان]] [[فلسفه]] و هدفی ارزشمند ارائه دهد.[[بشریت]] [[انتظار]] دارد [[انسانها]] درتحت لوای واحد و در زیر [[پرچم]] [[حکومت]] [[الله]] گرد هم آیند. خدائی که [[زیرک]] است ولی [[حسود]] نیست [[علم]] و [[قدرت]] دارد ولی آن را در طریق [[آزار]] خلق به کار نمیگیرد. مسأله نژاد، زبان، [[صنعت]]، [[سنت]]، چپی و [[راستی]] برای او مطرح نیست آنچه را که او ارزیابی میکند و ملاک قرار میدهد [[شرف]] و [[تقوی]] و [[انسانیت]] است. [[بشریت]] [[انتظار]] [[حکومت]] مذهبی را دارد که میتواند مدینهای ایدهآل و جامعهای انسانی مبتنی بر اجرای [[حق]] و [[عدل]] فراهم کند، [[وحدت]] پدید آورد تفرقهها را بزداید. [[راستی]] و [[صفا]] پدید آورد، راه [[سعادت]] را هموار نماید، [[صراط مستقیم]] را در پیش پای بگذارد. تاریکیها را از میان بردارد، زمینه را برای اوجگیری همه جانبه [[انسانها]] فراهم کند. [[بشریت]] [[انتظار]] دارد که اصول و مبانی [[اخلاقی]] براساس قواعد [[الهی]] باشد که به همه جوانب و ابعاد [[انسان]] احاطه دارد. در سایه آن رشد و [[صلاح]] پدید میآید، [[مفاسد]] و آلودگیها، پرستشهای نابجا از [[جامعه]] رخت بر میبندند. قواعد [[اخلاقی]] به تناسب روز رنگ و چهره عوض نکنند و بر اساس آنچه که روز و مد روز آن را تائید میکنند نباشد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص81-86.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||