پرش به محتوا

عمل در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۵: خط ۳۵:
*در [[متون دینی]] اعم از [[قرآن]] و [[روایات]] در برابر کرده‌های [[نیک]] و بد [[انسان]] [[وعده]] و [[وعید]] پاداش‌های بزرگ و کیفرهای دهشتناک داده شده است. معیارهایی که ما می‌شناسیم، از تقدیر و [[تطبیق]] این نتیجه‌های بزرگ بر کرده‌های [[انسان]]، [[ناتوان]] است. ما با هیچ معیار شناخته شده‌ای نمی‌توانیم برای فعلی که در چند لحظه اتفاق میافتد، [[پاداش]] باکیفری به [[عمر]] ابد مقرر کنیم. از این رو برخی در [[مقام]] [[اعتراض]]، [[عذاب‌های اخروی]] را مصداق [[بی‌عدالتی]] دانسته‌اند و [[حقیقت]] این است که اگر نتیجه‌های [[اخروی]] با [[قرارداد]] و اعتبار بر [[اعمال]] ما مترتب شده باشد، پاسخی برای این [[اعتراض]] نخواهیم داشت؛ ولی این نتیجه‌ها نه قراردادی است و نه حتی [[تکوینی]]، به آن معنی که ما می‌شناسیم. [[کیفر]] و [[پاداش اخروی]] خود عمل است نه نتیجه آن، خود عمل که در [[جهان آخرت]] با چهره آن جهانی [[ظهور]] پیدا می‌کند. [[اعمال]] ما همان طور که چهره‌ای مادی و ملکی دارند، صورتی ملکوتی دارند، چهره ملکی عمل همان حرکت‌ها و سکناتی است که آن را پدید میآورد و در معرض دید قرار می‌دهد.
*در [[متون دینی]] اعم از [[قرآن]] و [[روایات]] در برابر کرده‌های [[نیک]] و بد [[انسان]] [[وعده]] و [[وعید]] پاداش‌های بزرگ و کیفرهای دهشتناک داده شده است. معیارهایی که ما می‌شناسیم، از تقدیر و [[تطبیق]] این نتیجه‌های بزرگ بر کرده‌های [[انسان]]، [[ناتوان]] است. ما با هیچ معیار شناخته شده‌ای نمی‌توانیم برای فعلی که در چند لحظه اتفاق میافتد، [[پاداش]] باکیفری به [[عمر]] ابد مقرر کنیم. از این رو برخی در [[مقام]] [[اعتراض]]، [[عذاب‌های اخروی]] را مصداق [[بی‌عدالتی]] دانسته‌اند و [[حقیقت]] این است که اگر نتیجه‌های [[اخروی]] با [[قرارداد]] و اعتبار بر [[اعمال]] ما مترتب شده باشد، پاسخی برای این [[اعتراض]] نخواهیم داشت؛ ولی این نتیجه‌ها نه قراردادی است و نه حتی [[تکوینی]]، به آن معنی که ما می‌شناسیم. [[کیفر]] و [[پاداش اخروی]] خود عمل است نه نتیجه آن، خود عمل که در [[جهان آخرت]] با چهره آن جهانی [[ظهور]] پیدا می‌کند. [[اعمال]] ما همان طور که چهره‌ای مادی و ملکی دارند، صورتی ملکوتی دارند، چهره ملکی عمل همان حرکت‌ها و سکناتی است که آن را پدید میآورد و در معرض دید قرار می‌دهد.
*چهره ملکی گفتار، همان الفاظی است که آن را میسازد. چهره ملکی چون مادی است، محکوم [[قوانین]] ماده است. از جمله آنکه [[محدودیت]] زمانی دارد، زمانی کوتاه یا بلند را اشغال می‌کند، به صورت تدریجی پیدا می‌شود. هر جزء که پا به صحنه وجود بگذارد، جزء پیشینش صحنه را ترک می‌کند و در نهایت تمام می‌شود و پس از آن نه فعل قابل دیدن است و نه قول لایق شنیدن.
*چهره ملکی گفتار، همان الفاظی است که آن را میسازد. چهره ملکی چون مادی است، محکوم [[قوانین]] ماده است. از جمله آنکه [[محدودیت]] زمانی دارد، زمانی کوتاه یا بلند را اشغال می‌کند، به صورت تدریجی پیدا می‌شود. هر جزء که پا به صحنه وجود بگذارد، جزء پیشینش صحنه را ترک می‌کند و در نهایت تمام می‌شود و پس از آن نه فعل قابل دیدن است و نه قول لایق شنیدن.
*ولی چهره ملکوتی عمل حقیقتی است غیر مادی که در پی تحقق وجود مادی عمل موجود می‌شود. حقیقتی مستقل و [[آزاد]] از شرایط ماده که هرگز از بین نمی‌رود و پیوسته موجود است. با نمونه‌ای از [[قرآن کریم]] این لطیفه را به [[ذهن]] نزدیک‌تر می‌کنیم{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ}}<ref> «ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. هنگامی که زبان به [[غیبت]] کسی می‌گشاییم، صورت مادی و ملکی عمل ما [[سخن گفتن]] است، سخنی که ظاهرش با [[نقل]] خاطره و [[خیرخواهی]] هیچ تفاوتی ندارد، [[زبان]] حرکت می‌کند، حروف یکی پس از دیگری پیدا می‌شوند، کلمات را می‌سازند و کلمات، جملات را و چون گوینده به مراد خویش رسید، پرونده سخن بسته می‌شود و هرگز نمی‌توانیم آن را بشنویم، ولی همراه این عمل مادی و حرکت فیزیکی، حقیقتی [[معنوی]] شکل می‌گیرد که گوینده را در حال خوردن گوشت [[جسد]] مرده [[غیبت]] شونده متمثل می‌کند و با پایان یافتن [[غیبت]]، از بین نمی‌رود، باقی می‌ماند و در [[قیامت]] ظاهر می‌شود؛ چرا که [[انسان]] در [[قیامت]] [[توانایی]] دیدن آن را پیدا می‌کند{{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref> «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. در [[دنیا]] نیز آن [[حقیقت]] موجود است، ولی پرده [[مادیت]] [[چشم]] [[باطن]] [[انسان]] را پوشانده و از دیدن حقایق محرومش می‌سازد<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۳۷۶.</ref>.
*ولی چهره ملکوتی عمل حقیقتی است غیر مادی که در پی تحقق وجود مادی عمل موجود می‌شود. حقیقتی مستقل و [[آزاد]] از شرایط ماده که هرگز از بین نمی‌رود و پیوسته موجود است. با نمونه‌ای از [[قرآن کریم]] این لطیفه را به [[ذهن]] نزدیک‌تر می‌کنیم {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ}}<ref> «ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. هنگامی که زبان به [[غیبت]] کسی می‌گشاییم، صورت مادی و ملکی عمل ما [[سخن گفتن]] است، سخنی که ظاهرش با [[نقل]] خاطره و [[خیرخواهی]] هیچ تفاوتی ندارد، [[زبان]] حرکت می‌کند، حروف یکی پس از دیگری پیدا می‌شوند، کلمات را می‌سازند و کلمات، جملات را و چون گوینده به مراد خویش رسید، پرونده سخن بسته می‌شود و هرگز نمی‌توانیم آن را بشنویم، ولی همراه این عمل مادی و حرکت فیزیکی، حقیقتی [[معنوی]] شکل می‌گیرد که گوینده را در حال خوردن گوشت [[جسد]] مرده [[غیبت]] شونده متمثل می‌کند و با پایان یافتن [[غیبت]]، از بین نمی‌رود، باقی می‌ماند و در [[قیامت]] ظاهر می‌شود؛ چرا که [[انسان]] در [[قیامت]] [[توانایی]] دیدن آن را پیدا می‌کند{{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref> «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. در [[دنیا]] نیز آن [[حقیقت]] موجود است، ولی پرده [[مادیت]] [[چشم]] [[باطن]] [[انسان]] را پوشانده و از دیدن حقایق محرومش می‌سازد<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۳۷۶.</ref>.
*بنابراین، آنچه در [[قیامت]] نصیب [[انسان]] می‌شود، نه نتیجه اعتبار و [[قرارداد]] است و نه معلول عمل، بلکه خود گفتار و [[کردار]] [[انسان]] است که با چهره ملکوتی ظاهر می‌شود و هنگامی که خود عمل، [[پاداش]] عمل باشد هیچ ظلمی [[تصور]] نمی‌شود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۱۹.</ref>. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] زیادی این نکته را با بیان‌های مختلف یادآور شده است، از جمله می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده می‌شوید آنگاه به هر کس پاداش آنچه انجام داده است تمام خواهند داد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۸۱.</ref>.
*بنابراین، آنچه در [[قیامت]] نصیب [[انسان]] می‌شود، نه نتیجه اعتبار و [[قرارداد]] است و نه معلول عمل، بلکه خود گفتار و [[کردار]] [[انسان]] است که با چهره ملکوتی ظاهر می‌شود و هنگامی که خود عمل، [[پاداش]] عمل باشد هیچ ظلمی [[تصور]] نمی‌شود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۱۹.</ref>. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] زیادی این نکته را با بیان‌های مختلف یادآور شده است، از جمله می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده می‌شوید آنگاه به هر کس پاداش آنچه انجام داده است تمام خواهند داد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۸۱.</ref>.
*این [[آیه کریمه]] دلالت می‌کند که [[انسان]] خود عملش را می‌بیند، نه نتیجه و محصول آن را. مقتضای اینکه [[انسان]] در [[قیامت]] با خود عمل مواجه شود، این است که عمل هرگز از فاعلش جدا نشود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۶.</ref>.
*این [[آیه کریمه]] دلالت می‌کند که [[انسان]] خود عملش را می‌بیند، نه نتیجه و محصول آن را. مقتضای اینکه [[انسان]] در [[قیامت]] با خود عمل مواجه شود، این است که عمل هرگز از فاعلش جدا نشود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۶.</ref>.
۱۱۵٬۲۰۵

ویرایش