پرش به محتوا

قاعده لطف در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '،[[' به '، [[')
خط ۲۰: خط ۲۰:
*اصل [[حکمت]] در [[نظام آفرینش]]، با بیان‌های دیگر نیز در [[قرآن]] ذکر شده؛ چنان‌که [[خداوند]] در [[آیات]] مختلف، بر [[حق]] بودن خود را مورد تأکید قرار می‌دهد و می‌فرماید: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}}<ref>«این بدان روست که خداوند راستین است و اینکه آنچه به جای او (به پرستش) می‌خوانند نادرست است و اینکه خداوند است که فرازمند بزرگ است» سوره حج، آیه ۶۲.</ref>.
*اصل [[حکمت]] در [[نظام آفرینش]]، با بیان‌های دیگر نیز در [[قرآن]] ذکر شده؛ چنان‌که [[خداوند]] در [[آیات]] مختلف، بر [[حق]] بودن خود را مورد تأکید قرار می‌دهد و می‌فرماید: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}}<ref>«این بدان روست که خداوند راستین است و اینکه آنچه به جای او (به پرستش) می‌خوانند نادرست است و اینکه خداوند است که فرازمند بزرگ است» سوره حج، آیه ۶۲.</ref>.
*و [[بدیهی]] است که از [[حق]]، جز [[حق]] صادر نمی‌شود: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ}}<ref>«و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست جز راستین نیافریدیم» سوره حجر، آیه ۸۵.</ref>.
*و [[بدیهی]] است که از [[حق]]، جز [[حق]] صادر نمی‌شود: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ}}<ref>«و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست جز راستین نیافریدیم» سوره حجر، آیه ۸۵.</ref>.
*در نتیجه، [[خلقت]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] هدفمند و فعلی حکیمانه است: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه ۲۷.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۵۷-۲۵۹.</ref>.
*در نتیجه، [[خلقت]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] هدفمند و فعلی حکیمانه است: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه ۲۷.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۵۷-۲۵۹.</ref>.
===بند دوم: [[حکمت الهی]] در [[خلقت انسان]]===
===بند دوم: [[حکمت الهی]] در [[خلقت انسان]]===
*با توجّه به آنچه اشاره شد، نتیجه می‌گیریم که [[حکمت الهی]] درباره خاصّ [[انسان]]، چند پیامد را اقتضا دارد که همگی مبانی [[قاعده لطف]] درباره [[انسان]] را ثابت می‌نماید؛ به این ترتیب که:
*با توجّه به آنچه اشاره شد، نتیجه می‌گیریم که [[حکمت الهی]] درباره خاصّ [[انسان]]، چند پیامد را اقتضا دارد که همگی مبانی [[قاعده لطف]] درباره [[انسان]] را ثابت می‌نماید؛ به این ترتیب که:
#[[خلقت انسان]] هرگز [[عبث]] و [[بیهوده]] نیست: {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref>
#[[خلقت انسان]] هرگز [[عبث]] و [[بیهوده]] نیست: {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref>
#با توجه به آنکه [[انسان]]، استعداد نیل به کمال بی‌نهایت را دارد، [[هدف]] از [[خلقت]] او سیر به سوی [[پروردگار]] و رسیدن به [[مقام]] [[لقای الهی]] است و برای رسیدن به این [[مقام]] منیع، [[عمل صالح]] و [[عبادت]] خالصانه [[نیازمند]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بی‌گمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشنده‌ای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>
#با توجه به آنکه [[انسان]]، استعداد نیل به کمال بی‌نهایت را دارد، [[هدف]] از [[خلقت]] او سیر به سوی [[پروردگار]] و رسیدن به [[مقام]] [[لقای الهی]] است و برای رسیدن به این [[مقام]] منیع، [[عمل صالح]] و [[عبادت]] خالصانه [[نیازمند]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بی‌گمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشنده‌ای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>
*بنابراین، [[هدف]] از [[خلقت انسان]]، عقلاً و نقلاً، [[عبادت]] خالصانه [[پروردگار]] و [[تسبیح]] و [[تقدیس]] [[خداوند]]، برای رسیدن به [[مقام قرب]] و [[لقای الهی]] است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۵۹-۲۶۰.</ref>.
*بنابراین، [[هدف]] از [[خلقت انسان]]، عقلاً و نقلاً، [[عبادت]] خالصانه [[پروردگار]] و [[تسبیح]] و [[تقدیس]] [[خداوند]]، برای رسیدن به [[مقام قرب]] و [[لقای الهی]] است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۵۹-۲۶۰.</ref>.
===بند سوم: [[معرفت]] و [[یقین]]؛ لازمه [[عبادت]] خالصانه [[پروردگار]]===
===بند سوم: [[معرفت]] و [[یقین]]؛ لازمه [[عبادت]] خالصانه [[پروردگار]]===
*[[عبادت]]، در یک نگاه کلّی، یعنی [[امتثال]] [[فرامین الهی]] و طلب رضای [[پروردگار]] و ابراز [[ادب]] [[بندگی]] در محضر [[خداوند]]. [[بدیهی]] است که این امور، هر مقدار از سر [[معرفت]] و به دور از [[شرک]] خفیّ و [[ریا]] انجام گیرد، خالص‌تر خواهد بود. بنابراین، [[عبادت]] خالصانه [[نیازمند]] لوازمی است:
*[[عبادت]]، در یک نگاه کلّی، یعنی [[امتثال]] [[فرامین الهی]] و طلب رضای [[پروردگار]] و ابراز [[ادب]] [[بندگی]] در محضر [[خداوند]]. [[بدیهی]] است که این امور، هر مقدار از سر [[معرفت]] و به دور از [[شرک]] خفیّ و [[ریا]] انجام گیرد، خالص‌تر خواهد بود. بنابراین، [[عبادت]] خالصانه [[نیازمند]] لوازمی است:
خط ۳۲: خط ۳۲:
*نتیجه آنکه: [[بندگی]] و [[عبادت الهی]]، [[نیازمند]] [[ایمان]] [[خالص]] و به دور از [[شبهه]] و [[امتثال]] [[فرامین الهی]] از سر [[یقین]] است؛ پس [[پیروی]] از [[حدس]] و [[گمان]] در چنین مسیر مهم و سرنوشت‌سازی، که [[هلاکت]] و یا [[سعادت ابدی]] را به دنبال دارد، کاری سفیهانه است: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«آگاه باشید هر که در آسمان‌ها و هر که در زمین است از آن خداوند است؛ و آنان که شریکانی را در برابر خداوند (به پرستش) می‌خوانند از چه پیروی می‌کنند؟ آنان جز از گمان پیروی ندارند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند» سوره یونس، آیه ۶۶.</ref>.
*نتیجه آنکه: [[بندگی]] و [[عبادت الهی]]، [[نیازمند]] [[ایمان]] [[خالص]] و به دور از [[شبهه]] و [[امتثال]] [[فرامین الهی]] از سر [[یقین]] است؛ پس [[پیروی]] از [[حدس]] و [[گمان]] در چنین مسیر مهم و سرنوشت‌سازی، که [[هلاکت]] و یا [[سعادت ابدی]] را به دنبال دارد، کاری سفیهانه است: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«آگاه باشید هر که در آسمان‌ها و هر که در زمین است از آن خداوند است؛ و آنان که شریکانی را در برابر خداوند (به پرستش) می‌خوانند از چه پیروی می‌کنند؟ آنان جز از گمان پیروی ندارند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند» سوره یونس، آیه ۶۶.</ref>.
*با توجه به آنکه "اخرص" در این [[آیه شریفه]]، به [[دروغگویی]] گفته می‌شود که با [[حدس]] و [[گمان]] کارهای خود را انجام می‌دهد، [[خداوند]] [[وصف]] بارز افراد اهل [[شک]] در [[دین]] را [[دروغگویی]] در عمل و [[اعتقاد]]، و در [[حقیقت]] [[پیروی]] از [[هوای نفس]] بیان می‌دارد: {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى}}<ref>«آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان نامیده‌اید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوس‌هایی که در دل دارند پیروی نمی‌کنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است» سوره نجم، آیه ۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref>.
*با توجه به آنکه "اخرص" در این [[آیه شریفه]]، به [[دروغگویی]] گفته می‌شود که با [[حدس]] و [[گمان]] کارهای خود را انجام می‌دهد، [[خداوند]] [[وصف]] بارز افراد اهل [[شک]] در [[دین]] را [[دروغگویی]] در عمل و [[اعتقاد]]، و در [[حقیقت]] [[پیروی]] از [[هوای نفس]] بیان می‌دارد: {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى}}<ref>«آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان نامیده‌اید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوس‌هایی که در دل دارند پیروی نمی‌کنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است» سوره نجم، آیه ۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref>.
*در نتیجه، صفت بارز [[مؤمنین]]، [[زندگی]] در [[یقین]] و [[پیروی]] [[یقینی]] از [[حق]] است: {{متن قرآن|الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}}<ref>«حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۶۰.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۶۰-۲۶۱.</ref>.
*در نتیجه، صفت بارز [[مؤمنین]]، [[زندگی]] در [[یقین]] و [[پیروی]] [[یقینی]] از [[حق]] است: {{متن قرآن|الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}}<ref>«حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۶۰.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۶۰-۲۶۱.</ref>.
===بند چهارم: [[نیازمندی]] به [[حجّت الهی]]؛ لازمه عمل مبتنی بر [[یقین]]===
===بند چهارم: [[نیازمندی]] به [[حجّت الهی]]؛ لازمه عمل مبتنی بر [[یقین]]===
*[[بشر]] برای [[عبادت]] و [[امتثال]] [[فرامین الهی]]، [[نیازمند]] [[هادی الهی]] است؛ تا در پیشگاه [[الهی]]، [[یقین]] بر صحّت [[اعمال]] خود داشته باشد: {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پس اگر پاسخت را ندهند بدان که از خواهش‌ها (ی نفس) شان پیروی می‌کنند و گمراه‌تر از آنکه بی‌رهنمودی از خداوند، از خواهش (نفس) خویش پیروی کند کیست؟ بی‌گمان خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره قصص، آیه ۵۰.</ref>.
*[[بشر]] برای [[عبادت]] و [[امتثال]] [[فرامین الهی]]، [[نیازمند]] [[هادی الهی]] است؛ تا در پیشگاه [[الهی]]، [[یقین]] بر صحّت [[اعمال]] خود داشته باشد: {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پس اگر پاسخت را ندهند بدان که از خواهش‌ها (ی نفس) شان پیروی می‌کنند و گمراه‌تر از آنکه بی‌رهنمودی از خداوند، از خواهش (نفس) خویش پیروی کند کیست؟ بی‌گمان خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره قصص، آیه ۵۰.</ref>.
*و [[هادی الهی]] باید خود مستقیماً [[مهتدی]] به [[هدایت الهی]] باشد: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۶۱.</ref>.
*و [[هادی الهی]] باید خود مستقیماً [[مهتدی]] به [[هدایت الهی]] باشد: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۶۱.</ref>.
==بیان دوم: [[لطف]]؛ اقتضاء [[حکمت الهی]]==
==بیان دوم: [[لطف]]؛ اقتضاء [[حکمت الهی]]==
*[[رحمت]] و [[ربوبیّت خداوند]] و نیز [[هدایت]] موجودات و [[تسبیح]] دائمی آنان، از جمله اموری است که در [[آیات]] مختلف [[قرآن]] بدان اشاره شده و در بیان دوم از این [[برهان]] قابل استناد می‌باشد.
*[[رحمت]] و [[ربوبیّت خداوند]] و نیز [[هدایت]] موجودات و [[تسبیح]] دائمی آنان، از جمله اموری است که در [[آیات]] مختلف [[قرآن]] بدان اشاره شده و در بیان دوم از این [[برهان]] قابل استناد می‌باشد.
خط ۵۸: خط ۵۸:
#همان‌طور که [[خداوند]] [[علم‌الکتاب]] را برای [[رسول]]{{صل}} خویش [[ثابت]] می‌نماید، برای [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} هم عیناً ثابت نموده و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>. تا به آنجا که در [[آیه مباهله]]، حضرتش را در شدّت [[قرابت]] به [[پیامبر]]{{صل}}، تعبیر به "نفس [[نبی]]{{صل}}" می‌کند؛ که به مراتب از [[مقام]] [[وصایت]] بالاتر است؛ [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. به تصریح [[فریقین]]، مصداق هر دوی این [[آیات]]، [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} است. تعبیر "نفس [[نبی]]{{صل}}"، بیانگر [[مقام]] والای [[حضرت علی]]{{ع}} در [[کمالات]] نسبت به سایر [[مؤمنان]] است؛ تا به آنجا که تفاوت حضرتش با بقیه [[اصحاب]]، مانند تفاوت [[رسول خدا]]{{صل}} با سایر [[مردم]] است.
#همان‌طور که [[خداوند]] [[علم‌الکتاب]] را برای [[رسول]]{{صل}} خویش [[ثابت]] می‌نماید، برای [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} هم عیناً ثابت نموده و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>. تا به آنجا که در [[آیه مباهله]]، حضرتش را در شدّت [[قرابت]] به [[پیامبر]]{{صل}}، تعبیر به "نفس [[نبی]]{{صل}}" می‌کند؛ که به مراتب از [[مقام]] [[وصایت]] بالاتر است؛ [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. به تصریح [[فریقین]]، مصداق هر دوی این [[آیات]]، [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} است. تعبیر "نفس [[نبی]]{{صل}}"، بیانگر [[مقام]] والای [[حضرت علی]]{{ع}} در [[کمالات]] نسبت به سایر [[مؤمنان]] است؛ تا به آنجا که تفاوت حضرتش با بقیه [[اصحاب]]، مانند تفاوت [[رسول خدا]]{{صل}} با سایر [[مردم]] است.
#[[خداوند]] درباره سایر [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. مصداق این [[آیه شریفه]]، تنها [[ائمّه هدی]]{{عم}} و [[حضرت]] صدّیقه [[طاهره]]{{س}} است.
#[[خداوند]] درباره سایر [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. مصداق این [[آیه شریفه]]، تنها [[ائمّه هدی]]{{عم}} و [[حضرت]] صدّیقه [[طاهره]]{{س}} است.
*نتیجه آنکه: [[ربوبیّت]] عامّ [[الهی]] نه منقطع است و نه متناوب؛ بلکه متوالی و مستمر است و می‌باید در همه زمان‌ها، [[حجج الهی]] در میان [[مردم]] باشند؛ به گونه‌ای که در [[طهارت]] و [[عصمت]]، نازل‌منزله [[رسول اکرم]]{{صل}} بوده و خلایق را در [[صراط مستقیم]] [[هدایت]] به [[حیات]] طیّبه رهنمون سازند<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۶۲-۲۶۶.</ref>.
*نتیجه آنکه: [[ربوبیّت]] عامّ [[الهی]] نه منقطع است و نه متناوب؛ بلکه متوالی و مستمر است و می‌باید در همه زمان‌ها، [[حجج الهی]] در میان [[مردم]] باشند؛ به گونه‌ای که در [[طهارت]] و [[عصمت]]، نازل‌منزله [[رسول اکرم]]{{صل}} بوده و خلایق را در [[صراط مستقیم]] [[هدایت]] به [[حیات]] طیّبه رهنمون سازند<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۶۲-۲۶۶.</ref>.
===بند دوم: [[تسبیح]] [[الهی]]؛ رویکرد دیگری در [[هدف]] از [[خلقت انسان]]===
===بند دوم: [[تسبیح]] [[الهی]]؛ رویکرد دیگری در [[هدف]] از [[خلقت انسان]]===
*در [[فرهنگ قرآن]]، همه موجودات در سیری منظّم و تسبیح‌گویان در مسیر کمالی خود، در تحت [[هدایت الهی]] به سوی [[توحید]] قرار دارند: {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref>
*در [[فرهنگ قرآن]]، همه موجودات در سیری منظّم و تسبیح‌گویان در مسیر کمالی خود، در تحت [[هدایت الهی]] به سوی [[توحید]] قرار دارند: {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref>
خط ۷۰: خط ۷۰:
#معلّم و مبیّن [[قرآن]] قرار گیرد؛
#معلّم و مبیّن [[قرآن]] قرار گیرد؛
#[[اسوه]] و الگوی [[اخلاقی]] و عملی [[امّت]] در [[هدایت]] و [[ارشاد]] همگان به [[توحید]] باشد؛
#[[اسوه]] و الگوی [[اخلاقی]] و عملی [[امّت]] در [[هدایت]] و [[ارشاد]] همگان به [[توحید]] باشد؛
#افراد مستعدّ را تا سرمنزل مقصود، یعنی رسیدن به عالی‌ترین مراتب [[اسلام]] و [[وارستگی]] کامل، [[هدایت]] و [[دستگیری]] نماید. برای [[استنباط]] این موضوع، می‌توان به [[آیات]] مختلف [[قرآن]] که در ادامه بیان می‌گردد استناد نمود<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۶۶-۲۶۸.</ref>.
#افراد مستعدّ را تا سرمنزل مقصود، یعنی رسیدن به عالی‌ترین مراتب [[اسلام]] و [[وارستگی]] کامل، [[هدایت]] و [[دستگیری]] نماید. برای [[استنباط]] این موضوع، می‌توان به [[آیات]] مختلف [[قرآن]] که در ادامه بیان می‌گردد استناد نمود<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۶۶-۲۶۸.</ref>.


==[[آیات]] مرتبط با [[برهان لطف]]==
==[[آیات]] مرتبط با [[برهان لطف]]==
خط ۷۹: خط ۷۹:
*{{متن قرآن|قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر می‌خواست شما همگان را رهنمایی می‌کرد» سوره انعام، آیه ۱۴۹.</ref>.
*{{متن قرآن|قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر می‌خواست شما همگان را رهنمایی می‌کرد» سوره انعام، آیه ۱۴۹.</ref>.
*با توجه به آنکه "بلاغ" به معنای رسانیدن امری تا عالی‌ترین مرتبه [[هدف]] است و هم در [[امور مادّی]] و هم [[امور معنوی]] به کار می‌رود، [[حجت بالغه]] [[الهی]] در مورد [[انسان]] باید امری باشد که او را تا عالی‌ترین مرتبه کمال - که همانا رسیدن به [[مقام]] [[لقای الهی]] و استقرار بر تارک [[مقام خلافت]] اللّهی است - [[هدایت]] و [[کفایت]] کند<ref>مفردات الفاظ القرآن (ط. دارالقلم- الدارالشامیه،۱۴۱۲ ه.ق.)، ص۱۴۴.</ref>. [[خداوند]] چنین وصفی را برای همه ابزار [[هدایت]] خود بیان می‌دارد؛ او از یک سو درباره [[قرآن]] می‌فرماید:{{متن قرآن|هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«این پیام رسانی برای مردم است تا بدان هشدار داده شوند و تا بدانند که او خدایی یگانه است و تا خردمندان در یاد گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۵۲.</ref> و از سوی دیگر، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را مبلّغ [[دین]] بیان می‌دارد: {{متن قرآن|وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ}}<ref>«و اگر ما برخی از چیزهایی را که به آنان وعده می‌دهیم به تو نشان دهیم و یا جان تو را بستانیم؛ بر تو تنها پیام رسانی و بر ما حسابرسی است» سوره رعد، آیه ۴۰.</ref>.
*با توجه به آنکه "بلاغ" به معنای رسانیدن امری تا عالی‌ترین مرتبه [[هدف]] است و هم در [[امور مادّی]] و هم [[امور معنوی]] به کار می‌رود، [[حجت بالغه]] [[الهی]] در مورد [[انسان]] باید امری باشد که او را تا عالی‌ترین مرتبه کمال - که همانا رسیدن به [[مقام]] [[لقای الهی]] و استقرار بر تارک [[مقام خلافت]] اللّهی است - [[هدایت]] و [[کفایت]] کند<ref>مفردات الفاظ القرآن (ط. دارالقلم- الدارالشامیه،۱۴۱۲ ه.ق.)، ص۱۴۴.</ref>. [[خداوند]] چنین وصفی را برای همه ابزار [[هدایت]] خود بیان می‌دارد؛ او از یک سو درباره [[قرآن]] می‌فرماید:{{متن قرآن|هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«این پیام رسانی برای مردم است تا بدان هشدار داده شوند و تا بدانند که او خدایی یگانه است و تا خردمندان در یاد گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۵۲.</ref> و از سوی دیگر، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را مبلّغ [[دین]] بیان می‌دارد: {{متن قرآن|وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ}}<ref>«و اگر ما برخی از چیزهایی را که به آنان وعده می‌دهیم به تو نشان دهیم و یا جان تو را بستانیم؛ بر تو تنها پیام رسانی و بر ما حسابرسی است» سوره رعد، آیه ۴۰.</ref>.
*بنابراین، باید همه ابزار دینی در [[تبلیغ]] که از سوی [[خداوند]] قرار داده شده، به گونه‌ای باشد که [[انسان]] را تا عالی‌ترین مرتبه کمالی [[هدایت]] نماید<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۶۸-۲۷۰.</ref>.
*بنابراین، باید همه ابزار دینی در [[تبلیغ]] که از سوی [[خداوند]] قرار داده شده، به گونه‌ای باشد که [[انسان]] را تا عالی‌ترین مرتبه کمالی [[هدایت]] نماید<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۶۸-۲۷۰.</ref>.
===[[قرآن]]؛ بلاغی برای همه بشریّت===
===[[قرآن]]؛ بلاغی برای همه بشریّت===
*[[کتاب الهی]]، مبلِّغ [[شریعت]] برای همه [[بشریت]] است:{{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>
*[[کتاب الهی]]، مبلِّغ [[شریعت]] برای همه [[بشریت]] است:{{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>
*[[بدیهی]] است که اگر [[رسول خدا]]{{صل}} تنها مبلّغ [[دین]] باشد، [[تبلیغ شریعت]] محدود به دوران [[حیات]] [[نبوی]]{{صل}} خواهد بود و این امر با معنای دقیقه "بلاغ"، که به معنی رسانیدن [[پیام]] [[قرآن]] به همه بشریّت و [[تبیین]] ظرائف آن برای همه نسل‌ها و [[هدایت]] [[انسان‌ها]] تا عالی‌ترین مراتب کمال است، [[سازش]] ندارد. لذا باید بعد از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} همیشه مبلّغی در کنار [[قرآن]] حاضر وحیّ وجود داشته باشد تا مبلّغ [[کلام الهی]] و مبیّن آن برای همه [[بشریت]] باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۰.</ref>.
*[[بدیهی]] است که اگر [[رسول خدا]]{{صل}} تنها مبلّغ [[دین]] باشد، [[تبلیغ شریعت]] محدود به دوران [[حیات]] [[نبوی]]{{صل}} خواهد بود و این امر با معنای دقیقه "بلاغ"، که به معنی رسانیدن [[پیام]] [[قرآن]] به همه بشریّت و [[تبیین]] ظرائف آن برای همه نسل‌ها و [[هدایت]] [[انسان‌ها]] تا عالی‌ترین مراتب کمال است، [[سازش]] ندارد. لذا باید بعد از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} همیشه مبلّغی در کنار [[قرآن]] حاضر وحیّ وجود داشته باشد تا مبلّغ [[کلام الهی]] و مبیّن آن برای همه [[بشریت]] باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۰.</ref>.
===[[رسول]] و [[کتاب الهی]]؛ دو [[مظهر]] [[لطف الهی]] در امر [[هدایت]]===
===[[رسول]] و [[کتاب الهی]]؛ دو [[مظهر]] [[لطف الهی]] در امر [[هدایت]]===
*[[رسولان]] و [[هادیان الهی]]{{عم}} و [[کتب آسمانی]] و به طور کلّی، هر آنچه منبع و عامل [[هدایت]] [[انسان‌ها]] است، [[لطف الهی]] است. این امر در [[قرآن]] با تعابیر گوناگونی چون "[[فضل]]"، "[[رحمت]]"، "امتنان"، "[[رأفت]]" و دیگر کلمات قریب‌المعنی مورد اشاره قرار گرفته است. در این میان، [[وجود امام]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}}، [[فضل]] و [[رحمت]] و امتنان [[الهی]] بر [[خلق]] است. [[امام]]، از آن جهت که [[حجّت الهی]] برخلق است، در [[قرآن]] به "[[نور]]"، "خیر"، "[[رحمت]]"، "تنها راه [[توحید]]" و "[[اساس دین]]" و [[اسلام]] برشمرده شده است. در [[براهین]] مختلف [[عقلی]] و [[نقلی]] این کتاب، به مناسبت به جلوه‌های مختلف آن اشاره می‌نماییم:
*[[رسولان]] و [[هادیان الهی]]{{عم}} و [[کتب آسمانی]] و به طور کلّی، هر آنچه منبع و عامل [[هدایت]] [[انسان‌ها]] است، [[لطف الهی]] است. این امر در [[قرآن]] با تعابیر گوناگونی چون "[[فضل]]"، "[[رحمت]]"، "امتنان"، "[[رأفت]]" و دیگر کلمات قریب‌المعنی مورد اشاره قرار گرفته است. در این میان، [[وجود امام]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}}، [[فضل]] و [[رحمت]] و امتنان [[الهی]] بر [[خلق]] است. [[امام]]، از آن جهت که [[حجّت الهی]] برخلق است، در [[قرآن]] به "[[نور]]"، "خیر"، "[[رحمت]]"، "تنها راه [[توحید]]" و "[[اساس دین]]" و [[اسلام]] برشمرده شده است. در [[براهین]] مختلف [[عقلی]] و [[نقلی]] این کتاب، به مناسبت به جلوه‌های مختلف آن اشاره می‌نماییم:
خط ۹۰: خط ۹۰:
#'''[[هادیان الهی]]؛ رهایی‌بخش [[بندگان]] از ترس‌:''' جلوه دیگر [[قاعده لطف]]، رفع کامل نگرانی‌های [[آدمیان]] از عدم ادای [[حق بندگی]] و [[عبادت]] صحیح [[پروردگار]] است؛ زیرا آنها نمی‌دانند که آنچه انجام می‌دهند مورد قبول [[پروردگار]] قرار می‌گیرد یا نه؟ و آیا آنها را از [[سخط]] [[الهی]] مصون می‌دارد؟ [[حجج الهی]] و هادیانی که هدایتشان به تضمین پروردگاراست چنین خوفی را از [[انسان‌ها]] برطرف می‌کنند.
#'''[[هادیان الهی]]؛ رهایی‌بخش [[بندگان]] از ترس‌:''' جلوه دیگر [[قاعده لطف]]، رفع کامل نگرانی‌های [[آدمیان]] از عدم ادای [[حق بندگی]] و [[عبادت]] صحیح [[پروردگار]] است؛ زیرا آنها نمی‌دانند که آنچه انجام می‌دهند مورد قبول [[پروردگار]] قرار می‌گیرد یا نه؟ و آیا آنها را از [[سخط]] [[الهی]] مصون می‌دارد؟ [[حجج الهی]] و هادیانی که هدایتشان به تضمین پروردگاراست چنین خوفی را از [[انسان‌ها]] برطرف می‌کنند.
*{{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! چون فرستادگانی از خودتان- که آیات مرا بر شما می‌خوانند- نزدتان آیند (به آنان ایمان آورید و پروا پیشه کنید) آنان که پرهیزگاری ورزند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۳۸.</ref>. این دو [[آیه]] در سیاق [[آیات]] [[هبوط]] [[حضرت آدم]]{{ع}} به [[زمین]] و شروع [[حیات]] [[دنیایی]] [[بنی‌آدم]] است. بنابراین [[آیه]]، [[خداوند]] این قاعده کلّی را به [[حضرت آدم]]{{ع}} یادآور می‌شود که [[هدایت الهی]] دائماً شامل حال آن [[حضرت]] می‌شود و هرکس از ایشان [[اطاعت]] نماید، نگران [[مؤاخذه]] [[الهی]] نباشد. مفهوم مخالف این بیان آن است که اگر [[انسان]] [[اطاعت]] از هادیان و [[حجج الهی]] نکند، می‌باید نگران [[عقاب]] و [[عتاب]] [[الهی]] در [[قیامت]] باشد.  
*{{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! چون فرستادگانی از خودتان- که آیات مرا بر شما می‌خوانند- نزدتان آیند (به آنان ایمان آورید و پروا پیشه کنید) آنان که پرهیزگاری ورزند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۳۸.</ref>. این دو [[آیه]] در سیاق [[آیات]] [[هبوط]] [[حضرت آدم]]{{ع}} به [[زمین]] و شروع [[حیات]] [[دنیایی]] [[بنی‌آدم]] است. بنابراین [[آیه]]، [[خداوند]] این قاعده کلّی را به [[حضرت آدم]]{{ع}} یادآور می‌شود که [[هدایت الهی]] دائماً شامل حال آن [[حضرت]] می‌شود و هرکس از ایشان [[اطاعت]] نماید، نگران [[مؤاخذه]] [[الهی]] نباشد. مفهوم مخالف این بیان آن است که اگر [[انسان]] [[اطاعت]] از هادیان و [[حجج الهی]] نکند، می‌باید نگران [[عقاب]] و [[عتاب]] [[الهی]] در [[قیامت]] باشد.  
*{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.</ref>. در این [[آیه]]، [[استقامت]] ورزیدن بعد از [[ایمان]]، اشاره به [[اطاعت]] از [[اولیاء الهی]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} دارد؛ [[خداوند]] می‌فرماید: کسانی که از [[لطف الهی]] - یعنی [[رسولان]] [[خدا]]-[[اطاعت]] کردند و به ندای [[توحید]] آنان پاسخ مثبت دادند، اگر با [[اطاعت از امام]]، بر [[ایمان]] خود [[ثابت قدم]] بمانند، دیگر نگران [[مؤاخذه]] [[الهی]] نباشند. مفهوم مخالف [[آیه]] چنین است که [[اطاعت از رسول خدا]]{{صل}} بدون [[پذیرش]] [[هدایت]] [[مقام امامت]]، به منزله ابتر گذاشتن سیر [[ایمان به خدا]] و رسولش{{صل}} می‌باشد و باید نگران عواقب آن بود<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۰-۲۷۳.</ref>.
*{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.</ref>. در این [[آیه]]، [[استقامت]] ورزیدن بعد از [[ایمان]]، اشاره به [[اطاعت]] از [[اولیاء الهی]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} دارد؛ [[خداوند]] می‌فرماید: کسانی که از [[لطف الهی]] - یعنی [[رسولان]] [[خدا]]-[[اطاعت]] کردند و به ندای [[توحید]] آنان پاسخ مثبت دادند، اگر با [[اطاعت از امام]]، بر [[ایمان]] خود [[ثابت قدم]] بمانند، دیگر نگران [[مؤاخذه]] [[الهی]] نباشند. مفهوم مخالف [[آیه]] چنین است که [[اطاعت از رسول خدا]]{{صل}} بدون [[پذیرش]] [[هدایت]] [[مقام امامت]]، به منزله ابتر گذاشتن سیر [[ایمان به خدا]] و رسولش{{صل}} می‌باشد و باید نگران عواقب آن بود<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۰-۲۷۳.</ref>.
===[[قرآن]]؛ [[کتاب هدایت]]===
===[[قرآن]]؛ [[کتاب هدایت]]===
*[[قرآن]]، [[کتاب هدایت]] و [[رحمت]] برای همه [[مسلمین]] [[تاریخ]] است و محدود به زمان و مکان خاصّی نیست؛ چنان‌که [[خداوند]] [[قرآن]] را:
*[[قرآن]]، [[کتاب هدایت]] و [[رحمت]] برای همه [[مسلمین]] [[تاریخ]] است و محدود به زمان و مکان خاصّی نیست؛ چنان‌که [[خداوند]] [[قرآن]] را:
خط ۹۷: خط ۹۷:
#[[رحمت]] خاص و بشارتی برای [[امّت اسلام]] معرفی می‌کند؛
#[[رحمت]] خاص و بشارتی برای [[امّت اسلام]] معرفی می‌کند؛
# آن را کتاب [[امّت]] خاتم می‌داند که همه نسل‌های بشریّت تا [[قیام قیامت]] مخاطبش هستند.
# آن را کتاب [[امّت]] خاتم می‌داند که همه نسل‌های بشریّت تا [[قیام قیامت]] مخاطبش هستند.
*[[قرآن کریم]] حاوی [[موازین]] کلی برای [[پاسخگویی]] به تمامی نیازهای بشردر هر زمان و مکان است؛ که البتّه [[استنباط]] از آن منوط به بهره‌مندی از مفسّری [[الهی]]، یعنی [[امام]] [[معصوم]] است. از سوی دیگر، آیاتی از این قبیل، شاهدی بر [[ضرورت]] حضور دائمی [[امام]] در میان [[امّت]] برای [[تبیین]] و [[تبلیغ دین]] و انحصار [[هدایت]] از طریق [[امام]] امام [[معصوم]] است. {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۳-۲۷۴.</ref>.
*[[قرآن کریم]] حاوی [[موازین]] کلی برای [[پاسخگویی]] به تمامی نیازهای بشردر هر زمان و مکان است؛ که البتّه [[استنباط]] از آن منوط به بهره‌مندی از مفسّری [[الهی]]، یعنی [[امام]] [[معصوم]] است. از سوی دیگر، آیاتی از این قبیل، شاهدی بر [[ضرورت]] حضور دائمی [[امام]] در میان [[امّت]] برای [[تبیین]] و [[تبلیغ دین]] و انحصار [[هدایت]] از طریق [[امام]] امام [[معصوم]] است. {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۳-۲۷۴.</ref>.
===[[راسخین در درک]] و [[عمل به معارف قرآن]]===
===[[راسخین در درک]] و [[عمل به معارف قرآن]]===
*از آنجا که [[قرآن]] [[کتاب الهی]] است و [[احکام]] آن برگرفته از [[عالم غیب]] است، [[قرآن]] جلوه‌ای از [[حبل‌الله]] است که یک سوی آن در [[عالم ملکوت]] است و [[معارف]] و [[تعالیم]] آن ریشه در [[کتاب مکنون]] دارد و سوی دیگر آن در عالم [[دنیا]] است. [[قرآن]] در قالب کلمه و [[کلام]]، [[هادی]] بشریّت به [[عالم غیب]] است. [[بدیهی]] است که "[[راسخین]]" در بیان چنین کتاب فخیمی، نه به معنای متعارف لغوی است، تا همه [[عالمان دینی]] و یا هریک از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} را در بر گیرد، بلکه مراد از آن کسانی است که به [[حقیقت قرآن]] درکتاب مکنون راه داشته باشند.
*از آنجا که [[قرآن]] [[کتاب الهی]] است و [[احکام]] آن برگرفته از [[عالم غیب]] است، [[قرآن]] جلوه‌ای از [[حبل‌الله]] است که یک سوی آن در [[عالم ملکوت]] است و [[معارف]] و [[تعالیم]] آن ریشه در [[کتاب مکنون]] دارد و سوی دیگر آن در عالم [[دنیا]] است. [[قرآن]] در قالب کلمه و [[کلام]]، [[هادی]] بشریّت به [[عالم غیب]] است. [[بدیهی]] است که "[[راسخین]]" در بیان چنین کتاب فخیمی، نه به معنای متعارف لغوی است، تا همه [[عالمان دینی]] و یا هریک از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} را در بر گیرد، بلکه مراد از آن کسانی است که به [[حقیقت قرآن]] درکتاب مکنون راه داشته باشند.
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
#'''[[پاکان]] به [[طهارت الهی]]:''' دریافت [[علوم]] [[الهی]] و [[آگاهی از کتاب مکنون]]، تنها برای [[مطهّرین]] - [[پاک شدگان]] و [[پاکان]] - به [[طهارت الهی]] مقدور است. {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است در نوشته‌ای فرو پوشیده که جز پاکان را به آن دسترس نیست فرو فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیان است» سوره واقعه، آیه ۷۷-۸۰.</ref>
#'''[[پاکان]] به [[طهارت الهی]]:''' دریافت [[علوم]] [[الهی]] و [[آگاهی از کتاب مکنون]]، تنها برای [[مطهّرین]] - [[پاک شدگان]] و [[پاکان]] - به [[طهارت الهی]] مقدور است. {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است در نوشته‌ای فرو پوشیده که جز پاکان را به آن دسترس نیست فرو فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیان است» سوره واقعه، آیه ۷۷-۸۰.</ref>
#'''انحصار [[طهارت]] در [[انبیاء]] و [[اهل بیت]]{{عم}}:''' فقط [[پیامبران الهی]] و [[امامان از اهل بیت]]{{عم}} مطهّر به [[طهارت الهی]] هستند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>
#'''انحصار [[طهارت]] در [[انبیاء]] و [[اهل بیت]]{{عم}}:''' فقط [[پیامبران الهی]] و [[امامان از اهل بیت]]{{عم}} مطهّر به [[طهارت الهی]] هستند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>
*واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در صدر [[آیه]]، بیانگر حصر [[عصمت الهی]] در [[اهل‌بیت]]{{عم}} است و مراد از {{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}}، بنا بر [[روایات]] فراوان، [[ائمه هدی]]{{عم}} هستند<ref>روایات فراوانی در این باره صادر شده که برای نمونه به یک مورد اشاره می‌کنیم: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا}} يَعْنِي الْوَلَايَةَ مَنْ دَخَلَ فِي الْوَلَايَةِ دَخَلَ فِي بَيْتِ الْأَنْبِيَاءِ{{عم}} وَ قَوْلُهُ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} يَعْنِي الْأَئِمَّةَ{{عم}} وَ وَلَايَتَهُمْ مَنْ دَخَلَ فِيهَا دَخَلَ فِي بَيْتِ النَّبِيِّ{{صل}}}} (الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۴۲۳).</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۴-۲۷۵.</ref>.
*واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در صدر [[آیه]]، بیانگر حصر [[عصمت الهی]] در [[اهل‌بیت]]{{عم}} است و مراد از {{متن قرآن|أَهْلَ الْبَيْتِ}}، بنا بر [[روایات]] فراوان، [[ائمه هدی]]{{عم}} هستند<ref>روایات فراوانی در این باره صادر شده که برای نمونه به یک مورد اشاره می‌کنیم: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- {{متن قرآن|رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا}} يَعْنِي الْوَلَايَةَ مَنْ دَخَلَ فِي الْوَلَايَةِ دَخَلَ فِي بَيْتِ الْأَنْبِيَاءِ{{عم}} وَ قَوْلُهُ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} يَعْنِي الْأَئِمَّةَ{{عم}} وَ وَلَايَتَهُمْ مَنْ دَخَلَ فِيهَا دَخَلَ فِي بَيْتِ النَّبِيِّ{{صل}}}} (الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۴۲۳).</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۴-۲۷۵.</ref>.


===[[هادیان الهی]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}}===
===[[هادیان الهی]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}}===
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
*۳. {{متن قرآن|وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه ۵۱.</ref>. این [[آیه]] در سیاق آیاتی است که [[خداوند]] طیّ آن به مخالفین [[رسول خدا]]{{صل}} درباره عقبات [[قیامت]] و تبعات [[کفر]] آنان هشدار می‌دهد و می‌فرماید: "هنگامی که آنان، به واسطه کفرشان در [[مصیبت]] قرارگرفتند، می‌گویند: چرا [[رسول]] و [[هادی]] برای ما نیامد تا با [[پیروی]] از او، از این [[مصائب]] [[نجات]] پیدا کنیم؟ و [[خداوند]] در پاسخ می‌فرماید: شما همانانی بودید که وقتی [[خداوند]] [[حق]] به شما عرضه شد، بهانه‌گیری می‌کردید و سرباز می‌زدید؛ در حالی که [[خداوند]] به واسطه رحمتش بر شما، همواره حجّتی [[الهی]] را در میان [[انسان‌ها]] باقی می‌گذارد و این شما بودید که به خاطر [[پیروی]] از [[هوای نفس]]، از [[هدایت]] [[هادیان الهی]] سرباز زدید"<ref>آیات قبل در سوره قصص به این ترتیب است: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}} سوره قصص، آیه ۴۷-۵۱.</ref>.
*۳. {{متن قرآن|وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه ۵۱.</ref>. این [[آیه]] در سیاق آیاتی است که [[خداوند]] طیّ آن به مخالفین [[رسول خدا]]{{صل}} درباره عقبات [[قیامت]] و تبعات [[کفر]] آنان هشدار می‌دهد و می‌فرماید: "هنگامی که آنان، به واسطه کفرشان در [[مصیبت]] قرارگرفتند، می‌گویند: چرا [[رسول]] و [[هادی]] برای ما نیامد تا با [[پیروی]] از او، از این [[مصائب]] [[نجات]] پیدا کنیم؟ و [[خداوند]] در پاسخ می‌فرماید: شما همانانی بودید که وقتی [[خداوند]] [[حق]] به شما عرضه شد، بهانه‌گیری می‌کردید و سرباز می‌زدید؛ در حالی که [[خداوند]] به واسطه رحمتش بر شما، همواره حجّتی [[الهی]] را در میان [[انسان‌ها]] باقی می‌گذارد و این شما بودید که به خاطر [[پیروی]] از [[هوای نفس]]، از [[هدایت]] [[هادیان الهی]] سرباز زدید"<ref>آیات قبل در سوره قصص به این ترتیب است: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}} سوره قصص، آیه ۴۷-۵۱.</ref>.
*در این سیاق، [[خداوند]] به یک اصل کلّی در [[قاعده لطف]] اشاره می‌نماید و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه ۵۱.</ref>.
*در این سیاق، [[خداوند]] به یک اصل کلّی در [[قاعده لطف]] اشاره می‌نماید و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه ۵۱.</ref>.
*"توصیل" به معنای وصل پی در پی مطلبی است و چون سخن در [[آیات]] قبل پیرامون [[هادیان الهی]] است، مراد از {{متن قرآن|وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ}}، از پی هم آمدن [[حجج الهی]]{{عم}} همه زمان‌ها است؛ چنان‌که [[امام صادق]]{{ع}} در [[تبیین]] [[آیه]] می‌فرمایند: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فِي قَوْلِ اللَّهِ {{متن قرآن|وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ}}<ref>«و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم» سوره قصص، آیه ۵۱.</ref> قَالَ: إِمَامٌ بَعْدَ إِمَامٍ‌}}<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۵-۲۷۸.</ref>.
*"توصیل" به معنای وصل پی در پی مطلبی است و چون سخن در [[آیات]] قبل پیرامون [[هادیان الهی]] است، مراد از {{متن قرآن|وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ}}، از پی هم آمدن [[حجج الهی]]{{عم}} همه زمان‌ها است؛ چنان‌که [[امام صادق]]{{ع}} در [[تبیین]] [[آیه]] می‌فرمایند: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فِي قَوْلِ اللَّهِ {{متن قرآن|وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ}}<ref>«و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم» سوره قصص، آیه ۵۱.</ref> قَالَ: إِمَامٌ بَعْدَ إِمَامٍ‌}}<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۵-۲۷۸.</ref>.


==مبانی [[روایی]] [[برهان]]==
==مبانی [[روایی]] [[برهان]]==
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
*از سوی دیگر، بر [[مردم]] نیز عقلاً و شرعاً [[واجب]] است که [[حجّت الهی]] را پیدا نموده و در [[هدایت]] از او [[استمداد]] جسته و [[اوامر]] او را [[مطیع]] باشند؛ این مطلب نیز در بیانات مختلف [[روایی]] وارد شده است.
*از سوی دیگر، بر [[مردم]] نیز عقلاً و شرعاً [[واجب]] است که [[حجّت الهی]] را پیدا نموده و در [[هدایت]] از او [[استمداد]] جسته و [[اوامر]] او را [[مطیع]] باشند؛ این مطلب نیز در بیانات مختلف [[روایی]] وارد شده است.
*[[امام باقر]]{{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref> فرمود: {{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ- نَبِيُّ اللَّهِ{{صل}} ثُمَّ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِيٌّ ثُمَّ الْأَوْصِيَاءُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ}}<ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۱۹۱: باب أن الأئمه{{عم}} هم الهداه.</ref>.
*[[امام باقر]]{{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref> فرمود: {{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ- نَبِيُّ اللَّهِ{{صل}} ثُمَّ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِيٌّ ثُمَّ الْأَوْصِيَاءُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ}}<ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۱۹۱: باب أن الأئمه{{عم}} هم الهداه.</ref>.
*[[موسی بن بکر]] نیز از فُضَیل [[نقل]] می‌کند که از [[امام صادق]]{{ع}} درباره همین [[آیه سؤال]] کردم و [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|كُلُّ إِمَامٍ هَادٍ لِلْقَرْنِ الَّذِي هُوَ فِيهِمْ‌}}<ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۱۹۱.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۹.</ref>.
*[[موسی بن بکر]] نیز از فُضَیل [[نقل]] می‌کند که از [[امام صادق]]{{ع}} درباره همین [[آیه سؤال]] کردم و [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|كُلُّ إِمَامٍ هَادٍ لِلْقَرْنِ الَّذِي هُوَ فِيهِمْ‌}}<ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۱۹۱.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۹.</ref>.
====بند اوّل: [[برهان لطف]] بر مبنای [[حکمت الهی]]====
====بند اوّل: [[برهان لطف]] بر مبنای [[حکمت الهی]]====
*[[هشام بن حکم]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که زندیقی از [[حضرت]] سؤال نمود: {{متن حدیث|مِنْ أَيْنَ أَثْبَتَ الْأَنْبِيَاءَ وَ الرُّسُلَ{{عم}}}} و [[حضرت]] چنین پاسخ می‌دهند: {{متن حدیث|إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِياً عَنَّا وَ عَنْ جَمِيعِ مَا خَلَقَ وَ كَانَ ذَلِكَ الصَّانِعُ حَكِيماً مُتَعَالِياً لَمْ يَجُزْ أَنْ يُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لَا يُلَامِسُوهُ... ثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِي خَلْقِهِ يُعَبِّرُونَ عَنْهُ إِلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ يَدُلُّونَهُمْ عَلَى مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِي تَرْكِهِ فَنَاؤُهُمْ}}
*[[هشام بن حکم]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که زندیقی از [[حضرت]] سؤال نمود: {{متن حدیث|مِنْ أَيْنَ أَثْبَتَ الْأَنْبِيَاءَ وَ الرُّسُلَ{{عم}}}} و [[حضرت]] چنین پاسخ می‌دهند: {{متن حدیث|إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِياً عَنَّا وَ عَنْ جَمِيعِ مَا خَلَقَ وَ كَانَ ذَلِكَ الصَّانِعُ حَكِيماً مُتَعَالِياً لَمْ يَجُزْ أَنْ يُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لَا يُلَامِسُوهُ... ثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِي خَلْقِهِ يُعَبِّرُونَ عَنْهُ إِلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ يَدُلُّونَهُمْ عَلَى مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِي تَرْكِهِ فَنَاؤُهُمْ}}
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
#مؤدّب به [[ادب الهی]] در [[عصمت]] و عمل به [[وظایف]] [[بندگی]] باشند؛
#مؤدّب به [[ادب الهی]] در [[عصمت]] و عمل به [[وظایف]] [[بندگی]] باشند؛
#[[مؤیّد]] به [[تأییدات الهی]] در [[علم]] و [[حکمت]] باشند؛ اینان [[حجج الهی]] برای مردم‌اند که در قالب [[انبیاء]]{{عم}} و یا اوصیای آنان{{عم}} - یعنی [[ائمه]]{{عم}} - در میان [[مردم]] [[زندگی]] می‌کنند؛
#[[مؤیّد]] به [[تأییدات الهی]] در [[علم]] و [[حکمت]] باشند؛ اینان [[حجج الهی]] برای مردم‌اند که در قالب [[انبیاء]]{{عم}} و یا اوصیای آنان{{عم}} - یعنی [[ائمه]]{{عم}} - در میان [[مردم]] [[زندگی]] می‌کنند؛
#بنا بر همین [[برهان]]، [[ زمین]] هرگز نباید خالی از [[حجج الهی]] باشد؛ زیرا با نبود [[حجّت]]، راه در [[شناخت خداوند]] و [[عبادت]] او بسته می‌شود<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۹-۲۸۰.</ref>.
#بنا بر همین [[برهان]]، [[ زمین]] هرگز نباید خالی از [[حجج الهی]] باشد؛ زیرا با نبود [[حجّت]]، راه در [[شناخت خداوند]] و [[عبادت]] او بسته می‌شود<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۷۹-۲۸۰.</ref>.


====بند دوم: [[لطف خداوند]] برای رفع [[خوف]] از عباد====
====بند دوم: [[لطف خداوند]] برای رفع [[خوف]] از عباد====
خط ۱۴۲: خط ۱۴۲:
*این [[استدلال]] در بیان [[منصور بن حازم]]، از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}}، ذکر شده که در محضر [[حضرت]] آن را بیان کرد و [[امام علی]]{{ع}} او را [[تأیید]] نمود؛ ماحصل بیان [[منصور بن حازم]] به این ترتیب است: {{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُعْرَفَ بِخَلْقِهِ بَلِ الْخَلْقُ يُعْرَفُونَ بِاللَّهِ قَالَ صَدَقْتَ قُلْتُ إِنَّ مَنْ عَرَفَ أَنَّ لَهُ رَبّاً فَقَدْ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَعْرِفَ أَنَّ لِذَلِكَ الرَّبِّ رِضًا وَ سَخَطاً وَ أَنَّهُ لَا يُعْرَفُ رِضَاهُ وَ سَخَطُهُ إِلَّا بِوَحْيٍ أَوْ رَسُولٍ فَمَنْ لَمْ يَأْتِهِ الْوَحْيُ فَيَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَطْلُبَ الرُّسُلَ فَإِذَا لَقِيَهُمْ عَرَفَ أَنَّهُمُ الْحُجَّةُ وَ أَنَّ لَهُمُ الطَّاعَةَ الْمُفْتَرَضَةَ}}.
*این [[استدلال]] در بیان [[منصور بن حازم]]، از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}}، ذکر شده که در محضر [[حضرت]] آن را بیان کرد و [[امام علی]]{{ع}} او را [[تأیید]] نمود؛ ماحصل بیان [[منصور بن حازم]] به این ترتیب است: {{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُعْرَفَ بِخَلْقِهِ بَلِ الْخَلْقُ يُعْرَفُونَ بِاللَّهِ قَالَ صَدَقْتَ قُلْتُ إِنَّ مَنْ عَرَفَ أَنَّ لَهُ رَبّاً فَقَدْ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَعْرِفَ أَنَّ لِذَلِكَ الرَّبِّ رِضًا وَ سَخَطاً وَ أَنَّهُ لَا يُعْرَفُ رِضَاهُ وَ سَخَطُهُ إِلَّا بِوَحْيٍ أَوْ رَسُولٍ فَمَنْ لَمْ يَأْتِهِ الْوَحْيُ فَيَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَطْلُبَ الرُّسُلَ فَإِذَا لَقِيَهُمْ عَرَفَ أَنَّهُمُ الْحُجَّةُ وَ أَنَّ لَهُمُ الطَّاعَةَ الْمُفْتَرَضَةَ}}.
*توضیح: [[منصور بن حازم]] به [[امام علی]]{{ع}} عرضه می‌دارد: اوّلاً، روشن است که [[خداوند]] هرگز از طریق خلقش شناخته نمی‌شود؛ بلکه مخلوقات به [[خدا]] شناخته می‌شوند. [[امام]] بیان او را [[تأیید]] می‌کنند. وی سپس ابراز می‌دارد: در این صورت، کسی که دانست ربّی دارد، می‌داند که چنین خدایی، [[رضا]] بر مطیعان و [[غضب]] بر [[نافرمانان]] دارد و راه [[معرفت]] به آنها از طریق [[عقل]] نیست؛ بلکه باید [[استمداد]] از [[وحی]] و [[ارتباط با عالم غیب]] نماید. در عین حال، او خود [[ارتباط مستقیم]] با [[عالم غیب]] ندارد. بنابراین، ناچار است به سراغ [[حجج الهی]] برود. بر [[خداوند]] نیز لازم است که حجج و [[رسولان]] خود را برای او قرار دهد. هنگامی که [[انسان]] [[حجّت‌های الهی]] را [[شناخت]]، موظّف است که از آنان [[اطاعت]] کند. [[حضرت]] این بیان او را [[تأیید]] می‌نمایند.
*توضیح: [[منصور بن حازم]] به [[امام علی]]{{ع}} عرضه می‌دارد: اوّلاً، روشن است که [[خداوند]] هرگز از طریق خلقش شناخته نمی‌شود؛ بلکه مخلوقات به [[خدا]] شناخته می‌شوند. [[امام]] بیان او را [[تأیید]] می‌کنند. وی سپس ابراز می‌دارد: در این صورت، کسی که دانست ربّی دارد، می‌داند که چنین خدایی، [[رضا]] بر مطیعان و [[غضب]] بر [[نافرمانان]] دارد و راه [[معرفت]] به آنها از طریق [[عقل]] نیست؛ بلکه باید [[استمداد]] از [[وحی]] و [[ارتباط با عالم غیب]] نماید. در عین حال، او خود [[ارتباط مستقیم]] با [[عالم غیب]] ندارد. بنابراین، ناچار است به سراغ [[حجج الهی]] برود. بر [[خداوند]] نیز لازم است که حجج و [[رسولان]] خود را برای او قرار دهد. هنگامی که [[انسان]] [[حجّت‌های الهی]] را [[شناخت]]، موظّف است که از آنان [[اطاعت]] کند. [[حضرت]] این بیان او را [[تأیید]] می‌نمایند.
*تا به اینجا، [[برهان لطف]] در [[اثبات]] [[ضرورت]] [[رسالت]] و [[امامت عامّه]] تمام است. در ادامه، منصوربن حازم دفع دخلی می‌نماید و به [[امام]] عرضه می‌دارد: به [[مردم]] گفتم که در زمان [[رسول خدا]]{{صل}}، آن [[حضرت]] [[حجّت الهی]] بود؛ پس بعد از ایشان [[حجّت الهی]] چیست؟ گفتند: [[کتاب خدا]]، [[قرآن]]، [[حجّت]] بین ما است. به آنان گفتم: اگر چنین است، پس چرا همه گروه‌های مخالف در [[امّت اسلام]]، از [[مرجئه]] و قَدَریّه گرفته تا زنادقه که اصلاً ایمانی به [[قرآن]] ندارند، در [[مجادلات]] خود به [[قرآن]] استناد می‌کنند؟ بنابراین، [[قرآن]] به [[تنهایی]] [[حجّت الهی]] نیست؛ مگر همراه با قیّمی که مبیّن آن باشد. سپس ابن‌حازم نام یکایک [[علماء]] و مفسّرین غیرمعصومی را که مخالفین، ادّعای مبیّن [[قرآن]] بودن آنان را داشتند می‌برد و موارد [[جهل]] آنان به [[قرآن]] را بر می‌شمرد، تا بالاخره به [[حجیّت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} می‌رسد و [[امام صادق]]{{ع}} بیان او را [[تأیید]] می‌نمایند<ref>ادامه روایت ابن‌حازم چنین است: {{متن حدیث|قُلْتُ لِلنَّاسِ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صكَانَ هُوَ الْحُجَّةَ مِنَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ قَالُوا بَلَى قُلْتُ فَحِينَ مَضَى رَسُولُ اللَّهِ صمَنْ كَانَ الْحُجَّةَ عَلَى خَلْقِهِ فَقَالُوا الْقُرْآنُ فَنَظَرْتُ فِي الْقُرْآنِ فَإِذَا هُوَ يُخَاصِمُ بِهِ الْمُرْجِئُ وَ الْقَدَرِيُّ وَ الزِّنْدِيقُ الَّذِي لَا يُؤْمِنُ بِهِ حَتَّى يَغْلِبَ الرِّجَالَ بِخُصُومَتِهِ فَعَرَفْتُ أَنَّ الْقُرْآنَ لَا يَكُونُ حُجَّةً إِلَّا بِقَيِّمٍ فَمَا قَالَ فِيهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ كَانَ حَقّاً فَقُلْتُ لَهُمْ مَنْ قَيِّمُ الْقُرْآنِ فَقَالُوا ابْنُ مَسْعُودٍ قَدْ كَانَ يَعْلَمُ وَ عُمَرُ يَعْلَمُ وَ حُذَيْفَةُ يَعْلَمُ قُلْتُ كُلَّهُ قَالُوا لَا فَلَمْ أَجِدْ أَحَداً يُقَالُ إِنَّهُ يَعْرِفُ ذَلِكَ كُلَّهُ إِلَّا عَلِيّاً{{ع}} وَ إِذَا كَانَ الشَّيْ‌ءُ بَيْنَ الْقَوْمِ فَقَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا أَنَا أَدْرِي فَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً{{ع}}كَانَ قَيِّمَ الْقُرْآنِ وَ كَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً وَ كَانَ الْحُجَّةَ عَلَى النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صوَ أَنَّ مَا قَالَ فِي الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ}} (الکافی، الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق)، ج۱، ص۱۶۹).</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۸۱-۲۸۲.</ref>.
*تا به اینجا، [[برهان لطف]] در [[اثبات]] [[ضرورت]] [[رسالت]] و [[امامت عامّه]] تمام است. در ادامه، منصوربن حازم دفع دخلی می‌نماید و به [[امام]] عرضه می‌دارد: به [[مردم]] گفتم که در زمان [[رسول خدا]]{{صل}}، آن [[حضرت]] [[حجّت الهی]] بود؛ پس بعد از ایشان [[حجّت الهی]] چیست؟ گفتند: [[کتاب خدا]]، [[قرآن]]، [[حجّت]] بین ما است. به آنان گفتم: اگر چنین است، پس چرا همه گروه‌های مخالف در [[امّت اسلام]]، از [[مرجئه]] و قَدَریّه گرفته تا زنادقه که اصلاً ایمانی به [[قرآن]] ندارند، در [[مجادلات]] خود به [[قرآن]] استناد می‌کنند؟ بنابراین، [[قرآن]] به [[تنهایی]] [[حجّت الهی]] نیست؛ مگر همراه با قیّمی که مبیّن آن باشد. سپس ابن‌حازم نام یکایک [[علماء]] و مفسّرین غیرمعصومی را که مخالفین، ادّعای مبیّن [[قرآن]] بودن آنان را داشتند می‌برد و موارد [[جهل]] آنان به [[قرآن]] را بر می‌شمرد، تا بالاخره به [[حجیّت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} می‌رسد و [[امام صادق]]{{ع}} بیان او را [[تأیید]] می‌نمایند<ref>ادامه روایت ابن‌حازم چنین است: {{متن حدیث|قُلْتُ لِلنَّاسِ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صكَانَ هُوَ الْحُجَّةَ مِنَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ قَالُوا بَلَى قُلْتُ فَحِينَ مَضَى رَسُولُ اللَّهِ صمَنْ كَانَ الْحُجَّةَ عَلَى خَلْقِهِ فَقَالُوا الْقُرْآنُ فَنَظَرْتُ فِي الْقُرْآنِ فَإِذَا هُوَ يُخَاصِمُ بِهِ الْمُرْجِئُ وَ الْقَدَرِيُّ وَ الزِّنْدِيقُ الَّذِي لَا يُؤْمِنُ بِهِ حَتَّى يَغْلِبَ الرِّجَالَ بِخُصُومَتِهِ فَعَرَفْتُ أَنَّ الْقُرْآنَ لَا يَكُونُ حُجَّةً إِلَّا بِقَيِّمٍ فَمَا قَالَ فِيهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ كَانَ حَقّاً فَقُلْتُ لَهُمْ مَنْ قَيِّمُ الْقُرْآنِ فَقَالُوا ابْنُ مَسْعُودٍ قَدْ كَانَ يَعْلَمُ وَ عُمَرُ يَعْلَمُ وَ حُذَيْفَةُ يَعْلَمُ قُلْتُ كُلَّهُ قَالُوا لَا فَلَمْ أَجِدْ أَحَداً يُقَالُ إِنَّهُ يَعْرِفُ ذَلِكَ كُلَّهُ إِلَّا عَلِيّاً{{ع}} وَ إِذَا كَانَ الشَّيْ‌ءُ بَيْنَ الْقَوْمِ فَقَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا لَا أَدْرِي وَ قَالَ هَذَا أَنَا أَدْرِي فَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً{{ع}}كَانَ قَيِّمَ الْقُرْآنِ وَ كَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً وَ كَانَ الْحُجَّةَ عَلَى النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صوَ أَنَّ مَا قَالَ فِي الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ}} (الکافی، الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق)، ج۱، ص۱۶۹).</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۸۱-۲۸۲.</ref>.


==منابع==
==منابع==
# [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']]
# [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']]


==پانویس==
==پانویس==
۲۱۸٬۸۵۷

ویرایش