پرش به محتوا

اصلاحات علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'امت محمد' به 'امت محمد'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امت محمد' به 'امت محمد')
خط ۱۶: خط ۱۶:
==فریاد [[عدالت]] و پژواک آن‌==
==فریاد [[عدالت]] و پژواک آن‌==
*شرح [[نهج البلاغة]]- به [[نقل]] از [[ابوجعفر اسکافی]]-: [[امام علی]]{{ع}}‌] در دومین روز [[بیعت]] خود که روز [[شنبه]] نوزدهم [[ذی‌حجه]] بود، بر [[منبر]] رفت، [[خدا]] را [[حمد]] کرد و [[ستایش]] نمود و بر [[محمد]]، [[درود]] فرستاد. آن‌گاه، [[نعمت‌های خداوند]] را بر [[مسلمانان]]، برشمرد. سپس از [[دنیا]] یاد کرد و [[مردم]] را به بی‌رغبتی در آن [[دعوت]] کرد و از [[آخرت]]، یاد کرد و [[مردم]] را بدان، [[ترغیب]] نمود. آن‌گاه فرمود: "پس از [[حمد]] و [[ستایش]] [[خداوند]]؛ به [[درستی]] که چون [[پیامبر خدا]] [[قبض روح]] شد، [[مردم]]، [[ابوبکر]] را به [[خلافت]] رساندند. پس از آن، [[ابوبکر]]، [[عمر]] را به [[خلافت]] برگزید. [[عمر]] هم به روش [[ابوبکر]]، عمل کرد. آن‌گاه، [[خلافت]] را در شورای‌شش نفره قرار داد و نتیجه امر، به [[حکومت]] [[عثمان]]، منتهی شد و از او کارهایی سر زد که نزد شما [[ناپسند]] و [[پسندیده]] بود، تا اینکه محاصره و کشته شد. سپس با رغبت نزد من آمدید و از من خواستید که [[رهبری]] شما را بپذیرم. همانا من‌هم مردی از شمایم‌که سود و زیانم، مانند شماست و [[خداوند]]، میان شما و [[اهل]] [[قبله]] دری را گشود. [[فتنه‌ها]] مانند پاره‌های شبِ تاریک، روآورده است و بار [[حکومت]] را جز مردی استقامت‌پیشه، [[بینا]] و [[آگاه]] از زیر و [[بم]] [[حکومت]]، برنتابد. من شما را بر روش پیامبرتان وا می‌دارم و آنچه را بدان مأمورم، در میان شما به [[اجرا]] می‌گذارم، اگر پا به پایم [[استقامت]] ورزید- و از [[خداوند]]، مدد باید جُست-. [[آگاه]] باشید که [[جایگاه]] من نسبت به [[پیامبر خدا]] پس از مرگش، مانند [[جایگاه]] من در زمان [[حیات]] اوست. پس بر آنچه بدان امر می‌شوید، پایبند باشید و از آنچه از آن [[نهی]] می‌شوید، خودداری ورزید. در هیچ‌کاری شتاب مکنید، تا آن را برایتان روشن سازم. به [[درستی]] که ما را در آنچه نمی‌پسندید، [[دلیل]] و توجیهی است.
*شرح [[نهج البلاغة]]- به [[نقل]] از [[ابوجعفر اسکافی]]-: [[امام علی]]{{ع}}‌] در دومین روز [[بیعت]] خود که روز [[شنبه]] نوزدهم [[ذی‌حجه]] بود، بر [[منبر]] رفت، [[خدا]] را [[حمد]] کرد و [[ستایش]] نمود و بر [[محمد]]، [[درود]] فرستاد. آن‌گاه، [[نعمت‌های خداوند]] را بر [[مسلمانان]]، برشمرد. سپس از [[دنیا]] یاد کرد و [[مردم]] را به بی‌رغبتی در آن [[دعوت]] کرد و از [[آخرت]]، یاد کرد و [[مردم]] را بدان، [[ترغیب]] نمود. آن‌گاه فرمود: "پس از [[حمد]] و [[ستایش]] [[خداوند]]؛ به [[درستی]] که چون [[پیامبر خدا]] [[قبض روح]] شد، [[مردم]]، [[ابوبکر]] را به [[خلافت]] رساندند. پس از آن، [[ابوبکر]]، [[عمر]] را به [[خلافت]] برگزید. [[عمر]] هم به روش [[ابوبکر]]، عمل کرد. آن‌گاه، [[خلافت]] را در شورای‌شش نفره قرار داد و نتیجه امر، به [[حکومت]] [[عثمان]]، منتهی شد و از او کارهایی سر زد که نزد شما [[ناپسند]] و [[پسندیده]] بود، تا اینکه محاصره و کشته شد. سپس با رغبت نزد من آمدید و از من خواستید که [[رهبری]] شما را بپذیرم. همانا من‌هم مردی از شمایم‌که سود و زیانم، مانند شماست و [[خداوند]]، میان شما و [[اهل]] [[قبله]] دری را گشود. [[فتنه‌ها]] مانند پاره‌های شبِ تاریک، روآورده است و بار [[حکومت]] را جز مردی استقامت‌پیشه، [[بینا]] و [[آگاه]] از زیر و [[بم]] [[حکومت]]، برنتابد. من شما را بر روش پیامبرتان وا می‌دارم و آنچه را بدان مأمورم، در میان شما به [[اجرا]] می‌گذارم، اگر پا به پایم [[استقامت]] ورزید- و از [[خداوند]]، مدد باید جُست-. [[آگاه]] باشید که [[جایگاه]] من نسبت به [[پیامبر خدا]] پس از مرگش، مانند [[جایگاه]] من در زمان [[حیات]] اوست. پس بر آنچه بدان امر می‌شوید، پایبند باشید و از آنچه از آن [[نهی]] می‌شوید، خودداری ورزید. در هیچ‌کاری شتاب مکنید، تا آن را برایتان روشن سازم. به [[درستی]] که ما را در آنچه نمی‌پسندید، [[دلیل]] و توجیهی است.
[[آگاه]] باشید که [[خداوند]]، از فراز [[آسمان]] و [[عرش]]، [[آگاه]] است که [[حکومت]] بر [[امت]] [[محمد]]{{صل}} را خوش نمی‌داشتم تا اینکه [[رأی]] شما بر این امر، متفق شد؛ چرا که از [[پیامبر خدا]] شنیدم که می‌فرمود:" هر [[زمامداری]] که حکومتِ پس از مرا بر عهده گیرد، او را بر [[صراط]]، نگه دارند.
[[آگاه]] باشید که [[خداوند]]، از فراز [[آسمان]] و [[عرش]]، [[آگاه]] است که [[حکومت]] بر [[امت محمد]]{{صل}} را خوش نمی‌داشتم تا اینکه [[رأی]] شما بر این امر، متفق شد؛ چرا که از [[پیامبر خدا]] شنیدم که می‌فرمود:" هر [[زمامداری]] که حکومتِ پس از مرا بر عهده گیرد، او را بر [[صراط]]، نگه دارند.
[[فرشتگان]]، پرونده‌اش را بگشایند. اگر عدالت‌پیشه بود، [[خداوند]] او را بر پایه عدلش [[نجات]] دهد، و اگر [[ستمگر]] باشد، [[صراط]]، او را چنان بلرزاند که مفصل‌هایش از هم بگسلد. سپس سرنگون به [[آتش]] افکنده شود. و صورتش داغ شود". اما اینک که [[رأی]] شما بر حکومتِ من متعلق شد، مجالی برای [[کناره‌گیری]] نیست".
[[فرشتگان]]، پرونده‌اش را بگشایند. اگر عدالت‌پیشه بود، [[خداوند]] او را بر پایه عدلش [[نجات]] دهد، و اگر [[ستمگر]] باشد، [[صراط]]، او را چنان بلرزاند که مفصل‌هایش از هم بگسلد. سپس سرنگون به [[آتش]] افکنده شود. و صورتش داغ شود". اما اینک که [[رأی]] شما بر حکومتِ من متعلق شد، مجالی برای [[کناره‌گیری]] نیست".
آن‌گاه، به راست و چپ، رو گردانْد و گفت: "[[آگاه]] باشید! مبادا فردا مردانی از شما که در لذت‌های [[دنیا]] غرقه گشتند، بُستان‌ها برگرفتند، نهرها جاری ساختند، بر اسبان چالاک سوار شدند و کنیزکان [[زیبا]] روی بر گرفتند- که بر آنان، ننگ و عار شد- وقتی که آنان را از آنچه در آن غوطه‌ور شدند، باز داشتم و به [[حقوقی]] که می‌شناسند، بازشان گرداندم، از من خُرده گیرند و مپسندند و بگویند: پسر [[ابوطالب]]، ما را از [[حقوق]] خویش، [[محروم]] ساخت. [[آگاه]] باشید! هریک از [[مهاجران]] و [[انصار]] از [[صحابیان]] [[پیامبر خدا]] که به [[دلیل]] [[همراهی]] [[پیامبر خدا]]، برای خویش به [[فضیلت]] و [[برتری]] [[باور]] دارد، [بداند] که [[فضیلت]] روشن فردا نزد خداست و [[پاداش]] و [[اجر]] او بر [[خداوند]] است، و هرکس [[دعوت]] [[خداوند]] و پیامبرش را پاسخ گوید و [[آیین]] ما را [[تصدیق]] کند و در [[دین]] ما داخل گردد و به [[قبله]] ما روی آورد، از [[حقوق]] و حدود [[اسلام]]، برخوردار می‌شود. شما [[بندگان]] خداوندید و [[ثروت]]، از آنِ خداست و میان شما به [[مساوات]] تقسیم گردد. هیچ‌کس را بر دیگری [[برتری]] نیست، و [[پارسایان]] را فردا نزد [[خداوند]]، [[نیکوترین]] [[پاداش]] و [[برترین]] [[ثواب]] است. [[خداوند]]، [[دنیا]] را [[پاداش]] و ثوابِ [[پارسایان]]، قرار نداده است، و آنچه نزد [[خداوند]] است، برای [[نیکان]]، بهتر باشد. فردا، به خواست [[خداوند]]، پگاهان نزد ما آیید تا ثروتی را که نزد ماست، میان شما تقسیم کنم. هیچ [[مسلمان]] [[آزادی]]، از حضورْ خودداری نورزد، تازی و غیر تازی، ثروتمند یا مستمند. این بود سخنِ من. از [[خداوند]]، برای خود و شما طلب [[آمرزش]] می‌کنم". سپس از ### [[313]]### فرود آمد. [[ابن ابی الحدید]] گوید: استاد ما [[ابوجعفر]] گفت: این، نخستین سخنی بود که برخی را خوش نیامد و [[کینه]] به [[دل]] گرفتند و تقسیم برابرِ [[ثروت‌ها]] را نپسندیدند. چون فردا شد، [[علی]]{{ع}} آمد و [[مردم]] نیز برای گرفتن سهم، حضور یافتند. آن‌گاه به دیواندار خود، عبید [[الله]] بن ابی رافع فرمود: "از [[مهاجران]]، شروع کن و آنها را فراخوان و به هریک، سه [[دینار]] واگذار. آن‌گاه [[انصار]] را فراخوان و چنین کن و سپس، تمام حاضران، از [[عرب]] و [[عجم]] را [[دعوت]] کن و سهمشان را عطا نما".
آن‌گاه، به راست و چپ، رو گردانْد و گفت: "[[آگاه]] باشید! مبادا فردا مردانی از شما که در لذت‌های [[دنیا]] غرقه گشتند، بُستان‌ها برگرفتند، نهرها جاری ساختند، بر اسبان چالاک سوار شدند و کنیزکان [[زیبا]] روی بر گرفتند- که بر آنان، ننگ و عار شد- وقتی که آنان را از آنچه در آن غوطه‌ور شدند، باز داشتم و به [[حقوقی]] که می‌شناسند، بازشان گرداندم، از من خُرده گیرند و مپسندند و بگویند: پسر [[ابوطالب]]، ما را از [[حقوق]] خویش، [[محروم]] ساخت. [[آگاه]] باشید! هریک از [[مهاجران]] و [[انصار]] از [[صحابیان]] [[پیامبر خدا]] که به [[دلیل]] [[همراهی]] [[پیامبر خدا]]، برای خویش به [[فضیلت]] و [[برتری]] [[باور]] دارد، [بداند] که [[فضیلت]] روشن فردا نزد خداست و [[پاداش]] و [[اجر]] او بر [[خداوند]] است، و هرکس [[دعوت]] [[خداوند]] و پیامبرش را پاسخ گوید و [[آیین]] ما را [[تصدیق]] کند و در [[دین]] ما داخل گردد و به [[قبله]] ما روی آورد، از [[حقوق]] و حدود [[اسلام]]، برخوردار می‌شود. شما [[بندگان]] خداوندید و [[ثروت]]، از آنِ خداست و میان شما به [[مساوات]] تقسیم گردد. هیچ‌کس را بر دیگری [[برتری]] نیست، و [[پارسایان]] را فردا نزد [[خداوند]]، [[نیکوترین]] [[پاداش]] و [[برترین]] [[ثواب]] است. [[خداوند]]، [[دنیا]] را [[پاداش]] و ثوابِ [[پارسایان]]، قرار نداده است، و آنچه نزد [[خداوند]] است، برای [[نیکان]]، بهتر باشد. فردا، به خواست [[خداوند]]، پگاهان نزد ما آیید تا ثروتی را که نزد ماست، میان شما تقسیم کنم. هیچ [[مسلمان]] [[آزادی]]، از حضورْ خودداری نورزد، تازی و غیر تازی، ثروتمند یا مستمند. این بود سخنِ من. از [[خداوند]]، برای خود و شما طلب [[آمرزش]] می‌کنم". سپس از ### [[313]]### فرود آمد. [[ابن ابی الحدید]] گوید: استاد ما [[ابوجعفر]] گفت: این، نخستین سخنی بود که برخی را خوش نیامد و [[کینه]] به [[دل]] گرفتند و تقسیم برابرِ [[ثروت‌ها]] را نپسندیدند. چون فردا شد، [[علی]]{{ع}} آمد و [[مردم]] نیز برای گرفتن سهم، حضور یافتند. آن‌گاه به دیواندار خود، عبید [[الله]] بن ابی رافع فرمود: "از [[مهاجران]]، شروع کن و آنها را فراخوان و به هریک، سه [[دینار]] واگذار. آن‌گاه [[انصار]] را فراخوان و چنین کن و سپس، تمام حاضران، از [[عرب]] و [[عجم]] را [[دعوت]] کن و سهمشان را عطا نما".
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش