پرش به محتوا

امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۲: خط ۷۲:
{{پایان}}
{{پایان}}
*از دیدگاه [[شیعه]] [[امامت]] از اصول [[عقاید اسلامی]] است، ولی [[معتزله]] و [[اشاعره]] و دیگر [[مذاهب اسلامی]] آن را از [[فروع دین]] می‌دانند. بر این اساس‌، [[شیعه]] برای [[امامت]] [[جایگاه]] برجسته‌تری در مقایسه با [[اهل سنت]] قائل است، ولی همان‌گونه که اشاره شد از دیدگاه [[اهل سنت]] نیز [[امامت]] مسئله‌ای مهم و برجسته است، زیرا از [[فروع دین]] بودن یک مسئله با مهم بودن آن منافات ندارد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ۶۹.</ref>.
*از دیدگاه [[شیعه]] [[امامت]] از اصول [[عقاید اسلامی]] است، ولی [[معتزله]] و [[اشاعره]] و دیگر [[مذاهب اسلامی]] آن را از [[فروع دین]] می‌دانند. بر این اساس‌، [[شیعه]] برای [[امامت]] [[جایگاه]] برجسته‌تری در مقایسه با [[اهل سنت]] قائل است، ولی همان‌گونه که اشاره شد از دیدگاه [[اهل سنت]] نیز [[امامت]] مسئله‌ای مهم و برجسته است، زیرا از [[فروع دین]] بودن یک مسئله با مهم بودن آن منافات ندارد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ۶۹.</ref>.
*درباره [[نظریه سیاسی]] [[زیدیه]] و [[اندیشه]] امامت نزد آنان‌، مقدمتاً باید توضیح داد که زیدیه از تحولات و دگرگونیهای فکری و مذهبی گوناگونی در طول تاریخ خود برخوردار بوده‌اند. در سده ۲ ق جدا از شخصیت محوری [[زید بن علی‌]]، گروهها و گرایشهای مختلفی از جمله جارودیه و ابتریه در میان [[زیدیه]] وجود داشتند که هر یک دارای [[عقاید]] ویژه خود در باب امامت بودند. در همان سده و نیز در سده ۳ ق نیز وجود برخی شخصیت‌های محوری در [[زیدیه]] [[عراق]] و [[حجاز]] و یمن همچون [[محمد بن عبدالله نفس زکیه‌]]، [[قاسم رسی]] و [[یحیی هادی الی الحق‌]]، پیشوای دولت زیدی یمن‌، تحولاتی در عقیده و [[اندیشه]] دینی زیدیه ایجاد کرد که طبعاً مسأله امامت نیز بر کنار از آن نبود. این تحولات البته به دلایل شرایط خاص تاریخی به وجود می‌آمد و تحت تأثیر اندیشه‌های محافل [[امامی‌]]، یا [[معتزلی]] و حتی [[سنی]] بود<ref>نک: مادلونگ‌۱، جم.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.
*درباره [[نظریه سیاسی]] [[زیدیه]] و [[اندیشه]] امامت نزد آنان‌، مقدمتاً باید توضیح داد که زیدیه از تحولات و دگرگونی‌های فکری و مذهبی گوناگونی در طول تاریخ خود برخوردار بوده‌اند. در سده ۲ ق جدا از شخصیت محوری [[زید بن علی‌]]، گروه‌ها و گرایش‌های مختلفی از جمله جارودیه و ابتریه در میان [[زیدیه]] وجود داشتند که هر یک دارای [[عقاید]] ویژه خود در باب امامت بودند. در همان سده و نیز در سده ۳ ق نیز وجود برخی شخصیت‌های محوری در [[زیدیه]] [[عراق]] و [[حجاز]] و یمن همچون [[محمد بن عبدالله نفس زکیه‌]]، [[قاسم رسی]] و [[یحیی هادی الی الحق‌]]، پیشوای دولت زیدی یمن‌، تحولاتی در عقیده و [[اندیشه]] دینی زیدیه ایجاد کرد که طبعاً مسأله امامت نیز بر کنار از آن نبود. این تحولات البته به دلایل شرایط خاص تاریخی به وجود می‌آمد و تحت تأثیر اندیشه‌های محافل [[امامی‌]]، یا [[معتزلی]] و حتی [[سنی]] بود<ref>نک: مادلونگ‌۱، جم.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.
* [[امامت]] از دیدگاه [[اسماعیلیه]] [[منصب الهی|منصبی الهی]] است و [[امام]] از جانب [[خداوند]]، [[هدایت]] و [[برگزیده]] می‌شود، و مسلمانان به وساطت او می‌توانند به وظایف دینی خود عمل کنند و درکی کامل و جامع از ابعاد ظاهری و باطنی [[قرآن]] - که تحقق آرمانهای الهی در زمین مبتنی بر آن است - حاصل نمایند. [[اسماعیلیه]] [[ولایت امام]] را یکی از ارکان دین می‌دانند و معتقدند که امامت برترین ارکان دین است و حتی آن را عین [[ایمان]] می‌انگارند و بر آنند که امامت تا ابد ادامه دارد و جهان هستی بدون [[وجود امام]] لحظه‌ای دوام ندارد و اگر فرضاً [[امام]] از دست رود، بی‌درنگ همه عالم نابود می‌شود<ref>قاضی نعمان‌، دعائم الاسلام‌، به کوشش [[آصف بن علی اصغر فیضی‌]]، ص۲؛ تامر، عارف‌، الامامه فی الاسلام‌،ص: ۶۵ -۶۶.</ref>. از این رو، یکی از اصول اعتقادی اسماعیلیه این است که بعد از وفات [[پیامبر|پیامبر اکرم‌]]{{صل}}، [[امام علی]]{{ع}} به امر الهی و با نص [[پیامبر]]{{صل}} در زمان حیاتش به عنوان [[امام]] برگزیده شد و امامت باید به صورت موروثی در نسل [[امام علی|علی‌]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه‌]]{{ع}} ادامه یابد و [[جانشینی امام]] لاحق مبتنی بر [[نص]] [[امام]] سابق است <ref>نک: قاضی نعمان‌، شرح الاخبار، به کوشش محمد حسینی جلالی‌، ج۱، ۸۹ بب.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.
* [[امامت]] از دیدگاه [[اسماعیلیه]] [[منصب الهی|منصبی الهی]] است و [[امام]] از جانب [[خداوند]]، [[هدایت]] و [[برگزیده]] می‌شود، و مسلمانان به وساطت او می‌توانند به وظایف دینی خود عمل کنند و درکی کامل و جامع از ابعاد ظاهری و باطنی [[قرآن]] - که تحقق آرمان‌های الهی در زمین مبتنی بر آن است - حاصل نمایند. [[اسماعیلیه]] [[ولایت امام]] را یکی از ارکان دین می‌دانند و معتقدند که امامت برترین ارکان دین است و حتی آن را عین [[ایمان]] می‌انگارند و بر آنند که امامت تا ابد ادامه دارد و جهان هستی بدون [[وجود امام]] لحظه‌ای دوام ندارد و اگر فرضاً [[امام]] از دست رود، بی‌درنگ همه عالم نابود می‌شود<ref>قاضی نعمان‌، دعائم الاسلام‌، به کوشش [[آصف بن علی اصغر فیضی‌]]، ص۲؛ تامر، عارف‌، الامامه فی الاسلام‌،ص: ۶۵ -۶۶.</ref>. از این‌رو، یکی از اصول اعتقادی اسماعیلیه این است که بعد از وفات [[پیامبر|پیامبر اکرم‌]]{{صل}}، [[امام علی]]{{ع}} به امر الهی و با نص [[پیامبر]]{{صل}} در زمان حیاتش به عنوان [[امام]] برگزیده شد و امامت باید به صورت موروثی در نسل [[امام علی|علی‌]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه‌]]{{ع}} ادامه یابد و [[جانشینی امام]] لاحق مبتنی بر [[نص]] [[امام]] سابق است<ref>نک: قاضی نعمان‌، شرح الاخبار، به کوشش محمد حسینی جلالی‌، ج۱، ۸۹ بب.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.
*تاریخ اندیشه و فعالیت‌های دینی و سیاسی [[غلات شیعه‌|غُلات شیعه]] چنانکه باید هنوز مورد مطالعه همه جانبه قرار نگرفته است و از این‌رو، به درستی نمی‌توان تاریخ دقیق [[ظهور]] اندیشه‌های آنان را به دست داد. درباره موضوع امامت‌، پیش از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که [[اندیشه]] [[غلات شیعه‌|غُلات شیعه]] در [[ارتباط]] مستقیم با موضوع امامت قرار دارد و از این رو، بررسی تاریخ شکل‌گیری و اندیشه‌های دینی و سیاسی غلات‌، در حقیقت بررسی موضوع امامت در میان ایشان است‌، با این‌همه‌، نباید از یاد برد که [[غلات شیعه‌|غُلات شیعه]] گرچه در بستر اختلافات دینی - سیاسی در قرن اول هجری به صحنه آمدند، ولی در طول زمان و در طی تحول در اندیشه‌های خود و تحت تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی و محیطی‌، دگرگونیهای فکری فراوانی را [[شاهد]] بودند که عمده‌ترین آن تحول [[اندیشه]] امامت محوری در میان آنان به منظومه‌ای فکری و کلامی‌از نوع ویژه خود بود. در این منظومه دینی درباره اساسی‌ترین محور [[اندیشه]] [[اسلامی]]، یعنی [[توحید]]، سخن بسیار رفته بود و با توجه به هندسه معرفت دینی آنان و جایگاه [[توحید]] و [[ارتباط]] آن با [[اندیشه]] امامت‌، طبعاً درباره مسائل دیگر الهیات از جمله [[وحی]] و [[نبوت]] و [[ارتباط]] انسان با [[خدا]]، و نیز اندیشه [[معاد]] و روز واپسین مواضعی اتخاذ شده بود<ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.
*تاریخ اندیشه و فعالیت‌های دینی و سیاسی [[غلات شیعه‌|غُلات شیعه]] چنان‌که باید هنوز مورد مطالعه همه‌جانبه قرار نگرفته است و از این‌رو، به درستی نمی‌توان تاریخ دقیق [[ظهور]] اندیشه‌های آنان را به دست داد. درباره موضوع امامت‌، پیش از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که [[اندیشه]] [[غلات شیعه‌|غُلات شیعه]] در [[ارتباط]] مستقیم با موضوع امامت قرار دارد و از این رو، بررسی تاریخ شکل‌گیری و اندیشه‌های دینی و سیاسی غلات‌، در حقیقت بررسی موضوع امامت در میان ایشان است‌، با این‌همه‌، نباید از یاد برد که [[غلات شیعه‌|غُلات شیعه]] گرچه در بستر اختلافات دینی - سیاسی در قرن اول هجری به صحنه آمدند، ولی در طول زمان و در طی تحول در اندیشه‌های خود و تحت تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی و محیطی‌، دگرگونی‌های فکری فراوانی را [[شاهد]] بودند که عمده‌ترین آن تحول [[اندیشه]] امامت محوری در میان آنان به منظومه‌ای فکری و کلامی از نوع ویژه خود بود. در این منظومه دینی درباره اساسی‌ترین محور [[اندیشه]] [[اسلامی]]، یعنی [[توحید]]، سخن بسیار رفته بود و با توجه به هندسه معرفت دینی آنان و جایگاه [[توحید]] و [[ارتباط]] آن با [[اندیشه]] امامت‌، طبعاً درباره مسائل دیگر الهیات از جمله [[وحی]] و [[نبوت]] و [[ارتباط]] انسان با [[خدا]]، و نیز اندیشه [[معاد]] و روز واپسین مواضعی اتخاذ شده بود<ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.
*پیش از بررسی تاریخ تحول [[اندیشه سیاسی]] [[اهل سنت]] <ref>که در اینجا مقصود از آنان همه گروههای غیر [[شیعه]] و [[محکمه]] است‌.</ref>باید به این نکته توجه داشت که امامت در نظر [[اهل سنت]] بر شالوده تجربه تاریخی [[امت اسلامی ]] پس از [[پیامبر|حضرت رسول]]{{صل}} [[استوار]] است و از این‌رو، توجه به [[سیر]] تحولات نهاد [[خلافت]] در [[اسلام]] می‌تواند به ارزیابی دقیق‌تری از موضوع امامت در میان [[اهل سنت]] رهنمون گردد. [[معتزله‌]]، [[مرجئه]] و حتی عالمان [[اشعری]] و گاه [[حنبلی]] [[مذهب]] نسبت به این تجربه موضع خود را بیان کرده‌اند و هر یک فراخور [[منظومه دینی]] و [[منظومه فکری‌|فکری]] خود نسبت به این تجربه ابراز نظر نموده‌اند. مهم‌ترین نکته در این باره منظر این گروهها نسبت به عصر نخستین [[خلافت‌]]، یعنی عصر [[خلفای راشدین]] و گذار از آن به [[دوره اموی]] است‌؛ به ویژه اینکه برای گروههای غیر [[معتزلی]] [[اهل سنت]] که نسبت به «[[سنت‌]]» [[جماعت]] حساسیت دارند، این عصر به عنوان الگوی همیشگی «[[جماعت‌]]»، و به عبارت دیگر [[سلف صالح]] «[[امت‌]]» تلقی می‌شود. به هر حال‌، از آنجا که [[خلافت‌]]، صورت تاریخی [[اندیشه]] امامت در اسلام است‌، باید مفهوم امامت را در راستای [[ظهور]] تاریخی آن در [[خلافت]] جست‌وجو کرد؛ اما از سویی دیگر باید دانست که امامت در [[اسلام]] [[سنی]] مفهومی عام‌تر از [[خلافت]] است و در مقام نظر می‌تواند خارج از چارچوب مفهومی تاریخی خلافت تحقق پیدا کند؛ گرچه [[خلافت]] همیشه از سوی [[اهل سنت]] به عنوان نهاد مشروع امامت معرفی شده است‌<ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.
*پیش از بررسی تاریخ تحول [[اندیشه سیاسی]] [[اهل سنت]] <ref>که در اینجا مقصود از آنان همه گروه‌های غیر [[شیعه]] و [[محکمه]] است‌.</ref>باید به این نکته توجه داشت که امامت در نظر [[اهل سنت]] بر شالوده تجربه تاریخی [[امت اسلامی ]] پس از [[پیامبر|حضرت رسول]]{{صل}} [[استوار]] است و از این‌رو، توجه به [[سیر]] تحولات نهاد [[خلافت]] در [[اسلام]] می‌تواند به ارزیابی دقیق‌تری از موضوع امامت در میان [[اهل سنت]] رهنمون گردد. [[معتزله‌]]، [[مرجئه]] و حتی عالمان [[اشعری]] و گاه [[حنبلی]] [[مذهب]] نسبت به این تجربه موضع خود را بیان کرده‌اند و هر یک فراخور [[منظومه دینی]] و [[منظومه فکری‌|فکری]] خود نسبت به این تجربه ابراز نظر نموده‌اند. مهم‌ترین نکته در این باره منظر این گروه‌ها نسبت به عصر نخستین [[خلافت‌]]، یعنی عصر [[خلفای راشدین]] و گذار از آن به [[دوره اموی]] است‌؛ به ویژه اینکه برای گروه‌های غیر [[معتزلی]] [[اهل سنت]] که نسبت به «[[سنت‌]]» [[جماعت]] حساسیت دارند، این عصر به عنوان الگوی همیشگی «[[جماعت‌]]»، و به عبارت دیگر [[سلف صالح]] «[[امت‌]]» تلقی می‌شود. به هر حال‌، از آنجا که [[خلافت‌]]، صورت تاریخی [[اندیشه]] امامت در اسلام است‌، باید مفهوم امامت را در راستای [[ظهور]] تاریخی آن در [[خلافت]] جست‌وجو کرد؛ اما از سویی دیگر باید دانست که امامت در [[اسلام]] [[سنی]] مفهومی عام‌تر از [[خلافت]] است و در مقام نظر می‌تواند خارج از چارچوب مفهومی تاریخی خلافت تحقق پیدا کند؛ گرچه [[خلافت]] همیشه از سوی [[اهل سنت]] به عنوان نهاد مشروع امامت معرفی شده است‌<ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.
* [[امامت]] نزد گروه‌های گوناگون [[خوارج]] ([[اهل تحکیم‌]])، از نظر مفهومی‌، کاملاً پیوسته با [[حکومت]] بوده‌، اما آنچه امامت [[خوارج]] ([[محکمه‌|مُحَکِّمه‌]]) را از [[اهل سنت]] متمایز می‌ساخته‌، نوع آرمانهایی بوده است که هر یک در سایه امامت دنبال می‌کرده‌اند. در صحنه تاریخ نیز همین اختلاف در [[آرمان‌ها]] موجب شده است تا [[محکمه]] از همان [[عصر خلفای نخستین‌]]، راه خود را از [[عامه مسلمانان]] جدا سازند و در صدد برآیند تا امامتی کوچک‌، متناسب با آرمانهای خویش بنیان گذارند. [[تصور]] موجود در میان گروهی از [[صحابه]] در عصر دو [[خلیفه]] نخست‌، مبنی بر اینکه بر ایشان لازم است تا با حساسیت‌، عملکرد [[امام]] در [[جامعه اسلامی]] را پی‌گیری کنند و در صورت [[مشاهده]] تخلفی از جانب او، واکنشی مناسب از خود نشان دهند، مبنای آرمان [[امامت]] در میان [[محکمه]] است‌. به عنوان نمونه‌، در خطبه‌ای از [[خلیفه]] [[عمر]] چنین آمده است که در صورت [[وفا]] نکردن [[امام]] [[مسلمانان]] به وظایف و تخطی از [[حدود شریعت‌]]، بر [[مؤمنان]] واجب می‌گردد که او را از امامت [[خلع]] کنند <ref>مثلاً نک: ابن‌شبه‌، عمر، تاریخ المدینة، به کوشش فهیم محمد شلتوت‌، ج۲، ۶۷۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.
* [[امامت]] نزد گروه‌های گوناگون [[خوارج]] ([[اهل تحکیم‌]])، از نظر مفهومی‌، کاملاً پیوسته با [[حکومت]] بوده‌، اما آنچه امامت [[خوارج]] ([[محکمه‌|مُحَکِّمه‌]]) را از [[اهل سنت]] متمایز می‌ساخته‌، نوع آرمانهایی بوده است که هر یک در سایه امامت دنبال می‌کرده‌اند. در صحنه تاریخ نیز همین اختلاف در [[آرمان‌ها]] موجب شده است تا [[محکمه]] از همان [[عصر خلفای نخستین‌]]، راه خود را از [[عامه مسلمانان]] جدا سازند و در صدد برآیند تا امامتی کوچک‌، متناسب با آرمان‌های خویش بنیان گذارند. [[تصور]] موجود در میان گروهی از [[صحابه]] در عصر دو [[خلیفه]] نخست‌، مبنی بر اینکه بر ایشان لازم است تا با حساسیت‌، عملکرد [[امام]] در [[جامعه اسلامی]] را پی‌گیری کنند و در صورت [[مشاهده]] تخلفی از جانب او، واکنشی مناسب از خود نشان دهند، مبنای آرمان [[امامت]] در میان [[محکمه]] است‌. به عنوان نمونه‌، در خطبه‌ای از [[خلیفه]] [[عمر]] چنین آمده است که در صورت [[وفا]] نکردن [[امام]] [[مسلمانان]] به وظایف و تخطی از [[حدود شریعت‌]]، بر [[مؤمنان]] واجب می‌گردد که او را از امامت [[خلع]] کنند<ref>مثلاً نک: ابن‌شبه‌، عمر، تاریخ المدینة، به کوشش فهیم محمد شلتوت‌، ج۲، ۶۷۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.


==رابطه [[امامت]] و [[دموکراسی]]==
==رابطه [[امامت]] و [[دموکراسی]]==
۲٬۱۱۸

ویرایش