امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
*با دقت و نظر اجمالی به تعریف مزبور میتوان به [[جامعیت]] و تمامیت آن [[اذعان]] نمود، چه آنکه در این تعریف [[مقید]] نمودن [[ریاست]] به "[[ریاست]] [[دینی]]" کاشف این معناست که [[امامت]]، منصبی است [[الهی]]، نه [[مقام]] و منصبی [[اجتماعی]] که [[مردم]] در [[انتخاب]] آن نقش داشته باشند. و این نکته مهم و برجستهای است که [[علمای شیعه]] به آن اهتمام داشته و ادلهای بر [[اثبات]] آن اقامه کردهاند. و اصولاً همین نقطه محلّ [[اختلاف]] [[شیعه]] و [[اهل]] [[سنّت]] است<ref>محمدحسین مختاری مازندرانی، امامت و رهبری، ص۳۱ و ۳۲.</ref>. | *با دقت و نظر اجمالی به تعریف مزبور میتوان به [[جامعیت]] و تمامیت آن [[اذعان]] نمود، چه آنکه در این تعریف [[مقید]] نمودن [[ریاست]] به "[[ریاست]] [[دینی]]" کاشف این معناست که [[امامت]]، منصبی است [[الهی]]، نه [[مقام]] و منصبی [[اجتماعی]] که [[مردم]] در [[انتخاب]] آن نقش داشته باشند. و این نکته مهم و برجستهای است که [[علمای شیعه]] به آن اهتمام داشته و ادلهای بر [[اثبات]] آن اقامه کردهاند. و اصولاً همین نقطه محلّ [[اختلاف]] [[شیعه]] و [[اهل]] [[سنّت]] است<ref>محمدحسین مختاری مازندرانی، امامت و رهبری، ص۳۱ و ۳۲.</ref>. | ||
*همچنین برخلاف نظریه اکثر علمای [[اهل سنت]] که [[امامت]] و [[خلافت]] را مرادف دانسته و گفتهاند [[خلافت]] و [[امامت]] یک معنا دارد<ref>جعفر سبحانی، رهبری امت، ص۱۴.</ref>، هر گاه یکی از آنها صادق باشد دیگری نیز صادق خواهد بود. [[عالمان]] [[شیعی]] این مطلب را رد کرده و گفتهاند که در تحقق معنای [[امامت]]، [[پیشوایی]] شرط است. [[امام]] باید به آنچه میگوید عمل کند و قولاً و عملاً [[مردم]] را [[رهبری]] کند. اما در تحقق معنای لغوی [[خلافت]] همین اندازه کافی است که شخص [[خلیفه]] برای [[جانشینی]] از [[پیغمبر]] [[تعیین]] شده باشد و در غیاب او کارهایش را انجام دهد. پس، این دو معنا مرادف نیستند، هر چند ممکن است در یک شخص جمع شوند<ref>ابراهیم امینی، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۹.</ref>. | *همچنین برخلاف نظریه اکثر علمای [[اهل سنت]] که [[امامت]] و [[خلافت]] را مرادف دانسته و گفتهاند [[خلافت]] و [[امامت]] یک معنا دارد<ref>جعفر سبحانی، رهبری امت، ص۱۴.</ref>، هر گاه یکی از آنها صادق باشد دیگری نیز صادق خواهد بود. [[عالمان]] [[شیعی]] این مطلب را رد کرده و گفتهاند که در تحقق معنای [[امامت]]، [[پیشوایی]] شرط است. [[امام]] باید به آنچه میگوید عمل کند و قولاً و عملاً [[مردم]] را [[رهبری]] کند. اما در تحقق معنای لغوی [[خلافت]] همین اندازه کافی است که شخص [[خلیفه]] برای [[جانشینی]] از [[پیغمبر]] [[تعیین]] شده باشد و در غیاب او کارهایش را انجام دهد. پس، این دو معنا مرادف نیستند، هر چند ممکن است در یک شخص جمع شوند<ref>ابراهیم امینی، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۹.</ref>. | ||
*در نتیجه میتوان [[اذعان]] داشت که اگر [[امام]] بهطور مطلق بر کسی گفته شد و قرینهای وجود نداشت که موضوع امامتش را محدود کند باید گفت [[پیشوا]] و [[رهبر]] کلی است و در کلّیه [[امور معنوی]] و [[مادّی]] [[پیشوایی]] دارد. همانطوری که [[امام رضا]]{{ع}} در [[تعریف امامت]] میفرماید: "[[مقام امامت]] بزرگتر و عالیتر و دقیقتر از آن است که [[عقول]] [[مردم]] بدان برسد، یا به واسطه آرای خودشان بتوانند آن را [[درک]] کنند یا امامی را [[اختیار]] نمایند... [[امامت]] یعنی نگهداری [[دین]] و [[حفظ نظام]] [[مسلمانان]]"<ref>کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref><ref>[[هادی اکبری ملکآبادی| اکبری | *در نتیجه میتوان [[اذعان]] داشت که اگر [[امام]] بهطور مطلق بر کسی گفته شد و قرینهای وجود نداشت که موضوع امامتش را محدود کند باید گفت [[پیشوا]] و [[رهبر]] کلی است و در کلّیه [[امور معنوی]] و [[مادّی]] [[پیشوایی]] دارد. همانطوری که [[امام رضا]]{{ع}} در [[تعریف امامت]] میفرماید: "[[مقام امامت]] بزرگتر و عالیتر و دقیقتر از آن است که [[عقول]] [[مردم]] بدان برسد، یا به واسطه آرای خودشان بتوانند آن را [[درک]] کنند یا امامی را [[اختیار]] نمایند... [[امامت]] یعنی نگهداری [[دین]] و [[حفظ نظام]] [[مسلمانان]]"<ref>کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref><ref>[[هادی اکبری ملکآبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۶۰-۶۵.</ref>. | ||
==[[تجلی]] [[توحید]] در [[نظام امامت]]== | ==[[تجلی]] [[توحید]] در [[نظام امامت]]== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
*بنابراین، [[ولایت]] [[حقیقی]]، اوّلاً و بالذّات از آنِ خداست و [[ولایت]] و [[حکومت]] و مالکیتی که به [[اذن خدا]] برای بعضی از بندگانش اعتبار میشود، اعتباری و قراردادی بوده و [[حقیقی]] نیست<ref>عبدالله جوادی آملی، شمیم ولایت، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref>. لذا به [[عزل]] و اسباب دیگر، قابل [[زوال]] و انتقال است. این [[ولایت]] از نوع [[ولایت]] و [[حکومت]] الهیه نیست، چون [[حکومت]] و [[ولایت]] [[خدا]] [[حقیقی]] و خودبهخود و دائم و [[ابدی]] است و مقتضای [[ارتباط]] و تعلق مخلوق به [[خالق]]، [[حکومت]] و [[ولایت]] و [[مالکیت]] [[حقیقی]] [[خالق]] است. مخلوق، هویتش مملوکیت و [[نیازمندی]] و [[فرمانپذیری]] و عنایتخواهی است، نه مملوکیت [[بنده]] و تحت [[ولایت]] [[خدا]] بودن او قابل [[سلب]] شدن است، چون ذات او، هویتش و واقعیتش همین است؛ و نه [[مالکیت]] و [[حکومت]] و [[ولایت]] [[خدا]] بر بندگانش قابل [[سلب]] و اعطا و انتزاع است<ref>لطفالله صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج۱، ص۹۸.</ref>. | *بنابراین، [[ولایت]] [[حقیقی]]، اوّلاً و بالذّات از آنِ خداست و [[ولایت]] و [[حکومت]] و مالکیتی که به [[اذن خدا]] برای بعضی از بندگانش اعتبار میشود، اعتباری و قراردادی بوده و [[حقیقی]] نیست<ref>عبدالله جوادی آملی، شمیم ولایت، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref>. لذا به [[عزل]] و اسباب دیگر، قابل [[زوال]] و انتقال است. این [[ولایت]] از نوع [[ولایت]] و [[حکومت]] الهیه نیست، چون [[حکومت]] و [[ولایت]] [[خدا]] [[حقیقی]] و خودبهخود و دائم و [[ابدی]] است و مقتضای [[ارتباط]] و تعلق مخلوق به [[خالق]]، [[حکومت]] و [[ولایت]] و [[مالکیت]] [[حقیقی]] [[خالق]] است. مخلوق، هویتش مملوکیت و [[نیازمندی]] و [[فرمانپذیری]] و عنایتخواهی است، نه مملوکیت [[بنده]] و تحت [[ولایت]] [[خدا]] بودن او قابل [[سلب]] شدن است، چون ذات او، هویتش و واقعیتش همین است؛ و نه [[مالکیت]] و [[حکومت]] و [[ولایت]] [[خدا]] بر بندگانش قابل [[سلب]] و اعطا و انتزاع است<ref>لطفالله صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج۱، ص۹۸.</ref>. | ||
*و خلاصه اینکه [[تصرف در امور]] [[عامه]] و رتق و فتق امور و حلّ و فصل [[کارها]] و اِعمال [[ولایت]] بر خلقالله، اگرچه یک نفر هم باشد، [[تصرف]] در [[سلطنت الهی]] و [[مُلک]] خدایی است که باید به اِذن [[خدا]] باشد؛ چنانکه برحسب [[آیات قرآن کریم]]<ref>مانند آیات ولایت، اولوالامر و تطهیر.</ref> و [[احادیث متواتر]]<ref>برای نمونه ر.ک: اصول کافی، کتاب الحجه، ج۱.</ref> که از طریق [[شیعه]] و [[سنّی]] [[روایت]] شده است، در [[امت]] این برنامه انجام شده و [[حضرت رسول]]{{صل}} [[نظام امامت]] را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کرده و "اولوالامری" که تا [[روز قیامت]] عهدهدار این منصباند و [[دوازده]] نفرند، به [[امت]] معرفی شدهاند<ref>لطفالله صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج۱، ص۱۰۱.</ref>. | *و خلاصه اینکه [[تصرف در امور]] [[عامه]] و رتق و فتق امور و حلّ و فصل [[کارها]] و اِعمال [[ولایت]] بر خلقالله، اگرچه یک نفر هم باشد، [[تصرف]] در [[سلطنت الهی]] و [[مُلک]] خدایی است که باید به اِذن [[خدا]] باشد؛ چنانکه برحسب [[آیات قرآن کریم]]<ref>مانند آیات ولایت، اولوالامر و تطهیر.</ref> و [[احادیث متواتر]]<ref>برای نمونه ر.ک: اصول کافی، کتاب الحجه، ج۱.</ref> که از طریق [[شیعه]] و [[سنّی]] [[روایت]] شده است، در [[امت]] این برنامه انجام شده و [[حضرت رسول]]{{صل}} [[نظام امامت]] را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کرده و "اولوالامری" که تا [[روز قیامت]] عهدهدار این منصباند و [[دوازده]] نفرند، به [[امت]] معرفی شدهاند<ref>لطفالله صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج۱، ص۱۰۱.</ref>. | ||
*از بیانات پیشین میتوان نتیجه گرفت که رابطه بین [[شناخت امام]] و [[یگانگی خداوند]] [[متعال]] رابطهای دو طرفه است، زیرا از طرفی باید [[توحید خداوند]] و [[حاکمیت]] مطلق باریتعالی را پذیرفت و از طرفی نیز باید [[ایمان]] که [[معرفت خداوند]] فقط در پرتو [[شناخت]] و [[پیروی]] از [[ائمه اطهار]]{{عم}} امکانپذیر است. در لسان [[روایات]] این مطلب به صراحت مطرح شده است؛ چنانکه [[ابوحمزه]] میگوید: [[امام باقر]]{{ع}} به من فرمود: "[[خدا]] را یقیناً کسی پرستد که او را بشناسد و کسی که به [[خدا]] [[معرفت]] پیدا نکند او را گمراهانه میپرستد". عرض کردم: فدایت شَوم؛ [[معرفت خدا]] چیست؟ فرمود: "[[باور]] داشتن [[خدای متعال]] و [[باور]] داشتن [[پیغمبر]]{{صل}} و [[دوست داشتن علی]] و [[پیروی]] از او و [[ائمه اطهار]]{{عم}} و [[بیزاری جستن]] به [[خدای سبحان]] از [[دشمن]] آنان. این چنین شناخته میشود [[خدای عزوجل]]"<ref>کلینی، اصول کافی، کتاب الحجه، بابُ معرفة الإمام و الرَّد إلیه.</ref><ref>[[هادی اکبری ملکآبادی| اکبری | *از بیانات پیشین میتوان نتیجه گرفت که رابطه بین [[شناخت امام]] و [[یگانگی خداوند]] [[متعال]] رابطهای دو طرفه است، زیرا از طرفی باید [[توحید خداوند]] و [[حاکمیت]] مطلق باریتعالی را پذیرفت و از طرفی نیز باید [[ایمان]] که [[معرفت خداوند]] فقط در پرتو [[شناخت]] و [[پیروی]] از [[ائمه اطهار]]{{عم}} امکانپذیر است. در لسان [[روایات]] این مطلب به صراحت مطرح شده است؛ چنانکه [[ابوحمزه]] میگوید: [[امام باقر]]{{ع}} به من فرمود: "[[خدا]] را یقیناً کسی پرستد که او را بشناسد و کسی که به [[خدا]] [[معرفت]] پیدا نکند او را گمراهانه میپرستد". عرض کردم: فدایت شَوم؛ [[معرفت خدا]] چیست؟ فرمود: "[[باور]] داشتن [[خدای متعال]] و [[باور]] داشتن [[پیغمبر]]{{صل}} و [[دوست داشتن علی]] و [[پیروی]] از او و [[ائمه اطهار]]{{عم}} و [[بیزاری جستن]] به [[خدای سبحان]] از [[دشمن]] آنان. این چنین شناخته میشود [[خدای عزوجل]]"<ref>کلینی، اصول کافی، کتاب الحجه، بابُ معرفة الإمام و الرَّد إلیه.</ref><ref>[[هادی اکبری ملکآبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۶۵-۶۸.</ref>. | ||
==مباحث [[امامت]]== | ==مباحث [[امامت]]== |