|
|
خط ۱۲: |
خط ۱۲: |
| *در کتاب "منتخب البصائر" از دو زن به نام "احبشیه" و "وتیره" نام برده شده است که از اصحاب و یاوران [[امام مهدی|حضرت قائم]] {{ع}} شمرده شدهاند<ref>بیان الائمّه، ج ۳، ص ۳۳۸ (به نقل از چشماندازى به حکومت مهدى، طبسى، ص ۶۹). </ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۲.</ref>. | | *در کتاب "منتخب البصائر" از دو زن به نام "احبشیه" و "وتیره" نام برده شده است که از اصحاب و یاوران [[امام مهدی|حضرت قائم]] {{ع}} شمرده شدهاند<ref>بیان الائمّه، ج ۳، ص ۳۳۸ (به نقل از چشماندازى به حکومت مهدى، طبسى، ص ۶۹). </ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۲.</ref>. |
| *زبیده یکی از زنانی است که طبق روایتی از [[امام صادق]] {{ع}}، جزو [[یاران]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} خواهد بود. وی [[همسر]] [[هارون الرشید]] و از [[شیعیان]] بوده است. هنگامی که [[هارون]] از [[عقیده]] او [[آگاه]] شد، [[سوگند]] یاد کرد که او را طلاق دهد، او به انجام [[کارهای نیک]] معروف بود. در زمانی که یک مشک [[آب]] در شهر [[مکه]] یک [[دینار]] طلا [[ارزش]] داشت، او [[حجاج]] و شاید همه [[مردم]] [[مکه]] را سیراب کرد. او با کندن کوهها و احداث تونلها، اب را از خارج [[حرم]] -از فاصله ده میلی- به [[حرم]] آورد. [[زبیده]] صد کنیز داشت که همگی حافظ [[قرآن]] بودند و هرکدام موظف بودند که یکدهم [[قرآن]] را بخوانند؛ به گونهای که از منزل مسکونی او صدای [[قرائت قرآن]]، همانند زنبورهای عسل بلند بود<ref>تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۷۵.</ref>. | | *زبیده یکی از زنانی است که طبق روایتی از [[امام صادق]] {{ع}}، جزو [[یاران]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} خواهد بود. وی [[همسر]] [[هارون الرشید]] و از [[شیعیان]] بوده است. هنگامی که [[هارون]] از [[عقیده]] او [[آگاه]] شد، [[سوگند]] یاد کرد که او را طلاق دهد، او به انجام [[کارهای نیک]] معروف بود. در زمانی که یک مشک [[آب]] در شهر [[مکه]] یک [[دینار]] طلا [[ارزش]] داشت، او [[حجاج]] و شاید همه [[مردم]] [[مکه]] را سیراب کرد. او با کندن کوهها و احداث تونلها، اب را از خارج [[حرم]] -از فاصله ده میلی- به [[حرم]] آورد. [[زبیده]] صد کنیز داشت که همگی حافظ [[قرآن]] بودند و هرکدام موظف بودند که یکدهم [[قرآن]] را بخوانند؛ به گونهای که از منزل مسکونی او صدای [[قرائت قرآن]]، همانند زنبورهای عسل بلند بود<ref>تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۷۵.</ref>. |
| * [[سمیه]] یکی از زنانی است که طبق [[روایت]] [[امام صادق]] {{ع}} جزو [[یاران]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} خواهد بود. [[مادر]] [[عمار یاسر]] بود. او هفتمین نفری بود که به [[اسلام]] گروید و به همین سبب بدترین شکنجهها را بر او روا داشتند. گاهی که گذر [[پیامبر]] {{صل}} به [[عمّار]] و [[پدر]] و مادرش میافتاد و میدید که آنان در گرمای سوزان [[مکه]] روی زمینهای داغ در حال [[شکنجه]] هستند، میفرمود: ای [[خاندان]] یاسر! [[صبر]] کنید؛ بدانید که وعدهگاه شما [[بهشت]] است. سرانجام [[سمیه]] با نیزه دژخیمی خونخوار چون ابو [[جهل]]، به [[شهادت]] رسید و او نخستین [[زن]] [[شهید]] در [[اسلام]] است<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۸۱.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۰۹.</ref>.
| |
| *یکی از زنانی است که [[امام صادق]] {{ع}} در [[روایت]] [[مفضل بن عمر]]، از آن بهعنوان همراه [[حضرت قائم]] {{ع}} نام میبرد. در [[دولت مهدی]] {{ع}} سیزده [[زن]] برای معالجه زخمیان، زنده گشته، به [[دنیا]] بازمیگردند که یکی از آنان صیانه است که [[همسر]] حزقیل و آرایشگر دختر [[فرعون]] بوده است و شوهرش حزقیل، پسرعموی [[فرعون]] و گنجینهدار وی بوده است. به گفته او، حزقیل، [[مؤمن]] [[خاندان]] [[فرعون]] است و به [[پیامبر]] زمانش -[[حضرت موسی]] {{ع}}- [[ایمان]] آورد<ref>ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۱۵۳؛ خصائص فاطمیه، ص ۳۴۳.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "در شب [[معراج]]، در سیر میان [[مکه]] و [[مسجد الاقصی]]، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییدهام. از [[جبرئیل]] پرسیدم که این بوی خوش چیست؟ گفت: ای [[رسول خدا]]! [[همسر]] حزقیل به [[حضرت]] [[موسی بن عمران]] [[ایمان]] آورده بود و [[ایمان]] خود را [[پنهان]] میکرد. عمل او آرایشگری در حرمسرای [[فرعون]] بود. روزی مشغول آرایش دختر [[فرعون]] بود که ناگهان شانه از دست او افتاد و بیاختیار گفت: "بسم [[الله]]" دختر [[فرعون]] گفت: آیا [[پدر]] مرا [[ستایش]] میکنی؟ گفت: نه؛ بلکه آنکسی را [[ستایش]] میکنم که [[پدر]] تو را آفریده است و او را از بین خواهد برد. دختر [[فرعون]] شتابان نزد [[پدر]] رفت و گفت: صیانه به [[موسی]] [[ایمان]] دارد. [[فرعون]] او را احضار کرد و به او گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ صیانه گفت: هرگز، من از خدای حقیقی دست نمیکشم و تو را [[پرستش]] نمیکنم. [[فرعون]] [[دستور]] داد، تنور مسی را برافروختند و چون آن تنور سرخ شد، همه بچههای آن [[زن]] را در حضور او در [[آتش]] انداختند. زمانی که خواستند بچه شیرخوارش را که در بغل داشت، بگیرند و در [[آتش]] بیندازند، صیانه منقلب شد و خواست که با زبان، از [[دین]] اظهار [[برائت]] کند که ناگاه به امر [[خدا]]، آن کودک به سخن آمد و گفت: "[[مادر]]! [[صبر]] کن تو راه [[حق]] را میپیمایی". [[فرعونیان]] آن [[زن]] و بچه شیرخوارش را نیز در [[آتش]] افکندند و سوزاندند و خاکسترشان را در این [[زمین]] ریختند و تا [[روز قیامت]] این بوی خوش، از این سرزمین استشمام میشود<ref>منهاج الدموع، ص ۹۳.</ref>. صیانه از زنانی است که زنده میشود و به [[دنیا]] باز میگردد و در رکاب [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[انجام وظیفه]] میکند<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۶۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==سمیه در فرهنگنامه آخرالزمان== | | ==سمیه در فرهنگنامه آخرالزمان== |