پرش به محتوا

سنت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶٬۰۴۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
خط ۲۶: خط ۲۶:
*در [[قرآن کریم]] از موضوعات گوناگون مرتبط با [[سنت]]، از جمله منبع و منشأ [[سنت]]، [[حجیت سنت]]، کارکرد و نقش [[سنت]]، [[لزوم]] [[پیروی]] از [[سنت]] و [[پرهیز]] از [[مخالفت]] با آن سخن به میان آمده است<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[سنت (مقاله)|سنت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۵.</ref>.
*در [[قرآن کریم]] از موضوعات گوناگون مرتبط با [[سنت]]، از جمله منبع و منشأ [[سنت]]، [[حجیت سنت]]، کارکرد و نقش [[سنت]]، [[لزوم]] [[پیروی]] از [[سنت]] و [[پرهیز]] از [[مخالفت]] با آن سخن به میان آمده است<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[سنت (مقاله)|سنت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۵.</ref>.


==منشا و منبع [[سنت]]==
==منشأ و منبع [[سنت]]==
*[[سنت]] به معنای قول، فعل و تقریر [[معصوم]]، اعم از [[پیامبر]] یا [[امامان]] [[اهل‌بیت]]{{ع}}، نشئت گرفته از [[وحی]] و [[تعالیم]] [[الهی]] است<ref>التبیان، ج۵، ص۳۵۱؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۵۴؛ بحوث فی الفقه المعاصر، ج۴، ص۴۹-۵۰.</ref>. [[قرآن کریم]] [[سخنان پیامبر اکرم]] را برگرفته از [[وحی]] دانسته است. {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. نطق [[پیامبر]]{{صل}} در [[آیه]]، افزون بر [[قرآن]]، شامل [[سنت]] آن [[حضرت]] نیز می‌شود<ref>المحیط الاعظم، ج۱، ص۳۷۳؛ التفسیر الحدیث، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>. در آیاتی دیگر نیز از [[نزول]] کتاب و [[حکمت]] و علومی بر آن [[حضرت]] یاد شده است که [[پیامبر]]{{صل}} از آنها [[آگاهی]] نداشت: {{متن قرآن| وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref>«خداوند کتاب و فرزانگی  بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست»؛ سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>. به نظر بسیاری از [[مفسران]]، مراد از {{متن قرآن|الْكِتَابَ}} در [[آیه]]، [[قرآن]] و مقصود از {{متن قرآن|وَالْحِكْمَةَ}}، [[سنت]]<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۱۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۲۸۹.</ref> و مراد از {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} علومی است که با [[الهام]] بر [[قلب]] آن [[حضرت]] [[القا]] می‌شود.<ref>المیزان، ج۵، ص۸۰؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۷۹.</ref> [[روایات]] منقول از [[پیامبر]]{{صل}} که سخنان آن [[حضرت]] را موافق با [[قرآن]] شمرده<ref>الکافی، ج۱، ص۶۹؛ معانی الاخبار، ص۳۹۰.</ref> و در صورت عدم موافقت، بر رد آنها تأکید کرده است<ref>تهذیب، ج۷، ص۲۷۵؛ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۶۳-۴۶۴.</ref> نیز از [[وحیانی]] و [[الهی]] بودن [[سنت]] آن [[حضرت]] حکایت دارد.
*[[سنت]] به معنای قول، فعل و تقریر [[معصوم]]، اعم از [[پیامبر]] یا [[امامان]] [[اهل‌بیت]]{{ع}}، نشئت گرفته از [[وحی]] و [[تعالیم]] [[الهی]] است<ref>التبیان، ج۵، ص۳۵۱؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۵۴؛ بحوث فی الفقه المعاصر، ج۴، ص۴۹-۵۰.</ref>. [[قرآن کریم]] [[سخنان پیامبر اکرم]] را برگرفته از [[وحی]] دانسته است. {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. نطق [[پیامبر]]{{صل}} در [[آیه]]، افزون بر [[قرآن]]، شامل [[سنت]] آن [[حضرت]] نیز می‌شود<ref>المحیط الاعظم، ج۱، ص۳۷۳؛ التفسیر الحدیث، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>. در آیاتی دیگر نیز از [[نزول]] کتاب و [[حکمت]] و علومی بر آن [[حضرت]] یاد شده است که [[پیامبر]]{{صل}} از آنها [[آگاهی]] نداشت: {{متن قرآن| وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref>«خداوند کتاب و فرزانگی  بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست»؛ سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>. به نظر بسیاری از [[مفسران]]، مراد از {{متن قرآن|الْكِتَابَ}} در [[آیه]]، [[قرآن]] و مقصود از {{متن قرآن|وَالْحِكْمَةَ}}، [[سنت]]<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۱۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۲۸۹.</ref> و مراد از {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} علومی است که با [[الهام]] بر [[قلب]] آن [[حضرت]] [[القا]] می‌شود.<ref>المیزان، ج۵، ص۸۰؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۷۹.</ref> [[روایات]] منقول از [[پیامبر]]{{صل}} که سخنان آن [[حضرت]] را موافق با [[قرآن]] شمرده<ref>الکافی، ج۱، ص۶۹؛ معانی الاخبار، ص۳۹۰.</ref> و در صورت عدم موافقت، بر رد آنها تأکید کرده است<ref>تهذیب، ج۷، ص۲۷۵؛ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۶۳-۴۶۴.</ref> نیز از [[وحیانی]] و [[الهی]] بودن [[سنت]] آن [[حضرت]] حکایت دارد.
*افزون بر [[سنت پیامبر]]، [[سنت]] منقول از [[امامان معصوم]]{{ع}} نیز برگرفته از [[قرآن]] و سخن [[خداوند]] است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۸۱.</ref>، زیرا بر پایه [[تعالیم اسلامی]]، [[امامت]] [[اهل‌بیت]]{{ع}} تداوم [[رسالت پیامبر]] اکرم است<ref>تفسیر ابوحمزه ثمالی، ص۸۰؛ الدرر النجفیه، ج۳، ص۱۱۲.</ref>، بنابر این [[سنت]] منقول از آنان همانند [[سنت پیامبر]] برگرفته از [[وحی]] و سخن خداست. [[آیات]] و [[روایات]] متعدد این معنا را [[تأیید]] می‌کنند؛ مانند آیاتی که از وجود [[علوم قرآن]] در نزد برخی افراد یاد کرده است: {{متن قرآن| وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>« و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> که براساس [[روایات]]، مراد از {{متن قرآن|مَنْ}} [[اهل بیت]] است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۲۹، ۲۷۵؛ مجمع البیان، ج۶، ص۵۴.</ref> و آیاتی که از به [[ودیعه]] نهاده شدن [[قرآن]] در سینه برخی افراد سخن به میان آورده است: {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ}}<ref>«اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.</ref> که بر پایه روایاتی دیگر، مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ}} [[علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] [[معصوم]] آن [[حضرت]] است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۸۰.</ref>.
*افزون بر [[سنت پیامبر]]، [[سنت]] منقول از [[امامان معصوم]]{{ع}} نیز برگرفته از [[قرآن]] و سخن [[خداوند]] است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۸۱.</ref>، زیرا بر پایه [[تعالیم اسلامی]]، [[امامت]] [[اهل‌بیت]]{{ع}} تداوم [[رسالت پیامبر]] اکرم است<ref>تفسیر ابوحمزه ثمالی، ص۸۰؛ الدرر النجفیه، ج۳، ص۱۱۲.</ref>، بنابر این [[سنت]] منقول از آنان همانند [[سنت پیامبر]] برگرفته از [[وحی]] و سخن خداست. [[آیات]] و [[روایات]] متعدد این معنا را [[تأیید]] می‌کنند؛ مانند آیاتی که از وجود [[علوم قرآن]] در نزد برخی افراد یاد کرده است: {{متن قرآن| وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>« و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> که براساس [[روایات]]، مراد از {{متن قرآن|مَنْ}} [[اهل بیت]] است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۲۹، ۲۷۵؛ مجمع البیان، ج۶، ص۵۴.</ref> و آیاتی که از به [[ودیعه]] نهاده شدن [[قرآن]] در سینه برخی افراد سخن به میان آورده است: {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ}}<ref>«اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.</ref> که بر پایه روایاتی دیگر، مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ}} [[علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] [[معصوم]] آن [[حضرت]] است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۸۰.</ref>.
خط ۳۹: خط ۳۹:
*همچنین در برخی [[روایات]] از [[نزول]] [[فرشتگان الهی]] در [[شب قدر]] بر [[امامان]]<ref>الكافى، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۹؛ حقيقة علم آل محمد، ص۸۱ ، ۸۳ .</ref> و وجود عمودی از [[نور]] میان [[امامان معصوم]] تا [[آسمان]]<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۱۳۲-۱۳۶؛ حقیقة علم آل محمد، ص۸۳.</ref> یاد شده است که از دیگر [[منابع علم]] [[اهل‌بیت]]{{ع}} به شمار رفته است.
*همچنین در برخی [[روایات]] از [[نزول]] [[فرشتگان الهی]] در [[شب قدر]] بر [[امامان]]<ref>الكافى، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۹؛ حقيقة علم آل محمد، ص۸۱ ، ۸۳ .</ref> و وجود عمودی از [[نور]] میان [[امامان معصوم]] تا [[آسمان]]<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۱۳۲-۱۳۶؛ حقیقة علم آل محمد، ص۸۳.</ref> یاد شده است که از دیگر [[منابع علم]] [[اهل‌بیت]]{{ع}} به شمار رفته است.
*در جمع میان [[آیات]] و روایاتی که [[قرآن]] را جامع همه [[معارف دین]] شمرده، با [[ادله]] منابع یاد شده می‌توان گفت که [[قرآن]] جامع همه [[معارف]] و [[احکام]] مورد نیاز [[بشر]] است؛ ولی این [[معارف]] و [[احکام]] در [[قرآن]] بیشتر به صورت کلی آمده‌اند و جزئیات و تفاصیل آنها در دیگر منابع آمده‌اند. مؤید این امر، روایاتی دیگر است که از وجود اصل هر آنچه [[بشر]] در آن [[اختلاف]] دارد در [[قرآن]] سخن گفته و یادآور شده است که [[عقول]] همه [[انسان‌ها]] به این اصول دسترسی ندارند<ref>الکافی، ج۱، ص۶۰؛ تهذیب، ج۹، ص۳۵۷.</ref> و نیز احادیثی که در آنها از عرضه [[سنت]] و [[روایات]] [[معصومان]]{{ع}} بر [[قرآن]] و رد [[روایات]] [[مخالف]] با [[قرآن]]<ref> الکافی، ج۱، ص۶۹؛ تهذیب، ج۷، ص۲۷۵.</ref> یاد شده است<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[سنت (مقاله)|سنت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۵.</ref>.
*در جمع میان [[آیات]] و روایاتی که [[قرآن]] را جامع همه [[معارف دین]] شمرده، با [[ادله]] منابع یاد شده می‌توان گفت که [[قرآن]] جامع همه [[معارف]] و [[احکام]] مورد نیاز [[بشر]] است؛ ولی این [[معارف]] و [[احکام]] در [[قرآن]] بیشتر به صورت کلی آمده‌اند و جزئیات و تفاصیل آنها در دیگر منابع آمده‌اند. مؤید این امر، روایاتی دیگر است که از وجود اصل هر آنچه [[بشر]] در آن [[اختلاف]] دارد در [[قرآن]] سخن گفته و یادآور شده است که [[عقول]] همه [[انسان‌ها]] به این اصول دسترسی ندارند<ref>الکافی، ج۱، ص۶۰؛ تهذیب، ج۹، ص۳۵۷.</ref> و نیز احادیثی که در آنها از عرضه [[سنت]] و [[روایات]] [[معصومان]]{{ع}} بر [[قرآن]] و رد [[روایات]] [[مخالف]] با [[قرآن]]<ref> الکافی، ج۱، ص۶۹؛ تهذیب، ج۷، ص۲۷۵.</ref> یاد شده است<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[سنت (مقاله)|سنت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۵.</ref>.
==[[حجیت]] و اعتبار [[سنت]]==
قول، فعل و تقریر [[معصوم]]{{ع}} [[حجت]] و معتبر است. برخی از [[ادله]] [[حجیت]] [[سنت پیامبر]] عبارت‌اند از:
۱. [[آیات]] ۳ - ۴ [[سوره نجم]] / ۵۳ که [[سخن پیامبر]] را [[وحی الهی]] دانسته‌اند<ref>المستصفی، ص۱۰۳؛ الاصول العامه، ص۱۲۶.</ref>؛ مراد از نطق [[پیامبر]] در این [[آیات]] اعم از [[قرآن]] است<ref>التفسیر الحدیث، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۷۹.</ref> و [[سنت]] آن [[حضرت]] را نیز در بر می‌گیرد<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۸۵؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۵۳؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۱۲.</ref>.
۲. آیاتی که در آنها [[مؤمنان]] به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] [[مأمور]] شده‌اند: «اَطیعُوا اللهَ واَطیعُوا الرَّسولَ»؛ ([[نساء]] / ۴، ۵۹؛ نیز [[مائده]] / ۵، ۹۲؛ [[نور]] / ۲۴، ۵۴ و ۵۶؛ تغابن / ۶۴، ۱۲)<ref>التفسیر الکاشف، ج۲، ص۳۶۲؛ الاصول العامه، ص۱۲۶.</ref>
۳. آیاتی که [[اطاعت از پیامبر]] را [[اطاعت از خداوند]] دانسته‌اند: «مَن یُطِعِ الرَّسولَ فَقَد اَطاعَ اللهَ»؛ ([[نساء]] / ۴، ۸۰)
۴. آیاتی که [[مسلمانان]] را به [[پذیرش]] [[اوامر و نواهی]] آن [[حضرت]] [[فرمان]] داده‌اند: «وما ءاتکُمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ و ما نَهکُم عَنهُ فَانتَهوا»؛ ([[حشر]] / ۵۹، ۷)
۵. آیاتی که داشتن [[اختیار]] [[انتخاب]] و [[نافرمانی]] را در برابر [[حکم]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[مؤمنان]] [[نفی]] کرده‌اند؛ ([[احزاب]] / ۳۳، ۳۶)
۶. آیاتی که در آنها [[مؤمنان]] از [[مخالفت]] با امر [[پیامبر]]{{صل}} برحذر داشته شده‌اند ([[نور]] / ۲۴، ۶۳) و این امر، سبب ورود به [[جهنم]] و [[عذاب الهی]] شمرده شده است؛ ([[نساء]] / ۴، ۱۴)
۷. آیاتی که [[تسلیم]] در برابر [[حکم]] [[پیامبر]] را رکن [[ایمان]] شمرده‌اند<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۸۲.</ref> ([[نساء]] / ۴، ۶۵) افزون بر [[آیات]] یاد شده که بر [[حجیت]] مطلق [[سنت پیامبر]] یا [[سنت]] گفتاری آن [[حضرت]] دلالت دارند، آیه‌ای که [[رسول خدا]] را اسوه‌ای [[نیکو]] برای [[مؤمنان]] معرفی کرده است: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ [[الله]] اُسوَةٌ حَسَنَه» ([[احزاب]] / ۳۳، ۲۱)، آیه‌ای که در آنها [[مؤمنان]] به [[تبعیت]] از [[رسول خدا]] [[مأمور]] شده‌اند ([[آل عمران]] / ۳، ۳۱) و آیه‌ای که [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} را [[الگو]] برای [[مؤمنان]] معرفی کرده است ([[احزاب]] / ۳۳، ۳۷) نیز بر [[حجیت]] [[سیره علمی پیامبر]]{{صل}} و [[وجوب]] یا [[استحباب]] [[تأسی]] به آن [[حضرت]] در این [[اعمال]] دلالت دارند<ref>الذریعه، ج۲، ص۵۷۶؛ الاحکام، آمدی، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶؛ مبادی الوصول، ص۱۶۸.</ref>. افزون بر [[آیات قرآن]]، به [[روایات]]، [[اجماع]] [[مسلمانان]] و [[ادله عقلی]] نیز بر [[حجیت]] [[سنت پیامبر]] استناد شده است<ref> ارشاد الفحول، ص۳۳؛ الاصول العامه، ص۱۲۷.</ref>؛ همچنین به نظر [[فقیهان]] [[شیعه]] قول، فعل و تقریر [[امامان معصوم]]{{ع}} نیز [[حجت]] است<ref>اصول الفقه، ج۳، ص۶۴؛ الاصول العامه، ص۱۴۷.</ref>. [[دلیل]] این امر [[آیه]] ۵۹ [[سوره نساء]] / ۴ است که [[اطاعت از اولی الامر]] را همانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] او [[واجب]] دانسته است: «اَطیعُوا اللهَ واَطیعُوا الرَّسولَ و اُولِی الاَمرِ مِنکُم» <ref> الاصول العامه، ص۱۵۹.</ref>؛ با این بیان که در این [[آیه]]، [[خداوند]] [[مؤمنان]] را به [[اطاعت]] مطلق از [[اولی الامر]] [[فرمان]] داده است و [[فرمان]] به [[اطاعت]] مطلق از آنان، [[دلیل]] بر [[عصمت]] آنان و راه نیافتن [[خطا]] در گفتار و کردارشان است<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ الاصول العامه، ص۱۵۹.</ref>.
طبق [[روایات]] منقول از [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{ع}} مراد از «[[اولی‌الامر]]» در [[آیه]] [[امامان شیعه]]{{ع}} است<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۶۶؛ الکافی، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. [[دلیل]] دیگر، [[آیه تطهیر]] است که [[اهل بیت پیامبر]] را از هرگونه [[آلودگی]] [[پاک]] دانسته است: «اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ و یُطَهِّرَکُم تَطهیرا» ([[احزاب]] / ۳۳، ۳۳)؛ با این [[استدلال]] که در این [[آیه]]، [[اهل بیت]]{{ع}} با [[اراده تکوینی]] [[خدا]] از هرگونه [[آلودگی]] [[باطنی]] و [[نفسانی]] مبرا دانسته شده‌اند و کسانی که از هر گونه [[آلودگی]] مبرا باشند، معصوم‌اند و [[گناه]] و [[خطا]] به گفتار و [[کردار]] ایشان راه ندارد و از این رو، گفتار و [[کردار]] آنان [[حجت]] خواهد بود<ref>الاصول العامه، ص۱۴۹-۱۵۹؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۱۳.</ref>.براساس [[روایات]] منقول از طریق [[شیعه]]<ref>الکافی، ج۱، ص۲۸۷، ۴۲۳.</ref> و بسیاری از [[منابع اهل سنت]]<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰؛ المستدرک، ج۲، ص۴۱۶.</ref>، مراد از [[اهل‌بیت]]{{ع}} در [[آیه]]، [[حضرت علی]] و [[فاطمه]] و ۱۱ [[فرزند]] [[معصوم]] آنان است.
افزون بر این، [[آیه]] ۱۱۹ [[سوره توبه]] / ۹ که در آن [[مؤمنان]] به [[همراهی]] مطلق با [[راستگویان]] [[مأمور]] شده‌اند: «کونوا مَعَ الصّدِقین» بر [[حجیت]] سخنان و کارهای [[اهل بیت]] دلالت دارد، زیرا لازمه [[مأمور]] شدن [[مسلمانان]] به [[همراهی]] بی‌قید و شرط با آنان، [[حجیت]] گفتار و کردارشان است و براساس [[روایات شیعه]] و برخی [[احادیث]] [[اهل‌سنت]]، مصداق «[[صادقین]]» <ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۸؛ کمال الدین، ص۳۷۸.</ref> یا مصداق کامل آنها [[علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] آن [[حضرت]] است. افزون بر [[آیات قرآن]]، [[روایات]] متعدد از جمله [[حدیث ثقلین]] که در آن [[پیامبر]] [[مسلمانان]] را به [[پیروی]] و [[تمسک به اهل بیت]] [[فرمان]] داده <ref>کمال الدین، ص۲۳۴-۲۳۵؛ مسند احمد، ج۳، ص۱۴؛ المستدرک، ج۳، ص۱۰۹.</ref> نیز بر [[حجیت سنت]] منقول از [[اهل بیت]] دلالت دارد<ref>نضد القواعد الفقهیه، ص۱۲؛ الاصول العامه، ص۱۶۴.</ref>. بیشتر [[عالمان اهل سنت]] نیز همه [[خلفا]] و [[صحابه پیامبر]] اکرم{{صل}} را [[عادل]] و [[سنت]] آنان را [[حجت]] دانسته‌اند<ref>اصول السرخسی، ج۱، ص۱۱۴؛ المحصول، ج۶، ص۱۲۹؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۱۲۱.</ref>. مستند آنان، [[آیه]] ۵۹ [[سوره نساء]] / ۴ است که [[مسلمانان]] را به [[اطاعت]] از «[[اولواالامر]]» [[فرمان]] داده است؛ با این بیان که مصداق [[اولواالامر]] [[خلفا]] یا صحابه‌اند<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳.</ref>؛ همچنین برخی با استناد به [[آیه]] ۱۱۰ [[سوره آل عمران]] / ۳ که مسلمانانِ همراه [[پیامبر]] را [[بهترین]] [[امت]] دانسته: «کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ» و [[آیه]] ۱۴۳ [[سوره بقره]] / ۲ که [[مسلمانان]] را [[امت]] میانه دانسته است: «و کَذلک جَعَلنکُم اُمَّةً وسَطًا» و [[آیات]] ۱۸ [[سوره فتح]] / ۴۸ و ۱۰۰ [[سوره توبه]] / ۹ که در آنها از [[رضایت خداوند]] از [[صحابه]] [[سخن]] به میان آمده است، همه [[صحابه]] را [[عادل]] و [[سنت]] و [[اخبار]] منقول از آنان را [[حجت]] دانسته و برخی بر این امر ادعای [[اجماع]] کرده‌اند<ref>ارشاد الفحول، ص۶۹.</ref>. [[دلیل]] دیگر آنان روایتی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که در آن [[اصحاب]] آن [[حضرت]] همانند [[ستارگان]] دانسته شده‌اند که [[مسلمانان]] در صورت [[اقتدا]] به هریک از آنان [[هدایت]] می‌شوند<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳؛ المحصول، ج۴، ص۱۳۹.</ref>. در برابر، [[فقیهان]] [[امامیه]] و برخی از [[عالمان]] [[اهل‌سنت]]، [[عدالت صحابه]] و [[حجیت سنت]] آنان را نپذیرفته‌اند. برخی از [[عالمان اهل سنت]]، [[معصوم]] نبودن [[صحابه]]، وقوع [[اختلاف]] میان آنان و تصریح به جواز [[مخالفت]] با آنان از سوی دیگر [[صحابه]] را از [[ادله]] عدم [[حجیت]] قول [[خلفا]] و [[صحابه]] دانسته‌اند<ref>المستصفی، ص۱۶۸.</ref>. برخی نیز با استناد به [[اختلاف]] بزرگان [[صحابه]] در نزد [[پیامبر]] و [[نزول]] آیاتی همچون [[آیه]] ۲ [[سوره حجرات]] / ۴۹ درباره [[نزاع]] آنان، [[عدالت]] و [[حجت]] بودن سخنان [[صحابه]] را [[نفی]] کرده‌اند<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۴.</ref>. برخی از [[عالمان]] و محققان [[امامیه]] نیز گفته‌اند: [[آیات]] فراوانی که از [[اختلاف]] و [[گناه]] [[صحابه]] [[سخن]] به میان آورده‌اند، مانند «حَتّی اِذا فَشِلتُم و تَنزَعتُم فِی الاَمرِ و عَصَیتُم مِن بَعدِ ما اَرکُم ما تُحِبّونَ مِنکُم مَن یُریدُ الدُّنیا» ([[آل عمران]] / ۳، ۱۵۲؛ نیز [[توبه]] / ۹، ۱۰۲؛ [[تحریم]] / ۶۶، ۴) و آیاتی که از وجود [[نفاق]] در میان آنان یاد کرده‌اند: «و مِمَّن حَولَکُم مِنَ الاَعرابِ مُنفِقونَ و مِن اَهلِ المَدینَه» ([[توبه]] / ۹، ۱۰۱؛ نیز منافقون / ۶۳، ۱ - ۹) و نیز [[روایات]] متعدد، مانند احادیثی که از بازگشت [[صحابه]] به گذشته خود پس از [[پیامبر]] و ورود آنان به [[جهنم]] خبر داده‌اند<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۰؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۶۸؛ المستدرک، ج۲، ص۴۴۷.</ref>، بر ### [[313]]### نبودن همه [[صحابه]] و عدم [[حجیت سنت]] آنان دلالت دارند<ref>الصوارم المهرقه، ص۱۰؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۱۰۶.</ref>. [[پیروان]] این دیدگاه، در ردّ دلالت [[آیه]] ۵۹ [[سوره نساء]] / ۴ بر [[حجیت سنت]] [[صحابه]] گفته‌اند: [[آیه]] یادشده بر [[اطاعت]] مطلق از [[اولی الامر]] و [[عصمت]] آنان دلالت دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ المیزان، ج۴، ص۳۹۱.</ref>، در حالی که [[خلفا]] به جز [[علی]]{{ع}} [[معصوم]] نبوده و نمی‌توان به طور مطلق از آنان [[اطاعت]] کرد. افزون بر این، در [[روایات]] متعدد منقول از [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{ع}}، مصداق [[اولی الامر]] تنها [[امامان]] معصومِ پس از [[پیامبر]] دانسته شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۷۶؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. [[آیات]] ۱۱۰ [[سوره آل عمران]] / ۳ و ۱۴۳ [[سوره بقره]] / ۲ نیز در [[مقام]] [[تشریع]] و بیان [[حجیت]] قول [[صحابه]] و [[امت اسلامی]] نیستند، بلکه در صدد بیان [[افضل]] بودن آنها بر دیگر امت‌هایند. ضمن اینکه [[افضلیت]] نیز مشروط به داشتن [[ایمان به خدا]] و پایبند بودن به دو [[فریضه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] دانسته شده است: «کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ و تَنهَونَ عَنِ المُنکَرِو تُؤمِنونَ بِالله». ([[آل عمران]] / ۳، ۱۱۰)<ref>فتح القدیر، ج۱، ص۳۷۱؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۱.</ref> افزون بر این، [[افضلیت]] در [[آیه]]، برای مجموع [[امت]] است، نه برای یکایک افراد [[مسلمان]]؛ همچنین مجرد [[عدالت صحابه]]، [[دلیل]] بر [[حجیت سنت]] آنها نیست وگرنه باید [[سنت]] هر عادلی، اعم از [[صحابی]] و غیر [[صحابی]] [[حجت]] باشد.<ref>السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۱-۲۲.</ref> [[آیات]] ۱۸ [[سوره فتح]] / ۴۸ و ۱۰۰ [[سوره توبه]] / ۹ نیز تنها از [[مدح]] و ثنای گروهی از [[صحابه]] یاد کرده و [[مدح]] افراد [[دلیل]] بر [[حجیت]] و [[پذیرش]] [[سخن]] آنان نیست.<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳-۸۰۴.</ref> [[روایت]] مورد استناد نیز [[ضعیف]] و [[باطل]] است<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۱۰؛ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۴۴؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۴.</ref> و بر فرض صحت [[سند]]، لازمه این [[حدیث]] آن است که [[پیامبر]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به دو امر متناقض [[فرمان]] داده باشد، زیرا [[سیره]] [[صحابه]] در بسیاری از موارد، مختلف، بلکه با یکدیگر متناقض بوده و براساس همین دیدگاه‌های متفاوت، گاه با یکدیگر جنگیده‌اند<ref>السنه فی الشریعه‌الاسلامیه، ص۲۴؛ الایضاح، ص۵۲۱.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[سنت (مقاله)|سنت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۵.</ref>.


==[[جایگاه]] [[سنت]]==
==[[جایگاه]] [[سنت]]==
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش