پرش به محتوا

سنت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶٬۳۷۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
خط ۴۱: خط ۴۱:


==[[حجیت]] و اعتبار [[سنت]]==
==[[حجیت]] و اعتبار [[سنت]]==
قول، فعل و تقریر [[معصوم]]{{ع}} [[حجت]] و معتبر است. برخی از [[ادله]] [[حجیت]] [[سنت پیامبر]] عبارت‌اند از:
*قول، فعل و تقریر [[معصوم]]{{ع}} [[حجت]] و معتبر است. برخی از [[ادله]] [[حجیت]] [[سنت پیامبر]] عبارت‌اند از:
۱. [[آیات]] ۳ - ۴ [[سوره نجم]] / ۵۳ که [[سخن پیامبر]] را [[وحی الهی]] دانسته‌اند<ref>المستصفی، ص۱۰۳؛ الاصول العامه، ص۱۲۶.</ref>؛ مراد از نطق [[پیامبر]] در این [[آیات]] اعم از [[قرآن]] است<ref>التفسیر الحدیث، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۷۹.</ref> و [[سنت]] آن [[حضرت]] را نیز در بر می‌گیرد<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۸۵؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۵۳؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۱۲.</ref>.
#[[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. که [[سخن پیامبر]] را [[وحی الهی]] دانسته‌اند <ref>المستصفی، ص۱۰۳؛ الاصول العامه، ص۱۲۶.</ref>؛ مراد از نطق [[پیامبر]] در این [[آیات]] اعم از [[قرآن]] است <ref>التفسیر الحدیث، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۷۹.</ref> و [[سنت]] آن [[حضرت]] را نیز در بر می‌گیرد<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۸۵؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۵۳؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۱۲.</ref>.
۲. آیاتی که در آنها [[مؤمنان]] به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] [[مأمور]] شده‌اند: «اَطیعُوا اللهَ واَطیعُوا الرَّسولَ»؛ ([[نساء]] / ۴، ۵۹؛ نیز [[مائده]] / ۵، ۹۲؛ [[نور]] / ۲۴، ۵۴ و ۵۶؛ تغابن / ۶۴، ۱۲)<ref>التفسیر الکاشف، ج۲، ص۳۶۲؛ الاصول العامه، ص۱۲۶.</ref>
#آیاتی که در آنها [[مؤمنان]] به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] [[مأمور]] شده‌اند: {{متن قرآن| أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ا}}<ref>« از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید » سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ }}<ref>«و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید » سوره مائده، آیه ۹۲.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهاده‌اند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهاده‌اند بر شماست  و اگر از او فرمان برید راهیاب می‌شوید و بر (عهده) پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.</ref> و {{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره نور، آیه ۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیام‌رسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲.</ref><ref>التفسیر الکاشف، ج۲، ص۳۶۲؛ الاصول العامه، ص۱۲۶.</ref>
۳. آیاتی که [[اطاعت از پیامبر]] را [[اطاعت از خداوند]] دانسته‌اند: «مَن یُطِعِ الرَّسولَ فَقَد اَطاعَ اللهَ»؛ ([[نساء]] / ۴، ۸۰)  
#آیاتی که [[اطاعت از پیامبر]] را [[اطاعت از خداوند]] دانسته‌اند: {{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ }}<ref>«هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است » سوره نساء، آیه ۸۰.</ref>.
۴. آیاتی که [[مسلمانان]] را به [[پذیرش]] [[اوامر و نواهی]] آن [[حضرت]] [[فرمان]] داده‌اند: «وما ءاتکُمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ و ما نَهکُم عَنهُ فَانتَهوا»؛ ([[حشر]] / ۵۹، ۷)
#آیاتی که [[مسلمانان]] را به [[پذیرش]] [[اوامر و نواهی]] آن [[حضرت]] [[فرمان]] داده‌اند: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا }}<ref>« آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید » سوره حشر، آیه ۷.</ref>.
۵. آیاتی که داشتن [[اختیار]] [[انتخاب]] و [[نافرمانی]] را در برابر [[حکم]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[مؤمنان]] [[نفی]] کرده‌اند؛ ([[احزاب]] / ۳۳، ۳۶)
#آیاتی که داشتن [[اختیار]] [[انتخاب]] و [[نافرمانی]] را در برابر [[حکم]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[مؤمنان]] [[نفی]] کرده‌اند؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.
۶. آیاتی که در آنها [[مؤمنان]] از [[مخالفت]] با امر [[پیامبر]]{{صل}} برحذر داشته شده‌اند ([[نور]] / ۲۴، ۶۳) و این امر، سبب ورود به [[جهنم]] و [[عذاب الهی]] شمرده شده است؛ ([[نساء]] / ۴، ۱۴)
#آیاتی که در آنها [[مؤمنان]] از [[مخالفت]] با امر [[پیامبر]]{{صل}} برحذر داشته شده‌اند {{متن قرآن|لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند  می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref> و این امر، سبب ورود به [[جهنم]] و [[عذاب الهی]] شمرده شده است؛ {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.</ref>.
۷. آیاتی که [[تسلیم]] در برابر [[حکم]] [[پیامبر]] را رکن [[ایمان]] شمرده‌اند<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۸۲.</ref> ([[نساء]] / ۴، ۶۵) افزون بر [[آیات]] یاد شده که بر [[حجیت]] مطلق [[سنت پیامبر]] یا [[سنت]] گفتاری آن [[حضرت]] دلالت دارند، آیه‌ای که [[رسول خدا]] را اسوه‌ای [[نیکو]] برای [[مؤمنان]] معرفی کرده است: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ [[الله]] اُسوَةٌ حَسَنَه» ([[احزاب]] / ۳۳، ۲۱)، آیه‌ای که در آنها [[مؤمنان]] به [[تبعیت]] از [[رسول خدا]] [[مأمور]] شده‌اند ([[آل عمران]] / ۳، ۳۱) و آیه‌ای که [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} را [[الگو]] برای [[مؤمنان]] معرفی کرده است ([[احزاب]] / ۳۳، ۳۷) نیز بر [[حجیت]] [[سیره علمی پیامبر]]{{صل}} و [[وجوب]] یا [[استحباب]] [[تأسی]] به آن [[حضرت]] در این [[اعمال]] دلالت دارند<ref>الذریعه، ج۲، ص۵۷۶؛ الاحکام، آمدی، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶؛ مبادی الوصول، ص۱۶۸.</ref>. افزون بر [[آیات قرآن]]، به [[روایات]]، [[اجماع]] [[مسلمانان]] و [[ادله عقلی]] نیز بر [[حجیت]] [[سنت پیامبر]] استناد شده است<ref> ارشاد الفحول، ص۳۳؛ الاصول العامه، ص۱۲۷.</ref>؛ همچنین به نظر [[فقیهان]] [[شیعه]] قول، فعل و تقریر [[امامان معصوم]]{{ع}} نیز [[حجت]] است<ref>اصول الفقه، ج۳، ص۶۴؛ الاصول العامه، ص۱۴۷.</ref>. [[دلیل]] این امر [[آیه]] ۵۹ [[سوره نساء]] / ۴ است که [[اطاعت از اولی الامر]] را همانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] او [[واجب]] دانسته است: «اَطیعُوا اللهَ واَطیعُوا الرَّسولَ و اُولِی الاَمرِ مِنکُم» <ref> الاصول العامه، ص۱۵۹.</ref>؛ با این بیان که در این [[آیه]]، [[خداوند]] [[مؤمنان]] را به [[اطاعت]] مطلق از [[اولی الامر]] [[فرمان]] داده است و [[فرمان]] به [[اطاعت]] مطلق از آنان، [[دلیل]] بر [[عصمت]] آنان و راه نیافتن [[خطا]] در گفتار و کردارشان است<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ الاصول العامه، ص۱۵۹.</ref>.
#آیاتی که [[تسلیم]] در برابر [[حکم]] [[پیامبر]] را رکن [[ایمان]] شمرده‌اند<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۸۲.</ref> {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref> افزون بر [[آیات]] یاد شده که بر [[حجیت]] مطلق [[سنت پیامبر]] یا [[سنت]] گفتاری آن [[حضرت]] دلالت دارند، آیه‌ای که [[رسول خدا]] را اسوه‌ای [[نیکو]] برای [[مؤمنان]] معرفی کرده است: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای  نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>، آیه‌ای که در آنها [[مؤمنان]] به [[تبعیت]] از [[رسول خدا]] [[مأمور]] شده‌اند {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.</ref> و آیه‌ای که [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} را [[الگو]] برای [[مؤمنان]] معرفی کرده است {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> نیز بر [[حجیت]] [[سیره علمی پیامبر]]{{صل}} و [[وجوب]] یا [[استحباب]] [[تأسی]] به آن [[حضرت]] در این [[اعمال]] دلالت دارند<ref>الذریعه، ج۲، ص۵۷۶؛ الاحکام، آمدی، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶؛ مبادی الوصول، ص۱۶۸.</ref>. افزون بر [[آیات قرآن]]، به [[روایات]]، [[اجماع]] [[مسلمانان]] و [[ادله عقلی]] نیز بر [[حجیت]] [[سنت پیامبر]] استناد شده است<ref> ارشاد الفحول، ص۳۳؛ الاصول العامه، ص۱۲۷.</ref>؛ همچنین به نظر [[فقیهان]] [[شیعه]] قول، فعل و تقریر [[امامان معصوم]]{{ع}} نیز [[حجت]] است<ref>اصول الفقه، ج۳، ص۶۴؛ الاصول العامه، ص۱۴۷.</ref>. [[دلیل]] این امر [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> است که [[اطاعت از اولی الامر]] را همانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] او [[واجب]] دانسته است <ref> الاصول العامه، ص۱۵۹.</ref>؛ با این بیان که در این [[آیه]]، [[خداوند]] [[مؤمنان]] را به [[اطاعت]] مطلق از [[اولی الامر]] [[فرمان]] داده است و [[فرمان]] به [[اطاعت]] مطلق از آنان، [[دلیل]] بر [[عصمت]] آنان و راه نیافتن [[خطا]] در گفتار و کردارشان است<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ الاصول العامه، ص۱۵۹.</ref>.
طبق [[روایات]] منقول از [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{ع}} مراد از «[[اولی‌الامر]]» در [[آیه]] [[امامان شیعه]]{{ع}} است<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۶۶؛ الکافی، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. [[دلیل]] دیگر، [[آیه تطهیر]] است که [[اهل بیت پیامبر]] را از هرگونه [[آلودگی]] [[پاک]] دانسته است: «اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ و یُطَهِّرَکُم تَطهیرا» ([[احزاب]] / ۳۳، ۳۳)؛ با این [[استدلال]] که در این [[آیه]]، [[اهل بیت]]{{ع}} با [[اراده تکوینی]] [[خدا]] از هرگونه [[آلودگی]] [[باطنی]] و [[نفسانی]] مبرا دانسته شده‌اند و کسانی که از هر گونه [[آلودگی]] مبرا باشند، معصوم‌اند و [[گناه]] و [[خطا]] به گفتار و [[کردار]] ایشان راه ندارد و از این رو، گفتار و [[کردار]] آنان [[حجت]] خواهد بود<ref>الاصول العامه، ص۱۴۹-۱۵۹؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۱۳.</ref>.براساس [[روایات]] منقول از طریق [[شیعه]]<ref>الکافی، ج۱، ص۲۸۷، ۴۲۳.</ref> و بسیاری از [[منابع اهل سنت]]<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰؛ المستدرک، ج۲، ص۴۱۶.</ref>، مراد از [[اهل‌بیت]]{{ع}} در [[آیه]]، [[حضرت علی]] و [[فاطمه]] و ۱۱ [[فرزند]] [[معصوم]] آنان است.
*طبق [[روایات]] منقول از [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{ع}} مراد از "[[اولی‌الامر]]" در [[آیه]] [[امامان شیعه]]{{ع}} است<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۶۶؛ الکافی، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. [[دلیل]] دیگر، [[آیه تطهیر]] است که [[اهل بیت پیامبر]] را از هرگونه [[آلودگی]] [[پاک]] دانسته است: {{متن قرآن| إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>« جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>؛ با این [[استدلال]] که در این [[آیه]]، [[اهل بیت]]{{ع}} با [[اراده تکوینی]] [[خدا]] از هرگونه [[آلودگی]] [[باطنی]] و [[نفسانی]] مبرا دانسته شده‌اند و کسانی که از هر گونه [[آلودگی]] مبرا باشند، معصوم‌اند و [[گناه]] و [[خطا]] به گفتار و [[کردار]] ایشان راه ندارد و از این رو، گفتار و [[کردار]] آنان [[حجت]] خواهد بود<ref>الاصول العامه، ص۱۴۹-۱۵۹؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۱۳.</ref>. براساس [[روایات]] منقول از طریق [[شیعه]]<ref>الکافی، ج۱، ص۲۸۷، ۴۲۳.</ref> و بسیاری از [[منابع اهل سنت]]<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰؛ المستدرک، ج۲، ص۴۱۶.</ref>، مراد از [[اهل‌بیت]]{{ع}} در [[آیه]]، [[حضرت علی]] و [[فاطمه]] و ۱۱ [[فرزند]] [[معصوم]] آنان است.
 
*افزون بر این، [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> که در آن [[مؤمنان]] به [[همراهی]] مطلق با [[راستگویان]] [[مأمور]] شده‌اند: {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} بر [[حجیت]] سخنان و کارهای [[اهل بیت]] دلالت دارد، زیرا لازمه [[مأمور]] شدن [[مسلمانان]] به [[همراهی]] بی‌قید و شرط با آنان، [[حجیت]] گفتار و کردارشان است و براساس [[روایات شیعه]] و برخی [[احادیث]] [[اهل‌سنت]]، مصداق «[[صادقین]]» <ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۸؛ کمال الدین، ص۳۷۸.</ref> یا مصداق کامل آنها [[علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] آن [[حضرت]] است.
افزون بر این، [[آیه]] ۱۱۹ [[سوره توبه]] / ۹ که در آن [[مؤمنان]] به [[همراهی]] مطلق با [[راستگویان]] [[مأمور]] شده‌اند: «کونوا مَعَ الصّدِقین» بر [[حجیت]] سخنان و کارهای [[اهل بیت]] دلالت دارد، زیرا لازمه [[مأمور]] شدن [[مسلمانان]] به [[همراهی]] بی‌قید و شرط با آنان، [[حجیت]] گفتار و کردارشان است و براساس [[روایات شیعه]] و برخی [[احادیث]] [[اهل‌سنت]]، مصداق «[[صادقین]]» <ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۸؛ کمال الدین، ص۳۷۸.</ref> یا مصداق کامل آنها [[علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] آن [[حضرت]] است. افزون بر [[آیات قرآن]]، [[روایات]] متعدد از جمله [[حدیث ثقلین]] که در آن [[پیامبر]] [[مسلمانان]] را به [[پیروی]] و [[تمسک به اهل بیت]] [[فرمان]] داده <ref>کمال الدین، ص۲۳۴-۲۳۵؛ مسند احمد، ج۳، ص۱۴؛ المستدرک، ج۳، ص۱۰۹.</ref> نیز بر [[حجیت سنت]] منقول از [[اهل بیت]] دلالت دارد<ref>نضد القواعد الفقهیه، ص۱۲؛ الاصول العامه، ص۱۶۴.</ref>. بیشتر [[عالمان اهل سنت]] نیز همه [[خلفا]] و [[صحابه پیامبر]] اکرم{{صل}} را [[عادل]] و [[سنت]] آنان را [[حجت]] دانسته‌اند<ref>اصول السرخسی، ج۱، ص۱۱۴؛ المحصول، ج۶، ص۱۲۹؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۱۲۱.</ref>. مستند آنان، [[آیه]] ۵۹ [[سوره نساء]] / ۴ است که [[مسلمانان]] را به [[اطاعت]] از «[[اولواالامر]]» [[فرمان]] داده است؛ با این بیان که مصداق [[اولواالامر]] [[خلفا]] یا صحابه‌اند<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳.</ref>؛ همچنین برخی با استناد به [[آیه]] ۱۱۰ [[سوره آل عمران]] / ۳ که مسلمانانِ همراه [[پیامبر]] را [[بهترین]] [[امت]] دانسته: «کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ» و [[آیه]] ۱۴۳ [[سوره بقره]] / ۲ که [[مسلمانان]] را [[امت]] میانه دانسته است: «و کَذلک جَعَلنکُم اُمَّةً وسَطًا» و [[آیات]] ۱۸ [[سوره فتح]] / ۴۸ و ۱۰۰ [[سوره توبه]] / ۹ که در آنها از [[رضایت خداوند]] از [[صحابه]] [[سخن]] به میان آمده است، همه [[صحابه]] را [[عادل]] و [[سنت]] و [[اخبار]] منقول از آنان را [[حجت]] دانسته و برخی بر این امر ادعای [[اجماع]] کرده‌اند<ref>ارشاد الفحول، ص۶۹.</ref>. [[دلیل]] دیگر آنان روایتی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که در آن [[اصحاب]] آن [[حضرت]] همانند [[ستارگان]] دانسته شده‌اند که [[مسلمانان]] در صورت [[اقتدا]] به هریک از آنان [[هدایت]] می‌شوند<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳؛ المحصول، ج۴، ص۱۳۹.</ref>. در برابر، [[فقیهان]] [[امامیه]] و برخی از [[عالمان]] [[اهل‌سنت]]، [[عدالت صحابه]] و [[حجیت سنت]] آنان را نپذیرفته‌اند. برخی از [[عالمان اهل سنت]]، [[معصوم]] نبودن [[صحابه]]، وقوع [[اختلاف]] میان آنان و تصریح به جواز [[مخالفت]] با آنان از سوی دیگر [[صحابه]] را از [[ادله]] عدم [[حجیت]] قول [[خلفا]] و [[صحابه]] دانسته‌اند<ref>المستصفی، ص۱۶۸.</ref>. برخی نیز با استناد به [[اختلاف]] بزرگان [[صحابه]] در نزد [[پیامبر]] و [[نزول]] آیاتی همچون [[آیه]] ۲ [[سوره حجرات]] / ۴۹ درباره [[نزاع]] آنان، [[عدالت]] و [[حجت]] بودن سخنان [[صحابه]] را [[نفی]] کرده‌اند<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۴.</ref>. برخی از [[عالمان]] و محققان [[امامیه]] نیز گفته‌اند: [[آیات]] فراوانی که از [[اختلاف]] و [[گناه]] [[صحابه]] [[سخن]] به میان آورده‌اند، مانند «حَتّی اِذا فَشِلتُم و تَنزَعتُم فِی الاَمرِ و عَصَیتُم مِن بَعدِ ما اَرکُم ما تُحِبّونَ مِنکُم مَن یُریدُ الدُّنیا» ([[آل عمران]] / ۳، ۱۵۲؛ نیز [[توبه]] / ۹، ۱۰۲؛ [[تحریم]] / ۶۶، ۴) و آیاتی که از وجود [[نفاق]] در میان آنان یاد کرده‌اند: «و مِمَّن حَولَکُم مِنَ الاَعرابِ مُنفِقونَ و مِن اَهلِ المَدینَه» ([[توبه]] / ۹، ۱۰۱؛ نیز منافقون / ۶۳، ۱ - ۹) و نیز [[روایات]] متعدد، مانند احادیثی که از بازگشت [[صحابه]] به گذشته خود پس از [[پیامبر]] و ورود آنان به [[جهنم]] خبر داده‌اند<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۰؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۶۸؛ المستدرک، ج۲، ص۴۴۷.</ref>، بر ### [[313]]### نبودن همه [[صحابه]] و عدم [[حجیت سنت]] آنان دلالت دارند<ref>الصوارم المهرقه، ص۱۰؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۱۰۶.</ref>. [[پیروان]] این دیدگاه، در ردّ دلالت [[آیه]] ۵۹ [[سوره نساء]] / ۴ بر [[حجیت سنت]] [[صحابه]] گفته‌اند: [[آیه]] یادشده بر [[اطاعت]] مطلق از [[اولی الامر]] و [[عصمت]] آنان دلالت دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ المیزان، ج۴، ص۳۹۱.</ref>، در حالی که [[خلفا]] به جز [[علی]]{{ع}} [[معصوم]] نبوده و نمی‌توان به طور مطلق از آنان [[اطاعت]] کرد. افزون بر این، در [[روایات]] متعدد منقول از [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{ع}}، مصداق [[اولی الامر]] تنها [[امامان]] معصومِ پس از [[پیامبر]] دانسته شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۷۶؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. [[آیات]] ۱۱۰ [[سوره آل عمران]] / ۳ و ۱۴۳ [[سوره بقره]] / ۲ نیز در [[مقام]] [[تشریع]] و بیان [[حجیت]] قول [[صحابه]] و [[امت اسلامی]] نیستند، بلکه در صدد بیان [[افضل]] بودن آنها بر دیگر امت‌هایند. ضمن اینکه [[افضلیت]] نیز مشروط به داشتن [[ایمان به خدا]] و پایبند بودن به دو [[فریضه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] دانسته شده است: «کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ و تَنهَونَ عَنِ المُنکَرِو تُؤمِنونَ بِالله». ([[آل عمران]] / ۳، ۱۱۰)<ref>فتح القدیر، ج۱، ص۳۷۱؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۱.</ref> افزون بر این، [[افضلیت]] در [[آیه]]، برای مجموع [[امت]] است، نه برای یکایک افراد [[مسلمان]]؛ همچنین مجرد [[عدالت صحابه]]، [[دلیل]] بر [[حجیت سنت]] آنها نیست وگرنه باید [[سنت]] هر عادلی، اعم از [[صحابی]] و غیر [[صحابی]] [[حجت]] باشد.<ref>السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۱-۲۲.</ref> [[آیات]] ۱۸ [[سوره فتح]] / ۴۸ و ۱۰۰ [[سوره توبه]] / ۹ نیز تنها از [[مدح]] و ثنای گروهی از [[صحابه]] یاد کرده و [[مدح]] افراد [[دلیل]] بر [[حجیت]] و [[پذیرش]] [[سخن]] آنان نیست.<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳-۸۰۴.</ref> [[روایت]] مورد استناد نیز [[ضعیف]] و [[باطل]] است<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۱۰؛ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۴۴؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۴.</ref> و بر فرض صحت [[سند]]، لازمه این [[حدیث]] آن است که [[پیامبر]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به دو امر متناقض [[فرمان]] داده باشد، زیرا [[سیره]] [[صحابه]] در بسیاری از موارد، مختلف، بلکه با یکدیگر متناقض بوده و براساس همین دیدگاه‌های متفاوت، گاه با یکدیگر جنگیده‌اند<ref>السنه فی الشریعه‌الاسلامیه، ص۲۴؛ الایضاح، ص۵۲۱.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[سنت (مقاله)|سنت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۵.</ref>.
*افزون بر [[آیات قرآن]]، [[روایات]] متعدد از جمله [[حدیث ثقلین]] که در آن [[پیامبر]] [[مسلمانان]] را به [[پیروی]] و [[تمسک به اهل بیت]] [[فرمان]] داده <ref>کمال الدین، ص۲۳۴-۲۳۵؛ مسند احمد، ج۳، ص۱۴؛ المستدرک، ج۳، ص۱۰۹.</ref> نیز بر [[حجیت سنت]] منقول از [[اهل بیت]] دلالت دارد<ref>نضد القواعد الفقهیه، ص۱۲؛ الاصول العامه، ص۱۶۴.</ref>. بیشتر [[عالمان اهل سنت]] نیز همه [[خلفا]] و [[صحابه پیامبر]] اکرم{{صل}} را [[عادل]] و [[سنت]] آنان را [[حجت]] دانسته‌اند<ref>اصول السرخسی، ج۱، ص۱۱۴؛ المحصول، ج۶، ص۱۲۹؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۱۲۱.</ref>. مستند آنان، [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> است که [[مسلمانان]] را به [[اطاعت]] از "[[اولواالامر]]" [[فرمان]] داده است؛ با این بیان که مصداق [[اولواالامر]] [[خلفا]] یا صحابه‌اند<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳.</ref>؛ همچنین برخی با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref> که مسلمانانِ همراه [[پیامبر]] را [[بهترین]] [[امت]] دانسته. و [[آیه]]{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم » سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> که [[مسلمانان]] را [[امت]] میانه دانسته است و [[آیات]] {{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.</ref> و {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref> که در آنها از [[رضایت خداوند]] از [[صحابه]] [[سخن]] به میان آمده است، همه [[صحابه]] را [[عادل]] و [[سنت]] و [[اخبار]] منقول از آنان را [[حجت]] دانسته و برخی بر این امر ادعای [[اجماع]] کرده‌اند<ref>ارشاد الفحول، ص۶۹.</ref>.
*[[دلیل]] دیگر آنان روایتی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که در آن [[اصحاب]] آن [[حضرت]] همانند [[ستارگان]] دانسته شده‌اند که [[مسلمانان]] در صورت [[اقتدا]] به هریک از آنان [[هدایت]] می‌شوند<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳؛ المحصول، ج۴، ص۱۳۹.</ref>. در برابر، [[فقیهان]] [[امامیه]] و برخی از [[عالمان]] [[اهل‌سنت]]، [[عدالت صحابه]] و [[حجیت سنت]] آنان را نپذیرفته‌اند. برخی از [[عالمان اهل سنت]]، [[معصوم]] نبودن [[صحابه]]، وقوع [[اختلاف]] میان آنان و تصریح به جواز [[مخالفت]] با آنان از سوی دیگر [[صحابه]] را از [[ادله]] عدم [[حجیت]] قول [[خلفا]] و [[صحابه]] دانسته‌اند<ref>المستصفی، ص۱۶۸.</ref>. برخی نیز با استناد به [[اختلاف]] بزرگان [[صحابه]] در نزد [[پیامبر]] و [[نزول]] آیاتی همچون [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید؛ مبادا کردارهایتان بی‌آنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.</ref> درباره [[نزاع]] آنان، [[عدالت]] و [[حجت]] بودن سخنان [[صحابه]] را [[نفی]] کرده‌اند<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۴.</ref>.
*برخی از [[عالمان]] و محققان [[امامیه]] نیز گفته‌اند: [[آیات]] فراوانی که از [[اختلاف]] و [[گناه]] [[صحابه]] [[سخن]] به میان آورده‌اند، مانند {{متن قرآن| حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا }}<ref>« اینکه سست شدید  و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیده‌ای را با کار ناپسندی دیگر آمیخته‌اند باشد که خداوند از آنان در گذرد  که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}}<ref>«اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است  و اگر از هم در برابر پیامبر  پشتیبانی کنید بی‌گمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته ، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان وی‌اند» سوره تحریم، آیه ۴.</ref> و آیاتی که از وجود [[نفاق]] در میان آنان یاد کرده‌اند: {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ }}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref>؛ نیز {{متن قرآن| إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ سَوَاء عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ يَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الأَعَزُّ مِنْهَا الأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلا أَوْلادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ }}<ref> چون منافقان نزد تو می‌آیند، می‌گویند: گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی و خداوند می‌داند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند.سوگندهاشان را سپر کردند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند؛ به راستی آنان بدکرداری انجام می‌دادند.این، بدان روست که آنان ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند آنگاه بر دل‌هاشان مهر نهاده شد از این رو (حقیقت را) درنمی‌یابند.و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی می‌آورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش می‌سپاری (اما) گویی چوب‌هایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود می‌پندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوند؟و چون به آنان بگویند که بیایید تا فرستاده خداوند برای شما آمرزش بخواهد، سر برمی‌گردانند و آنان را می‌بینی که خودداری می‌ورزند و گردنفرازند. برای آنان برابر است چه برایشان آمرزش بخواهی چه نخواهی هرگز خداوند آنان را نمی‌آمرزد؛ بی‌گمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند.آنان همان کسانند که می‌گویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمی‌یابند.می‌گویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایه‌تر، فرومایه‌تر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمی‌دانند.ای مؤمنان! مبادا دارایی‌ها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد و آنان که چنین کنند زیانکارند؛ سوره منافقون، آیه: ۱-۹.</ref> و نیز [[روایات]] متعدد، مانند احادیثی که از بازگشت [[صحابه]] به گذشته خود پس از [[پیامبر]] و ورود آنان به [[جهنم]] خبر داده‌اند<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۰؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۶۸؛ المستدرک، ج۲، ص۴۴۷.</ref>، بر [[عادل]] نبودن همه [[صحابه]] و عدم [[حجیت سنت]] آنان دلالت دارند<ref>الصوارم المهرقه، ص۱۰؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۱۰۶.</ref>. [[پیروان]] این دیدگاه، در ردّ دلالت [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> بر [[حجیت سنت]] [[صحابه]] گفته‌اند: [[آیه]] یادشده بر [[اطاعت]] مطلق از [[اولی الامر]] و [[عصمت]] آنان دلالت دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ المیزان، ج۴، ص۳۹۱.</ref>، در حالی که [[خلفا]] به جز [[علی]]{{ع}} [[معصوم]] نبوده و نمی‌توان به طور مطلق از آنان [[اطاعت]] کرد. افزون بر این، در [[روایات]] متعدد منقول از [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{ع}}، مصداق [[اولی الامر]] تنها [[امامان]] معصومِ پس از [[پیامبر]] دانسته شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۷۶؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. [[آیات]] {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref> و {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید ، و بی‌گمان آن  جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> نیز در [[مقام]] [[تشریع]] و بیان [[حجیت]] قول [[صحابه]] و [[امت اسلامی]] نیستند، بلکه در صدد بیان [[افضل]] بودن آنها بر دیگر امت‌هایند. ضمن اینکه [[افضلیت]] نیز مشروط به داشتن [[ایمان به خدا]] و پایبند بودن به دو [[فریضه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] دانسته شده است:{{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ }}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref><ref>فتح القدیر، ج۱، ص۳۷۱؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۱.</ref> افزون بر این، [[افضلیت]] در [[آیه]]، برای مجموع [[امت]] است، نه برای یکایک افراد [[مسلمان]]؛ همچنین مجرد [[عدالت صحابه]]، [[دلیل]] بر [[حجیت سنت]] آنها نیست وگرنه باید [[سنت]] هر عادلی، اعم از [[صحابی]] و غیر [[صحابی]] [[حجت]] باشد.<ref>السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۱-۲۲.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.</ref> و {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref> نیز تنها از [[مدح]] و ثنای گروهی از [[صحابه]] یاد کرده و [[مدح]] افراد [[دلیل]] بر [[حجیت]] و [[پذیرش]] [[سخن]] آنان نیست.<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳-۸۰۴.</ref> [[روایت]] مورد استناد نیز [[ضعیف]] و [[باطل]] است <ref>الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۱۰؛ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۴۴؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۴.</ref> و بر فرض صحت [[سند]]، لازمه این [[حدیث]] آن است که [[پیامبر]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به دو امر متناقض [[فرمان]] داده باشد، زیرا [[سیره]] [[صحابه]] در بسیاری از موارد، مختلف، بلکه با یکدیگر متناقض بوده و براساس همین دیدگاه‌های متفاوت، گاه با یکدیگر جنگیده‌اند<ref>السنه فی الشریعه‌الاسلامیه، ص۲۴؛ الایضاح، ص۵۲۱.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[سنت (مقاله)|سنت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۵.</ref>.


==[[جایگاه]] [[سنت]]==
==[[جایگاه]] [[سنت]]==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش