پرش به محتوا

شناخت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۱۸۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:


==شرایط [[شناخت]]==
==شرایط [[شناخت]]==
برای دستیابی به [[معرفت حقیقی]]، شرایط و زمینه‌هایی لازم‌اند؛ مانند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
*برای دستیابی به [[معرفت حقیقی]]، شرایط و زمینه‌هایی لازم‌اند؛ مانند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
===[[ایمان]]===
===[[ایمان]]===
گرچه [[شناخت]] خود مقدمه [[ایمان]] است، از سویی [[ایمان کامل]] نیز شرط [[شناخت]] [[حقیقی]] و درست است. [[انسان]] باایمان تحت [[ولایت الهی]] قرار گرفته و از تاریکی‌های [[جهل]] و [[گمراهی]] به [[نور]] [[معرفت]] و [[هدایت]] می‌رسد: «اللّهُ ولِیُّ الَّذینَ ءامَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمـتِ اِلَی النُّورِ» (بقره / ۲، ۲۵۷) و دری از [[ملکوت]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] بر روی او گشوده می‌شود تا حقایقی را ببیند که دیگران توان دیدن آن را ندارند، چنان‌که [[ابراهیم]]{{ع}}به این مرحله رسیده بود. (انعام / ۶، ۷۵) [[ایمان]] و [[قیام]] [[اصحاب کهف]] برای [[خدا]] نیز [[زمینه‌ساز]] [[بصیرت]]<ref>کشف الاسرار، ج۵، ص۶۵۷؛ تفسیر سمرقندی، ج۲، ص ۳۳۹.</ref> و [[شناخت]] [[حقیقی]] و [[هدایت]] افزون‌تر آنان شد: «اِنَّهُم فِتیَةٌ ءامَنوا بِرَبِّهِم و زِدنـهُم هُدًی». (کهف / ۱۸، ۱۳) [[قرآن کریم]]، گمراهانی را که با [[پذیرش حق]] و [[ایمان]] به [[معرفت]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۴۷۹.</ref> رسیده و [[تغییر]] مسیر داده‌اند، به مرده‌ای [[تشبیه]] می‌کند که به [[اراده]] و [[فرمان خدا]] زنده شده است: «اَوَ مَن کانَ مَیتًا فَاَحیَینـهُ و جَعَلنا لَهُ نورًا یَمشی بِهِ فِی النّاسِ کَمَن مَثَلُهُ فِیالظُّلُمـتِ.».. (انعام / ۶، ۱۲۲)<ref>نمونه، ج۵، ص۴۲۵.</ref>، چنان‌که [[مسلمانان]]، پیش از [[اسلام]] دچار [[گمراهی]] و سردرگمی بودند و با [[گرایش]] به [[اسلام]]، [[نور ایمان]] [[قلب]] آنان را روشن کرد؛ به گونه‌ای که هم افق دید خودشان روشن شد، هم با [[نور ایمان]] راه دیگران را روشن کردند<ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۲۰۱.</ref>. در مقابلْ [[مشرکان]] که از سر [[لجاجت]] بر [[شرک]] و [[انکار حق]] [[اصرار]] می‌ورزند و آن را نمی‌پذیرند، [[قدرت]] [[شناخت]] حقایق را از دست داده‌اند. این درحالی است که [[قرآن]] را می‌شنوند و این [[محرومیت]] از [[فهم]] تا آنجاست که توان [[شناخت]] هیچ [[آیه]] و نشانه‌ای [[الهی]] را ندارند: «و مِنهُم مَن یَستَمِعُ اِلَیکَ و جَعَلنا عَلی قُلوبِهِم اَکِنَّةً اَن یَفقَهوهُ و فیءاذانِهِم وَقرًا و اِن یَرَوا کُلَّ ءَایَةٍ لا یُؤمِنوا بِها.».. (انعام / ۶، ۲۵) و از این‌رو [[ایمان کامل]] شرط اصلی [[شناخت]] [[حقیقی]] و [[بی‌ایمانی]] با کوری و [[گمراهی]] مساوی دانسته شده است: «و ما اَنتَ بِهـدِ العُمی عَن ضَلـلَتِهِم اِن تُسمِعُ اِلاّ مَن یُؤمِنُ بِـآیـتِنا فَهُم مُسلِمون». ([[روم]] / ۳۰، ۵۳)<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*گرچه [[شناخت]] خود مقدمه [[ایمان]] است، از سویی [[ایمان کامل]] نیز شرط [[شناخت]] [[حقیقی]] و درست است. [[انسان]] با [[ایمان]] تحت [[ولایت الهی]] قرار گرفته و از تاریکی‌های [[جهل]] و [[گمراهی]] به [[نور]] [[معرفت]] و [[هدایت]] می‌رسد: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref> و دری از [[ملکوت]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] بر روی او گشوده می‌شود تا حقایقی را ببیند که دیگران توان دیدن آن را ندارند، چنان‌که [[ابراهیم]]{{ع}} به این مرحله رسیده بود. {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره  آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>. [[ایمان]] و [[قیام]] [[اصحاب کهف]] برای [[خدا]] نیز [[زمینه‌ساز]] [[بصیرت]]<ref>کشف الاسرار، ج۵، ص۶۵۷؛ تفسیر سمرقندی، ج۲، ص ۳۳۹.</ref> و [[شناخت]] [[حقیقی]] و [[هدایت]] افزون‌تر آنان شد: {{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى}}<ref>«ما داستان آنان را برای تو راستین باز می‌گوییم: آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان (پنهانی) ایمان آوردند و ما بر رهنمود آنان افزودیم» سوره کهف، آیه ۱۳.</ref>. [[قرآن کریم]]، گمراهانی را که با [[پذیرش حق]] و [[ایمان]] به [[معرفت]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۴۷۹.</ref> رسیده و [[تغییر]] مسیر داده‌اند، به مرده‌ای [[تشبیه]] می‌کند که به [[اراده]] و [[فرمان خدا]] زنده شده است: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref><ref>نمونه، ج۵، ص۴۲۵.</ref>، چنان‌که [[مسلمانان]]، پیش از [[اسلام]] دچار [[گمراهی]] و سردرگمی بودند و با [[گرایش]] به [[اسلام]]، [[نور ایمان]] [[قلب]] آنان را روشن کرد؛ به گونه‌ای که هم افق دید خودشان روشن شد، هم با [[نور ایمان]] راه دیگران را روشن کردند<ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۲۰۱.</ref>. در مقابل [[مشرکان]] که از سر [[لجاجت]] بر [[شرک]] و [[انکار حق]] [[اصرار]] می‌ورزند و آن را نمی‌پذیرند، [[قدرت]] [[شناخت]] حقایق را از دست داده‌اند. این درحالی است که [[قرآن]] را می‌شنوند و این [[محرومیت]] از [[فهم]] تا آنجاست که توان [[شناخت]] هیچ [[آیه]] و نشانه‌ای [[الهی]] را ندارند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش می‌دهند در حالی که بر دل‌هایشان پوشش‌هایی  افکنده‌ایم تا درنیابند و در گوش‌هایشان سنگینی‌یی (نهاده‌ایم) و اگر هر نشانه‌ای ببینند به آن ایمان نمی‌آورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش  می‌ورزند؛کافران می‌گویند این (چیزی) جز افسانه‌های پیشینیان نیست» سوره انعام، آیه ۲۵.</ref> و از این‌رو [[ایمان کامل]] شرط اصلی [[شناخت]] [[حقیقی]] و [[بی‌ایمانی]] با کوری و [[گمراهی]] مساوی دانسته شده است: {{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و تو رهنمون کوردلان از گمراهیشان نیستی؛ (تو پیام خود را) جز به کسانی که به آیات ما ایمان آورده‌اند و (به فرمان ما) گردن نهاده‌اند، نمی‌شنوانی» سوره روم، آیه ۵۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[عمل صالح]]===
===[[عمل صالح]]===
در [[آیات]] فراوانی به رابطه عمیق میان [[معرفت حقیقی]] با [[عمل صالح]] اشاره شده است: «رَسولاً یَتلوا عَلَیکُم ءایـتِ [[اللّه]] مُبَیِّنـتٍ لِیُخرِجَ الَّذینَ ءامَنوا و عَمِلُوا الصّـلِحـتِ مِنَ الظُّلُمـتِ اِلَی النّورِ». ([[طلاق]] / ۶۵، ۱۱) مراد از «[[ظلمات]]»، [[تاریکی]] [[کفر]] و [[جهل]] و مقصود از «[[نور]]»، [[ایمان و علم]] و [[معرفت]] است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۱۷۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*در [[آیات]] فراوانی به رابطه عمیق میان [[معرفت حقیقی]] با [[عمل صالح]] اشاره شده است: {{متن قرآن|رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا}}<ref>«پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است» سوره طلاق، آیه ۱۱.</ref> مراد از "[[ظلمات]][[تاریکی]] [[کفر]] و [[جهل]] و مقصود از "[[نور]][[ایمان و علم]] و [[معرفت]] است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۱۷۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[تقوا]]===
===[[تقوا]]===
از شرایط مهم [[شناخت]]، تقواست. [[شناخت]] درست که مساوی [[نور]] است، برای کسی حاصل نمی‌شود، جز آنکه [[رفتار]] خود را [[اصلاح]] کند. [[قرآن کریم]] از [[اصلاح]] [[رفتار]] با واژه [[تقوا]] یاد کرده: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ و ءامِنوا بِرَسولِهِ یُؤتِکُم کِفلَینِ مِن رَحمَتِهِ و یَجعَل لَکُم نورًا تَمشونَ بِهِ» ([[حدید]] / ۵۷، ۲۸) و [[تقوا]] را [[وسیله]] [[هوشیاری]] و بازشناسی خیر از [[شرّ]] و [[حق]] از [[باطل]] دانسته است: «اِن تَتَّقوا اللّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا». ([[انفال]] / ۸، ۲۹؛ [[طلاق]] / ۶۵، ۲)<ref>نک: المیزان، ج۹، ص۵۶.</ref> این [[آیه]] به صورت عام [[تقوا]] را شرط [[معرفت]] [[عرفانی]] و [[شناخت]] برهانی دانسته است؛ یعنی [[تقوا]] در فهمِ [[عقل]] و نیز در [[شهود]] مؤثر است و [[ادراک]] مفاهیم [[ذهنی]] و دیدن حقایق [[عینی]] در پرتو [[تقوا]] حاصل می‌شود<ref>شناخت‌شناسی در قرآن، جوادی آملی، ص۴۴۰.</ref>. [[تقوا]] سبب [[شرح صدر]] و از میان رفتن تیرگی‌ها از [[قلب]] می‌شود و در پی آن [[ظلمت]] از میان می‌رود و [[نور]] ظاهر می‌شود<ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۴۹۹.</ref>. [[انسان]] باتقوا، [[حق]] را از [[باطل]] تشخیص می‌دهد: «ومَن یَتَّقِ اللّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجا». ([[طلاق]] / ۶۵، ۲)<ref>الفواتح الالهیه، ج۲، ص۴۲۲؛ روح البیان، ج۳، ص۳۳۷؛ المیزان، ج۹، ص۵۶.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*از شرایط مهم [[شناخت]]، تقواست. [[شناخت]] درست که مساوی [[نور]] است، برای کسی حاصل نمی‌شود، جز آنکه [[رفتار]] خود را [[اصلاح]] کند. [[قرآن کریم]] از [[اصلاح]] [[رفتار]] با واژه [[تقوا]] یاد کرده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید و شما را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حدید، آیه ۲۸.</ref> و [[تقوا]] را [[وسیله]] [[هوشیاری]] و بازشناسی خیر از [[شرّ]] و [[حق]] از [[باطل]] دانسته است: {{متن قرآن| إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا }}<ref>«اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد » سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref><ref>نک: المیزان، ج۹، ص۵۶.</ref>. این [[آیه]] به صورت عام [[تقوا]] را شرط [[معرفت]] [[عرفانی]] و [[شناخت]] برهانی دانسته است؛ یعنی [[تقوا]] در فهمِ [[عقل]] و نیز در [[شهود]] مؤثر است و [[ادراک]] مفاهیم [[ذهنی]] و دیدن حقایق [[عینی]] در پرتو [[تقوا]] حاصل می‌شود<ref>شناخت‌شناسی در قرآن، جوادی آملی، ص۴۴۰.</ref>. [[تقوا]] سبب [[شرح صدر]] و از میان رفتن تیرگی‌ها از [[قلب]] می‌شود و در پی آن [[ظلمت]] از میان می‌رود و [[نور]] ظاهر می‌شود<ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۴۹۹.</ref>. [[انسان]] باتقوا، [[حق]] را از [[باطل]] تشخیص می‌دهد: {{متن قرآن| وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>« هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref><ref>الفواتح الالهیه، ج۲، ص۴۲۲؛ روح البیان، ج۳، ص۳۳۷؛ المیزان، ج۹، ص۵۶.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش