پرش به محتوا

اعتدال در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:
#'''[[غفلت از یاد خدا]]: ''' در [[آیه]] ۲۸ [[سوره کهف]] [[افراط]] گرایان را [[غافل]] از [[یاد خدا]] معرفی می‌کند: {{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه: ۲۸.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۲.</ref>
#'''[[غفلت از یاد خدا]]: ''' در [[آیه]] ۲۸ [[سوره کهف]] [[افراط]] گرایان را [[غافل]] از [[یاد خدا]] معرفی می‌کند: {{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه: ۲۸.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۲.</ref>


==بازتاب [[آیات]] [[اعتدال در اخلاق]] [[اسلامی]]==
==بازتاب [[آیات]] [[اعتدال در اخلاق اسلامی]]==
*توجه ویژه [[آیات]] و [[روایات]] به موضوع [[اعتدال]] گرچه در قالب کلید واژه‌های دیگری چون "قوام"، "قصد" و "[[استقامت]]" صورت گرفته، با این حال [[زمینه‌ساز]] پیدایش اصطلاح [[اعتدال]] و طرح جدی آن در [[دانش]] [[اخلاق]] بوده است. [[دانشمندان اخلاق]] برای هر [[خصلت]] [[روحی]] دو حالت [[افراط و تفریط]] در نظر گرفته و [[میانه‌روی]] در آن [[خصلت]] را [[اعتدال]] نامیده<ref>امراض القلوب، ج‌۱، ص‌۳۰؛ مدارج السالکین، ج‌۱، ص‌۴۰۴؛ اغاثة اللهفان، ج‌۱، ص‌۱۶.</ref> و آن را منشأ [[فضایل]] چهارگانه در [[علم اخلاق]] برشمرده‌اند. به گفته آنان [[انسان]] دارای قوای چهارگانه [[عقل نظری]]، [[عقل عملی]]، [[غضب]] و [[شهوت]] است و [[سعادت]] و کمال [[انسان]] در این است که این قوا را از [[افراط و تفریط]] نگه داشته و در [[زندگی]] [[تعادل]] آنها را [[حفظ]] کند. در نتیجه این [[تعادل]]، از [[قوه عاقله]] "[[حکمت]]" پدید می‌آید و از [[قوه]] عامله "[[عدالت]]" و از [[تعادل]] نیروی [[غضب]]، "[[شجاعت]]" و از [[تعادل]] نیروی [[شهوت]] "[[عفت]]" و [[پاکدامنی]] به دست می‌آید و [[اعتدال]] سه [[قوه]] اخیر در صورتی است که [[مطیع]] [[اوامر و نواهی]] [[عقل نظری]] باشند<ref>اسفار، ج‌۴، ص‌۱۱۶؛ جامع‌السعادات، ج۱، ص۳۷، ۶۸، ۸۴، ۹۳.</ref>. البته برخی [[عدالت]] را [[تعادل]] و کمال همه قوای چهارگانه و [[حکمت]] را کمال [[عقل عملی]] دانسته‌اند<ref>جامع السعادات، ج‌۱، ص‌۹۲.</ref>، ازاین‌رو در صورت گرفتار آمدن به هریک از صفات ناشایست، راه درمان را با تقویت صفت مقابل تا حدّ رسیدن به حالت [[اعتدال]] دانسته‌اند<ref>معارج القدس، ص‌۷۸، ۸۲‌ـ‌۸۳.</ref>. در این میان [[واجبات]] [[شرعی]] مانند [[روزه]] و [[انفاق]]، و [[باورهای دینی]] مانند [[توکل]] و [[زهد]] نقش بسزایی ایفا‌می‌کنند<ref>روضة المحبین، ج‌۱، ص‌۲۲۰.</ref>، بنابراین، معیار [[اعتدال]]، [[عقل]] و [[شرع]] معرفی شده<ref>معارج‌القدس، ص‌۸۸‌ـ‌۸۹.</ref> و در واقع حالت [[اعتدال]] همان [[پایبندی]] به [[کتاب و سنت]] در [[رفتار]] و گفتار شمرده شده است<ref>کتاب الاستقامه، ج‌۱، ص‌۳.</ref> که آیاتی همچون {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ }}<ref> پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن؛ سوره هود، آیه: ۱۱۲.</ref> و {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}<ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه: ۶.</ref> به آن اشاره دارند<ref>معارج القدس، ص‌۸۸.</ref>؛ همچنین از این [[آیات]] برمی‌آید که [[انسان]] بر اثر [[سیر و سلوک]] [[اخلاقی]] همواره می‌تواند به [[اعتدال]] کامل نزدیک‌تر شود، گرچه کاملا به آن دست نیابد<ref>امراض القلوب، ج‌۱، ص‌۷؛ معارج القدس، ص‌۸۸.</ref>، بنابراین، راه [[سلوک]] همواره امتداد داشته و از مرحله‌ای به مرحله‌ای متعالی‌تر [[صعود]] می‌کند؛ همچنین در [[اخلاق اجتماعی]] مفهوم [[عدالت]] با این پیش فرض که [[عدل]] به معنای [[استواری]] در راه [[حق]] و نلغزیدن به سوی [[باطل]] است، به حالت [[اعتدال]] [[تفسیر]] شده است<ref>التعریفات، ص‌۱۹۲؛ امراض‌القلوب، ج‌۱، ص‌۶.</ref>. در نگاهی کلی به مبحث [[اعتدال در اخلاق]] [[اسلامی]] می‌توان از آن به عنوان حالت [[ثبات]] و [[سلامت روح]] و روان [[آدمی]] یاد کرد<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۷۸؛ التعریفات، ص‌۱۸۲.</ref> که هماهنگی میان خلقیات و [[رفتار انسان]] و در نتیجه [[آرامش]] و [[اطمینان]] را در پی دارد<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۸۵.</ref>، بنابراین هرگونه [[اضطراب]] و پیدایش [[صفات نکوهیده]] [[اخلاقی]] مانند [[ترس]] و [[نفاق]] و [[جهل]] بر اثر [[خروج]] از حالت [[اعتدال]] رخ می‌دهد<ref>مفردات، ص‌۵۳۷‌ـ‌۵۳۸، «ظلم»، ص‌۶۳۶، «فسد»؛ التوقیف، ج‌۱، ص‌۶۴۹.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۳.</ref>
*توجه ویژه [[آیات]] و [[روایات]] به موضوع [[اعتدال]] گرچه در قالب کلید واژه‌های دیگری چون "قوام"، "قصد" و "[[استقامت]]" صورت گرفته، با این حال [[زمینه‌ساز]] پیدایش اصطلاح [[اعتدال]] و طرح جدی آن در [[دانش]] [[اخلاق]] بوده است. [[دانشمندان اخلاق]] برای هر [[خصلت]] [[روحی]] دو حالت [[افراط و تفریط]] در نظر گرفته و [[میانه‌روی]] در آن [[خصلت]] را [[اعتدال]] نامیده<ref>امراض القلوب، ج‌۱، ص‌۳۰؛ مدارج السالکین، ج‌۱، ص‌۴۰۴؛ اغاثة اللهفان، ج‌۱، ص‌۱۶.</ref> و آن را منشأ [[فضایل]] چهارگانه در [[علم اخلاق]] برشمرده‌اند. به گفته آنان [[انسان]] دارای قوای چهارگانه [[عقل نظری]]، [[عقل عملی]]، [[غضب]] و [[شهوت]] است و [[سعادت]] و کمال [[انسان]] در این است که این قوا را از [[افراط و تفریط]] نگه داشته و در [[زندگی]] [[تعادل]] آنها را [[حفظ]] کند. در نتیجه این [[تعادل]]، از [[قوه عاقله]] "[[حکمت]]" پدید می‌آید و از [[قوه]] عامله "[[عدالت]]" و از [[تعادل]] نیروی [[غضب]]، "[[شجاعت]]" و از [[تعادل]] نیروی [[شهوت]] "[[عفت]]" و [[پاکدامنی]] به دست می‌آید و [[اعتدال]] سه [[قوه]] اخیر در صورتی است که [[مطیع]] [[اوامر و نواهی]] [[عقل نظری]] باشند<ref>اسفار، ج‌۴، ص‌۱۱۶؛ جامع‌السعادات، ج۱، ص۳۷، ۶۸، ۸۴، ۹۳.</ref>. البته برخی [[عدالت]] را [[تعادل]] و کمال همه قوای چهارگانه و [[حکمت]] را کمال [[عقل عملی]] دانسته‌اند<ref>جامع السعادات، ج‌۱، ص‌۹۲.</ref>، ازاین‌رو در صورت گرفتار آمدن به هریک از صفات ناشایست، راه درمان را با تقویت صفت مقابل تا حدّ رسیدن به حالت [[اعتدال]] دانسته‌اند<ref>معارج القدس، ص‌۷۸، ۸۲‌ـ‌۸۳.</ref>. در این میان [[واجبات]] [[شرعی]] مانند [[روزه]] و [[انفاق]]، و [[باورهای دینی]] مانند [[توکل]] و [[زهد]] نقش بسزایی ایفا‌می‌کنند<ref>روضة المحبین، ج‌۱، ص‌۲۲۰.</ref>، بنابراین، معیار [[اعتدال]]، [[عقل]] و [[شرع]] معرفی شده<ref>معارج‌القدس، ص‌۸۸‌ـ‌۸۹.</ref> و در واقع حالت [[اعتدال]] همان [[پایبندی]] به [[کتاب و سنت]] در [[رفتار]] و گفتار شمرده شده است<ref>کتاب الاستقامه، ج‌۱، ص‌۳.</ref> که آیاتی همچون {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ }}<ref> پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن؛ سوره هود، آیه: ۱۱۲.</ref> و {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}<ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه: ۶.</ref> به آن اشاره دارند<ref>معارج القدس، ص‌۸۸.</ref>؛ همچنین از این [[آیات]] برمی‌آید که [[انسان]] بر اثر [[سیر و سلوک]] [[اخلاقی]] همواره می‌تواند به [[اعتدال]] کامل نزدیک‌تر شود، گرچه کاملا به آن دست نیابد<ref>امراض القلوب، ج‌۱، ص‌۷؛ معارج القدس، ص‌۸۸.</ref>، بنابراین، راه [[سلوک]] همواره امتداد داشته و از مرحله‌ای به مرحله‌ای متعالی‌تر [[صعود]] می‌کند؛ همچنین در [[اخلاق اجتماعی]] مفهوم [[عدالت]] با این پیش فرض که [[عدل]] به معنای [[استواری]] در راه [[حق]] و نلغزیدن به سوی [[باطل]] است، به حالت [[اعتدال]] [[تفسیر]] شده است<ref>التعریفات، ص‌۱۹۲؛ امراض‌القلوب، ج‌۱، ص‌۶.</ref>. در نگاهی کلی به مبحث [[اعتدال در اخلاق]] [[اسلامی]] می‌توان از آن به عنوان حالت [[ثبات]] و [[سلامت روح]] و روان [[آدمی]] یاد کرد<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۷۸؛ التعریفات، ص‌۱۸۲.</ref> که هماهنگی میان خلقیات و [[رفتار انسان]] و در نتیجه [[آرامش]] و [[اطمینان]] را در پی دارد<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۸۵.</ref>، بنابراین هرگونه [[اضطراب]] و پیدایش [[صفات نکوهیده]] [[اخلاقی]] مانند [[ترس]] و [[نفاق]] و [[جهل]] بر اثر [[خروج]] از حالت [[اعتدال]] رخ می‌دهد<ref>مفردات، ص‌۵۳۷‌ـ‌۵۳۸، «ظلم»، ص‌۶۳۶، «فسد»؛ التوقیف، ج‌۱، ص‌۶۴۹.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۳.</ref>


۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش