پرش به محتوا

حصر حاکمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص'
جز (جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص')
خط ۱۲: خط ۱۲:
*حصر حاکمیت در ذات حق تعالی از حقایق روشنی است که ادلّۀ [[عقلی]] و نیز [[نقلی]] فراوانی بر آن وجود دارد.
*حصر حاکمیت در ذات حق تعالی از حقایق روشنی است که ادلّۀ [[عقلی]] و نیز [[نقلی]] فراوانی بر آن وجود دارد.
*[[حاکمیت]] به معنای [[امر و نهی]] و [[دستور]] و [[فرمان]] جهت [[برقراری نظم]] است. نظامی که این [[حاکمیت]] را در [[جامعۀ بشری]] بر عهده می‌گیرد، [[نظام سیاسی]] است.
*[[حاکمیت]] به معنای [[امر و نهی]] و [[دستور]] و [[فرمان]] جهت [[برقراری نظم]] است. نظامی که این [[حاکمیت]] را در [[جامعۀ بشری]] بر عهده می‌گیرد، [[نظام سیاسی]] است.
*حصر حاکمیت در [[خدای متعال]]، اساسی‌ترین اصل [[نظام سیاسی اسلام]] و زیر بنای آن است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۴۲-۱۶۹.</ref>.
*حصر حاکمیت در [[خدای متعال]]، اساسی‌ترین اصل [[نظام سیاسی اسلام]] و زیر بنای آن است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۱۴۲-۱۶۹.</ref>.


==ادلّۀ [[عقل نظری]] بر حصر حاکمیت در [[ذات خدای متعال]]==
==ادلّۀ [[عقل نظری]] بر حصر حاکمیت در [[ذات خدای متعال]]==
خط ۶۵: خط ۶۵:
*اکنون که مقدّمات سه گانه روشن شد، استلزام نتیجه را توضیح می‌دهیم.
*اکنون که مقدّمات سه گانه روشن شد، استلزام نتیجه را توضیح می‌دهیم.
*نتیجۀ این مقدمات سه گانه این است که [[حاکم]] باید مشروعیتش بالذات باشد و این [[مشروعیت]] نمی‌تواند از محکوم برخیزد و با توجه به اینکه هر موجودی را که فرض کنیم، یا [[حاکم]] است یا محکوم و [[اتحاد]] [[حاکم]] و محکوم نیز با توجه به نسبت تضایف و تقابلی که بین آنهاست، ممتنع است و با توجه به [[امتناع]] فرض استناد [[مشروعیت]] [[حاکم]] به محکوم، تنها فرض معقول و ممکن، [[مشروعیت]] بالذات [[حاکم]] است. [[ضرورت عقلی]] [[مشروعیت]] بالذات [[حاکم]] بالأصل با توجه به [[ضرورت]] عدم [[مشروعیت]] بالذات حاکمیتِ هیچ حاکمی بجز [[خداوند متعال]]، [[انحصار حاکمیت]] را در [[ذات اقدس]] حق‌تعالی نتیجه می‌دهد.
*نتیجۀ این مقدمات سه گانه این است که [[حاکم]] باید مشروعیتش بالذات باشد و این [[مشروعیت]] نمی‌تواند از محکوم برخیزد و با توجه به اینکه هر موجودی را که فرض کنیم، یا [[حاکم]] است یا محکوم و [[اتحاد]] [[حاکم]] و محکوم نیز با توجه به نسبت تضایف و تقابلی که بین آنهاست، ممتنع است و با توجه به [[امتناع]] فرض استناد [[مشروعیت]] [[حاکم]] به محکوم، تنها فرض معقول و ممکن، [[مشروعیت]] بالذات [[حاکم]] است. [[ضرورت عقلی]] [[مشروعیت]] بالذات [[حاکم]] بالأصل با توجه به [[ضرورت]] عدم [[مشروعیت]] بالذات حاکمیتِ هیچ حاکمی بجز [[خداوند متعال]]، [[انحصار حاکمیت]] را در [[ذات اقدس]] حق‌تعالی نتیجه می‌دهد.
*آنچه گفتیم، بخشی از [[براهین عقلی]] - مربوط به حوزۀ [[عقل نظری]] - دالّ بر [[انحصار حاکمیت]] بالأصل در [[ذات اقدس]] حق‌تعالی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۶۹-۱۷۸.</ref>.
*آنچه گفتیم، بخشی از [[براهین عقلی]] - مربوط به حوزۀ [[عقل نظری]] - دالّ بر [[انحصار حاکمیت]] بالأصل در [[ذات اقدس]] حق‌تعالی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۸.</ref>.


==ادلّۀ [[عقل عملی]] بر حصر حاکمیت در [[ذات اقدس]] حق تعالی==
==ادلّۀ [[عقل عملی]] بر حصر حاکمیت در [[ذات اقدس]] حق تعالی==
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
*'''مقدّمۀ سوم:''' هیچ موجودی به جز [[خداوند متعال]] مالک موجودات دیگر نیست.
*'''مقدّمۀ سوم:''' هیچ موجودی به جز [[خداوند متعال]] مالک موجودات دیگر نیست.
*و لهذا - بنابر مقدّمۀ دوم - هیچ موجودی به جز [[خدای متعال]] - بالذات - [[حق اطاعت]] ندارد و تنها [[خدای بزرگ]] و [[متعال]] است که به [[دلیل]] آنکه آفرینندۀ سایر موجودات است، مالک آنهاست و لهذا از نظر [[عقل]]، [[حق اطاعت]] دارد و بر سایر موجودات است که [[دستور]] او را [[اطاعت]] کنند و از او [[فرمان]] برند و بر [[فرمان]] و دستورش گردن نهند.
*و لهذا - بنابر مقدّمۀ دوم - هیچ موجودی به جز [[خدای متعال]] - بالذات - [[حق اطاعت]] ندارد و تنها [[خدای بزرگ]] و [[متعال]] است که به [[دلیل]] آنکه آفرینندۀ سایر موجودات است، مالک آنهاست و لهذا از نظر [[عقل]]، [[حق اطاعت]] دارد و بر سایر موجودات است که [[دستور]] او را [[اطاعت]] کنند و از او [[فرمان]] برند و بر [[فرمان]] و دستورش گردن نهند.
*'''نتیجه اینکه:''' تنها [[خداوند]] - [[آفریدگار]] [[جهان]] و [[انسان]] - است که [[حقّ حاکمیت]] بالذات دارد؛ زیرا [[حقّ حاکمیت]] بالذات، [[حق اطاعت]] را می‌طلبد و [[حق اطاعت]]، بر [[مالکیت]] [[مطاع]] نسبت به [[مطیع]] توقف دارد و تنها مالک [[جهان]] و [[انسان]] وجود [[اقدس]] حق تعالی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۷۸-۱۸۷.</ref>.
*'''نتیجه اینکه:''' تنها [[خداوند]] - [[آفریدگار]] [[جهان]] و [[انسان]] - است که [[حقّ حاکمیت]] بالذات دارد؛ زیرا [[حقّ حاکمیت]] بالذات، [[حق اطاعت]] را می‌طلبد و [[حق اطاعت]]، بر [[مالکیت]] [[مطاع]] نسبت به [[مطیع]] توقف دارد و تنها مالک [[جهان]] و [[انسان]] وجود [[اقدس]] حق تعالی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۱۷۸-۱۸۷.</ref>.


==[[ادلۀ نقلی]] [[حصر حاکمیت بالذات]] در [[خدای متعال]]==
==[[ادلۀ نقلی]] [[حصر حاکمیت بالذات]] در [[خدای متعال]]==
۲۱۸٬۱۲۲

ویرایش