پرش به محتوا

حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۶: خط ۶۶:
*صبح‌گاهان [[رسول خدا]]{{صل}} به سمت کوه ثور رفته و سه روز در آنجا اقامت ماند<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷.</ref>. و در این مدت، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} برای [[رسول خدا]]{{صل}} [[غذا]] می‌آورد و سه مرکب برای [[هجرت]] ایشان فراهم کرد<ref>فضائل امیرالمؤمنین{{ع}}، ابن عقده کوفی، ص۱۸۰.</ref>. آن [[حضرت]] به [[امیرمؤمنان]]{{صل}} [[امر]] فرمود تا اماناتی را که [[مشرکان]] نزد ایشان داشتند و در حضور [[مردم]] به صاحبانش بازگرداند <ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۸۴. برخی از منابع اهل سنت که این قسمت را نقل کرده ولی به علنی بودن ادای این امانت اشاره نکرده‌اند، عبارت‌اند از: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ جامع الاحادیث، سیوطی، ج۱۶، ص۴۷۰.</ref> و نیز [[فاطمه]] را به آن [[حضرت]] سپرد و نیز از او خواست تا شترهایی [[نیکو]] برای خود و سه [[فاطمه]] که همراه او در [[مکه]] بودند و کسانی از [[بنی هاشم]] که قصد داشتند همراه او به [[مدینه]] [[هجرت]] نمایند، خریده<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۸؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۴۷.</ref> و در پی آن [[حضرت]]، به [[مدینه]] [[هجرت]] کنند<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.</ref>.
*صبح‌گاهان [[رسول خدا]]{{صل}} به سمت کوه ثور رفته و سه روز در آنجا اقامت ماند<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷.</ref>. و در این مدت، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} برای [[رسول خدا]]{{صل}} [[غذا]] می‌آورد و سه مرکب برای [[هجرت]] ایشان فراهم کرد<ref>فضائل امیرالمؤمنین{{ع}}، ابن عقده کوفی، ص۱۸۰.</ref>. آن [[حضرت]] به [[امیرمؤمنان]]{{صل}} [[امر]] فرمود تا اماناتی را که [[مشرکان]] نزد ایشان داشتند و در حضور [[مردم]] به صاحبانش بازگرداند <ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۸۴. برخی از منابع اهل سنت که این قسمت را نقل کرده ولی به علنی بودن ادای این امانت اشاره نکرده‌اند، عبارت‌اند از: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ جامع الاحادیث، سیوطی، ج۱۶، ص۴۷۰.</ref> و نیز [[فاطمه]] را به آن [[حضرت]] سپرد و نیز از او خواست تا شترهایی [[نیکو]] برای خود و سه [[فاطمه]] که همراه او در [[مکه]] بودند و کسانی از [[بنی هاشم]] که قصد داشتند همراه او به [[مدینه]] [[هجرت]] نمایند، خریده<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۸؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۴۷.</ref> و در پی آن [[حضرت]]، به [[مدینه]] [[هجرت]] کنند<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.</ref>.
*[[فاطمه]]{{س}} چه روزهای [[سختی]] داشت؛ روزهایی که [[تصمیم]] جدی [[قریش]] را برای کشتن [[پدر]] و [[پناهندگی]] به کوه و [[هجرت]] اجباری ایشان به [[مدینه]] را می‌دید. به هر حال پس از مدتی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نامه‌ای از [[رسول خدا]]{{صل}} دریافت کرد که هر چه زودتر [[هجرت]] را آغاز کند. لذا بعد از بازگرداندن [[امانت‌ها]] و تهیه مرکب، طبق [[دستور]] [[رسول خدا]]{{صل}}، پس از مدتی کوتاه به همراه [[فاطمه]]{{س}} که اینک هشت سال داشت و [[مادر]] خود [[فاطمه بنت اسد]] و دختر عمویش [[فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب]] و ایمن [[فرزند]] [[ام ایمن]]، خادمه [[رسول خدا]]{{صل}} و عده‌ای از [[مسلمانان]] به سوی [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.</ref>. هجرت‌کنندگان [[شب]] را تا [[طلوع فجر]] به [[عبادت]] [[پروردگار]] سپری کردند و پس از اقامه [[جماعت]] به [[امامت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که حدود بیست و چهار سال داشت، به [[راه]] افتادند. آنها منازل بین [[راه]] را یکی پس از دیگری پشت سر می‌نهادند <ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱.</ref> تا اینکه مشرکانی که در حال تعقیب آنان بودند [[راه]] را بر ایشان بستند که با [[رشادت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰.</ref>، نتوانستند [[مانع]] [[هجرت]] آنها شوند و بدون نتیجه به [[مکه]] بازگشتند. [[هجرت]] [[فاطمه]]{{س}} به همراه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} ادامه داشت، در حالی که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و هر سه [[فاطمه]] و سایر [[مسلمانان]] همراه، در فراز و فرود مسیر [[هجرت]] و در همه حال به [[ذکر الهی]] مشغول بودند و قبل از رسیدن آنها به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} آیاتی از [[قرآن مجید]] در این باره بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد{{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ * رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ * رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ * فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref> «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار * پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کرده‌ای و ستمگران را یاوری نخواهد بود * پروردگارا! ما شنیدیم فرا خواننده‌ای به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدی‌های ما چشم بپوش  و ما را با نیکان بمیران * پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بی‌گمان تو در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزی * آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱-۱۹۵.</ref>. در این [[آیات]]، منظور از مردی که عملش ضایع نخواهد شد، [[علی]]{{ع}} و نیز منظور از زنی که عملش ضایع نمی‌شود [[فاطمه]]{{س}} است <ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۶۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۲۵-۲۳۰.</ref>
*[[فاطمه]]{{س}} چه روزهای [[سختی]] داشت؛ روزهایی که [[تصمیم]] جدی [[قریش]] را برای کشتن [[پدر]] و [[پناهندگی]] به کوه و [[هجرت]] اجباری ایشان به [[مدینه]] را می‌دید. به هر حال پس از مدتی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نامه‌ای از [[رسول خدا]]{{صل}} دریافت کرد که هر چه زودتر [[هجرت]] را آغاز کند. لذا بعد از بازگرداندن [[امانت‌ها]] و تهیه مرکب، طبق [[دستور]] [[رسول خدا]]{{صل}}، پس از مدتی کوتاه به همراه [[فاطمه]]{{س}} که اینک هشت سال داشت و [[مادر]] خود [[فاطمه بنت اسد]] و دختر عمویش [[فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب]] و ایمن [[فرزند]] [[ام ایمن]]، خادمه [[رسول خدا]]{{صل}} و عده‌ای از [[مسلمانان]] به سوی [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.</ref>. هجرت‌کنندگان [[شب]] را تا [[طلوع فجر]] به [[عبادت]] [[پروردگار]] سپری کردند و پس از اقامه [[جماعت]] به [[امامت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که حدود بیست و چهار سال داشت، به [[راه]] افتادند. آنها منازل بین [[راه]] را یکی پس از دیگری پشت سر می‌نهادند <ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱.</ref> تا اینکه مشرکانی که در حال تعقیب آنان بودند [[راه]] را بر ایشان بستند که با [[رشادت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰.</ref>، نتوانستند [[مانع]] [[هجرت]] آنها شوند و بدون نتیجه به [[مکه]] بازگشتند. [[هجرت]] [[فاطمه]]{{س}} به همراه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} ادامه داشت، در حالی که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و هر سه [[فاطمه]] و سایر [[مسلمانان]] همراه، در فراز و فرود مسیر [[هجرت]] و در همه حال به [[ذکر الهی]] مشغول بودند و قبل از رسیدن آنها به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} آیاتی از [[قرآن مجید]] در این باره بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد{{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ * رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ * رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ * فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref> «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار * پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کرده‌ای و ستمگران را یاوری نخواهد بود * پروردگارا! ما شنیدیم فرا خواننده‌ای به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدی‌های ما چشم بپوش  و ما را با نیکان بمیران * پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بی‌گمان تو در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزی * آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱-۱۹۵.</ref>. در این [[آیات]]، منظور از مردی که عملش ضایع نخواهد شد، [[علی]]{{ع}} و نیز منظور از زنی که عملش ضایع نمی‌شود [[فاطمه]]{{س}} است <ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۶۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۲۵-۲۳۰.</ref>
==ورود به [[قباء]]==
*[[رسول خدا]]{{صل}} که چند روزی زودتر [[هجرت]] را آغاز کرده بود، در روستایی که فاصله چندانی با [[مدینه]] نداشت و به [[قباء]] معروف بود ماند و میهمان یکی از اهالی آن روستا شد و در [[انتظار]] رسیدن [[امیرمؤمنان]] و [[فاطمه]]{{عم}} و دیگر [[زنان]] بود و به کسانی که از [[رسول خدا]]{{صل}} می‌خواستند که زودتر به [[مدینه]] وارد شود، فرمود: "هرگز به [[مدینه]] وارد نخواهم شد مگر با [[پسر عمو]] و دخترم"<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۶۴.</ref>. بالاخره [[انتظار]] به سر آمد و [[امیرمؤمنان]]{{عم}} با پاهای ورم کرده به همراه [[فاطمه]]{{س}} و سایر همراهان به [[قباء]] وارد شد. و [[رسول خدا]]{{صل}} بی‌درنگ و با [[شادی]] فرمود: "بگویید [[علی]] نزد من آید". همراهان گفتند: [[علی]] توان حرکت ندارد. [[رسول خدا]]{{صل}} خود بر بالین او آمد و وقتی نگاه مبارکش به او افتاد او را در آغوش گرفته و به خاطر ورمی که در پای آن [[حضرت]] بود، [[گریه]] کرد و [[اشک]] بر گونه‌های مبارکش جاری شد، [[رسول خدا]]{{صل}} مقداری از [[اشک]] خود را به پاهای [[مبارک]] [[امیرمؤمنان]] کشید و از [[خداوند]] برای او [[عافیت]] خواست و به [[برکت]] این [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} هرگز پاهای [[علی]]{{ع}}، دردناک نشد<ref>مناقب أمیرالمؤمنین{{ع}}، محمد بن سلیمان کوفی، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۸۵. (لازم به ذکرست که آنچه از منابع نقل شده، برداشت می‌شود این است که عیادت رسول خدا از امیرمؤمنان و مسائل بعدی آن در مدینه بوده است اما بنابر آنچه که از نقل امالی شیخ طوسی (ص۴۶۹) برمیآید این جریان در دهکده قبا رخ داده است و این نقل، صحیح‌تر نیز به نظر میرسد).</ref>.
*بالاخره [[هجرت]] با تمام سختی‌هایش به پایان خود رسید و [[پیامبر]]{{صل}} و همراهان همه باهم به [[مدینه]] وارد شدند. از کارهای نخستین [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] خواستگاری از [[سوده]] و [[ازدواج]] با او بود. همچنین [[ازدواج]] با [[ام سلمه]] در همان اوایل [[زندگی]] در [[مدینه]] صورت پذیرفت و [[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[ازدواج]] با او، امور [[فاطمه]]{{س}} را به وی سپرد، [[ام سلمه]] خود در این باره می‌گوید: من درصدد [[راهنمایی]] و [[آموزش]] [[راه]] رسم [[زندگی]] به [[فاطمه]]{{س}} برآمدم اما به [[خدا]] [[سوگند]] همه چیز را او بهتر از من می‌دانست<ref>دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۸۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۰. </ref>.
*[[دوران کودکی]] [[فاطمه]]{{س}} با تمام [[مشکلات]]، سپری شد و دوران ازدواجش فرا رسید اما چه کسی می‌توانست همسان کسی چون [[زهرا]] باشد، کسی که بر [[اهل]] [[مدینه]]، و بلکه بر اهالی [[آسمان]] پرتو افشانی می‌کند. آری، او کفوی جز [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نداشت چنانکه [[خداوند متعال]] به [[رسول خدا]]{{صل}} چنین [[وحی]] کرد: اگر [[علی]] را نمی‌آفریدم، از [[آدم]] به بعد کسی در عالم هم کفو دخترت [[فاطمه]] نمی‌بود<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِيّاً{{ع}} لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ ابْنَتِكَ كُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ}}؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۰۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۹۲. این سخن از رسول خدا{{صل}} نیز نقل شده است: {{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ}}؛ روضة الواعظین، قتال نیشابوری، ص۱۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۵۸؛ و نیز به همین مضمون از امام صادق{{ع}} نیز نقل شده است: الخصال، شیخ صدوق، ص۴۱۴؛ تفضیل امیرالمؤمنین{{ع}}، شیخ مفید، ص۳۲؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۸.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۳۰-۲۳۱.</ref>


==مقاطع [[زندگانی حضرت فاطمه]]{{س}}==
==مقاطع [[زندگانی حضرت فاطمه]]{{س}}==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش