پرش به محتوا

هویت اجتماعی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۰
خط ۱۹: خط ۱۹:
قبل از ورود به بحث [[هویت]] [[اجتماعی]]، این مسئله باید حل شود که اساساً، رابطه [[فرد]] و [[جامعه]] چگونه است؟ ماهیت [[جامعه]] چیست؟ آیا [[جامعه]] واقعاً وجود دارد یا اینکه وجود [[جامعه]]، اعتباری است؟ اصولاً، [[جامعه]] مجموعه ای از افراد است یا وجودی مستقل دارد؟
قبل از ورود به بحث [[هویت]] [[اجتماعی]]، این مسئله باید حل شود که اساساً، رابطه [[فرد]] و [[جامعه]] چگونه است؟ ماهیت [[جامعه]] چیست؟ آیا [[جامعه]] واقعاً وجود دارد یا اینکه وجود [[جامعه]]، اعتباری است؟ اصولاً، [[جامعه]] مجموعه ای از افراد است یا وجودی مستقل دارد؟
درباره ماهیت [[جامعه]] و رابطۀ [[فرد]] با آن، که یکی از مهمترین مسائل [[علوم]] [[اجتماعی]] است، دیدگاه‌های مختلفی از سوی [[صاحب نظران]]، ارائه شده است که می‌توان آنها را در سه دیدگاه جامعه‌گرایان (که اصالت را از آن [[جامعه]] می‌دانند)،  فردگرایان (که اصالت را از آن [[فرد]] می‌دانند) و قائلان به تعامل متقابل [[فرد]] و [[جامعه]] طبقه‌بندی کرد.
درباره ماهیت [[جامعه]] و رابطۀ [[فرد]] با آن، که یکی از مهمترین مسائل [[علوم]] [[اجتماعی]] است، دیدگاه‌های مختلفی از سوی [[صاحب نظران]]، ارائه شده است که می‌توان آنها را در سه دیدگاه جامعه‌گرایان (که اصالت را از آن [[جامعه]] می‌دانند)،  فردگرایان (که اصالت را از آن [[فرد]] می‌دانند) و قائلان به تعامل متقابل [[فرد]] و [[جامعه]] طبقه‌بندی کرد.
#دیدگاه جامعه‌گرایان: این گروه، [[جامعه]] را واقعیتی [[عینی]] تلقی می‌کنند که از افراد تشکیل دهندۀ آن متمایز است و آثار و [[خواص]] ویژه‌ای دارد که در یکایک افراد، [[مشاهده]] نمی‌شود. به تعبیر دیگر، آنان معتقدند تنها [[جامعه]] است که واقعیتی اصیل دارد و واقعیت [[فرد]]، تَبَعی (به [[تبعیت]] وجود [[جامعه]]) است<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۷۳-۱۰۷.</ref>.
#'''دیدگاه جامعه‌گرایان''': این گروه، [[جامعه]] را واقعیتی [[عینی]] تلقی می‌کنند که از افراد تشکیل دهندۀ آن متمایز است و آثار و [[خواص]] ویژه‌ای دارد که در یکایک افراد، [[مشاهده]] نمی‌شود. به تعبیر دیگر، آنان معتقدند تنها [[جامعه]] است که واقعیتی اصیل دارد و واقعیت [[فرد]]، تَبَعی (به [[تبعیت]] وجود [[جامعه]]) است<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۷۳-۱۰۷.</ref>.
#گرایش‌های فردگرایانه: این عده، بر خصیصۀ فردی بودن پدیده‌های [[اجتماعی]] تکیه می‌کنند و معتقدند، فقط انسان‌های منفرد وجود دارند که به مجموعه آنها [[جامعه]] گفته می‌شوند<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۵۵.</ref>.<ref>ر.ک: فوزی، یحیی، «هویت جمعی از دیدگاه امام خمینی»، مجله متین، ۱۳۸۲، شماره ۱۹.</ref>
#'''گرایش‌های فردگرایانه''': این عده، بر خصیصۀ فردی بودن پدیده‌های [[اجتماعی]] تکیه می‌کنند و معتقدند، فقط انسان‌های منفرد وجود دارند که به مجموعه آنها [[جامعه]] گفته می‌شوند<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۵۵.</ref>.<ref>ر.ک: فوزی، یحیی، «هویت جمعی از دیدگاه امام خمینی»، مجله متین، ۱۳۸۲، شماره ۱۹.</ref>
#دیدگاه تعامل متقابل [[فرد]] و [[جامعه]]: در کنار دو مکتبِ جامعه‌گرایانه و فردگرایانه، تلاش‌هایی نیز برای [[آشتی]] آنها انجام شده است که می‌توان آن را دیدگاه سومی دانست. بر اساس این دیدگاه، در [[انسان]] دو [[وجدان]] وجود دارد، یکی از آنها حاوی حالات مربوط به هر یک از ما که وجه مشخص ماست و دیگری حالاتی که در تمام [[جامعه]] مشترک است. [[وجدان]] اول، فقط گزارشگر [[شخصیت فردی]] ما و قوام بخش آن است و [[وجدان]] دوم، مبین و نمایندۀ تیپ جمعی است که بدون آن، [[جامعه]] وجود ندارد<ref>دورکیم، امیل، تقسیم کار اجتماعی، ترجمۀ حسن حبیبی، تهران، ۱۳۵۹، انتشارات قلم، ص ۱۲.</ref>.  
#'''دیدگاه تعامل متقابل [[فرد]] و [[جامعه]]''': در کنار دو مکتبِ جامعه‌گرایانه و فردگرایانه، تلاش‌هایی نیز برای [[آشتی]] آنها انجام شده است که می‌توان آن را دیدگاه سومی دانست. بر اساس این دیدگاه، در [[انسان]] دو [[وجدان]] وجود دارد، یکی از آنها حاوی حالات مربوط به هر یک از ما که وجه مشخص ماست و دیگری حالاتی که در تمام [[جامعه]] مشترک است. [[وجدان]] اول، فقط گزارشگر [[شخصیت فردی]] ما و قوام بخش آن است و [[وجدان]] دوم، مبین و نمایندۀ تیپ جمعی است که بدون آن، [[جامعه]] وجود ندارد<ref>دورکیم، امیل، تقسیم کار اجتماعی، ترجمۀ حسن حبیبی، تهران، ۱۳۵۹، انتشارات قلم، ص ۱۲.</ref>.
 
==[[اندیشمندان]] [[اسلامی]] و ماهیت [[جامعه]]==
==[[اندیشمندان]] [[اسلامی]] و ماهیت [[جامعه]]==
بر اساس [[آیات قرآن]] و [[احادیث]]، [[اجتماع]] از یک وجود [[عینی]] برخوردار است. زیرا، [[قرآن]] برای "امت‌‌ها" (جامعه‌ها) [[سرنوشت]] مشترک، [[نامه عمل]] مشترک، [[فهم]] و [[شعور]]، عمل، [[طاعت]] و [[عصیان]] قائل است<ref>مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.</ref>. [[بدیهی]] است که "[[امت]]"، اگر وجود [[عینی]] نداشته باشد، [[سرنوشت]]، [[فهم]]، [[شعور]]، [[طاعت]] و [[عصیان]] معنی ندارد؛ بنابراین، می‌‌توان گفت، از منظر [[قرآن کریم]]، وجود [[حیات]] جمعی یک [[حقیقت]] است، همچنان که [[مرگ]] جمعی نیز یک [[حقیقت]] است؛ زیرا می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ}}<ref>«و هر امّتی را زمانه‌ای  است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند  و نه پیش می‌افتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.</ref>. در این [[آیه]]، [[سخن]] از یک [[حیات]] و [[زندگی]] است که لحظه پایان دارد و تخلف‌ناپذیر است، نه پیش‌افتادنی است و نه پس افتادنی؛ این [[حیات]] به "[[امت]]" تعلق دارد نه به افراد<ref>مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.</ref>. در [[حقیقت]]، از واژۀ  "[[امت]]"، به عنوان یک واحد کلان [[اجتماعی]]، یاد می‌شود که از یک سو، [[توانایی]] هویت‌سازی بادوام را دارد و از سوی دیگر هویتی واقعی را برای آنان [[خلق]] می‌کند؛ به نحوی که، هویت‌های کم رنگتر همچون [[هویت]] منطقه‌ای، ملی، قومی و نژادی را با خود هم جهت خواهد کرد<ref>ر.ک: فوزی، یحیی، «امام خمینی و هویت ملی در ایران»، فصلنامۀ مطالعات ملی، سال اول، ش ۴، ص۷۳.</ref>.   
بر اساس [[آیات قرآن]] و [[احادیث]]، [[اجتماع]] از یک وجود [[عینی]] برخوردار است. زیرا، [[قرآن]] برای "امت‌‌ها" (جامعه‌ها) [[سرنوشت]] مشترک، [[نامه عمل]] مشترک، [[فهم]] و [[شعور]]، عمل، [[طاعت]] و [[عصیان]] قائل است<ref>مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.</ref>. [[بدیهی]] است که "[[امت]]"، اگر وجود [[عینی]] نداشته باشد، [[سرنوشت]]، [[فهم]]، [[شعور]]، [[طاعت]] و [[عصیان]] معنی ندارد؛ بنابراین، می‌‌توان گفت، از منظر [[قرآن کریم]]، وجود [[حیات]] جمعی یک [[حقیقت]] است، همچنان که [[مرگ]] جمعی نیز یک [[حقیقت]] است؛ زیرا می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ}}<ref>«و هر امّتی را زمانه‌ای  است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند  و نه پیش می‌افتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.</ref>. در این [[آیه]]، [[سخن]] از یک [[حیات]] و [[زندگی]] است که لحظه پایان دارد و تخلف‌ناپذیر است، نه پیش‌افتادنی است و نه پس افتادنی؛ این [[حیات]] به "[[امت]]" تعلق دارد نه به افراد<ref>مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.</ref>. در [[حقیقت]]، از واژۀ  "[[امت]]"، به عنوان یک واحد کلان [[اجتماعی]]، یاد می‌شود که از یک سو، [[توانایی]] هویت‌سازی بادوام را دارد و از سوی دیگر هویتی واقعی را برای آنان [[خلق]] می‌کند؛ به نحوی که، هویت‌های کم رنگتر همچون [[هویت]] منطقه‌ای، ملی، قومی و نژادی را با خود هم جهت خواهد کرد<ref>ر.ک: فوزی، یحیی، «امام خمینی و هویت ملی در ایران»، فصلنامۀ مطالعات ملی، سال اول، ش ۴، ص۷۳.</ref>.   
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش