هویت اجتماعی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
[[هویّت]] در لغت [[فارسی]] یعنی آنچه موجب شناسایی شخص باشد<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۵ش، چاپ دهم، ج ۴، ص ۵۲۲۸.</ref>، [[هویت]] [[حقیقت]] شیء یا شخص است که مشتمل بر صفات اصلی اوست و [[هویت]] در لغت [[عربی]] به معنای [[شخصیت]]، ذات، هستی و وجود است<ref>حسن عمید، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۸۴، چاپ بیست و هفتم، ص ۱۲۶۵.</ref>. | [[هویّت]] در لغت [[فارسی]] یعنی آنچه موجب شناسایی شخص باشد<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۵ش، چاپ دهم، ج ۴، ص ۵۲۲۸.</ref>، [[هویت]] [[حقیقت]] شیء یا شخص است که مشتمل بر صفات اصلی اوست و [[هویت]] در لغت [[عربی]] به معنای [[شخصیت]]، ذات، هستی و وجود است<ref>حسن عمید، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۸۴، چاپ بیست و هفتم، ص ۱۲۶۵.</ref>. | ||
[[هویت]]، مرز ما با دیگران است و آنچه ما را از دیگران متمایز میسازد [[هویت]] ماست<ref>ر.ک: عرفان، امیر محسن و واسعی، سید علی | [[هویت]]، مرز ما با دیگران است و آنچه ما را از دیگران متمایز میسازد [[هویت]] ماست<ref>ر.ک: [[امیر محسن عرفان|عرفان، امیر محسن]] و [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[باورداشت آموزههای مهدویت و نقش آن در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی (مقاله)|باورداشت آموزههای مهدویت و نقش آن در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی]].</ref>. این واژه، بیانگر چه کسی بودن است که از نیاز [[بشر]] به شناسانده شدن به چیزی یا جایی ناشی میشود. به عبارت دیگر، وقتی از "[[هویّت]] شخصی"[[سخن]] به میان میآید، مراد همان ویژگیهای است که شخص را از دیگری متمایز میکند و به دیگران امکان اشاره با [[ضمیر]] "او"، (برای تشخّص این [[فرد]] از دیگر افراد) را میدهد؛ زیرا این شخص به گونهای است که به [[علل]] و عواملی از جمله [[رفتار]] یا صفات خاص از دیگران متمایز شده و [[تشخص]] یافته است. البته، در [[تبیین]] [[هویت]] باید در نظر داشته باشیم همیشه معنایی ارزشی به همراه ندارد؛ چهبسا [[فرد]] یا ملتی ویژگیهای ناپسندی نیز داشته باشند که بخشی از [[هویت]] آنان را میسازد<ref>ر.ک: [[امیر محسن عرفان|عرفان، امیر محسن]] و [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[باورداشت آموزههای مهدویت و نقش آن در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی (مقاله)|باورداشت آموزههای مهدویت و نقش آن در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی]].</ref>. | ||
==چیستی ماهیت [[جامعه]] و رابطۀ [[فرد]] با آن== | ==چیستی ماهیت [[جامعه]] و رابطۀ [[فرد]] با آن== | ||
قبل از ورود به بحث [[هویت]] [[اجتماعی]]، این مسئله باید حل شود که اساساً، رابطه [[فرد]] و [[جامعه]] چگونه است؟ ماهیت [[جامعه]] چیست؟ آیا [[جامعه]] واقعاً وجود دارد یا اینکه وجود [[جامعه]]، اعتباری است؟ اصولاً، [[جامعه]] مجموعه ای از افراد است یا وجودی مستقل دارد؟ | قبل از ورود به بحث [[هویت]] [[اجتماعی]]، این مسئله باید حل شود که اساساً، رابطه [[فرد]] و [[جامعه]] چگونه است؟ ماهیت [[جامعه]] چیست؟ آیا [[جامعه]] واقعاً وجود دارد یا اینکه وجود [[جامعه]]، اعتباری است؟ اصولاً، [[جامعه]] مجموعه ای از افراد است یا وجودی مستقل دارد؟ | ||
درباره ماهیت [[جامعه]] و رابطۀ [[فرد]] با آن، که یکی از مهمترین مسائل [[علوم]] [[اجتماعی]] است، دیدگاههای مختلفی از سوی [[صاحب نظران]]، ارائه شده است که میتوان آنها را در سه دیدگاه جامعهگرایان (که اصالت را از آن [[جامعه]] میدانند)، فردگرایان (که اصالت را از آن [[فرد]] میدانند) و قائلان به تعامل متقابل [[فرد]] و [[جامعه]] طبقهبندی کرد. | درباره ماهیت [[جامعه]] و رابطۀ [[فرد]] با آن، که یکی از مهمترین مسائل [[علوم]] [[اجتماعی]] است، دیدگاههای مختلفی از سوی [[صاحب نظران]]، ارائه شده است که میتوان آنها را در سه دیدگاه جامعهگرایان (که اصالت را از آن [[جامعه]] میدانند)، فردگرایان (که اصالت را از آن [[فرد]] میدانند) و قائلان به تعامل متقابل [[فرد]] و [[جامعه]] طبقهبندی کرد. | ||
#'''دیدگاه جامعهگرایان''': این گروه، [[جامعه]] را واقعیتی [[عینی]] تلقی میکنند که از افراد تشکیل دهندۀ آن متمایز است و آثار و [[خواص]] ویژهای دارد که در یکایک افراد، [[مشاهده]] نمیشود. به تعبیر دیگر، آنان معتقدند تنها [[جامعه]] است که واقعیتی اصیل دارد و واقعیت [[فرد]]، تَبَعی (به [[تبعیت]] وجود [[جامعه]]) است<ref>ر.ک: مصباح یزدی، | #'''دیدگاه جامعهگرایان''': این گروه، [[جامعه]] را واقعیتی [[عینی]] تلقی میکنند که از افراد تشکیل دهندۀ آن متمایز است و آثار و [[خواص]] ویژهای دارد که در یکایک افراد، [[مشاهده]] نمیشود. به تعبیر دیگر، آنان معتقدند تنها [[جامعه]] است که واقعیتی اصیل دارد و واقعیت [[فرد]]، تَبَعی (به [[تبعیت]] وجود [[جامعه]]) است<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۷۳-۱۰۷.</ref>. | ||
#'''گرایشهای فردگرایانه''': این عده، بر خصیصۀ فردی بودن پدیدههای [[اجتماعی]] تکیه میکنند و معتقدند، فقط انسانهای منفرد وجود دارند که به مجموعه آنها [[جامعه]] گفته میشوند<ref>ر.ک: مصباح یزدی، | #'''گرایشهای فردگرایانه''': این عده، بر خصیصۀ فردی بودن پدیدههای [[اجتماعی]] تکیه میکنند و معتقدند، فقط انسانهای منفرد وجود دارند که به مجموعه آنها [[جامعه]] گفته میشوند<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۵۵.</ref>.<ref>ر.ک: فوزی، یحیی، «هویت جمعی از دیدگاه امام خمینی»، مجله متین، ۱۳۸۲، شماره ۱۹.</ref> | ||
#'''دیدگاه تعامل متقابل [[فرد]] و [[جامعه]]''': در کنار دو مکتبِ جامعهگرایانه و فردگرایانه، تلاشهایی نیز برای [[آشتی]] آنها انجام شده است که میتوان آن را دیدگاه سومی دانست. بر اساس این دیدگاه، در [[انسان]] دو [[وجدان]] وجود دارد، یکی از آنها حاوی حالات مربوط به هر یک از ما که وجه مشخص ماست و دیگری حالاتی که در تمام [[جامعه]] مشترک است. [[وجدان]] اول، فقط گزارشگر [[شخصیت فردی]] ما و قوام بخش آن است و [[وجدان]] دوم، مبین و نمایندۀ تیپ جمعی است که بدون آن، [[جامعه]] وجود ندارد<ref>دورکیم، امیل، تقسیم کار اجتماعی، ترجمۀ حسن حبیبی، تهران، ۱۳۵۹، انتشارات قلم، ص ۱۲.</ref>. | #'''دیدگاه تعامل متقابل [[فرد]] و [[جامعه]]''': در کنار دو مکتبِ جامعهگرایانه و فردگرایانه، تلاشهایی نیز برای [[آشتی]] آنها انجام شده است که میتوان آن را دیدگاه سومی دانست. بر اساس این دیدگاه، در [[انسان]] دو [[وجدان]] وجود دارد، یکی از آنها حاوی حالات مربوط به هر یک از ما که وجه مشخص ماست و دیگری حالاتی که در تمام [[جامعه]] مشترک است. [[وجدان]] اول، فقط گزارشگر [[شخصیت فردی]] ما و قوام بخش آن است و [[وجدان]] دوم، مبین و نمایندۀ تیپ جمعی است که بدون آن، [[جامعه]] وجود ندارد<ref>دورکیم، امیل، تقسیم کار اجتماعی، ترجمۀ حسن حبیبی، تهران، ۱۳۵۹، انتشارات قلم، ص ۱۲.</ref>. | ||
==[[اندیشمندان]] [[اسلامی]] و ماهیت [[جامعه]]== | ==[[اندیشمندان]] [[اسلامی]] و ماهیت [[جامعه]]== | ||
بر اساس [[آیات قرآن]] و [[احادیث]]، [[اجتماع]] از یک وجود [[عینی]] برخوردار است. زیرا، [[قرآن]] برای "امتها" (جامعهها) [[سرنوشت]] مشترک، [[نامه عمل]] مشترک، [[فهم]] و [[شعور]]، عمل، [[طاعت]] و [[عصیان]] قائل است<ref>مطهری، | بر اساس [[آیات قرآن]] و [[احادیث]]، [[اجتماع]] از یک وجود [[عینی]] برخوردار است. زیرا، [[قرآن]] برای "امتها" (جامعهها) [[سرنوشت]] مشترک، [[نامه عمل]] مشترک، [[فهم]] و [[شعور]]، عمل، [[طاعت]] و [[عصیان]] قائل است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.</ref>. [[بدیهی]] است که "[[امت]]"، اگر وجود [[عینی]] نداشته باشد، [[سرنوشت]]، [[فهم]]، [[شعور]]، [[طاعت]] و [[عصیان]] معنی ندارد؛ بنابراین، میتوان گفت، از منظر [[قرآن کریم]]، وجود [[حیات]] جمعی یک [[حقیقت]] است، همچنان که [[مرگ]] جمعی نیز یک [[حقیقت]] است؛ زیرا میفرماید: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ}}<ref>«و هر امّتی را زمانهای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس میروند و نه پیش میافتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.</ref>. در این [[آیه]]، [[سخن]] از یک [[حیات]] و [[زندگی]] است که لحظه پایان دارد و تخلفناپذیر است، نه پیشافتادنی است و نه پس افتادنی؛ این [[حیات]] به "[[امت]]" تعلق دارد نه به افراد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، جامعه و تاریخ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص ۳۱۸-۳۲۰.</ref>. در [[حقیقت]]، از واژۀ "[[امت]]"، به عنوان یک واحد کلان [[اجتماعی]]، یاد میشود که از یک سو، [[توانایی]] هویتسازی بادوام را دارد و از سوی دیگر هویتی واقعی را برای آنان [[خلق]] میکند؛ به نحوی که، هویتهای کم رنگتر همچون [[هویت]] منطقهای، ملی، قومی و نژادی را با خود هم جهت خواهد کرد<ref>ر.ک: فوزی، یحیی، «امام خمینی و هویت ملی در ایران»، فصلنامۀ مطالعات ملی، سال اول، ش ۴، ص۷۳.</ref>. | ||
از سوی دیگر، شواهد فراوانی در [[کتاب و سنت]] هست که اصل تاثیر [[فرد]] بر [[جامعه]] مورد [[تأیید]] قرار میگیرد؛ زیرا این شواهد از یک سو، دلالت بر [[سلسله]] [[انبیای الهی]] میکند که هیچ [[جامعه بشری]] از تأثیر آن بی بهره نبوده است و از سوی دیگر، دال بر وجود [[مستکبران]] [[ستمگری]] همانند [[فرعون]] است که منشا آثاری منفی و نامطلوب میشدهاند. به همین سبب [[قرآن کریم]] از دو دسته [[پیشوا]] و [[رهبر]] یاد میکند: [[ائمه هدی]] و [[ائمه]] ضلال؛ که هر یک از این دو دسته هم در [[دنیا]]، در [[سرنوشت]] [[پیروان]] و [[رهبران]] خود موثرند و هم در [[آخرت]] و این نشانه عمق و وسعت تاثیری است که در امور و [[شئون]] [[حیات]] فردی و جمعی [[تابعان]] خود دارند<ref>ر.ک: مصباح یزدی، | از سوی دیگر، شواهد فراوانی در [[کتاب و سنت]] هست که اصل تاثیر [[فرد]] بر [[جامعه]] مورد [[تأیید]] قرار میگیرد؛ زیرا این شواهد از یک سو، دلالت بر [[سلسله]] [[انبیای الهی]] میکند که هیچ [[جامعه بشری]] از تأثیر آن بی بهره نبوده است و از سوی دیگر، دال بر وجود [[مستکبران]] [[ستمگری]] همانند [[فرعون]] است که منشا آثاری منفی و نامطلوب میشدهاند. به همین سبب [[قرآن کریم]] از دو دسته [[پیشوا]] و [[رهبر]] یاد میکند: [[ائمه هدی]] و [[ائمه]] ضلال؛ که هر یک از این دو دسته هم در [[دنیا]]، در [[سرنوشت]] [[پیروان]] و [[رهبران]] خود موثرند و هم در [[آخرت]] و این نشانه عمق و وسعت تاثیری است که در امور و [[شئون]] [[حیات]] فردی و جمعی [[تابعان]] خود دارند<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، ۱۳۷۹، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۸۴-۱۰۹.</ref>. همچنان که در [[نهجالبلاغه]] چنین آمده است: «هان ای [[مردم]]! آنچه [[مردم]] را گرد هم میآورد، [[خرسندی]] و [[نارضایتی]] است. ناقۀ [[ثمود]] را یک نفر (نه بیشتر) پی نمود، ولی [[خداوند]]، همه را [[کیفر]] کرد؛ زیرا همه آنان از کار او [[خرسند]] و [[راضی]] بودند، لذا [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ﴾}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.</ref>. بر این اساس [[رضایتمندی]] از یک [[رفتار اجتماعی]] به معنای [[پیوستن]] به جمع عاملانِ آن [[رفتار]] تلقی شده است به نحوی که [[هویت]] هر [[جامعه]] با [[رضایت]] مندی و [[نارضایتی]] یا موضع گیریها شکل میگیرد<ref>ر.ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|نگاهی به رسالت و امامت]]، ص ۷۲-۷۵.</ref>. | ||
بنابراین، دربارۀ ماهیت [[جامعه]] و رابطۀ [[فرد]] با آن، که از جمله مباحث بنیادین در [[شناخت]] [[هویت]] [[اجتماعی]] است، میتوان گفت از نظر [[منابع اسلامی]]، [[اجتماع]] از یک سو، دارای وجود [[عینی]] است و از سوی دیگر، افراد در [[جامعه]] تأثیر گذار هستند؛ این تأثیرگذاری تا جایی است که [[قرآن کریم]] از دو دسته [[پیشوا]] یاد میکند؛ [[امامان]] [[هدایت]] و [[ائمه]] ضلال. | بنابراین، دربارۀ ماهیت [[جامعه]] و رابطۀ [[فرد]] با آن، که از جمله مباحث بنیادین در [[شناخت]] [[هویت]] [[اجتماعی]] است، میتوان گفت از نظر [[منابع اسلامی]]، [[اجتماع]] از یک سو، دارای وجود [[عینی]] است و از سوی دیگر، افراد در [[جامعه]] تأثیر گذار هستند؛ این تأثیرگذاری تا جایی است که [[قرآن کریم]] از دو دسته [[پیشوا]] یاد میکند؛ [[امامان]] [[هدایت]] و [[ائمه]] ضلال. | ||
==معنای [[هویت]] [[اجتماعی]] از دیدگاه [[اسلام]]== | ==معنای [[هویت]] [[اجتماعی]] از دیدگاه [[اسلام]]== | ||
[[هویت]] [[اجتماعی]]، یعنی اینکه [[فرد]] نقشها و [[وظایف اجتماعی]] خود را بشناسد و انتظارات [[جامعه]] را از خود بداند<ref>ر.ک: صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «هویت»، مجلۀ دیدار آشنا، شهریور ۱۳۸۱، ش ۲۷، ص ۳۷.</ref>. بر اساس [[منابع اسلامی]]، [[هویت جامعۀ اسلامی]] به دو عنصر اساسیِ [[تعهد]] به [[آرمانهای اسلامی]] و [[اطاعت از رهبری]] [[جامعه]] بستگی دارد. از این رو، [[هویت]] [[اجتماعی]] هیچگاه از [[رهبری]] [[جامعه]] قابل تفکیک نیست و به همین [[دلیل]] در متون [[اسلامی]]، [[شناخت]] [[رهبر]] ملاک [[مسلمانی]] شناخته شده و کسی که بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، فاقد [[هویت اسلامی]] شمرده شده است<ref>ر.ک. اراکی، | [[هویت]] [[اجتماعی]]، یعنی اینکه [[فرد]] نقشها و [[وظایف اجتماعی]] خود را بشناسد و انتظارات [[جامعه]] را از خود بداند<ref>ر.ک: صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «هویت»، مجلۀ دیدار آشنا، شهریور ۱۳۸۱، ش ۲۷، ص ۳۷.</ref>. بر اساس [[منابع اسلامی]]، [[هویت جامعۀ اسلامی]] به دو عنصر اساسیِ [[تعهد]] به [[آرمانهای اسلامی]] و [[اطاعت از رهبری]] [[جامعه]] بستگی دارد. از این رو، [[هویت]] [[اجتماعی]] هیچگاه از [[رهبری]] [[جامعه]] قابل تفکیک نیست و به همین [[دلیل]] در متون [[اسلامی]]، [[شناخت]] [[رهبر]] ملاک [[مسلمانی]] شناخته شده و کسی که بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، فاقد [[هویت اسلامی]] شمرده شده است<ref>ر.ک. [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|نگاهی به رسالت و امامت]]، ص ۸۳.</ref>. در نتیجه، اگر [[جامعه]] ای از [[امام حق]]، [[تبعیت]] کند، دارای [[هویت]] [[اجتماعی]] سالم است و در صورت [[پیروی از امام]] ناحق و [[شیطانی]]، [[هویت]] [[اجتماعی]] آن [[جامعه]]، شکل [[ناهنجار]] به خود میگیرد. | ||
==کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]]== | ==کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]]== | ||
در متون [[اسلامی]] کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]] از یک سو، در برابر در برابر هویتهای فردیِ مغایر با [[هویت]] [[اجتماعی]] و از سوی دیگر، در مقابل هویتهای [[اجتماعی]] دیگر مورد بررسی قرار گرفته است: | در متون [[اسلامی]] کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]] از یک سو، در برابر در برابر هویتهای فردیِ مغایر با [[هویت]] [[اجتماعی]] و از سوی دیگر، در مقابل هویتهای [[اجتماعی]] دیگر مورد بررسی قرار گرفته است: | ||
#'''کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]] در مقابل [[هویت]] فردی''': در [[تقابل]] [[هویت]] [[اجتماعی]] با [[هویت]] فردی، بر این نکته تاکید شده است که [[هویت]] فردی میتواند در دو صورت [[اعتراض]] یا [[هجرت]]، در برابر [[هویت]] [[اجتماعی]] [[فاسد]]، [[مقاومت]] کند. از این رو، برای فرار از ذوب شدن در [[هویت]] [[اجتماعی]] [[فاسد]]، یکی از دو [[راه]] را باید برگزید: [[اعتراض]] یا [[هجرت]]. | #'''کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]] در مقابل [[هویت]] فردی''': در [[تقابل]] [[هویت]] [[اجتماعی]] با [[هویت]] فردی، بر این نکته تاکید شده است که [[هویت]] فردی میتواند در دو صورت [[اعتراض]] یا [[هجرت]]، در برابر [[هویت]] [[اجتماعی]] [[فاسد]]، [[مقاومت]] کند. از این رو، برای فرار از ذوب شدن در [[هویت]] [[اجتماعی]] [[فاسد]]، یکی از دو [[راه]] را باید برگزید: [[اعتراض]] یا [[هجرت]]. | ||
#'''کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]] در برابر [[هویت]] [[اجتماعی]] دیگر''': در آنجا که دو [[هویت]] متقابل [[اجتماعی]]، وجود داشته باشد که هر یک خواهان [[نفی]] دیگری و جویای [[تسلط]] بر [[روابط اجتماعی]] و [[نهادهای جامعه]] باشند؛ در این صورت، هویتی [[پیروز]] خواهد شد که پایدارتر و مستحکمتر باشد<ref>ر.ک: اراکی، | #'''کارایی [[هویت]] [[اجتماعی]] در برابر [[هویت]] [[اجتماعی]] دیگر''': در آنجا که دو [[هویت]] متقابل [[اجتماعی]]، وجود داشته باشد که هر یک خواهان [[نفی]] دیگری و جویای [[تسلط]] بر [[روابط اجتماعی]] و [[نهادهای جامعه]] باشند؛ در این صورت، هویتی [[پیروز]] خواهد شد که پایدارتر و مستحکمتر باشد<ref>ر.ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|نگاهی به رسالت و امامت]]، ص ۷۵-۸۱.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
# [[پرونده:11144.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|'''نگاهی به رسالت و امامت''']] | |||
# [[پرونده:مشرق موعود.jpg|22px]] [[امیر محسن عرفان|عرفان، امیر محسن]] و [[سید علی رضا واسعی|عرفان، سید علی رضا]]، [[باورداشت آموزههای مهدویت و نقش آن در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی (مقاله)|'''باورداشت آموزههای مهدویت و نقش آن در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی''']] | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{یادآوری پانویس}} | {{یادآوری پانویس}} |