مصداقشناسی ولی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[حاکم حسکانی]] بیش از بیست [[روایت]] [[نقل]] میکند که در آنها گقته شده که این [[آیه]] در [[شأن امام علی]]{{ع}} نازل شده است<ref>عبدالله بن احمد حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹-۲۴۷.</ref>. با وجود آنکه [[ابن تیمیه]] [[شأن نزول]] یادشده را [[تکذیب]] کرده و [[اجماع]] [[اهل]] [[علم]] را با [[عقیده]] خود یکی دانسته است<ref>ابن تیمیه پس از آنکه با بیان عبارت {{عربی|كان الرفض اعظم باب و دهليز الى الكفر و الإلحاد}}، کینه خود را نسبت به تشیع علنی میکند، درباره این آیه مینویسد: {{عربی|قوله قد اجمعوا انها نزلت في علي من اعظم الدعاوي الكاذبة بل اجمع اهل العلم بالنقل على انها لم تنزل في علي بخصوصه و ان علياً لم يتصدق بخاتمه في الصلاة و اجمع اهل العلم بالحديث على ان القصة المروية في ذلك من الكذب الموضوع}}. احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج۴، ص۵. گفتنی است که، ابن تیمیه برای استحکام نظریه خود، مدعی میشود که بزرگانی همچون ابن ابی حاتم و طبری در متون تفسیری خود، روایات مربوط به نزول این آیه در شأن امام علی{{ع}} را نقل نکردهاند و تنها کسانی همچون ثعلبی و واحدی، روایات یاد شده را نقل کردهاند؛ این در حالی است که چنانکه خواهد آمد، ابن ابی حاتم و طبری همچون دیگر مفسران اهل سنت، از جمله ناقلان این روایاتاند.</ref>، اما دیگر [[اندیشمندان]] [[اهل سنت]] روایاتی را [[نقل]] کردهاند که بیانگر [[نزول]] این [[آیه]] در [[شأن]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} است<ref>برای نمونه، ر.ک: عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۶۲-۱۱۶۳؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۸۶؛ احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان، ج۴، ص۸۰؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۱۲۶؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۱۵۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۵۰؛ نعمت الله بن محمود نخجوانی، الفواتح الالهیة، ج۱، ص۱۹۷؛ علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد و منع الفوائد، ج۷، ص۱۷؛ علی المتقی بن حسام الدین الهندی، کنز العمال، ج۱۳، ص۱۰۸؛ عبدالرحمن بن ابیبکر جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳-۲۹۴. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: سید علی حسینی میلانی، نگاهی به آیه ولایت، ص۲۴-۲۵.</ref>، تا آنجا که به گفته برخی محققان، ۶۵ نفر از [[عالمان اهل سنت]] در کتابهای [[کلامی]] و [[تفسیری]] خود این [[روایات]] را [[نقل]] کردهاند<ref>جعفر سبحانی، کاوشهایی پیرامون ولایت، ص۱۲۴. همچنین برای دستیابی به نام راویان این واقعه، ر.ک: عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۲، ص۹۲.</ref>. افزون بر آن، [[شعر]] [[حسان بن ثابت]] نیز که پس از [[نزول]] [[آیه ولایت]] سروده شده، دلیلی بر [[تطبیق]] این [[آیه]] بر [[امام علی]]{{ع}} است.(...) | [[حاکم حسکانی]] بیش از بیست [[روایت]] [[نقل]] میکند که در آنها گقته شده که این [[آیه]] در [[شأن امام علی]]{{ع}} نازل شده است<ref>عبدالله بن احمد حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹-۲۴۷.</ref>. با وجود آنکه [[ابن تیمیه]] [[شأن نزول]] یادشده را [[تکذیب]] کرده و [[اجماع]] [[اهل]] [[علم]] را با [[عقیده]] خود یکی دانسته است<ref>ابن تیمیه پس از آنکه با بیان عبارت {{عربی|كان الرفض اعظم باب و دهليز الى الكفر و الإلحاد}}، کینه خود را نسبت به تشیع علنی میکند، درباره این آیه مینویسد: {{عربی|قوله قد اجمعوا انها نزلت في علي من اعظم الدعاوي الكاذبة بل اجمع اهل العلم بالنقل على انها لم تنزل في علي بخصوصه و ان علياً لم يتصدق بخاتمه في الصلاة و اجمع اهل العلم بالحديث على ان القصة المروية في ذلك من الكذب الموضوع}}. احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج۴، ص۵. گفتنی است که، ابن تیمیه برای استحکام نظریه خود، مدعی میشود که بزرگانی همچون ابن ابی حاتم و طبری در متون تفسیری خود، روایات مربوط به نزول این آیه در شأن امام علی{{ع}} را نقل نکردهاند و تنها کسانی همچون ثعلبی و واحدی، روایات یاد شده را نقل کردهاند؛ این در حالی است که چنانکه خواهد آمد، ابن ابی حاتم و طبری همچون دیگر مفسران اهل سنت، از جمله ناقلان این روایاتاند.</ref>، اما دیگر [[اندیشمندان]] [[اهل سنت]] روایاتی را [[نقل]] کردهاند که بیانگر [[نزول]] این [[آیه]] در [[شأن]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} است<ref>برای نمونه، ر.ک: عبدالرحمن بن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۶۲-۱۱۶۳؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۸۶؛ احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان، ج۴، ص۸۰؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۱۲۶؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۱۵۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۵۰؛ نعمت الله بن محمود نخجوانی، الفواتح الالهیة، ج۱، ص۱۹۷؛ علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد و منع الفوائد، ج۷، ص۱۷؛ علی المتقی بن حسام الدین الهندی، کنز العمال، ج۱۳، ص۱۰۸؛ عبدالرحمن بن ابیبکر جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۲، ص۲۹۳-۲۹۴. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: سید علی حسینی میلانی، نگاهی به آیه ولایت، ص۲۴-۲۵.</ref>، تا آنجا که به گفته برخی محققان، ۶۵ نفر از [[عالمان اهل سنت]] در کتابهای [[کلامی]] و [[تفسیری]] خود این [[روایات]] را [[نقل]] کردهاند<ref>جعفر سبحانی، کاوشهایی پیرامون ولایت، ص۱۲۴. همچنین برای دستیابی به نام راویان این واقعه، ر.ک: عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۲، ص۹۲.</ref>. افزون بر آن، [[شعر]] [[حسان بن ثابت]] نیز که پس از [[نزول]] [[آیه ولایت]] سروده شده، دلیلی بر [[تطبیق]] این [[آیه]] بر [[امام علی]]{{ع}} است.(...) | ||
گفتنی است، [[امیر المؤمنین]]{{ع}} نیز خود در مواضع متعددی، از این [[آیه]] برای [[اثبات]] [[برتری]] خود بر دیگران استفاده کردهاند که [[احتجاج]] ایشان در [[شورای شش نفره]]، پس از [[مرگ]] [[عمر]]<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۱۳۹.</ref>، [[احتجاج]] ایشان با [[مهاجران]] و [[انصار]] در زمان [[حکومت]] [[عثمان]]<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۶؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ص۱۴۷.</ref> و [[گفتوگو]] با برخی زنادقه که مدعی تناقض در [[قرآن]] بودند<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ص۲۵۵.</ref>، از جمله آنها است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۸۴.</ref> | گفتنی است، [[امیر المؤمنین]]{{ع}} نیز خود در مواضع متعددی، از این [[آیه]] برای [[اثبات]] [[برتری]] خود بر دیگران استفاده کردهاند که [[احتجاج]] ایشان در [[شورای شش نفره]]، پس از [[مرگ]] [[عمر]]<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۱۳۹.</ref>، [[احتجاج]] ایشان با [[مهاجران]] و [[انصار]] در زمان [[حکومت]] [[عثمان]]<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۶؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ص۱۴۷.</ref> و [[گفتوگو]] با برخی زنادقه که مدعی تناقض در [[قرآن]] بودند<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ص۲۵۵.</ref>، از جمله آنها است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۸۴.</ref>. | ||
==رابطه میان [[ولایت قرآنی]] و [[امامت شیعی]]== | ==رابطه میان [[ولایت قرآنی]] و [[امامت شیعی]]== | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
در [[حقیقت]] [[ولایتی]] این چنین، همان کارکردی را دارد که مفاهیمی همچون [[حجت الله]] و [[خلیفة الله]] در [[آیات]] و [[روایات]] دارند که بر اساس آن، [[حجت]] و [[خلیفه خدا]] بر روی [[زمین]]، کار خدایی میکند؛ به [[اذن]] او روزی میدهد، [[حیات]] و ممات میدهد و...<ref>در ادامه نوشتار و به هنگام بررسی معناشناسی امامت در روایات، به تفصیل به چیستی امامت، با توجه به دو مفهوم حجت الله و خلیفة الله خواهیم پرداخت.</ref>. | در [[حقیقت]] [[ولایتی]] این چنین، همان کارکردی را دارد که مفاهیمی همچون [[حجت الله]] و [[خلیفة الله]] در [[آیات]] و [[روایات]] دارند که بر اساس آن، [[حجت]] و [[خلیفه خدا]] بر روی [[زمین]]، کار خدایی میکند؛ به [[اذن]] او روزی میدهد، [[حیات]] و ممات میدهد و...<ref>در ادامه نوشتار و به هنگام بررسی معناشناسی امامت در روایات، به تفصیل به چیستی امامت، با توجه به دو مفهوم حجت الله و خلیفة الله خواهیم پرداخت.</ref>. | ||
آری [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} نیز در بیابانشان از بهره مندی خود از [[اسم اعظم]] [[الهی]] - به گونهای که [[آصف بن برخیا]] از آن برخوردار بود -[[سخن]] به میان آوردهاند؛ چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} به [[جابر]] فرمود: “به [[راستی]] [[اسم اعظم]] [[خدا]] ۷۳ حرف است و همانا یک حرف از آن را [[آصف]] داشت و آن را به زبان آورد و [[زمین]] میان او و میان [[تخت بلقیس]]، به هم درنوردید تا آن تخت به دستش رسید و سپس [[زمین]] به حال خود برگشت. این کار در کمتر از چشم برهم زدن انجام شد؛ در حالی که ۷۲ حرف از [[اسم اعظم]] نزد ماست و یک حرف از آن، مخصوص خداست که برای خویش در [[علم غیب]] [[برگزیده]] است”<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً- وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ}}. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۳۰. گفتنی است، اگرچه این روایت به خودی خود، به دلیل وجود شریس الوابشی، که مجهول الحال است، معتبر نیست، روایات متعدد و مستفیضی به همین مضمون وجود دارد که از طریق تراکم ظنون، موجب اطمینان نسبی، نسبت به صدور این محتوا از ائمه{{عم}} میشود. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۰؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۰۸-۲۱۷.</ref><ref>در پایان این قسمت از نوشتار، یادکرد این نکته ضروری است که اندیشمندان اهل سنت از دیرباز، اشکالات متعددی بر تقریر عالمان شیعی از آیه ولایت و اثبات امامت امام علی{{ع}} وارد کردهاند؛ تا آنجا که ابن تیمیه نوزده اشکال را در این باره مطرح ساخته است. غالب اشکالات مانند یکدیگر است که به برخی از آنها در ضمن نوشتار اشاره شده و برخی دیگر را نیز با توجه به آنچه در تقریر این آیه آمده است، میتوان پاسخ داد. از آنجا که اندیشمندان شیعی در پاسخگویی به این اشکالات، در طول تاریخ اندیشهورزی تشیع، تلاشی سترگ و بلیغ کردهاند. از اطاله کلام در این باره اجتناب کردهایم. برای آشنایی با اشکالات اهل سنت، ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴-۳۸۷؛ محمد بن عمر فخر رازی، الاربعین فی اصول الدین، ج۲، ص۲۹۷-۲۹۸؛ احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه، منهاج السنة، ج۴، ص۵-۱۳؛ سیف الدین آمدی، ابکار الافکار، ج۵، ص۱۷۸-۱۷۹؛ عبدالکریم خطیب، التفسیر القرآن للقرآن، ج۳، ص۱۱۲۴-۱۱۲۵. همچنین برای تفصیل بیشتر راجع به پاسخ به اشکالات یاد شده، ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۲، ص۲۳۲-۲۴۵؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶-۱۰، سید علی حسینی میلانی، نگاهی به آیه ولایت، ص۴۷-۶۱؛ فتح الله نجارزادگان، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت در دیدگاه فریقین، ص۵۱-۷۰.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۸۶.</ref> | آری [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} نیز در بیابانشان از بهره مندی خود از [[اسم اعظم]] [[الهی]] - به گونهای که [[آصف بن برخیا]] از آن برخوردار بود -[[سخن]] به میان آوردهاند؛ چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} به [[جابر]] فرمود: “به [[راستی]] [[اسم اعظم]] [[خدا]] ۷۳ حرف است و همانا یک حرف از آن را [[آصف]] داشت و آن را به زبان آورد و [[زمین]] میان او و میان [[تخت بلقیس]]، به هم درنوردید تا آن تخت به دستش رسید و سپس [[زمین]] به حال خود برگشت. این کار در کمتر از چشم برهم زدن انجام شد؛ در حالی که ۷۲ حرف از [[اسم اعظم]] نزد ماست و یک حرف از آن، مخصوص خداست که برای خویش در [[علم غیب]] [[برگزیده]] است”<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً- وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ}}. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۳۰. گفتنی است، اگرچه این روایت به خودی خود، به دلیل وجود شریس الوابشی، که مجهول الحال است، معتبر نیست، روایات متعدد و مستفیضی به همین مضمون وجود دارد که از طریق تراکم ظنون، موجب اطمینان نسبی، نسبت به صدور این محتوا از ائمه{{عم}} میشود. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۰؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۰۸-۲۱۷.</ref><ref>در پایان این قسمت از نوشتار، یادکرد این نکته ضروری است که اندیشمندان اهل سنت از دیرباز، اشکالات متعددی بر تقریر عالمان شیعی از آیه ولایت و اثبات امامت امام علی{{ع}} وارد کردهاند؛ تا آنجا که ابن تیمیه نوزده اشکال را در این باره مطرح ساخته است. غالب اشکالات مانند یکدیگر است که به برخی از آنها در ضمن نوشتار اشاره شده و برخی دیگر را نیز با توجه به آنچه در تقریر این آیه آمده است، میتوان پاسخ داد. از آنجا که اندیشمندان شیعی در پاسخگویی به این اشکالات، در طول تاریخ اندیشهورزی تشیع، تلاشی سترگ و بلیغ کردهاند. از اطاله کلام در این باره اجتناب کردهایم. برای آشنایی با اشکالات اهل سنت، ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴-۳۸۷؛ محمد بن عمر فخر رازی، الاربعین فی اصول الدین، ج۲، ص۲۹۷-۲۹۸؛ احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه، منهاج السنة، ج۴، ص۵-۱۳؛ سیف الدین آمدی، ابکار الافکار، ج۵، ص۱۷۸-۱۷۹؛ عبدالکریم خطیب، التفسیر القرآن للقرآن، ج۳، ص۱۱۲۴-۱۱۲۵. همچنین برای تفصیل بیشتر راجع به پاسخ به اشکالات یاد شده، ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۲، ص۲۳۲-۲۴۵؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶-۱۰، سید علی حسینی میلانی، نگاهی به آیه ولایت، ص۴۷-۶۱؛ فتح الله نجارزادگان، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت در دیدگاه فریقین، ص۵۱-۷۰.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۸۶.</ref>. | ||
==نتیجهگیری== | ==نتیجهگیری== | ||
از بررسی مفهوم [[ولایت]] در [[قرآن کریم]]، این نتیجه به [[دست]] میآید که ولی که بر [[امامان]] [[شیعی]] نیز منطبق میشود، کسی است که به [[اذن خداوند]] [[سرپرست]] [[عالم هستی]] است؛ از اینرو، دارای [[ولایت تکوینی]] و [[علم الهی]] است؛ [[رهبری اجتماعی]] و [[مرجعیت دینی]] را بر عهده دارد و از طرف [[خداوند متعال]] [[برگزیده]] میشود<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۸۴-۱۹۰.</ref> | از بررسی مفهوم [[ولایت]] در [[قرآن کریم]]، این نتیجه به [[دست]] میآید که ولی که بر [[امامان]] [[شیعی]] نیز منطبق میشود، کسی است که به [[اذن خداوند]] [[سرپرست]] [[عالم هستی]] است؛ از اینرو، دارای [[ولایت تکوینی]] و [[علم الهی]] است؛ [[رهبری اجتماعی]] و [[مرجعیت دینی]] را بر عهده دارد و از طرف [[خداوند متعال]] [[برگزیده]] میشود<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۸۴-۱۹۰.</ref>. | ||