عدالت اجتماعی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
عدالت اجتماعی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۱ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۳۷
، ۱۱ اکتبر ۲۰۲۰←مقدمه
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
*رمز [[موفقیت]] [[امام خمینی]] در [[رهبری]] [[نهضت]] در این مسئله قابل جستوجو است؛ زیرا ایشان در مسیر [[فکری]] و [[روحی]] و نیازهای [[مردم ایران]] قرار داشت و [[مبارزه]] را در قالب مفاهیم [[اسلامی]] پیش برد. او [[مبارزه با ظلم]] را با معیارهای [[اسلامی]] مطرح کرده و این [[فکر]] را به [[مردم]] [[القا]] کرد که [[مسلمان]] نباید زیر بار [[ظلم]] برود و نباید تن به [[اختناق]] بدهد یا اجازه دهد که [[ذلیل]] و زیردست و فرمانبر [[کافر]] باشد، بلکه باید با [[ظلم و ستم]] و [[استثمار]] و [[استعمار]] [[مبارزه]] کند<ref>مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، ص۵۱-۵۲.</ref>. [[اسلام]] به [[نفی]] و از میان برداشتن وضع نامطلوب [[تشویق]] میکند؛ [[نهضت]] ما نیز [[عدالت]] را در سایه [[اسلام]] میطلبید. [[امربهمعروف و نهیازمنکر]]، [[جهاد]] و [[انقلاب]]، راههایی برای از بین بردن شرایط نامطلوب و برقراری وضع ایدهال است. از نظر [[اسلام]]، [[برترین]] و با فضیلتترین جهادها این است که [[انسان]] در برابر حاکمی [[ستمگر]] [[شعار]] [[عدالت]] سردهد<ref>مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، ص۵۶.</ref>. | *رمز [[موفقیت]] [[امام خمینی]] در [[رهبری]] [[نهضت]] در این مسئله قابل جستوجو است؛ زیرا ایشان در مسیر [[فکری]] و [[روحی]] و نیازهای [[مردم ایران]] قرار داشت و [[مبارزه]] را در قالب مفاهیم [[اسلامی]] پیش برد. او [[مبارزه با ظلم]] را با معیارهای [[اسلامی]] مطرح کرده و این [[فکر]] را به [[مردم]] [[القا]] کرد که [[مسلمان]] نباید زیر بار [[ظلم]] برود و نباید تن به [[اختناق]] بدهد یا اجازه دهد که [[ذلیل]] و زیردست و فرمانبر [[کافر]] باشد، بلکه باید با [[ظلم و ستم]] و [[استثمار]] و [[استعمار]] [[مبارزه]] کند<ref>مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، ص۵۱-۵۲.</ref>. [[اسلام]] به [[نفی]] و از میان برداشتن وضع نامطلوب [[تشویق]] میکند؛ [[نهضت]] ما نیز [[عدالت]] را در سایه [[اسلام]] میطلبید. [[امربهمعروف و نهیازمنکر]]، [[جهاد]] و [[انقلاب]]، راههایی برای از بین بردن شرایط نامطلوب و برقراری وضع ایدهال است. از نظر [[اسلام]]، [[برترین]] و با فضیلتترین جهادها این است که [[انسان]] در برابر حاکمی [[ستمگر]] [[شعار]] [[عدالت]] سردهد<ref>مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، ص۵۶.</ref>. | ||
*با فرض اینکه [[هدف]] [[انقلاب اسلامی]] برقرار ساختن ارزشهای [[اسلامی]] بوده است، و اگر [[اسلامی]] بودن به معنای در برداشتن تمام مفاهیم و [[ارزشها]] و [[هدفها]] در قالب و شکل [[اسلامی]] باشد، [[انقلاب]] به شرطی تداوم خواهد یافت که مسیر [[عدالتخواهی]] برای همیشه ادامه یابد. [[دولت]] عملاً و واقعاً [[مسئول]] تحقق [[عدالت]] [[اسلامی]] است و [[وظایف]] آن عبارتاند از: پرکردن شکافهای طبقاتی، از میان برداشتن [[تبعیضها]]، تلاش برای برقراری [[جامعه]] [[توحیدی]] به معنای [[اسلامی]]، صورت نگرفتن هیچ [[ظلم]] و اجحافی بر هیچکس، حتی اگر [[فرد]] [[مجرم]] واجبالقتلی باشد و [[احترام]] گذاشتن به آزادیها به معنای واقعی کلمه. اگر [[انقلاب]] ما در مسیر برقراری [[عدالت اجتماعی]] به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و خطر [[جایگزینی]] [[انقلاب]] با انقلابی دیگر که ماهیتاً متفاوت باشد، وجود دارد. یکی از [[بهترین]] الگوهای [[عدالت اجتماعی]]، [[امام علی]]{{ع}} است که گرچه دوران [[خلافت]] او از تلخترین ایام زندگیاش به حساب میآمد، اما موفق شد بذر [[عدالت]] را در [[جامعه اسلامی]] بکارد. روش او به ما میآموزد که [[تغییر]] [[رژیم سیاسی]]، تعویض [[مناصب]]، [[عزل]] افراد [[ناصالح]] و بهکارگیری افراد [[صالح]] به جای آنها بدون دست زدن به بنیادهای [[اجتماع]] همچون [[نظام اقتصادی]] و [[عدالت اجتماعی]] فایدهای ندارد<ref>[[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]</ref>. | *با فرض اینکه [[هدف]] [[انقلاب اسلامی]] برقرار ساختن ارزشهای [[اسلامی]] بوده است، و اگر [[اسلامی]] بودن به معنای در برداشتن تمام مفاهیم و [[ارزشها]] و [[هدفها]] در قالب و شکل [[اسلامی]] باشد، [[انقلاب]] به شرطی تداوم خواهد یافت که مسیر [[عدالتخواهی]] برای همیشه ادامه یابد. [[دولت]] عملاً و واقعاً [[مسئول]] تحقق [[عدالت]] [[اسلامی]] است و [[وظایف]] آن عبارتاند از: پرکردن شکافهای طبقاتی، از میان برداشتن [[تبعیضها]]، تلاش برای برقراری [[جامعه]] [[توحیدی]] به معنای [[اسلامی]]، صورت نگرفتن هیچ [[ظلم]] و اجحافی بر هیچکس، حتی اگر [[فرد]] [[مجرم]] واجبالقتلی باشد و [[احترام]] گذاشتن به آزادیها به معنای واقعی کلمه. اگر [[انقلاب]] ما در مسیر برقراری [[عدالت اجتماعی]] به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و خطر [[جایگزینی]] [[انقلاب]] با انقلابی دیگر که ماهیتاً متفاوت باشد، وجود دارد. یکی از [[بهترین]] الگوهای [[عدالت اجتماعی]]، [[امام علی]]{{ع}} است که گرچه دوران [[خلافت]] او از تلخترین ایام زندگیاش به حساب میآمد، اما موفق شد بذر [[عدالت]] را در [[جامعه اسلامی]] بکارد. روش او به ما میآموزد که [[تغییر]] [[رژیم سیاسی]]، تعویض [[مناصب]]، [[عزل]] افراد [[ناصالح]] و بهکارگیری افراد [[صالح]] به جای آنها بدون دست زدن به بنیادهای [[اجتماع]] همچون [[نظام اقتصادی]] و [[عدالت اجتماعی]] فایدهای ندارد<ref>[[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]</ref>. | ||
==اهمیت و ضرورت [[عدالت اجتماعی]]== | |||
*[[عدالت اجتماعی]] از جمله مسائلی است که در [[ادیان آسمانی]] و به خصوص [[دین مبین اسلام]] بسیار مورد توجه و اهمیت قرار گرفته و [[پیشوایان دینی]] همواره بر [[ضرورت]] تلبس افراد به صفت [[عدالت]] و اجرای آن در [[جامعه]] تأکید داشتهاند. این موضوع در طول زمان توسط [[علما]] و فقهای بزرگ مورد بحث و مداقه قرار گرفته است؛ اما به جرأت میتوان گفت [[امام خمینی]] بیش از سایرین به [[عدالت]] و ابعاد مختلف آن پرداخته است. [[دلیل]] این توجه افزون [[امام خمینی]] را میتوان در [[هدایت]] و [[رهبری]] [[انقلاب اسلامی ایران]] و نیز طرز [[تفکر]] خاصی که درباره [[حکومت]] داشت، دانست. [[امام خمینی]] [[حکومت]] را وسیله و ابزاری برای رسیدن به [[هدف]] بزرگتر یعنی [[اجرای عدالت]] در [[جامعه]] میدانست و [[معتقد]] بود که این [[تصور]] که [[منصب]] [[حکومت]] یا [[قضا]] برای [[ائمه]] [[معصومان]]{{عم}} دارای [[شأن]] و [[ارزش]] بوده است، صحیح نیست؛ بلکه [[ارزش]] [[زمامداری]] برای ایشان فقط از این جهت بوده است که بتوانند از این طریق [[حکومت عدل]] را بر پا کنند و [[عدالت اجتماعی]] را بین [[مردم]] [[تطبیق]] و تعمیم دهند<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۶.</ref>. | |||
*[[امام خمینی]] در این راستا [[احکام فقهی]] را نیز ابزاری برای [[اجرای عدالت]] قلمداد مینمود. از دیدگاه ایشان، [[فقیه]] نمیتواند [[دژ]] [[اسلام]] باشد مگر اینکه از همه [[شئون]] آن از قبیل [[گسترش عدالت]]، [[اجرای حدود]] و... [[پاسداری]] کند؛ بلکه میتوان ادعا نمود که [[اسلام]] با همه [[شئون]] و لوازم آن، [[حکومت]] است و [[احکام فقهی]]، [[قوانین اسلام]] و یکی از [[شئون]] [[حکومت]] است؛ بلکه [[احکام]]، مطلوب بالعرض و ابزاری برای اجرای [[حکومت]] و گسترانیدن [[عدالت]] و... است<ref>امام خمینی، البیع، ج۲، ص۴۷۲.</ref>. | |||
*[[امام خمینی]] [[معتقد]] بود اگر [[حکومت عادلانه]] تشکیل شود، [[جامعه]] [[اصلاح]] خواهد شد<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۶۲.</ref>. ایشان در مرحله بعد برپایی [[اسلام]] و [[حکومت اسلامی]] را همان [[آرمان]] بزرگ و [[هدف]] متعالی معرفی کردند که در صورت استقرار آن، [[عدالت اجتماعی]] با تمامی ابعاد آن در [[جامعه]] محقق خواهد شد؛ بدون آنکه [[مفاسد]] سایر سیستمها را داشته باشد<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۷۱-۷۲.</ref>. از منظر [[امام خمینی]] اقامه [[عدالت اجتماعی]] نیاز به [[تحمل سختیها]] و [[ناملایمات]] فراوان دارد و ما نیز همچون کسانی که از [[صدر]] عالم تا به حال در [[راه]] رسیدن به این [[هدف]] والا سیلی خوردهاند، باید تاوان پس دهیم<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۶۲.</ref><ref>[[سلیمان خاکبان|خاکبان، سلیمان]]، [[رقیه یوسفی|یوسفی، رقیه]]، [[عدالت اسلامی (مقاله)|"عدالت اسلامی"]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]</ref>. | |||
==تعریف [[عدالت اجتماعی]]== | ==تعریف [[عدالت اجتماعی]]== | ||
*معنای [[حقیقی]] [[عدالت اجتماعی]] که افراد [[بشر]] باید آن را محترم شمارند، رعایت [[حقوق]] افراد و عطا کردن [[حق]] به صاحبان [[حقوق]] است. [[عدالت]] به این مفهوم، بر دو چیز مبتنی است که نخستین آن [[حقوق]] و اولویتهایی است که افراد نسبت به یکدیگر پیدا میکنند. کسی که با تلاش خویش محصولی را تولید کرده است، نسبت به آن محصول نوعی [[اولویت]] پیدا میکند که منشأ آن، کار و فعالیت او است. مفروض دیگر اعطای [[حقوق]]، اندیشههای اعتباری است. [[انسان]] به گونهای [[آفریده]] شده که برای رسیدن به مقاصد طبیعی خود، نوعی از [[اندیشه]] موسوم به اندیشههای اعتباری را استخدام کند. این [[اندیشهها]] از نوع انشایی یا باید و نبایدی است. مانند این جمله که: برای دست یافتن به [[سعادت]] باید [[حقوق]] و اولویتها رعایت شود. | *معنای [[حقیقی]] [[عدالت اجتماعی]] که افراد [[بشر]] باید آن را محترم شمارند، رعایت [[حقوق]] افراد و عطا کردن [[حق]] به صاحبان [[حقوق]] است. [[عدالت]] به این مفهوم، بر دو چیز مبتنی است که نخستین آن [[حقوق]] و اولویتهایی است که افراد نسبت به یکدیگر پیدا میکنند. کسی که با تلاش خویش محصولی را تولید کرده است، نسبت به آن محصول نوعی [[اولویت]] پیدا میکند که منشأ آن، کار و فعالیت او است. مفروض دیگر اعطای [[حقوق]]، اندیشههای اعتباری است. [[انسان]] به گونهای [[آفریده]] شده که برای رسیدن به مقاصد طبیعی خود، نوعی از [[اندیشه]] موسوم به اندیشههای اعتباری را استخدام کند. این [[اندیشهها]] از نوع انشایی یا باید و نبایدی است. مانند این جمله که: برای دست یافتن به [[سعادت]] باید [[حقوق]] و اولویتها رعایت شود. |