مقاومت: تفاوت میان نسخهها
←عوامل مقاومت بخش
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
[[خداوند]] [[بنیاسرائیل]] را از دریا میگذراند آنان به قومی میرسند که [[بتپرست]] هستند [[قوم]] [[موسی]] به آن [[حضرت]] میگویند: {{متن قرآن|...يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.</ref>. گویا که این سخن [[قوم]] [[موسی]]{{ع}} آغاز دوباره پدیده [[بتپرستی]] در میان آن [[قوم]] و پاسخ آن [[حضرت]] شروع مقاومت در برابر آن پدیده است. مقاومت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در چهار [[سوره]] از [[قرآن]] بر اساس مراتب مقاومت ایشان مطرح شود. در [[سوره]] شعرا، حکایت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[آزر]] اینگونه آغاز میگردد: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ * قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ}}<ref>«هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟ * گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم» سوره شعراء، آیه ۷۰-۷۱.</ref> [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با شنیدن این پاسخ، مقاومت خویش را با [[استدلالهای عقلی]] که مربوط به به بیاثر بودن [[بتها]] در [[زندگی]] است، به پیش میبرد تا این [[یگانهپرستی]] را به عنوان [[آیین حق]] به آنان ارائه مینماید. در [[سوره]] [[مبارکه]] انعام، مرحلهای دیگر از رویارویی آن [[حضرت]] با پدیده [[بتپرستی]] حکایت میشود. [[حضرت]] إبراهیم{{ع}} پرسشی متفاوت با [[پرسش]] گذشته، از [[آزر]] میپرسد: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم» سوره انعام، آیه ۷۴.</ref>. به دنبال این [[آیه]]، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} برای [[اثبات وجود]] [[خداوند]] [[یکتا]]، [[استدلالهای عقلی]] عرضه میکند. در [[سوره ابراهیم]]، آن [[حضرت]] از [[خداوند]] میخواهد که برایش سرزمینی [[امن]] قرار دهد و او و فرزندانش را از [[پرستش]] [[بتها]] دور کند<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر را امن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بتها دور بدار» سوره ابراهیم، آیه ۳۵.</ref>. اوج مقاومت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با پدیده [[بتپرستی]] در [[سوره انبیاء]]، آمده است. برنامه [[بتشکنی]] این [[پیامبر الهی]] از [[آیه]] ۵۲ شروع میشود که به [[آزر]] و قومش میگوید: این مجسمهها چیست که همواره میپرستید؟ و آنان پاسخ میدهند: پدرانمان این گونه [[عبادت]] میکردند. آن [[حضرت]] در جواب میفرماید: شما و پدرانتان در [[گمراهی]] اشکار هستید. آنان گفتند: مطلبی [[حق]] برای ما آوردهای یا [[شوخی]] میکنی؟ [[حضرت]] فرمود: خدای یکتاست و من بر یکتایی او [[گواهی]] میدهم: به دنبال این سخن، [[سوگند]] یاد کرد که برای نابودی [[بتها]]، طرحی درافکند: {{متن قرآن|فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ}}<ref>«آنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند» سوره انبیاء، آیه ۵۸.</ref>. دنباله داستان روشن است، آن [[حضرت]] پس از [[اعتراض]] [[بتپرستان]] نسبت به [[بتشکنی]] او، استدلالی روشن و ساده میآورد. پس از این که [[تقصیر]] را به گردن [[بت]] بزرگ میاندازد، آنان در [[اعتراض]] میگویند: [[بت]] بزرگ ارادهای ندارد، [[حضرت]] از اعتراف آنها به [[بیارادگی]] [[بتها]]، برای [[نفی]] مطلق آنها بهره میبرد. گلستان شدن [[آتش]] بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پایان باشکوه و نتیجه شگفتانگیز و معجزهآسای این جریان است که مقاومتهای گونهگون [[خلیل]] [[الرحمان]]{{ع}} آن را به بار میآورد<ref>[[سید فضلالله میرقادری|میرقادری، سید فضلالله]]، [[حسین کیانی|کیانی، حسین]]، [[بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن (مقاله)|بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن]]</ref>. | [[خداوند]] [[بنیاسرائیل]] را از دریا میگذراند آنان به قومی میرسند که [[بتپرست]] هستند [[قوم]] [[موسی]] به آن [[حضرت]] میگویند: {{متن قرآن|...يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.</ref>. گویا که این سخن [[قوم]] [[موسی]]{{ع}} آغاز دوباره پدیده [[بتپرستی]] در میان آن [[قوم]] و پاسخ آن [[حضرت]] شروع مقاومت در برابر آن پدیده است. مقاومت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در چهار [[سوره]] از [[قرآن]] بر اساس مراتب مقاومت ایشان مطرح شود. در [[سوره]] شعرا، حکایت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[آزر]] اینگونه آغاز میگردد: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ * قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ}}<ref>«هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟ * گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم» سوره شعراء، آیه ۷۰-۷۱.</ref> [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با شنیدن این پاسخ، مقاومت خویش را با [[استدلالهای عقلی]] که مربوط به به بیاثر بودن [[بتها]] در [[زندگی]] است، به پیش میبرد تا این [[یگانهپرستی]] را به عنوان [[آیین حق]] به آنان ارائه مینماید. در [[سوره]] [[مبارکه]] انعام، مرحلهای دیگر از رویارویی آن [[حضرت]] با پدیده [[بتپرستی]] حکایت میشود. [[حضرت]] إبراهیم{{ع}} پرسشی متفاوت با [[پرسش]] گذشته، از [[آزر]] میپرسد: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم» سوره انعام، آیه ۷۴.</ref>. به دنبال این [[آیه]]، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} برای [[اثبات وجود]] [[خداوند]] [[یکتا]]، [[استدلالهای عقلی]] عرضه میکند. در [[سوره ابراهیم]]، آن [[حضرت]] از [[خداوند]] میخواهد که برایش سرزمینی [[امن]] قرار دهد و او و فرزندانش را از [[پرستش]] [[بتها]] دور کند<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر را امن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بتها دور بدار» سوره ابراهیم، آیه ۳۵.</ref>. اوج مقاومت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با پدیده [[بتپرستی]] در [[سوره انبیاء]]، آمده است. برنامه [[بتشکنی]] این [[پیامبر الهی]] از [[آیه]] ۵۲ شروع میشود که به [[آزر]] و قومش میگوید: این مجسمهها چیست که همواره میپرستید؟ و آنان پاسخ میدهند: پدرانمان این گونه [[عبادت]] میکردند. آن [[حضرت]] در جواب میفرماید: شما و پدرانتان در [[گمراهی]] اشکار هستید. آنان گفتند: مطلبی [[حق]] برای ما آوردهای یا [[شوخی]] میکنی؟ [[حضرت]] فرمود: خدای یکتاست و من بر یکتایی او [[گواهی]] میدهم: به دنبال این سخن، [[سوگند]] یاد کرد که برای نابودی [[بتها]]، طرحی درافکند: {{متن قرآن|فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ}}<ref>«آنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند» سوره انبیاء، آیه ۵۸.</ref>. دنباله داستان روشن است، آن [[حضرت]] پس از [[اعتراض]] [[بتپرستان]] نسبت به [[بتشکنی]] او، استدلالی روشن و ساده میآورد. پس از این که [[تقصیر]] را به گردن [[بت]] بزرگ میاندازد، آنان در [[اعتراض]] میگویند: [[بت]] بزرگ ارادهای ندارد، [[حضرت]] از اعتراف آنها به [[بیارادگی]] [[بتها]]، برای [[نفی]] مطلق آنها بهره میبرد. گلستان شدن [[آتش]] بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پایان باشکوه و نتیجه شگفتانگیز و معجزهآسای این جریان است که مقاومتهای گونهگون [[خلیل]] [[الرحمان]]{{ع}} آن را به بار میآورد<ref>[[سید فضلالله میرقادری|میرقادری، سید فضلالله]]، [[حسین کیانی|کیانی، حسین]]، [[بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن (مقاله)|بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن]]</ref>. | ||
==مصادیق مقاومت== | |||
#'''[[مهاجرت]]''': یکی از شکلهای مقاومت در [[قرآن کریم]]، [[مهاجرت]] کردن برای [[جهاد]] در [[راه]] [[خداوند]] است. [[خداوند متعال]] در آیههای فراوان به [[ثواب]] [[مهاجرت]] در [[راه خدا]] اشاره کرده و به [[مهاجرین]] [[وعده]] [[رحمت]] و [[بخشش گناهان]] داده و برای ایشان جایگاهی [[عظیم]] نزد خود برپا نموده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «بیگمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ * يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ * خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ}} «آنان که ایمان آوردهاند و هجرت کردهاند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیدهاند، نزد خداوند بلند پایگاهترند و آنانند که رستگارند * پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستانهایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید میدهد * در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بیگمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره توبه، آیه ۲۰-۲۲؛ {{متن قرآن|لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}} «خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷؛ {{متن قرآن|وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ * وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ * هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَكُمْ مِنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ}} «و نیز اسبان و استران و درازگوشان را (آفرید) تا سوارشان شوید و تا مایه آراستگی (باشند) و چیزهایی میآفریند که نمیدانید * و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه)ها کژ راه است و اگر میخواست همه شما را راهنمایی میکرد * اوست که از آسمان برای شما آبی فرو فرستاد که آشامیدنی (شما) و گیاهی که در آن (چارپایانتان را) میچرانید از آن است» سوره نحل، آیه ۸-۱۰؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}} «و کسانی را که پس از ستم دیدن در راه خداوند هجرت کردند در این جهان در جایی نیکو جا میدهیم و پاداش دنیای واپسین بزرگتر است اگر میدانستند» سوره نحل، آیه ۴۱.</ref>. و در سورهای دیگر [[پاداش]] آنان را، رزقی [[نیکو]] در [[آخرت]] میداند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ}}<ref>«و آنان که در راه خداوند هجرت گزیدند سپس کشته شدند یا درگذشتند خداوند به آنان روزی نیکویی خواهد داد و بیگمان خداوند بهترین روزیدهندگان است» سوره حج، آیه ۵۸.</ref>. در جای دیگر، [[خداوند]] [[مهاجرت]] در [[راه خدا]] را [[شرط ایمان]] دانسته و کسانی را که [[ایمان]] آورده و در [[راه خدا]] [[مهاجرت]] کرده و [[جهاد]] کردهاند، [[مؤمنان]] [[حقیقی]]، دانسته است. {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیدهاند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکردهاند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست * و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند به راستی مؤمناند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۲ و ۷۴. </ref>. | |||
#'''مقاومت با گفتار و موضعگیری مناسب''': مقاومت در [[قرآن]]، تنها مقاومت در برابر تهاجم به [[سرزمین]] نیست بلکه شامل [[پایداری]] در برابر تکذیبها، سخریهها، تخریبها و شایعهپراکنیها نیز میشود. [[خداوند]] برای هر یک از موارد پیشگفته، شکل یا شکلهایی از مقاومت را بیان کرده، به عنوان نمونه به مسأله [[تکذیب]] [[پیامبران]] از جانب [[مخالفان]] در [[قرآن]]، بارها اشاره شده است: [[تکذیب]] [[نوح]]<ref>{{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ}} «قوم نوح پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۰۵؛ {{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ}} «پیش از ایشان، قوم نوح (پیامبران را) دروغگو شمردند و بنده ما نوح را دروغزن دانستند و گفتند: دیوانه است و (نوح از تبلیغ آن قوم) بازداشته شد» سوره قمر، آیه ۹؛ {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ}} “او جز مردی نیست که بر خداوند دروغی میبندد و ما به او ایمان نمیآوریم» سوره مؤمنون، آیه ۳۸.</ref>، [[تکذیب]] [[موسی]]<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ}} «و بیگمان ما موسی را با نشانههای خویش و با حجّتی روشن فرستادیم * به سوی فرعون و هامان و قارون و آنان گفتند جادوگری بسیار دروغگوست» سوره غافر، آیه ۲۳-۲۴؛ {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ}} «و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمیشناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان میپندارم» سوره قصص، آیه ۳۸؛ {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ}} «و “اصحاب مدین” و (نیز) موسی دروغگو شمرده شد و به کافران مهلت دادم سپس آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود» سوره حج، آیه ۴۴.</ref> و [[تکذیب]] دیگر [[پیامبران]]<ref>{{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ}} «قوم نوح پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۰۵؛ {{متن قرآن|كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ}} «(قوم) ثمود پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۴۱؛ {{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ}} «قوم لوط، پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۶۰؛ {{متن قرآن|كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ}} «”اصحاب ایکه” پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۷۶؛ {{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ}} «پیش از آنان قوم نوح و اصحاب رسّ و ثمود دروغانگاری کردند» سوره ق، آیه ۱۲؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ}} «و “اصحاب حجر” پیامبران را دروغگو میشمردند» سوره حجر، آیه ۸۰.</ref> از جمله این موارد است که [[خداوند]] [[پیامبران]] را به [[صبر]] و [[پایداری]] در برابر آنها فرا میخواند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و به یقین پیش از تو (نیز) پیامبرانی دروغگو شمرده شدند پس، هر چه دروغگو شمرده شدند و آزار دیدند شکیبایی ورزیدند تا آنکه یاری ما به ایشان رسید؛ و برای کلمات خداوند هیچ دگرگونکنندهای نیست و بیگمان (برخی) از خبر (های) پیامبران به تو رسیده است» سوره انعام، آیه ۳۴.</ref>. یکی از شکلهای مقاومت که [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] به آن اشاره دارد، بیتوجهی به سخن دروغگویان و کم اهمیت دانستن گفتار آنان است، با این اسلوب، طرف مقابل در مییابد که نظر او ارزشی ندارد و با این کار [[خوار]] و [[ذلیل]] میشود: {{متن قرآن|وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ * كُلُوا وَتَمَتَّعُوا قَلِيلًا إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ}}<ref>«در آن روز، وای بر دروغانگاران! *(اینک، ای کافران در این جهان) بخورید و اندکی برخوردار گردید که شما گناهکارید» سوره مرسلات، آیه ۴۵-۴۶.</ref> واضح است که خوردن بدون [[هدف]] در [[دنیا]] از ویژگیهای حیوانات است و [[خداوند]] با این بیان کار آنان را، بیاهمیت قرار داده است<ref>دردساوی، نعیم رزق، أسالیب القرآن فی الرد علی الحملات الإعلامیه، ص۴۷.</ref>. زمانی که [[دشمنان]]، [[پیامبران]] را مسخره میکردند [[خداوند]] شکلهای گوناگون را برای مقابله با آنان، ارائه میدهد، به عنوان نمونه، بیتوجهی به سخن مسخرهکنندگان و [[همنشینی]] نکردن با آنان و ترک نمودن مجلس آنان، از اشکال مقاومت است. {{متن قرآن|بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا * الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا *وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا}}<ref>«به منافقان نوید ده که عذابی دردناک خواهند داشت! * همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست میگزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان میجویند با آنکه بیگمان عزّت همه از آن خداوند است * و (خداوند) در این کتاب بر شما (پیشتر آیهای) فرو فرستاده است که چون شنیدید آیات خداوند (از سوی کسانی) انکار و ریشخند میشود با آنان منشینید تا در گفت و گویی جز آن درآیند که در آن صورت بیگمان شما (نیز) مانند آنان خواهید بود؛ به راستی خداوند همه منافقان و کافران را یک جا در دوزخ فراهم میآورد» سوره نساء، آیه ۱۳۸-۱۴۰.</ref>. این [[آیات]] با استعاره تهکمیه شروع میشود و از همان ابتدا [[خداوند]] با قرار دادن کلمه {{متن قرآن|بَشِّر}} به جای {{متن قرآن|أَنْذِرْ}} عذابی دردناک را که در [[انتظار]] [[منافقین]] است [[بشارت]] داده، سپس به بیان علت این [[عذاب]] پرداخته و سبب آن را بد گمانی آنان به [[خدا]] دانسته است<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۲، ص۵۵۶.</ref>. | |||
#'''مقاومت مسلحانه''': این شکل مقاومت در صورتی انجام میشود که فردی یا گروهی به [[حریم]]، [[شهر]]، منطقه و یا [[خاک]] [[کشور]] حمله کنند. در این حالت، مسأله [[دفاع]] [[شرعی]] پیش میآید که با توجه به [[آیات قرآنی]]، باید [[تدابیر]] لازم از طریق به کار بردن توان [[دفاعی]]، اندیشیده شود تا [[کشور]] در معرض خطر قرار نگیرد: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>. همین موضوع در [[سوره حج]] چنین بیان شده است: {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.</ref>. بنابر [[آیات قرآنی]]، [[حکومت اسلامی]] در صورتی که مورد [[تجاوز]] واقع شود باید از خود [[دفاع]] کند و این [[دفاع]] از اولین [[حقوقی]] است که هر موجودی از آن برخوردار است و [[اسلام]] این [[حق]] را به [[مسلمانان]] داده است که از خود [[دفاع]] کنند. آیههای فراوان در [[قرآن]] به این نوع مقاومت اشاره دارد، مانند [[آیه]] پیشگفته در [[سوره حج]] و [[آیه]]: {{متن قرآن|وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ...}}<ref>«و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همانجا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید» سوره بقره، آیه ۱۹۱.</ref>. | |||
==عوامل مقاومت بخش== | ==عوامل مقاومت بخش== | ||