|
|
خط ۱۳۷: |
خط ۱۳۷: |
| ===تقسیم ظلم به اعتبار [[مظلوم]] === | | ===تقسیم ظلم به اعتبار [[مظلوم]] === |
| به اعتبار [[مظلوم]]، ظلم را میتوان به دو قسم تقسیم کرد: [[ظلم به خود]] و [[ظلم به دیگران]]. | | به اعتبار [[مظلوم]]، ظلم را میتوان به دو قسم تقسیم کرد: [[ظلم به خود]] و [[ظلم به دیگران]]. |
| #[[ظلم به خود]]: در [[منطق]] [[قرآن کریم]] هر [[پندار]]، [[رفتار]] و گفتاری که با حرکت کمالی [[انسان]] در [[تعارض]] باشد ظلم به تفس (خویشتن) نامیده میشود؛ بنابراین هرگونه [[تعدی]] به حدود الاهی و گذر از مرزهای [[انسانیت]] که در [[شریعت]] [[گناه]]، [[معصیت]] و [[خطا]] نامیده میشود، مصداق ظلم به خویش است. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ}}<ref>«و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بیگمان به خویش ستم کرده است» سوره طلاق، آیه ۱.</ref> با این توضیح، ظلم به خویش عبارت است از [[غفلت]] از [[تربیت]] و [[تزکیه نفس]] [[انسانی]]، رهاگذاشتن خود در پیگیری خواستهای شهوی و [[شیطانی]]، اتلاف سرمایههای [[حیات]]، عدم بهرهبرداری صحیح از [[سرمایه]] [[عمر]] و [[غفلت]] از شکوفاسازی استعدادها. بنابراین هر ظلمی یا فقط به خود [[انسان]] متوجه است مثل اقسام ظلم درونی و برخی از انواع [[گناهان]] که بین [[انسان]] و خداست یا پیش از آنکه متوجه دیگری باشد، خود [[ظالم]] را [[هدف]] میگیرد. [[ظالم]] حتی در آنجا که به دیگران [[ستم]] میکند، در [[حقیقت]] به خود [[ستم]] کرده است. برای نمونه، [[قرآن کریم]] وقتی به مردان [[دستور]] میدهد که [[زنان]] را پس از عده [[طلاق]] [[آزار]] ندهند و به [[حقوق]] ایشان [[تعدی]] نکنند، میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ}}<ref>«و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>. به همین [[دلیل]] میتوان گفت [[ظلم به خویشتن]] هرچند در ظاهر یک قسم از اقسام [[ستم]] است، همه [[ظلمها]] را شامل میشود و هم از این روست که [[قرآن کریم]] در [[آیات]] فراوانی به آن پرداخته و مصداقهای زیادی برای آن نام برده است<ref>برای نمونه، {{متن قرآن|مَثَلُ مَا يُنْفِقُونَ فِي هَذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «داستان آنچه در زندگی این جهان میبخشند همچون داستان بادی است دارای سوز سرما که بر کشتگاه گروهی بر خویش ستم کرده بوزد و آن را نابود سازد و خداوند به آنان ستم نکرده است بلکه آنان خود به خویش ستم میورزند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۷؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ}} «و کسانی که چون (کار) ناشایستهای میکنند یا به خویش ستم روا میدارند خداوند را به یاد میآورند و از گناهان خود آمرزش میخواهند- و چه کس جز خداوند گناهان را میآمرزد؟- و (آن کسان که) بر آنچه کردهاند دانسته پافشاری نمیکنند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۵؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}} «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴؛ {{متن قرآن|هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «آیا (کافران) جز این چشم دارند که فرشتگان بر آنان درآیند یا فرمان پروردگارت در رسد؟ پیشینیان ایشان هم همینگونه رفتار کردند و خداوند به آنان ستم نورزید بلکه آنان خود به خویش ستم روا میداشتند» سوره نحل، آیه ۳۳؛ {{متن قرآن|وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «و هرچه را پیشتر برای تو بازگفتیم بر یهودیان حرام کردیم و ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود به خویشتن ستم میورزیدند» سوره نحل، آیه ۱۱۸. </ref>. و باز به همین [[دلیل]] است که [[مأموریت انبیا]] در وهله اول [[مبارزه با ظلم]] به خویشتن است؛ چون اگر [[انسان]] از [[ستم]] به خود نپرهیزد از [[ستم]] به دیگران هم [[پروا]] نمیکند. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>. [[مبارزه]] با [[شرک]]، [[کفر]]، [[نفاق]] و همه [[گناهان]]، [[مبارزه با ظلم]] به خویش است.
| |
| #[[ظلم به دیگران]]: [[ظلم به دیگران]] دارای دو قسم است: [[ظلم به خدا]]؛ و ظلم به [[بندگان خدا]].
| |
| ##[[ظلم به خدا]]: ظلم به [[خدا]] عبارت است از کوتاهی در انجام [[وظایف]] [[بندگی]] و [[ادای حقوق]] پروردگاری؛ بنابراین میتوان گفت هر ظلمی که اتفاق میافتد ظلم به خداست چون [[حقوق]] مولویت او تضییع شده و بندهاش به جای [[بندگی]]، گردن فرازی کرده است؛ البته نباید [[باور]] داشت که [[حضرت]] [[پروردگار]] نیز همانند [[بندگان]] از این [[ستمها]] تأثیری میپذیرد و [[بنده]] [[سرکش]] [[ظالم]] با [[گردنکشی]] و [[تمرّد]] زیانی به آن ذات [[اقدس]] میرساند، که او [[بینیاز]] از همگان است. گر جمله کائنات [[کافر]] گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد<ref>این [[شعر]] که به صورت مثل در زبان همگان میچرخد، برگرفته از یکی از رباعیات بابا [[افضل]] کاشانی است که به این صورت در [[دیوان]] اشعار او [[ثبت]] شده است:
| |
| ای ذات تو بر کل ممالک شده [[فرد]] *** سر بر خط [[فرمان]] تو دارد [[زن]] و مرد گر جمله کاینات [[کافر]] گردند *** بر دامن کبریات ننشیند گرد</ref> بزرگترین ظلم نسبت به [[ساحت]] [[اقدس]] الاهی، [[شرک]] آوردن و [[کفر]] ورزیدن است. کسی که [[خداوند متعال]] را [[انکار]] میکند ([[کافر]])، بر [[خدا]] [[ستم]] کرده است که [[نور]] وجود او را که همه کائنات از آن روشن شده و در پرتو او [[خودنمایی]] میکنند، نادیده گرفته است و بر خویشتن [[ستم]] کرده است که خود را از بهرههای [[ایمان]] و [[پرستش]] [[محروم]] کرده است. آنکه چیزی را [[شریک]] [[خدا]] میکند ([[مشرک]])، بر [[خدا]] [[ستم]] کرده که موجود [[نیازمند]] محدودی را در ردیف او نشانده است و بر خود [[ستم]] کرده است که گوهر [[انسانی]] خویش را تا حد [[پرستش]] در مقابل موجودی چون خود یا [[پستتر]] از خود فرود آورده است. [[کافر]] و [[مشرک]] هر دو بر [[جامعه انسانی]] [[ستم]] میکنند که با آرا و [[مذاهب]] گونهگون و بیاصالت، [[تفرقه]] و تشتت به بار میآورند. [[قرآن کریم]] [[شرک]] را ظلمی بزرگ و [[مشرک]] را ظالمترین [[ستمکاران]] شمرده است و میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref> و میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد یا آیات او را دروغ شمارد، کیست؟» سوره انعام، آیه ۲۱.</ref>. سؤالی که در این [[آیه کریمه]] مطرح شده (چه کسی ستمکارتر است؟) از نوع استفهام تقریری است که به طور مؤکد بر ثبوت نسبت خود دلالت میکند؛ بنابراین معنی [[حقیقی]] [[آیه]] این است که اینگونه افراد ستمکارترین [[انسانها]] هستند.
| |
| ##ظلم به [[بندگان خدا]]: [[ستم]] بر [[بندگان خدا]] عبارت است از [[تعدی]] به حدود و [[حقوق انسانها]]. هرکس دارای حقی است که [[محروم]] کردن او از آن [[حق]]، [[ستم]] به اوست؛ بنابراین، تعدّی به [[مال]]، [[جان]] و آبروی دیگران، [[ستم]] است. خودداری از [[پرداخت حقوق مالی]] مثل [[دینی]] که از کسی گرفتهای، پرداخت [[زکات]] که [[حق]] فقراست، پرداخت [[خمس]] که [[حق]] [[سادات]] است، عدم رسیدگی به [[ضعیفان]]، [[یتیمان]] و درماندگان [[جامعه]]، کوتاهی از [[آموزش]] و [[تربیت]] کسانی که [[انسان]] [[مسئولیت]] آنها را بر عهده دارد، همگی ظلم به انسانهاست. ظلم به دیگران هم در مقیاس فردی ممکن است هم در مقیاس [[اجتماعی]]، یکی از مصداقهای بارز ظلم [[اجتماعی]] که [[قرآن کریم]] به صراحت از آن نام برده، آواره کردن [[بندگان خدا]] از [[شهر]] و دیار خویش است. [[قرآن کریم]] به چنین کسانی اجازه داده است از خود [[دفاع]] کنند و به ایشان [[وعده]] [[نصرت]] و [[یاری]] داده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۵، ص۳۳۰.</ref>.
| |
|
| |
|
| ===تقسیم ظلم به اعتبار اثر=== | | ===تقسیم ظلم به اعتبار اثر=== |