حضرت خدیجه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←فرزندان خدیجه{{س}}
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==[[فرزندان خدیجه]]{{س}}== | ==[[فرزندان خدیجه]]{{س}}== | ||
[[مؤرخان]] و نسبشناسان ثمرۀ [[ازدواج خدیجه]]{{س}} با [[پیامبر]]{{صل}} را دو پسر و چهار دختر دانستهاند: قاسم و [[عبدالله]] معروف به طیب و [[طاهر]]، [[زینب]]، [[امکلثوم]]، [[رقیه]] و [[فاطمه]]{{س}}<ref>قرب الاسناد، حمیری، ص۹؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶ ـ ۴۰۵.</ref>. | [[مؤرخان]] و نسبشناسان ثمرۀ [[ازدواج خدیجه]]{{س}} با [[پیامبر]]{{صل}} را دو پسر و چهار دختر دانستهاند: قاسم و [[عبدالله]] معروف به طیب و [[طاهر]]، [[زینب]]، [[امکلثوم]]، [[رقیه]] و [[فاطمه]]{{س}}<ref>قرب الاسناد، حمیری، ص۹؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶ ـ ۴۰۵.</ref>. قاسم اولین [[فرزندی]] بود که از [[دنیا]] رفت و پس از او عبدالله [[وفات]] کرد. در این موقع بود که [[عمرو بن عاص]] گفت: [[محمد]] نسلی ندارد و [[نسل]] او [[قطع]] خواهد شد و [[سوره کوثر]] نازل شد<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۲، ص۴۱.</ref>. برخی نیز [[عاص بن وائل]] را به عنوان گوینده این موضوع به رسول خدا{{صل}} ذکر کردهاند<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۱۰، ص۴۵۹.</ref>. البته تعارضی بین این دو قول وجود ندارد و ممکن است هر دوی اینها یا حتی افراد دیگری نیز این [[کلام]] را بر [[زبان]] جاری کرده باشند. | ||
قاسم اولین [[فرزندی]] بود که از [[دنیا]] رفت و پس از او عبدالله [[وفات]] کرد. در این موقع بود که [[عمرو بن عاص]] گفت: [[محمد]] نسلی ندارد و [[نسل]] او [[قطع]] خواهد شد و [[سوره کوثر]] نازل شد<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۲، ص۴۱.</ref>. برخی نیز [[عاص بن وائل]] را به عنوان گوینده این موضوع به رسول خدا{{صل}} ذکر کردهاند<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۱۰، ص۴۵۹.</ref>. البته تعارضی بین این دو قول وجود ندارد و ممکن است هر دوی اینها یا حتی افراد دیگری نیز این [[کلام]] را بر [[زبان]] جاری کرده باشند. | |||
نقل شده حضرت خدیجه در [[مرگ]] فرزندش طاهر [[بیتابی]] میکرد و هنگامی که پیامبر{{صل}} وارد [[خانه]] شد خدیجه را گریان دید. از او پرسید: چرا [[گریه]] میکنی؟ خدیجه گفت: "پستانم پر شیر شد و شیرم جاری شد و گریهام گرفت". پیامبر{{صل}} به او فرمود: "دوست نداری در [[روز قیامت]] وقتی که به مقابل در [[بهشت]] میرسی، او دستت را بگیرد و در عالیترین [[منزل]] تو را جای دهد؟" [[حضرت خدیجه]] گفت: "یا [[رسولالله]]! آیا واقعاً این گونه است؟" [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[خدا]] بزرگوارتر از آن است که میوه [[دل]] مؤمنی را بگیرد، و او [[صبر]] و [[تحمل]] کند و آن را در [[راه خدا]] به حساب آورد و خدا را [[حمد]] کند و با وجود این، او را [[عذاب]] کند"<ref>{{متن حدیث| اللَّهُ أَعَزُّ وَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَسْلُبَ عَبْداً ثَمَرَةَ فُؤَادِهِ فَيَصْبِرَ وَ يَحْتَسِبَ وَ يَحْمَدَ اللَّهَ عزوجل ثُمَّ يُعَذِّبَهُ }}؛ فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۱۹.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خدیجه بنت خویلد - عباسی (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۳۹-۲۴۰.</ref> | نقل شده حضرت خدیجه در [[مرگ]] فرزندش طاهر [[بیتابی]] میکرد و هنگامی که پیامبر{{صل}} وارد [[خانه]] شد خدیجه را گریان دید. از او پرسید: چرا [[گریه]] میکنی؟ خدیجه گفت: "پستانم پر شیر شد و شیرم جاری شد و گریهام گرفت". پیامبر{{صل}} به او فرمود: "دوست نداری در [[روز قیامت]] وقتی که به مقابل در [[بهشت]] میرسی، او دستت را بگیرد و در عالیترین [[منزل]] تو را جای دهد؟" [[حضرت خدیجه]] گفت: "یا [[رسولالله]]! آیا واقعاً این گونه است؟" [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[خدا]] بزرگوارتر از آن است که میوه [[دل]] مؤمنی را بگیرد، و او [[صبر]] و [[تحمل]] کند و آن را در [[راه خدا]] به حساب آورد و خدا را [[حمد]] کند و با وجود این، او را [[عذاب]] کند"<ref>{{متن حدیث| اللَّهُ أَعَزُّ وَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَسْلُبَ عَبْداً ثَمَرَةَ فُؤَادِهِ فَيَصْبِرَ وَ يَحْتَسِبَ وَ يَحْمَدَ اللَّهَ عزوجل ثُمَّ يُعَذِّبَهُ }}؛ فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۱۹.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خدیجه بنت خویلد - عباسی (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۳۹-۲۴۰.</ref> |