پرش به محتوا

ولایت در عرفان اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'طی' به 'طی'
جز (جایگزینی متن - 'طی' به 'طی')
خط ۴۷: خط ۴۷:
*برای پاسخ به این سؤال باید به اصالت موجودات [[رجوع]] کرد. از نظر اکثر [[فلاسفه]]، وجود اصیل است و همه آثار و اوصاف از قبیل [[حیات]]، [[علم]]، [[اراده]]، [[قدرت]]، [[خلق]] و [[ابداع]] از وجود نشئت می‌گیرد. از طرفی، بنابر اصلِ "[[وحدت وجود]]" و "تشکیک در [[حقیقت]] وجود"، در سراسر هستی، نوعی [[وحدت]] [[حاکم]] است و همه موجودات بر حسب استعداد و ظرفیتشان، از وجود بهره‌مند هستند. لذا چون موجودات از نظر درجات وجودی، شدت و [[ضعف]] و کمال و [[نقص]] می‌پذیرند، آثار و صفات حاصل از آنها نیز مشکّک خواهد بود<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمه، مرحلة اولی، فصل دوم و سوم:</ref>.
*برای پاسخ به این سؤال باید به اصالت موجودات [[رجوع]] کرد. از نظر اکثر [[فلاسفه]]، وجود اصیل است و همه آثار و اوصاف از قبیل [[حیات]]، [[علم]]، [[اراده]]، [[قدرت]]، [[خلق]] و [[ابداع]] از وجود نشئت می‌گیرد. از طرفی، بنابر اصلِ "[[وحدت وجود]]" و "تشکیک در [[حقیقت]] وجود"، در سراسر هستی، نوعی [[وحدت]] [[حاکم]] است و همه موجودات بر حسب استعداد و ظرفیتشان، از وجود بهره‌مند هستند. لذا چون موجودات از نظر درجات وجودی، شدت و [[ضعف]] و کمال و [[نقص]] می‌پذیرند، آثار و صفات حاصل از آنها نیز مشکّک خواهد بود<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمه، مرحلة اولی، فصل دوم و سوم:</ref>.
*از نظر عرفا، از آنجایی که سراسر عالَم و همه موجودات، مظهری از مظاهر [[حق]] هستند، پس هر پدیده‌ای در حدِّ خودش، [[مظهر]] اوصاف و [[کمالات]] [[حق]] نیز می‌باشد<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم (مقدمه قیصری) ص۱۲۷؛ ر.ک: حواشی امام خمینی بر شرح فصوص الحکم قیصری، ص۱۶۶.</ref>. و [[انسان]] به عنوان یکی از مظاهر وجودی [[حق تعالی]]، از نفس ناطقه‌ای برخوردار است که در ابتدای [[ظهور]] و طلیعه وجود، بالقوّه [[انسان]] است و به تدریج به فعلیت می‌رسد.  
*از نظر عرفا، از آنجایی که سراسر عالَم و همه موجودات، مظهری از مظاهر [[حق]] هستند، پس هر پدیده‌ای در حدِّ خودش، [[مظهر]] اوصاف و [[کمالات]] [[حق]] نیز می‌باشد<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم (مقدمه قیصری) ص۱۲۷؛ ر.ک: حواشی امام خمینی بر شرح فصوص الحکم قیصری، ص۱۶۶.</ref>. و [[انسان]] به عنوان یکی از مظاهر وجودی [[حق تعالی]]، از نفس ناطقه‌ای برخوردار است که در ابتدای [[ظهور]] و طلیعه وجود، بالقوّه [[انسان]] است و به تدریج به فعلیت می‌رسد.  
*بنابر [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ}}<ref>«سخن پاک به سوی او بالا می‌رود و کردار نیکو آن را فرا می‌برد» سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref> [[انسان]] به [[وسیله]] [[علم]] و [[عمل صالح]] می‌تواند درجات کمال را [[طی]] نموده و در مرحله‌ای از کمال، [[قدرت]] [[تصرف]] در [[طبیعت]] را بیابد، در این صورت، نفس به [[مقام قربِ نوافل]] نائل گشته و [[مظهر تجلیات اسماء الله]] قرار می‌گیرد<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه استاد سید جلال الدین آشتیانی، ص۴۴.</ref> و [[قادر]] خواهد بود که از محدوده [[بدن]] خود فراتر رفته و در اجسام دیگر نیز منشأ اثر واقع شود و دارای [[قدرت]] تغییرِ عناصر و ایجادِ حوادث گردد<ref>یحیی یثربی، عرفان نظری، ص۴۳۴.</ref>؛ لذا "[[ولیّ]] [[الله]]" می‌شود و [[معرفت شهودی]] می‌یابد. [[ابن سینا]] در این مورد [[معتقد]] است که [[اولیا]] به [[برکت]] [[نفوس]] کامله خود، از شوائب [[مادّی]]، تجرد یافته‌اند، به همین سبب از امور سرّی یعنی مشاهدات ویژه و از امور [[آشکار]] یعنی [[کرامات]] و [[اعجاز]] برخوردارند<ref>بوعلی سینا، اشارات و تنبیهات، با شرح خواجه نصیر طوسی، نمط نهم، فصل اوّل.</ref>.
*بنابر [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ}}<ref>«سخن پاک به سوی او بالا می‌رود و کردار نیکو آن را فرا می‌برد» سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref> [[انسان]] به [[وسیله]] [[علم]] و [[عمل صالح]] می‌تواند درجات کمال را طی نموده و در مرحله‌ای از کمال، [[قدرت]] [[تصرف]] در [[طبیعت]] را بیابد، در این صورت، نفس به [[مقام قربِ نوافل]] نائل گشته و [[مظهر تجلیات اسماء الله]] قرار می‌گیرد<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه استاد سید جلال الدین آشتیانی، ص۴۴.</ref> و [[قادر]] خواهد بود که از محدوده [[بدن]] خود فراتر رفته و در اجسام دیگر نیز منشأ اثر واقع شود و دارای [[قدرت]] تغییرِ عناصر و ایجادِ حوادث گردد<ref>یحیی یثربی، عرفان نظری، ص۴۳۴.</ref>؛ لذا "[[ولیّ]] [[الله]]" می‌شود و [[معرفت شهودی]] می‌یابد. [[ابن سینا]] در این مورد [[معتقد]] است که [[اولیا]] به [[برکت]] [[نفوس]] کامله خود، از شوائب [[مادّی]]، تجرد یافته‌اند، به همین سبب از امور سرّی یعنی مشاهدات ویژه و از امور [[آشکار]] یعنی [[کرامات]] و [[اعجاز]] برخوردارند<ref>بوعلی سینا، اشارات و تنبیهات، با شرح خواجه نصیر طوسی، نمط نهم، فصل اوّل.</ref>.
*بنابراین، مبنای [[ولایت]]، اصالت وجود است و همان‌طور که وجود برحسب [[ظهور]]، درجات متفاوتی دارد، [[ولایت]] نیز مشکّک بوده و بر مراتب مختلف حمل می‌گردد. لذا چنانچه وجود [[آدمی]]، از [[جایگاه]] [[پست]] بیرون رود و با عمل به [[شریعت]]، منوّر به [[نور]] [[ایمان]] شود به [[ولایت]] متصف می‌گردد و هرچه [[نور ایمان]] در او بیشتر گردد [[ولایت]] نیز در او بیشتر خواهد شد تا اینکه از مراتب [[نفوس]] زمینی و آسمانی بالاتر رفته و به عالَم [[قدس]]، واصل گردد و در نهایت به [[مقام]] ختم [[ولایت]] نائل آید<ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۴۹-۵۱.</ref>.
*بنابراین، مبنای [[ولایت]]، اصالت وجود است و همان‌طور که وجود برحسب [[ظهور]]، درجات متفاوتی دارد، [[ولایت]] نیز مشکّک بوده و بر مراتب مختلف حمل می‌گردد. لذا چنانچه وجود [[آدمی]]، از [[جایگاه]] [[پست]] بیرون رود و با عمل به [[شریعت]]، منوّر به [[نور]] [[ایمان]] شود به [[ولایت]] متصف می‌گردد و هرچه [[نور ایمان]] در او بیشتر گردد [[ولایت]] نیز در او بیشتر خواهد شد تا اینکه از مراتب [[نفوس]] زمینی و آسمانی بالاتر رفته و به عالَم [[قدس]]، واصل گردد و در نهایت به [[مقام]] ختم [[ولایت]] نائل آید<ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۴۹-۵۱.</ref>.


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش