غیبت امام مهدی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۴: خط ۴۴:
==[[فلسفه و علل غیبت]]==
==[[فلسفه و علل غیبت]]==
پیش از آنکه به برخی حکمت‏‌ها و علت‏‌های ظاهری [[غیبت]] [[حضرت]] اشاره شود، لازم به [[یادآوری]] است که در [[روایات]] اشاره شده، [[پنهان‌‏زیستی]] [[آخرین ذخیره الهی]]، به طور [[قطع]] از [[اسرار]] [[خداوند]] است. [[حقیقت]] سرّ بودن این امر را [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} چنین بیان فرموده است: «ای [[جابر]]! همانا این امر، امری است از امر [[خداوند سبحانه و تعالی]] و سرّی است از سرّ [[خدا]] که بر [[بندگان]] او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار تردید نشوی. همانا [[شک]] درباره خدا [[کفر]] است»<ref>{{متن حدیث|یَا جَابِرُ إِنَ‏ هَذَا أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ سِرٌّ مِنْ‏ سِرِّ اللَّهِ‏ عِلْمُهُ‏ مَطْوِیٌ‏ عَنْ‏ عِبَادِ اللَّهِ‏ إِیَّاکَ‏ وَ الشَّکَ‏ فِیهِ‏ فَإِنَ‏ الشَّکَ‏ فِی‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ کُفْرٌ‏‏}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۸۷.</ref>. بی‌‏گمان این [[حکمت]]، اساسی‌‏ترین [[دلیل]] بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آنجا که [[پرسش]] پیرامون [[علل غیبت]] همواره دغدغه برخی [[شیعیان]] بوده است، در سخنان [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} به برخی حکمت‏‌های ظاهری غیبت آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدان‏‌ها نیز اشاره‏‌ای گذرا می‏‌کنیم:
پیش از آنکه به برخی حکمت‏‌ها و علت‏‌های ظاهری [[غیبت]] [[حضرت]] اشاره شود، لازم به [[یادآوری]] است که در [[روایات]] اشاره شده، [[پنهان‌‏زیستی]] [[آخرین ذخیره الهی]]، به طور [[قطع]] از [[اسرار]] [[خداوند]] است. [[حقیقت]] سرّ بودن این امر را [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} چنین بیان فرموده است: «ای [[جابر]]! همانا این امر، امری است از امر [[خداوند سبحانه و تعالی]] و سرّی است از سرّ [[خدا]] که بر [[بندگان]] او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار تردید نشوی. همانا [[شک]] درباره خدا [[کفر]] است»<ref>{{متن حدیث|یَا جَابِرُ إِنَ‏ هَذَا أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ سِرٌّ مِنْ‏ سِرِّ اللَّهِ‏ عِلْمُهُ‏ مَطْوِیٌ‏ عَنْ‏ عِبَادِ اللَّهِ‏ إِیَّاکَ‏ وَ الشَّکَ‏ فِیهِ‏ فَإِنَ‏ الشَّکَ‏ فِی‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ کُفْرٌ‏‏}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۸۷.</ref>. بی‌‏گمان این [[حکمت]]، اساسی‌‏ترین [[دلیل]] بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آنجا که [[پرسش]] پیرامون [[علل غیبت]] همواره دغدغه برخی [[شیعیان]] بوده است، در سخنان [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} به برخی حکمت‏‌های ظاهری غیبت آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدان‏‌ها نیز اشاره‏‌ای گذرا می‏‌کنیم:
# [[حفظ جان امام]]: از طرفی باتوجه به اتفاقاتی که برای [[پیامبران]] و [[ائمه]]{{ع}} افتاده بود مبنی بر برخورد [[حکومت‌های ستمگر]] با ایشان و در مواردی به [[شهادت]] رساندن [[معصومین]] و از طرفی دیگر باتوجه به [[وحشت]] و [[اضطراب]] [[حاکمان]] خودکامه از [[وعده]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]]، که باعث شده بود خلفای معاصر حضرت به شدت [[امام عسکری]]{{ع}} را تحت نظر داشته باشند، تا وقتی فرزند ایشان به [[دنیا]] می‌آید، او را در همان ابتدای [[زندگی]] به شهادت برسانند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد تا [[جان]] او [[حفظ]] شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] [[آمادگی ظهور]] داشتند، [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] نماید. [[زراره]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] کرده است: «برای [[قائم]] قبل از [[قیام]] غیبتی خواهد بود». گفتم: چرا؟ فرمود: «می‌ترسد و با دست به شکمش اشاره کرد». زراره می‌گوید: یعنی [[قتل]] (مفهوم [[سخن امام]] آن است که علّت غبیت [[ترس از مرگ]]، که در واقع [[ترس]] از به انجام نرسیدن [[رسالت]] ایشان است، خواهد بود)<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ إِنَّهُ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ یَعْنِی الْقَتْلَ}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۴۰.</ref>.
# '''[[حفظ جان امام]]''': از طرفی باتوجه به اتفاقاتی که برای [[پیامبران]] و [[ائمه]]{{ع}} افتاده بود مبنی بر برخورد [[حکومت‌های ستمگر]] با ایشان و در مواردی به [[شهادت]] رساندن [[معصومین]] و از طرفی دیگر باتوجه به [[وحشت]] و [[اضطراب]] [[حاکمان]] خودکامه از [[وعده]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]]، که باعث شده بود خلفای معاصر حضرت به شدت [[امام عسکری]]{{ع}} را تحت نظر داشته باشند، تا وقتی فرزند ایشان به [[دنیا]] می‌آید، او را در همان ابتدای [[زندگی]] به شهادت برسانند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد تا [[جان]] او [[حفظ]] شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] [[آمادگی ظهور]] داشتند، [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] نماید. [[زراره]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] کرده است: «برای [[قائم]] قبل از [[قیام]] غیبتی خواهد بود». گفتم: چرا؟ فرمود: «می‌ترسد و با دست به شکمش اشاره کرد». زراره می‌گوید: یعنی [[قتل]] (مفهوم [[سخن امام]] آن است که علّت غبیت [[ترس از مرگ]]، که در واقع [[ترس]] از به انجام نرسیدن [[رسالت]] ایشان است، خواهد بود)<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ إِنَّهُ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ یَعْنِی الْقَتْلَ}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۴۰.</ref>.
#اجرای [[سنّت]] [[انبیاء]]: از آنجایی که [[وظیفه]] [[انبیای الهی]]، [[هدایت مردم]] به‌وسیله [[ابلاغ دین الهی]] است و از طرفی [[دشمنان خدا]] از گذشته‌های دور برای نابودی [[دین]] [[حقّ]] از هیچ عملی حتّی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبوده‌اند، لذا انبیاء به [[امر الهی]] در مواردی از حالت غیبت استفاده می‌کردند. [[امامت امام مهدی]]{{ع}} نیز در راستای رسالت [[پیام]] آوران [[الهی]] بوده و طبیعی است که خداوند در جهت انجام هرچه بهتر رسالت [[حضرت مهدی]]{{ع}}، برای ایشان نیز چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد. چنین غیبت‌هایی درباره [[حضرت صالح]]، [[موسی]]، [[یونس]]، [[یوسف]] و برخی دیگر از پیامبران دیگر نیز ذکر شده است. بنابراین مسأله غیبت به مانند سنتی تلقی شده که درباره [[امت]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز مصداق پیدا می‌کند. [[سدیر]] صیرفی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است که فرمود: «حتما برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن طول می‌کشد. گفتم: یا بن [[رسول الله]]! این مطلب برای چیست؟ فرمود: "زیرا خدای عز ّو جل ابا دارد از اینکه سنّت‌های پیامبران را در مورد غیبت‌هایشان جاری نکند و ناگزیر ای سدیر! او غیبت‌های آنها را تمدید خواهد کرد. (این سنّت را در موارد دیگر نیز ادامه می‌دهد)، [[خدای تعالی]] می‌فرماید: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»<ref>سوره انشقاق آیه ۱۹.</ref>؛ سنّت‌های کسانی که قبل از شما بوده‌اند، بر شما نیز همان سنّت‌ها منطبق می‌شود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةً یَطُولُ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ لِمَ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَی إِلاَّ أَنْ تَجْرِیَ فِیهِ سُنَنُ اَلْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ فِی غَیْبَاتِهِمْ}}؛ محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۴۳۷، ح۶.</ref>.
#'''اجرای [[سنّت]] [[انبیاء]]''': از آنجایی که [[وظیفه]] [[انبیای الهی]]، [[هدایت مردم]] به‌وسیله [[ابلاغ دین الهی]] است و از طرفی [[دشمنان خدا]] از گذشته‌های دور برای نابودی [[دین]] [[حقّ]] از هیچ عملی حتّی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبوده‌اند، لذا انبیاء به [[امر الهی]] در مواردی از حالت غیبت استفاده می‌کردند. [[امامت امام مهدی]]{{ع}} نیز در راستای رسالت [[پیام]] آوران [[الهی]] بوده و طبیعی است که خداوند در جهت انجام هرچه بهتر رسالت [[حضرت مهدی]]{{ع}}، برای ایشان نیز چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد. چنین غیبت‌هایی درباره [[حضرت صالح]]، [[موسی]]، [[یونس]]، [[یوسف]] و برخی دیگر از پیامبران دیگر نیز ذکر شده است. بنابراین مسأله غیبت به مانند سنتی تلقی شده که درباره [[امت]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز مصداق پیدا می‌کند. [[سدیر]] صیرفی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است که فرمود: «حتما برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن طول می‌کشد. گفتم: یا بن [[رسول الله]]! این مطلب برای چیست؟ فرمود: "زیرا خدای عز ّو جل ابا دارد از اینکه سنّت‌های پیامبران را در مورد غیبت‌هایشان جاری نکند و ناگزیر ای سدیر! او غیبت‌های آنها را تمدید خواهد کرد. (این سنّت را در موارد دیگر نیز ادامه می‌دهد)، [[خدای تعالی]] می‌فرماید: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»<ref>سوره انشقاق آیه ۱۹.</ref>؛ سنّت‌های کسانی که قبل از شما بوده‌اند، بر شما نیز همان سنّت‌ها منطبق می‌شود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةً یَطُولُ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ لِمَ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَی إِلاَّ أَنْ تَجْرِیَ فِیهِ سُنَنُ اَلْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ فِی غَیْبَاتِهِمْ}}؛ محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۴۳۷، ح۶.</ref>.
# [[آزادی]] از [[بیعت با ظالمان]]: در توقیعی ([[نامه]]) از [[امام زمان]]{{ع}} آمده است: «هیچ‌ کدام از [[پدران]] من نبوده، مگر اینکه [[بیعت طاغوت]] زمانشان به عهده آنها بوده است (به جهت اینکه ایشان به [[تقیه]] [[مأمور]] بوده‌اند)، ولی من وقتی [[قیام]] کنم، [[بیعت]] هیچ یک از [[طواغیت]] به عهده‌ام نیست»<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی إِلَّا وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>. لذا [[امام عصر]]{{ع}} که برنامه [[گسترش عدالت]] در سراسر [[جهان]] را دارد، از هر گونه بیعتی با [[حاکمان ظالم]] [[آزاد]] است<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص ۲۰۳.</ref>. [[ابوبصیر]] نیز از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند: «صاحب این امر و ولادتش بر این [[خلق]] [[پنهان]] است تا چون [[ظهور]] کند بیعت احدی در گردنش نباشد»<ref>{{متن حدیث|صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ تَعْمَی وِلاَدَتُهُ عَلَی هَذَا اَلْخَلْقِ لِئَلاَّ یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱.</ref>.
# '''[[آزادی]] از [[بیعت با ظالمان]]''': در توقیعی ([[نامه]]) از [[امام زمان]]{{ع}} آمده است: «هیچ‌ کدام از [[پدران]] من نبوده، مگر اینکه [[بیعت طاغوت]] زمانشان به عهده آنها بوده است (به جهت اینکه ایشان به [[تقیه]] [[مأمور]] بوده‌اند)، ولی من وقتی [[قیام]] کنم، [[بیعت]] هیچ یک از [[طواغیت]] به عهده‌ام نیست»<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی إِلَّا وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>. لذا [[امام عصر]]{{ع}} که برنامه [[گسترش عدالت]] در سراسر [[جهان]] را دارد، از هر گونه بیعتی با [[حاکمان ظالم]] [[آزاد]] است<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص ۲۰۳.</ref>. [[ابوبصیر]] نیز از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند: «صاحب این امر و ولادتش بر این [[خلق]] [[پنهان]] است تا چون [[ظهور]] کند بیعت احدی در گردنش نباشد»<ref>{{متن حدیث|صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ تَعْمَی وِلاَدَتُهُ عَلَی هَذَا اَلْخَلْقِ لِئَلاَّ یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱.</ref>.
# [[تأدیب مردم]]: کوتاهی و [[ناسپاسی]] [[مردم]] نسبت به [[نعمت الهی]] و [[کفران]] آن در مواردی باعث [[محروم]] شدن از آن می‌شود. [[نعمت]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام]] نیز نعمت بی بدیلی است که قدرنشناسی نسبت به آن موجب [[خسران]] [[بشریت]] می‌‌شود. از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده است: «وقتی [[خداوند]] [[همراهی]] و [[همنشینی]] ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم}}؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۴.</ref>. همچنین فرمود: «هرگاه [[خداوند]] بر [[مردم]] [[غضب]] نماید، [[امام]] [[معصوم]] را از میان آنان [[غایب]] گرداند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۳۴۳.</ref>. باید توجه داشت برای تحقق یک [[انقلاب]] همه‌جانبه در سطح [[جهان]]، علاوه بر وجود [[رهبری]] [[شایسته]]، [[آمادگی عمومی]] نیز لازم است، لذا به‌دلیل عدم وجود این [[آمادگی]] در [[جامعه]] [[توفیق]] [[حضور امام]] از مردم [[سلب]] شد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۴۰.</ref>.<ref>ر.ک. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۴۶.</ref> [[امام زمان]]{{ع}} به [[علی بن مهزیار]] فرمود: «شما دچار شدید به [[غیبت]] امام‌تان زیرا به [[ثروت‌اندوزی]] روی آورید و [[مال]] [[دنیا]] را جمع نمودید و بر مؤمنانی که [[ضعیف]] بودند [[تکبر]] ورزیدید و [[صله رحم]] بجا نیاوردید. پس چگونه می‌خواهید که به غیبت دچار نشوید.».. و در نامه‌ای که [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] نوشتند می‌فرماید: «اگر [[شیعیان]] ـ که خداوند آنان را به [[اطاعت]] خود موفق کند ـ به خوبی [[عهد]] خود را [[وفا]] می‌نمودند و با یک دیگر یکدل بودند، [[خوشبختی]] [[دیدار]] ما از آنان ستانده نمی‌شد و با [[شناختی]] درست و [[ایمانی]] [[راستین]] به [[سعادت]] دیدار ما می‌رسیدند. پس یقینا آنچه که باعث شده از میان آنان غایب شوم و مرا نبینند، همانا [[اعمال]] ناشایستی است که از آنها سر می‌زند و ما آن اعمال را [[دوست]] نداریم و شیعیان را سزاوار انجام چنین کرداری نمی‌دانیم.»..<ref>{{متن حدیث|وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم‏}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷.</ref>.<ref>ر.ک. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۴۳۶.</ref>
# '''[[تأدیب مردم]]''': کوتاهی و [[ناسپاسی]] [[مردم]] نسبت به [[نعمت الهی]] و [[کفران]] آن در مواردی باعث [[محروم]] شدن از آن می‌شود. [[نعمت]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام]] نیز نعمت بی بدیلی است که قدرنشناسی نسبت به آن موجب [[خسران]] [[بشریت]] می‌‌شود. از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده است: «وقتی [[خداوند]] [[همراهی]] و [[همنشینی]] ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم}}؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۴.</ref>. همچنین فرمود: «هرگاه [[خداوند]] بر [[مردم]] [[غضب]] نماید، [[امام]] [[معصوم]] را از میان آنان [[غایب]] گرداند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۳۴۳.</ref>. باید توجه داشت برای تحقق یک [[انقلاب]] همه‌جانبه در سطح [[جهان]]، علاوه بر وجود [[رهبری]] [[شایسته]]، [[آمادگی عمومی]] نیز لازم است، لذا به‌دلیل عدم وجود این [[آمادگی]] در [[جامعه]] [[توفیق]] [[حضور امام]] از مردم [[سلب]] شد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۴۰.</ref>.<ref>ر.ک. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۴۶.</ref> [[امام زمان]]{{ع}} به [[علی بن مهزیار]] فرمود: «شما دچار شدید به [[غیبت]] امام‌تان زیرا به [[ثروت‌اندوزی]] روی آورید و [[مال]] [[دنیا]] را جمع نمودید و بر مؤمنانی که [[ضعیف]] بودند [[تکبر]] ورزیدید و [[صله رحم]] بجا نیاوردید. پس چگونه می‌خواهید که به غیبت دچار نشوید.».. و در نامه‌ای که [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] نوشتند می‌فرماید: «اگر [[شیعیان]] ـ که خداوند آنان را به [[اطاعت]] خود موفق کند ـ به خوبی [[عهد]] خود را [[وفا]] می‌نمودند و با یک دیگر یکدل بودند، [[خوشبختی]] [[دیدار]] ما از آنان ستانده نمی‌شد و با [[شناختی]] درست و [[ایمانی]] [[راستین]] به [[سعادت]] دیدار ما می‌رسیدند. پس یقینا آنچه که باعث شده از میان آنان غایب شوم و مرا نبینند، همانا [[اعمال]] ناشایستی است که از آنها سر می‌زند و ما آن اعمال را [[دوست]] نداریم و شیعیان را سزاوار انجام چنین کرداری نمی‌دانیم.»..<ref>{{متن حدیث|وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم‏}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷.</ref>.<ref>ر.ک. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۴۳۶.</ref>
# [[امتحان]] و [[غربال]] [[انسان‌ها]]: یکی از [[سنّت‌های الهی]]، امتحان و [[آزمایش]] مردم در فراز و نشیب [[زندگی]] است تا مقدار [[پایداری]] و [[استواری]] آنها در مسیر صحیح زندگی [[انسانی]] روشن شود و افراد [[شایسته]] به [[پاداش نیک]] نایل آیند. [[غیبت امام زمان]]{{ع}} یکی از آزمون‌های دشوار است تا [[دین]] داران شناخته شده و به آنچه سزاوار آنند برسند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «یکی از [[اسرار غیبت]]، [[امتحان]] [[مردم]] است تا [[باطل]] از [[حق]] جدا گردد و سبب [[غیبت]] در [[حقیقت]] وقتی آشکار می‌شود که ایشان [[ظهور]] نمایند. همان گونه که کارهای [[حضرت خضر]]{{ع}} برای [[حضرت موسی]] مجهول بود، تا زمانی که خود حضرت خضر{{ع}} سرّ آنها را برای [[موسی]] گفت. در روایتی از امام صادق{{ع}} در مورد غیبت آمده است: «بر [[خداوند]] لازم است که بندگانش را بدین گونه؛ امتحان کند و در آن موقع است که [[اهل باطل]] [[تردید]] خواهند کرد»<ref>{{متن حدیث|لأن الله عزوجل یجب أن یمتحن خلقه فعنی ذلک یرتاب المبطلون}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰.</ref>. از [[امام کاظم]]{{ع}} نیز [[نقل]] شده است: «هنگامی که پنجمین ([[امام]]) از [[اولاد]] هفتمین (امام) مفقود گردد، در خصوص دین خود [[پناه]] به [[خدا]] [[برید]]، مبادا کسی شما را از [[عقیده]] صحیح خود برگرداند! ای فرزند [[صاحب الامر]] ناگریز از غیبتی است که آنها که [[ایمان]] به او داشتند (از طولانی شدن غیبتش [[گمراه]] گشته) از آن عقیده برمی‌گردند. غیبت او امتحانی است از جانب خداوند که خواسته است [[بندگان]] خود را به وسیله آن امتحان کند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا فُقِدَ اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ مِنَ اَلْأَئِمَّةِ فَاللَّهَ اَللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ لاَ یُزِیلَنَّکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اَللَّهِ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ بِهَا خَلْقَهُ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳، ح ۲۶.</ref>.
# '''[[امتحان]] و [[غربال]] [[انسان‌ها]]''': یکی از [[سنّت‌های الهی]]، امتحان و [[آزمایش]] مردم در فراز و نشیب [[زندگی]] است تا مقدار [[پایداری]] و [[استواری]] آنها در مسیر صحیح زندگی [[انسانی]] روشن شود و افراد [[شایسته]] به [[پاداش نیک]] نایل آیند. [[غیبت امام زمان]]{{ع}} یکی از آزمون‌های دشوار است تا [[دین]] داران شناخته شده و به آنچه سزاوار آنند برسند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «یکی از [[اسرار غیبت]]، [[امتحان]] [[مردم]] است تا [[باطل]] از [[حق]] جدا گردد و سبب [[غیبت]] در [[حقیقت]] وقتی آشکار می‌شود که ایشان [[ظهور]] نمایند. همان گونه که کارهای [[حضرت خضر]]{{ع}} برای [[حضرت موسی]] مجهول بود، تا زمانی که خود حضرت خضر{{ع}} سرّ آنها را برای [[موسی]] گفت. در روایتی از امام صادق{{ع}} در مورد غیبت آمده است: «بر [[خداوند]] لازم است که بندگانش را بدین گونه؛ امتحان کند و در آن موقع است که [[اهل باطل]] [[تردید]] خواهند کرد»<ref>{{متن حدیث|لأن الله عزوجل یجب أن یمتحن خلقه فعنی ذلک یرتاب المبطلون}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰.</ref>. از [[امام کاظم]]{{ع}} نیز [[نقل]] شده است: «هنگامی که پنجمین ([[امام]]) از [[اولاد]] هفتمین (امام) مفقود گردد، در خصوص دین خود [[پناه]] به [[خدا]] [[برید]]، مبادا کسی شما را از [[عقیده]] صحیح خود برگرداند! ای فرزند [[صاحب الامر]] ناگریز از غیبتی است که آنها که [[ایمان]] به او داشتند (از طولانی شدن غیبتش [[گمراه]] گشته) از آن عقیده برمی‌گردند. غیبت او امتحانی است از جانب خداوند که خواسته است [[بندگان]] خود را به وسیله آن امتحان کند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا فُقِدَ اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ مِنَ اَلْأَئِمَّةِ فَاللَّهَ اَللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ لاَ یُزِیلَنَّکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اَللَّهِ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ بِهَا خَلْقَهُ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳، ح ۲۶.</ref>.


افزون بر آنچه گفته شد، مواردی همچون: [[تربیت]] انسان‏‌های مناسب برای [[قیام]] و [[حکومت جهانی]] و ایجاد [[اشتیاق]] [[جهانی]] برای [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را نیز می‌‌توان برشمرد<ref>ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۱۷۹-۱۸۸.</ref>.
افزون بر آنچه گفته شد، مواردی همچون: [[تربیت]] انسان‏‌های مناسب برای [[قیام]] و [[حکومت جهانی]] و ایجاد [[اشتیاق]] [[جهانی]] برای [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را نیز می‌‌توان برشمرد<ref>ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۱۷۹-۱۸۸.</ref>.
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش