غیبت امام مهدی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب'
جز (جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب') |
|||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==[[طولانی بودن غیبت]]== | ==[[طولانی بودن غیبت]]== | ||
در بعضی از [[روایات]] پس از تصریح به اصل [[غیبت]]، به طولانی بودن آن نیز تأکید شده است. [[امام جواد]]{{ع}} در پاسخ به [[دلیل]] نامگذاری [[حضرت مهدی]]{{ع}} به "[[منتظر]]"، فرمود: «همانا برای او غیبتی است که روزهای آن، فراوان و مدت آن، طولانی خواهد شد، پس افرادی که دارای [[اخلاص]] باشند، [[منتظر ظهور]] او خواهند بود»<ref>{{متن حدیث|إِنَ لَهُ غَیْبَةً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۷۸.</ref>. در [[نامه]] مبارک [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] نیز [[علت غیبت]] و طولانی شدن آن چنین آمده است: «باید بدانند که جز برخی رفتارهای ناشایسته آنان که ناخوشایند ماست و ما آن عملکرد را زیبنده [[شیعیان]] نمیدانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمیدارد»<ref>{{متن حدیث|فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶.</ref>. از آنجایی که طبق گفته روایات، [[حقیقت]] [[اعمال شیعیان]] به [[امام]] [[راستین]] عصرشان ارائه میشود، [[آلودگی]] به [[گناه]]، [[توفیق]] [[دیدار امام]] [[معصوم]] را از [[انسانها]] | در بعضی از [[روایات]] پس از تصریح به اصل [[غیبت]]، به طولانی بودن آن نیز تأکید شده است. [[امام جواد]]{{ع}} در پاسخ به [[دلیل]] نامگذاری [[حضرت مهدی]]{{ع}} به "[[منتظر]]"، فرمود: «همانا برای او غیبتی است که روزهای آن، فراوان و مدت آن، طولانی خواهد شد، پس افرادی که دارای [[اخلاص]] باشند، [[منتظر ظهور]] او خواهند بود»<ref>{{متن حدیث|إِنَ لَهُ غَیْبَةً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۷۸.</ref>. در [[نامه]] مبارک [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] نیز [[علت غیبت]] و طولانی شدن آن چنین آمده است: «باید بدانند که جز برخی رفتارهای ناشایسته آنان که ناخوشایند ماست و ما آن عملکرد را زیبنده [[شیعیان]] نمیدانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمیدارد»<ref>{{متن حدیث|فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶.</ref>. از آنجایی که طبق گفته روایات، [[حقیقت]] [[اعمال شیعیان]] به [[امام]] [[راستین]] عصرشان ارائه میشود، [[آلودگی]] به [[گناه]]، [[توفیق]] [[دیدار امام]] [[معصوم]] را از [[انسانها]] سلب و [[سعادت]] [[دیدار]] ایشان را به تاخیر میاندازد. در همان نامه آمده است که: «اگر [[پیروان]] و شیعیان ما ـ که [[خدا]] آنان را در [[فرمانبرداری]] خویش توفیق ارزانیشان دارد ـ به [[راستی]] در [[راه]] [[وفای به عهد]] و پیمانی که بر دوش دارند، همدل و یکصدا بودند، هرگز سعادت دیدار ما از آنان به تأخیر نمیافتاد»<ref>{{متن حدیث|فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ}}؛ احتجاج طبرسی، ج۲، ص۴۹۹.</ref>.<ref>ر.ک. تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۰۰.</ref> | ||
==[[پیشینه غیبت]] وزمینه سازیهای [[ائمه اطهار]]{{ع}}== | ==[[پیشینه غیبت]] وزمینه سازیهای [[ائمه اطهار]]{{ع}}== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
#'''اجرای [[سنّت]] [[انبیاء]]''': از آنجایی که [[وظیفه]] [[انبیای الهی]]، [[هدایت مردم]] بهوسیله [[ابلاغ دین الهی]] است و از طرفی [[دشمنان خدا]] از گذشتههای دور برای نابودی [[دین]] [[حقّ]] از هیچ عملی حتّی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبودهاند، لذا انبیاء به [[امر الهی]] در مواردی از حالت غیبت استفاده میکردند. [[امامت امام مهدی]]{{ع}} نیز در راستای رسالت [[پیام]] آوران [[الهی]] بوده و طبیعی است که خداوند در جهت انجام هرچه بهتر رسالت [[حضرت مهدی]]{{ع}}، برای ایشان نیز چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد. چنین غیبتهایی درباره [[حضرت صالح]]، [[موسی]]، [[یونس]]، [[یوسف]] و برخی دیگر از پیامبران دیگر نیز ذکر شده است. بنابراین مسأله غیبت به مانند سنتی تلقی شده که درباره [[امت]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز مصداق پیدا میکند. [[سدیر]] صیرفی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است که فرمود: «حتما برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن طول میکشد. گفتم: یا بن [[رسول الله]]! این مطلب برای چیست؟ فرمود: "زیرا خدای عز ّو جل ابا دارد از اینکه سنّتهای پیامبران را در مورد غیبتهایشان جاری نکند و ناگزیر ای سدیر! او غیبتهای آنها را تمدید خواهد کرد. (این سنّت را در موارد دیگر نیز ادامه میدهد)، [[خدای تعالی]] میفرماید: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»<ref>سوره انشقاق آیه ۱۹.</ref>؛ سنّتهای کسانی که قبل از شما بودهاند، بر شما نیز همان سنّتها منطبق میشود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةً یَطُولُ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ لِمَ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَی إِلاَّ أَنْ تَجْرِیَ فِیهِ سُنَنُ اَلْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ فِی غَیْبَاتِهِمْ}}؛ محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۴۳۷، ح۶.</ref>. | #'''اجرای [[سنّت]] [[انبیاء]]''': از آنجایی که [[وظیفه]] [[انبیای الهی]]، [[هدایت مردم]] بهوسیله [[ابلاغ دین الهی]] است و از طرفی [[دشمنان خدا]] از گذشتههای دور برای نابودی [[دین]] [[حقّ]] از هیچ عملی حتّی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبودهاند، لذا انبیاء به [[امر الهی]] در مواردی از حالت غیبت استفاده میکردند. [[امامت امام مهدی]]{{ع}} نیز در راستای رسالت [[پیام]] آوران [[الهی]] بوده و طبیعی است که خداوند در جهت انجام هرچه بهتر رسالت [[حضرت مهدی]]{{ع}}، برای ایشان نیز چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد. چنین غیبتهایی درباره [[حضرت صالح]]، [[موسی]]، [[یونس]]، [[یوسف]] و برخی دیگر از پیامبران دیگر نیز ذکر شده است. بنابراین مسأله غیبت به مانند سنتی تلقی شده که درباره [[امت]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز مصداق پیدا میکند. [[سدیر]] صیرفی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است که فرمود: «حتما برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن طول میکشد. گفتم: یا بن [[رسول الله]]! این مطلب برای چیست؟ فرمود: "زیرا خدای عز ّو جل ابا دارد از اینکه سنّتهای پیامبران را در مورد غیبتهایشان جاری نکند و ناگزیر ای سدیر! او غیبتهای آنها را تمدید خواهد کرد. (این سنّت را در موارد دیگر نیز ادامه میدهد)، [[خدای تعالی]] میفرماید: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»<ref>سوره انشقاق آیه ۱۹.</ref>؛ سنّتهای کسانی که قبل از شما بودهاند، بر شما نیز همان سنّتها منطبق میشود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةً یَطُولُ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ لِمَ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَی إِلاَّ أَنْ تَجْرِیَ فِیهِ سُنَنُ اَلْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ فِی غَیْبَاتِهِمْ}}؛ محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۴۳۷، ح۶.</ref>. | ||
# '''[[آزادی]] از [[بیعت با ظالمان]]''': در توقیعی ([[نامه]]) از [[امام زمان]]{{ع}} آمده است: «هیچ کدام از [[پدران]] من نبوده، مگر اینکه [[بیعت طاغوت]] زمانشان به عهده آنها بوده است (به جهت اینکه ایشان به [[تقیه]] [[مأمور]] بودهاند)، ولی من وقتی [[قیام]] کنم، [[بیعت]] هیچ یک از [[طواغیت]] به عهدهام نیست»<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی إِلَّا وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>. لذا [[امام عصر]]{{ع}} که برنامه [[گسترش عدالت]] در سراسر [[جهان]] را دارد، از هر گونه بیعتی با [[حاکمان ظالم]] [[آزاد]] است<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص ۲۰۳.</ref>. [[ابوبصیر]] نیز از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند: «صاحب این امر و ولادتش بر این [[خلق]] [[پنهان]] است تا چون [[ظهور]] کند بیعت احدی در گردنش نباشد»<ref>{{متن حدیث|صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ تَعْمَی وِلاَدَتُهُ عَلَی هَذَا اَلْخَلْقِ لِئَلاَّ یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱.</ref>. | # '''[[آزادی]] از [[بیعت با ظالمان]]''': در توقیعی ([[نامه]]) از [[امام زمان]]{{ع}} آمده است: «هیچ کدام از [[پدران]] من نبوده، مگر اینکه [[بیعت طاغوت]] زمانشان به عهده آنها بوده است (به جهت اینکه ایشان به [[تقیه]] [[مأمور]] بودهاند)، ولی من وقتی [[قیام]] کنم، [[بیعت]] هیچ یک از [[طواغیت]] به عهدهام نیست»<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی إِلَّا وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>. لذا [[امام عصر]]{{ع}} که برنامه [[گسترش عدالت]] در سراسر [[جهان]] را دارد، از هر گونه بیعتی با [[حاکمان ظالم]] [[آزاد]] است<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص ۲۰۳.</ref>. [[ابوبصیر]] نیز از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند: «صاحب این امر و ولادتش بر این [[خلق]] [[پنهان]] است تا چون [[ظهور]] کند بیعت احدی در گردنش نباشد»<ref>{{متن حدیث|صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ تَعْمَی وِلاَدَتُهُ عَلَی هَذَا اَلْخَلْقِ لِئَلاَّ یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱.</ref>. | ||
# '''[[تأدیب مردم]]''': کوتاهی و [[ناسپاسی]] [[مردم]] نسبت به [[نعمت الهی]] و [[کفران]] آن در مواردی باعث [[محروم]] شدن از آن میشود. [[نعمت]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام]] نیز نعمت بی بدیلی است که قدرنشناسی نسبت به آن موجب [[خسران]] [[بشریت]] میشود. از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده است: «وقتی [[خداوند]] [[همراهی]] و [[همنشینی]] ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم}}؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۴.</ref>. همچنین فرمود: «هرگاه [[خداوند]] بر [[مردم]] [[غضب]] نماید، [[امام]] [[معصوم]] را از میان آنان [[غایب]] گرداند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۳۴۳.</ref>. باید توجه داشت برای تحقق یک [[انقلاب]] همهجانبه در سطح [[جهان]]، علاوه بر وجود [[رهبری]] [[شایسته]]، [[آمادگی عمومی]] نیز لازم است، لذا بهدلیل عدم وجود این [[آمادگی]] در [[جامعه]] [[توفیق]] [[حضور امام]] از مردم | # '''[[تأدیب مردم]]''': کوتاهی و [[ناسپاسی]] [[مردم]] نسبت به [[نعمت الهی]] و [[کفران]] آن در مواردی باعث [[محروم]] شدن از آن میشود. [[نعمت]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام]] نیز نعمت بی بدیلی است که قدرنشناسی نسبت به آن موجب [[خسران]] [[بشریت]] میشود. از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده است: «وقتی [[خداوند]] [[همراهی]] و [[همنشینی]] ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم}}؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۴.</ref>. همچنین فرمود: «هرگاه [[خداوند]] بر [[مردم]] [[غضب]] نماید، [[امام]] [[معصوم]] را از میان آنان [[غایب]] گرداند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۳۴۳.</ref>. باید توجه داشت برای تحقق یک [[انقلاب]] همهجانبه در سطح [[جهان]]، علاوه بر وجود [[رهبری]] [[شایسته]]، [[آمادگی عمومی]] نیز لازم است، لذا بهدلیل عدم وجود این [[آمادگی]] در [[جامعه]] [[توفیق]] [[حضور امام]] از مردم سلب شد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۴۰.</ref>.<ref>ر.ک. تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۴۶.</ref> [[امام زمان]]{{ع}} به [[علی بن مهزیار]] فرمود: «شما دچار شدید به [[غیبت]] امامتان زیرا به [[ثروتاندوزی]] روی آورید و [[مال]] [[دنیا]] را جمع نمودید و بر مؤمنانی که [[ضعیف]] بودند [[تکبر]] ورزیدید و [[صله رحم]] بجا نیاوردید. پس چگونه میخواهید که به غیبت دچار نشوید.».. و در نامهای که [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] نوشتند میفرماید: «اگر [[شیعیان]] ـ که خداوند آنان را به [[اطاعت]] خود موفق کند ـ به خوبی [[عهد]] خود را [[وفا]] مینمودند و با یک دیگر یکدل بودند، [[خوشبختی]] [[دیدار]] ما از آنان ستانده نمیشد و با [[شناختی]] درست و [[ایمانی]] [[راستین]] به [[سعادت]] دیدار ما میرسیدند. پس یقینا آنچه که باعث شده از میان آنان غایب شوم و مرا نبینند، همانا [[اعمال]] ناشایستی است که از آنها سر میزند و ما آن اعمال را [[دوست]] نداریم و شیعیان را سزاوار انجام چنین کرداری نمیدانیم.»..<ref>{{متن حدیث|وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷.</ref>.<ref>ر.ک. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۴۳۶.</ref> | ||
# '''[[امتحان]] و [[غربال]] [[انسانها]]''': یکی از [[سنّتهای الهی]]، امتحان و [[آزمایش]] مردم در فراز و نشیب [[زندگی]] است تا مقدار [[پایداری]] و [[استواری]] آنها در مسیر صحیح زندگی [[انسانی]] روشن شود و افراد [[شایسته]] به [[پاداش نیک]] نایل آیند. [[غیبت امام زمان]]{{ع}} یکی از آزمونهای دشوار است تا [[دین]] داران شناخته شده و به آنچه سزاوار آنند برسند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «یکی از [[اسرار غیبت]]، [[امتحان]] [[مردم]] است تا [[باطل]] از [[حق]] جدا گردد و سبب [[غیبت]] در [[حقیقت]] وقتی آشکار میشود که ایشان [[ظهور]] نمایند. همان گونه که کارهای [[حضرت خضر]]{{ع}} برای [[حضرت موسی]] مجهول بود، تا زمانی که خود حضرت خضر{{ع}} سرّ آنها را برای [[موسی]] گفت. در روایتی از امام صادق{{ع}} در مورد غیبت آمده است: «بر [[خداوند]] لازم است که بندگانش را بدین گونه؛ امتحان کند و در آن موقع است که [[اهل باطل]] [[تردید]] خواهند کرد»<ref>{{متن حدیث|لأن الله عزوجل یجب أن یمتحن خلقه فعنی ذلک یرتاب المبطلون}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰.</ref>. از [[امام کاظم]]{{ع}} نیز [[نقل]] شده است: «هنگامی که پنجمین ([[امام]]) از [[اولاد]] هفتمین (امام) مفقود گردد، در خصوص دین خود [[پناه]] به [[خدا]] [[برید]]، مبادا کسی شما را از [[عقیده]] صحیح خود برگرداند! ای فرزند [[صاحب الامر]] ناگریز از غیبتی است که آنها که [[ایمان]] به او داشتند (از طولانی شدن غیبتش [[گمراه]] گشته) از آن عقیده برمیگردند. غیبت او امتحانی است از جانب خداوند که خواسته است [[بندگان]] خود را به وسیله آن امتحان کند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا فُقِدَ اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ مِنَ اَلْأَئِمَّةِ فَاللَّهَ اَللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ لاَ یُزِیلَنَّکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اَللَّهِ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ بِهَا خَلْقَهُ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳، ح ۲۶.</ref>. | # '''[[امتحان]] و [[غربال]] [[انسانها]]''': یکی از [[سنّتهای الهی]]، امتحان و [[آزمایش]] مردم در فراز و نشیب [[زندگی]] است تا مقدار [[پایداری]] و [[استواری]] آنها در مسیر صحیح زندگی [[انسانی]] روشن شود و افراد [[شایسته]] به [[پاداش نیک]] نایل آیند. [[غیبت امام زمان]]{{ع}} یکی از آزمونهای دشوار است تا [[دین]] داران شناخته شده و به آنچه سزاوار آنند برسند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «یکی از [[اسرار غیبت]]، [[امتحان]] [[مردم]] است تا [[باطل]] از [[حق]] جدا گردد و سبب [[غیبت]] در [[حقیقت]] وقتی آشکار میشود که ایشان [[ظهور]] نمایند. همان گونه که کارهای [[حضرت خضر]]{{ع}} برای [[حضرت موسی]] مجهول بود، تا زمانی که خود حضرت خضر{{ع}} سرّ آنها را برای [[موسی]] گفت. در روایتی از امام صادق{{ع}} در مورد غیبت آمده است: «بر [[خداوند]] لازم است که بندگانش را بدین گونه؛ امتحان کند و در آن موقع است که [[اهل باطل]] [[تردید]] خواهند کرد»<ref>{{متن حدیث|لأن الله عزوجل یجب أن یمتحن خلقه فعنی ذلک یرتاب المبطلون}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰.</ref>. از [[امام کاظم]]{{ع}} نیز [[نقل]] شده است: «هنگامی که پنجمین ([[امام]]) از [[اولاد]] هفتمین (امام) مفقود گردد، در خصوص دین خود [[پناه]] به [[خدا]] [[برید]]، مبادا کسی شما را از [[عقیده]] صحیح خود برگرداند! ای فرزند [[صاحب الامر]] ناگریز از غیبتی است که آنها که [[ایمان]] به او داشتند (از طولانی شدن غیبتش [[گمراه]] گشته) از آن عقیده برمیگردند. غیبت او امتحانی است از جانب خداوند که خواسته است [[بندگان]] خود را به وسیله آن امتحان کند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا فُقِدَ اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ مِنَ اَلْأَئِمَّةِ فَاللَّهَ اَللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ لاَ یُزِیلَنَّکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اَللَّهِ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ بِهَا خَلْقَهُ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳، ح ۲۶.</ref>. | ||