بنی هاشم در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←بنی هاشم و ظهور اسلام
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==[[بنی هاشم]] و [[ظهور اسلام]]== | ==[[بنی هاشم]] و [[ظهور اسلام]]== | ||
با [[بعثت پیامبر]] از میان بنیهاشم، عکس العملهای متفاوتی از سوی بنی هاشم نسبت به [[دین جدید]] گزارش شده است؛ شمار اندکی از آنان با [[پذیرفتن]] [[اسلام]] در زمره [[یاران]] [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} درآمدند که در این میان برخی همچون [[ابوطالب]] از اظهار اسلام خودداری میکردند تا بدین شکل بتوانند در [[حمایت از پیامبر]] گامهای مؤثرتری بردارند. برخی از هاشمیان نیز به [[دشمنی]] و رویارویی شدید با [[حضرت]] برخاسته، در این [[راه]] از هیچ اقدامی فروگذار نکردند؛ [[ابولهب]] [[عموی پیامبر]] <ref> المنمق، ص ۳۸۶؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص ۳۵۱؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴.</ref> | با [[بعثت پیامبر]] از میان بنیهاشم، عکس العملهای متفاوتی از سوی بنی هاشم نسبت به [[دین جدید]] گزارش شده است؛ شمار اندکی از آنان با [[پذیرفتن]] [[اسلام]] در زمره [[یاران]] [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} درآمدند که در این میان برخی همچون [[ابوطالب]] از اظهار اسلام خودداری میکردند تا بدین شکل بتوانند در [[حمایت از پیامبر]] گامهای مؤثرتری بردارند. برخی از هاشمیان نیز به [[دشمنی]] و رویارویی شدید با [[حضرت]] برخاسته، در این [[راه]] از هیچ اقدامی فروگذار نکردند؛ [[ابولهب]] [[عموی پیامبر]] <ref>المنمق، ص ۳۸۶؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص ۳۵۱؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴.</ref> و [[ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب]] که به هجو [[پیامبر]] میپرداخت <ref>عیون الاثر، ج ۲، ص ۷۴؛ السیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۱۸؛ السیرةالنبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۱۷.</ref> از جمله این افرادند. در کنار این دو گروه، بسیاری از بنیهاشم بدون [[قبول اسلام]] گاه بر پایه [[روابط]] قبیلگی به [[حمایت]] از آن حضرت میپرداختند، چنان که [[قمی]] در [[تفسیر]] خود در خصوص [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و آنان (دیگران را) از آن (قرآن) باز میدارند و (خود) از آن دور میشوند و جز خویشتن را نابود نمیکنند و در نمییابند» سوره انعام، آیه ۲۶.</ref> آورده که بنیهاشم در عین حالی که به پیامبر{{صل}} [[ایمان]] نیاورده بودند، از آن حضرت حمایت کرده، [[مخالفان]] [[قریشی]] را از آن حضرت دور میکردند.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۲۴؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۱۴؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۰۹.</ref> این در حالی است که برخی از [[مفسران]] خطاب این آیه را به کافران دانسته و در توضیح و تفسیر آن آوردهاند که [[کفار]] [[قریش]] مردم را از [[پیروی]] پیامبر بازمیداشتند و آنها را از نزدیکی با آن حضرت دور میکردند.<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۲۷؛ التبیان، ج ۴، ص ۱۰۶؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۴۴.</ref> در این میان برخی از بنیهاشم نیز با اتخاذ موضع بیطرفانه به [[اکراه]] در صف [[مخالفان]] آن [[حضرت]] قرار میگرفتند، در هر حال طبق آنچه که از منابع به دست میآید بسیاری از بنیهاشم در سالهای پس از [[هجرت]] و به ویژه در [[فتح مکه]] [[مسلمان]] شدند، چنانکه [[عقیل بن ابی طالب]] قبل از [[حدیبیه]] <ref> ذخائر العقبی، ص ۲۲۲؛ تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۲۲۶.</ref> یا در سال هشتم،<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۴۳؛ تاریخ دمشق، ج ۴۱، ص ۴؛ الاصابه، ج ۳، ص ۵۱۱.</ref> [[ابوسفیان بن حارث]] در فتح مکه،<ref>ذخائر العقبی، ص ۲۴۱.</ref> [[نوفل بن حارث]] در ایام [[خندق]]،<ref>ذخائر العقبی، ص ۲۴۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۱۷؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۶.</ref> [[عباس بن عبدالمطلب]] نیز به [[اختلاف]] قبل از [[بدر]]<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۳۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۹۸؛ تهذیب الکمال، ج ۱۴، ص ۲۲۷.</ref> یا پیش از [[فتح خیبر]] <ref>ذخائرالعقبی، ص ۱۹۱.</ref> مسلمان شدند. برخی نیز همچون [[ابولهب]]،<ref>التنبیه والاشراف، ص ۲۰۶؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۴۶؛ السیرةالنبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۴۷۴.</ref> [[عتبة]] بن ابیلهب<ref>البدایة والنهایه، ج ۶، ص ۲۹۴؛ الاستغاثه، ج ۱، ص ۶۵؛ ذخایر العقبی، ص ۲۴۹.</ref> و [[طالب بن ابی طالب]] <ref>عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۶۱؛ ذخائر العقبی، ص ۲۴۹.</ref> [[کافر]] مردند و به آن حضرت [[ایمان]] نیاوردند، گرچه برخی معتقدند که طالب به [[پیامبر]] ایمان آورد.<ref>المجدی، ص ۳۱۸.</ref> | ||
با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> [[دعوت علنی پیامبر]]{{صل}} از میان بنیهاشم آغاز و [[علی]]{{ع}} از سوی آن حضرت [[مأمور]] [[دعوت]] از بنیهاشم و بنیعبدالمطلب شد.<ref> جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۴۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۲۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۳۶۳.</ref> پس ۴۰ تن از مردان آنان در [[خانه]] [[ابوطالب]] جمع شدند. این [[اجتماع]] که نخستین نشست آن با سخنان [[ابولهب]] ناتمام ماند در جلسه دوم با [[سخنان پیامبر]] و [[اعلان]] [[رسالت]] خود و همچنین [[تعیین]] [[علی]]{{ع}} به عنوان [[وصیّ]] و [[وزیر]] [[پیامبر]]{{صل}} پایان یافت.<ref> السیر والمغازی، ص ۱۴۶؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۲۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۳۶۳.</ref> این در حالی است که برخی منابع [[تفسیری]] [[بیم]] دادن پیامبر به [[فاطمه]] (علیها [[السلام]]) و [[صفیه دختر عبدالمطلب]] و همچنین [[انذار]] [[قریش]] به طور عموم بر [[کوه صفا]] یا در مکانهای دیگر را از اقدامهای آن [[حضرت]] پس از [[نزول]] این [[آیه]] میدانند <ref> جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۶؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۱۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۹۷.</ref> | با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> [[دعوت علنی پیامبر]]{{صل}} از میان بنیهاشم آغاز و [[علی]]{{ع}} از سوی آن حضرت [[مأمور]] [[دعوت]] از بنیهاشم و بنیعبدالمطلب شد.<ref>جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۴۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۲۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۳۶۳.</ref> پس ۴۰ تن از مردان آنان در [[خانه]] [[ابوطالب]] جمع شدند. این [[اجتماع]] که نخستین نشست آن با سخنان [[ابولهب]] ناتمام ماند در جلسه دوم با [[سخنان پیامبر]] و [[اعلان]] [[رسالت]] خود و همچنین [[تعیین]] [[علی]]{{ع}} به عنوان [[وصیّ]] و [[وزیر]] [[پیامبر]]{{صل}} پایان یافت.<ref>السیر والمغازی، ص ۱۴۶؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۲۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۳۶۳.</ref> این در حالی است که برخی منابع [[تفسیری]] [[بیم]] دادن پیامبر به [[فاطمه]] (علیها [[السلام]]) و [[صفیه دختر عبدالمطلب]] و همچنین [[انذار]] [[قریش]] به طور عموم بر [[کوه صفا]] یا در مکانهای دیگر را از اقدامهای آن [[حضرت]] پس از [[نزول]] این [[آیه]] میدانند <ref>جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۶؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۱۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۹۷.</ref> که در یک جمعبندی کلی میتوان همه این گزارشها را اقدامهایی از سوی حضرت پس از نزول [[آیه انذار]] دانست. با تعیین علی{{ع}} به عنوان فردی که از این پس [[بنی هاشم]] باید [[گوش به فرمان]] او باشند آن حضرت مورد سخره گروهی از بنیهاشم قرار گرفت. برخی [[نزول آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ}}<ref>«بیگمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان میخندیدند» سوره مطففین، آیه ۲۹.</ref>.<ref>شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۴۲۶؛ الارشاد، ص ۲۵.</ref>. البته برخی نیز این آیه را در خصوص منافقانی میدانند که به [[تمسخر]] علی{{ع}} میپرداختند.<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص ۵۴۶؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۹۳؛ الصافی، ج ۵، ص ۳۰۲.</ref> آشکار شدن [[دعوت پیامبر]] و [[حمایت]] همه جانبه بنیهاشم و بنیمطلب به [[رهبری]] ابوطالب از حضرت، [[مشرکان]] [[مکه]] به ویژه سرکرده تیرههای [[رقیب]] و [[مخالف]] بنیهاشم ([[ابوسفیان]] [[رهبر]] بنیامیه و [[ابوجهل]] [[رئیس]] بنیمخزوم) را به جبههگیری در برابر پیامبر واداشت. [[نگرانی]] و [[حسادت]] [[مخالفان]] از [[رشد]] دوباره [[جایگاه]] و [[موقعیت]] بنی هاشم در میان [[قریش]] و سایر [[قبایل عرب]] را که در واقع با [[رحلت]] [[هاشم]] رو به افول گذارده و در پی رحلت [[عبدالمطلب]] بر شدت آن افزوده شده بود میتوان از عوامل مهم این مخالفتها و جبههگیریها دانست. | ||
برخی از [[مفسران]] در خصوص [[آیه]] «و | برخی از [[مفسران]] در خصوص [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ}}<ref>«و اگر میخواستیم به جای شما در زمین فرشتگانی میگماشتیم که جانشین گردند» سوره زخرف، آیه ۶۰.</ref> با [[تطبیق]] [[ضمیر]] "کُم" در [[آیه بر]] بنیهاشم، آن را در [[شأن]] و [[تأیید]] [[حکومت]] بنیهاشم دانسته و گزارش دادهاند که چون [[حارث بن عمرو]] فهری از [[نزول]] این آیه در شأن بنیهاشم [[آگاه]] شد گفت که اگر این آیه [[حق]] است و بنیهاشم همچون [[پادشاهان]] یکی پس از دیگری حکومت بر [[عرب]] را به [[ارث]] میبرند، پس بر ما از [[آسمان]] سنگ یا [[عذاب]] دردناک ببارد.<ref>الکافی، ج ۸، ص ۵۷؛ الصافی، ج ۲، ص ۲۹۹؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۳۱.<ref/> | ||
با | در هر حال با آغاز جبههگیری قبایل مشرک در برابر پیامبر{{صل}} و شکست گفتوگوهای آنان با ابوطالب برای پایان دادن به فعالیتهای محمد{{صل}} یا توقّف حمایت بنیهاشم و بنیمطّلب از پیامبر، فشار مشرکان بر مسلمانان بیدفاع با هدف پراکندن آنان از اطراف آن حضرت افزایش یافت. در این میان برخی از مفسران با استناد به روایتی از ابنعباس و توسعه در مصداق {{متن قرآن|الْقُرْبَى}} در آیه {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> تلاش کردهاند تا این آیه را درخصوص توصیه پیامبر به قریش و بنیهاشم معرفی کنند؛<ref>جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۳۰ ـ ۳۲.</ref> توصیه به اینکه اگر هم به او [[ایمان]] نمیآورند دست کم [[قرابت]] و نزدیکی با او را مورد توجه قرار دهند و از [[آزار]] و [[اذیت]] او دست برداشته، حمایتش کنند.<ref>جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۳۱؛ احکام القرآن، ج ۳، ص ۵۷۲؛ تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۱۹۱.</ref> این در حالی است که بنابر برخی [[روایات]] [[نقل]] شده از [[ابن عباس]]، [[سعید بن جبیر]] و... این [[آیه]] خطاب به [[مؤمنان]] بوده، مراد از {{متن قرآن|الْقُرْبَى}} نیز [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} یعنی [[علی]] و [[فاطمه]] و [[فرزندان]] او هستند.<ref>جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۳۳ ـ ۳۴؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۳؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۱۸۹.</ref> پیامبر{{صل}} نیز تلاش کرد تا با فراهم کردن زمینه [[مهاجرت]] گروهی از [[مسلمانان]] به [[حبشه]] از این فشارها بکاهد. حضور برخی از بنیهاشم چون [[رقیه]]<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۴، ص ۳۶۸؛ المحبر، ص ۵۳؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۴۶.</ref> ([[دختر پیامبر]]) و [[جعفر بن ابی طالب]] ([[رهبر]] [[مهاجران]]) به همراه همسرش [[اسماء بنت عمیس ]]<ref>السیر والمغازی، ص ۲۲۶؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص ۳۲۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۲۴.</ref> در این مهاجرت گزارش شده است. این در حالی بود که [[رشد]] روزافزون [[اسلام]] در [[مکه]] به ویژه در پی اسلام [[حمزة بن عبدالمطلب]] از یک سو و همچنین بازگشت نافرجام فرستادگان [[مشرکان]] از حبشه از سوی دیگر شکستی برای آنان در برابر پیامبر و مسلمانان تلقی میشد، از این رو وقتی با خودداری بنیهاشم از تحویل پیامبر روبهرو شدند با هم [[پیمان]] بستند که با [[تحریم]] هرگونه [[ارتباط]] با بنیهاشم و بنیمطّلب ضمن به [[شکست]] کشاندن مدعیان [[دین جدید]]، [[رقیب]] دیرین خود را نیز از صحنه [[رقابت]] خارج کنند.<ref>السیر والمغازی، ص ۱۶۱؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۱؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۶۳.</ref> [[ابوطالب]] نیز با فراخوانی مردان بنیهاشم از [[کافر]] و [[مسلمان]]،<ref>دلائل النبوه، ج ۲، ص ۳۱۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۹.</ref> آنان را به [[کعبه]]، [[حرم]]، [[رکن و مقام]] [[سوگند]] و بر [[حفاظت از پیامبر]] در [[شعب]] [[ابی طالب]] [[فرمان]] داد.<ref>اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۲۵.</ref> آنان نیز به همراه بنومطّلب همگی (جز [[ابولهب]] <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص ۳۵۱؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۶۳؛ مناقب، ج ۱، ص ۹۴.</ref> و [[ابوسفیان بن حارث]])<ref>المغازی، ج ۲، ص ۸۰۶؛ مناقب، ج ۱، ص ۹۴.</ref> وارد [[شعب]] شدند. ابناسحاق و برخی از مورخان اشعار بسیاری را از [[ابوطالب]] در تحریک بنیهاشم در روزهای [[بحرانی]] [[دعوت پیامبر]] [[نقل]] کردهاند.<ref>السیر والمغازی، ص ۱۴۸ ـ ۱۴۹؛ مناقب، ج ۱، ص ۹۴ ـ ۹۵.</ref> | ||
منابع در بیان شدت فشار بر بنیهاشم در شعب ابیطالب گفتهاند که صدای [[گریه]] [[کودکان]] گرسنه بنیهاشم شبها [[خواب]] راحت را بر [[قریشیان]] سخت کرده بود.<ref>السیر والمغازی، ص ۱۶۰؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۶۳.</ref> [[شکست]] محاصره سه ساله بنیهاشم اگرچه در حدّ خود نقطه عطفی در مسیر [[مقاومت]] [[مسلمانان]] در برابر فشارهای [[مشرکان]] محسوب میشد؛ امّا با [[رحلت ابوطالب]] ([[سال دهم بعثت]]) به عنوان بزرگترین حامی [[پیامبر]]{{صل}} این [[موفقیت]] کمرنگ شد و فشار [[قریش]] نیز بر پیامبر{{صل}} شدت یافت.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۶۴؛ الثقات، ج ۱، ص ۵۷.</ref> از این پس به نظر میرسد که سران بنیهاشم همچون گذشته از پیامبر{{صل}} [[حمایت]] نمیکردند تا آنجا که پیامبر در بازگشت از [[طائف]] با حمایت [[مطعم بن عدی]] <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۵۵؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۶۵؛ الاعلام، ج ۷، ص ۲۵۲.</ref> از [[فرزندان]] [[نوفل بن عبد مناف]] وارد [[مکه]] شد. | |||
با [[هجرت پیامبر به مدینه]] برخی از بنیهاشم همچون [[حمزه]] و [[علی]] نیز [[هجرت به مدینه]] را بر ادامه حضور در مکه ترجیح دادند؛ ولی عمده [[بنی هاشم]] در [[مکّه]] همچنان ساکن بودند. شماری از این افراد حتی به [[اجبار]] در [[جنگ بدر]] نیز در [[سپاه مشرکان]] حاضر شدند که در آن میان [[طالب بن ابی طالب]] ([[برادر]] علی{{ع}}) در بین [[راه]] از [[همراهی]] مشرکان [[دست]] کشید و به مکه بازگشت؛<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۶۱۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۹؛ الاغانی، ج ۴، ص ۱۸۶.</ref> از بنیفهر که همپیمان بنیهاشم بود در [[جنگ]] شرکت کردند و توسط [[مسلمانان]] به [[اسارت]] درآمدند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۳، ۷؛ السیر والمغازی، ج ۱، ص ۱۳۸؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۳۳۳.</ref> [[پیامبر]] که پیش از شروع جنگ مسلمانان را از حضور اجباری برخی از بنیهاشم در [[سپاه مشرکان]] [[آگاه]] کرده بود آنان را از کشتن این گروه برحذر داشت. با پایان یافتن جنگ و [[آزادی]] [[اسیران]] [[مشرک]]، اسرای [[هاشمی]] ([[عباس]]، [[عقیل]] و [[نوفل]]) مدت کوتاهی در [[مدینه]] در نزد آن [[حضرت]] ماندند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۶۲۹؛ الاغانی، ج ۴، ص ۱۹۶؛ کنزالعمال، ج ۱۰، ص ۴۰۹.</ref> از سوی دیگر در این جنگ در [[جبهه]] مسلمانان همان تعداد اندک از [[مهاجران]] بنیهاشم در رکاب پیامبر{{صل}} جنگیدند. [[ابن هشام]] از [[حمزه]] و [[علی]]{{ع}} به همراه برخی از [[موالی]] و همپیمانان بنیهاشم یاد میکند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۶۷۷؛ المغازی، ج ۱، ص ۲۳ ـ ۲۴.</ref> اینان در سایر [[جنگها]] نیز پیامبر را [[همراهی]] کردند. [[شهادت]] حمزه در [[احد]] در [[سال سوم هجرت]]،<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۱۲۲.</ref> [[جعفر بن ابی طالب]] در [[موته]] در سالهشتم،<ref>السیرةالنبویه، ابن هشام، ج ۴، ص ۳۸۸.</ref> [[ایمن بن ام ایمن]] از موالی بنیهاشم در [[حنین]] در سال هشتم،<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۴، ص ۴۵۹.</ref> حضور [[علی بن ابی طالب]] در تمامی [[غزوات پیامبر]] (جز [[تبوک]] که به [[فرمان پیامبر]]{{صل}}، در مدینه باقی ماند)، [[پایداری]] و [[دفاع]] ۹ یا ۱۰ تن از [[بنی هاشم]] در حنین از پیامبر{{صل}} همگی از [[حمایت]] و همراهی گروههایی از بنی هاشم از [[حضرت رسول]]{{صل}} حکایت دارد. منابع از علی بن ابی طالب؛ [[عباس بن عبدالمطلب]] و پسرش [[فضل]]، [[ابوسفیان]]، نوفل و [[ربیعه]] ۳ فرزند [[حارث بن عبدالمطلب]])، [[عتبه]] و معتّب [[فرزندان]] [[ابولهب]] و ایمن بن [[ام ایمن]] به عنوان هاشمیانی که تا آخرین لحظه در [[حنین]] به [[دفاع]] از [[پیامبر]] پرداختند یاد میکنند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۲؛ مناقب، ج ۲، ص ۳۰.</ref> | |||
برخی منابع [[شیعی]] [[آیات]] {{متن قرآن|لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ }}<ref>«بیگمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمیدیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۵-۲۶.</ref>را در [[شأن]] این افراد میدانند. در این آیات [[خداوند]] ابتدا ضمن [[یادآوری]] [[خودبینی]] و [[غرور]] [[مسلمانان]] در [[جنگ حنین]] و فرار آنها، به [[نصرت]] و [[یاری]] خود در این [[جنگ]] اشاره میکند<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۱؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۳۸۶؛ مناقب، ج ۳، ص ۱۶۸.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «بنی عبدالمطلب»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>. | |||
==پیامبر و [[بنی هاشم]]== | ==پیامبر و [[بنی هاشم]]== |