شهادت بر اعمال: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ثابت' به 'ثابت'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ثابت' به 'ثابت') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
*ظاهر [[روایات]] یادشده بر [[شاهد]] بودن [[امامان]]{{عم}} دلالتی روشن دارد، با وجود این، چیستی این [[شهادت]]، گستره آن و سرانجامْ [[ارتباط]] آن با [[مقام امامت]] سخنی دیگر است که [[تأمل]] بیشتری میطلبد. به دیگر سخن، اولاً، مقصود از [[شهادت امام]] چیست؟ ثانياً، [[شهادت امام]] بر چه چیزی است؟ آیا بر [[اعمال انسان]] [[شهادت]] میدهد یا [[شهادت]] در اموری دیگر است؟ آیا [[شهادت]] او تنها نسبت به [[امت]] خود است یا آنکه او بر [[رفتار]] تمام [[انسانها]] و نیز دیگر امور [[شاهد]] است؟ و ثالثاً، [[مقام شهادت]] با [[مقام امامت]] چه ارتباطی دارد؟ درباره [[پرسش]] اول باید دانست که این [[پرسش]] تنها درباره [[امام]] و [[شهادت]] او نیست؛ بلکه میتوان آن را درباره [[شهادت]] [[پیامبران]] و [[فرشتگان]] نیز جاری دانست. در نگاه عرفی، شهادتْ مقولهای است که با مسئله [[علم]] ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ بدین معنا که شهادتْ [[نیازمند]] [[علم]]، آن هم [[علم]] از راه [[مشاهده]] و دیدن است؛ بنابراین کسی میتواند بر عمل کسی [[شهادت]] بدهد که [[شاهد]] انجام آن عمل باشد. ازاینروست که [[خداوند متعال]] که خودْ [[شاهد]] و ناظر علىالاطلاق است، بر همه [[اعمال انسانها]] [[گواه]] است: {{متن قرآن|أَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}.<ref>مائده (۵)، ۱۱۷.</ref> همچنین اعضای [[انسان]] اگر میتوانند [[شهادت]] دهند نیز از همین باب است.<ref>{{متن قرآن|يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} (نور، ۲۴).</ref> بههمینسان اگر [[پیامبر]] و [[امام]]{{عم}} میتوانند بر چیزی [[شهادت]] دهند، بدین معناست که آن را دیده، بِدان [[علم]] دارند؛ در غیر این صورت [[شهادت]] ایشان معنادار نخواهد بود و این [[حقیقت]] نشان از [[علم فراوان]] آن حضرات دارد. [[پرسش]] دوم درباره گستره [[شهادت امام]] بود. چنانکه گفته شد، [[پرسش]] اینجاست که آیا [[شهادت امام]] بر [[اعمال]] انسانهاست یا در اموری دیگر است؟ آیا [[شهادت]] او تنها درباره [[مردم]] عصر خود است یا آنکه او [[شاهد]] بر [[رفتار]] تمام [[انسانها]] و نیز دیگر امور است؟ نکته آغازین در پاسخ به [[پرسش]] یادشده آن است که مطابق برخی [[روایات]]، هر امامی بر [[امت]] دوره خود [[شاهد]] است.<ref>{{عربی|"...فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌ{{صل}} شَاهِدٌ عَلَيْنَا"}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۰).</ref> البته این امر با آنکه [[امام]]{{ع}} بتواند بر تمام [[امتها]] [[شهادت]] بدهد، منافاتی ندارد. نکته دوم آنکه در نگاه نخست چنین به نظر میرسد که [[شهادت امام]]، [[شهادت بر اعمال]] انسانهاست و این [[شهادت]]، همچون [[شهادت]] [[فرشتگان]] یا اعضای [[انسانی]] است. در این صورت، چنین مقامی نشانگر گستره فراوان [[علم امام]] است که نسبت به [[اعمال انسانها]] [[شهودی]] [[عینی]] دارد. البته در [[روایات]]، سخنی از آنکه [[امام]] بر تمام [[اعمال انسانها]] [[شهادت]] میدهند، نیست و تنها از اصل [[شهادت]] حکایت میکنند که چنین امری با [[شهادت]] کلی یا جزئی هردو سازگار است. نکته دیگر آنکه با وجود شاهدانی همچون [[فرشتگان]] - بهویژه فرشتگانی که همواره همراه انساناند - و نیز اعضای [[انسانی]]، آیا نیازی به [[شهادت امام]]{{ع}} [[احساس]] میشود؟ این نکات موجب میشود تا این احتمال به [[ذهن]] خطور کند که مقصود از [[شهادت امام]]{{ع}} بهطور خاص، شهادتی ویژه و متناسب با [[مقام امامت]] است که میتواند [[شهادت]] بر [[پذیرش]] یا عدم [[پذیرش ولایت]] و [[امامت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} باشد. به دیگر سخن، [[امامان]]{{عم}} که [[صاحب منصب]] امامتاند، بر [[پذیرش]] یا عدم [[پذیرش]] [[امامت]] و [[ولایت]] خود از سوی [[مردم]] [[شهادت]] میدهند. در [[تأیید]] انگاره یادشده میتوان به صحيحه برید عجلی از [[امام صادق]]{{ع}} اشاره کرد. [[امام]]{{ع}} با بیان آنکه [[امامان]]، [[شاهدان]] [[الهی]] بر [[مردم]]، و [[حجتهای خدا]] در [[زمین]] هستند، فرمودند: «...ما [[شاهدان]] بر [[مردم]] هستیم؛ پس هرکس [[تصدیق]] کند، در [[قیامت]] او را [[تصدیق]] میکنیم و هرکس [[تکذیب]] کند، در [[قیامت]] او را [[تکذیب]] میکنیم».<ref>{{عربی|"نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ فَمَنْ صَدَّقَ صَدَّقْنَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ كَذَّبَ كَذَّبْنَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ"}} (همان).</ref> در این [[روایت]]، مسئله [[شاهد]] بودن و [[حجت]] بودن، توأمان بیان میشود که میتواند این برداشت را تقویت کند که مقصود از [[تصدیق]]، تصديق به [[حجت]] بودن [[امامان]]{{عم}} است. انگارۀ یادشده بهخوبی [[ارتباط]] میان [[امامت]] و [[شهادت]] را به تصویر میکشد. اگرچه احتمال نخست ([[شهادت بر اعمال]] [[انسانها]]) نیز نمیتواند [[باطل]] دانسته شود و اساساً احتمال نخست، بهطور کلی تمام [[اعمال]] و [[عقاید]]، از جمله مسئله [[ولایت]] را دربرمیگیرد.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]].</ref> | *ظاهر [[روایات]] یادشده بر [[شاهد]] بودن [[امامان]]{{عم}} دلالتی روشن دارد، با وجود این، چیستی این [[شهادت]]، گستره آن و سرانجامْ [[ارتباط]] آن با [[مقام امامت]] سخنی دیگر است که [[تأمل]] بیشتری میطلبد. به دیگر سخن، اولاً، مقصود از [[شهادت امام]] چیست؟ ثانياً، [[شهادت امام]] بر چه چیزی است؟ آیا بر [[اعمال انسان]] [[شهادت]] میدهد یا [[شهادت]] در اموری دیگر است؟ آیا [[شهادت]] او تنها نسبت به [[امت]] خود است یا آنکه او بر [[رفتار]] تمام [[انسانها]] و نیز دیگر امور [[شاهد]] است؟ و ثالثاً، [[مقام شهادت]] با [[مقام امامت]] چه ارتباطی دارد؟ درباره [[پرسش]] اول باید دانست که این [[پرسش]] تنها درباره [[امام]] و [[شهادت]] او نیست؛ بلکه میتوان آن را درباره [[شهادت]] [[پیامبران]] و [[فرشتگان]] نیز جاری دانست. در نگاه عرفی، شهادتْ مقولهای است که با مسئله [[علم]] ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ بدین معنا که شهادتْ [[نیازمند]] [[علم]]، آن هم [[علم]] از راه [[مشاهده]] و دیدن است؛ بنابراین کسی میتواند بر عمل کسی [[شهادت]] بدهد که [[شاهد]] انجام آن عمل باشد. ازاینروست که [[خداوند متعال]] که خودْ [[شاهد]] و ناظر علىالاطلاق است، بر همه [[اعمال انسانها]] [[گواه]] است: {{متن قرآن|أَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}.<ref>مائده (۵)، ۱۱۷.</ref> همچنین اعضای [[انسان]] اگر میتوانند [[شهادت]] دهند نیز از همین باب است.<ref>{{متن قرآن|يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} (نور، ۲۴).</ref> بههمینسان اگر [[پیامبر]] و [[امام]]{{عم}} میتوانند بر چیزی [[شهادت]] دهند، بدین معناست که آن را دیده، بِدان [[علم]] دارند؛ در غیر این صورت [[شهادت]] ایشان معنادار نخواهد بود و این [[حقیقت]] نشان از [[علم فراوان]] آن حضرات دارد. [[پرسش]] دوم درباره گستره [[شهادت امام]] بود. چنانکه گفته شد، [[پرسش]] اینجاست که آیا [[شهادت امام]] بر [[اعمال]] انسانهاست یا در اموری دیگر است؟ آیا [[شهادت]] او تنها درباره [[مردم]] عصر خود است یا آنکه او [[شاهد]] بر [[رفتار]] تمام [[انسانها]] و نیز دیگر امور است؟ نکته آغازین در پاسخ به [[پرسش]] یادشده آن است که مطابق برخی [[روایات]]، هر امامی بر [[امت]] دوره خود [[شاهد]] است.<ref>{{عربی|"...فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌ{{صل}} شَاهِدٌ عَلَيْنَا"}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۰).</ref> البته این امر با آنکه [[امام]]{{ع}} بتواند بر تمام [[امتها]] [[شهادت]] بدهد، منافاتی ندارد. نکته دوم آنکه در نگاه نخست چنین به نظر میرسد که [[شهادت امام]]، [[شهادت بر اعمال]] انسانهاست و این [[شهادت]]، همچون [[شهادت]] [[فرشتگان]] یا اعضای [[انسانی]] است. در این صورت، چنین مقامی نشانگر گستره فراوان [[علم امام]] است که نسبت به [[اعمال انسانها]] [[شهودی]] [[عینی]] دارد. البته در [[روایات]]، سخنی از آنکه [[امام]] بر تمام [[اعمال انسانها]] [[شهادت]] میدهند، نیست و تنها از اصل [[شهادت]] حکایت میکنند که چنین امری با [[شهادت]] کلی یا جزئی هردو سازگار است. نکته دیگر آنکه با وجود شاهدانی همچون [[فرشتگان]] - بهویژه فرشتگانی که همواره همراه انساناند - و نیز اعضای [[انسانی]]، آیا نیازی به [[شهادت امام]]{{ع}} [[احساس]] میشود؟ این نکات موجب میشود تا این احتمال به [[ذهن]] خطور کند که مقصود از [[شهادت امام]]{{ع}} بهطور خاص، شهادتی ویژه و متناسب با [[مقام امامت]] است که میتواند [[شهادت]] بر [[پذیرش]] یا عدم [[پذیرش ولایت]] و [[امامت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} باشد. به دیگر سخن، [[امامان]]{{عم}} که [[صاحب منصب]] امامتاند، بر [[پذیرش]] یا عدم [[پذیرش]] [[امامت]] و [[ولایت]] خود از سوی [[مردم]] [[شهادت]] میدهند. در [[تأیید]] انگاره یادشده میتوان به صحيحه برید عجلی از [[امام صادق]]{{ع}} اشاره کرد. [[امام]]{{ع}} با بیان آنکه [[امامان]]، [[شاهدان]] [[الهی]] بر [[مردم]]، و [[حجتهای خدا]] در [[زمین]] هستند، فرمودند: «...ما [[شاهدان]] بر [[مردم]] هستیم؛ پس هرکس [[تصدیق]] کند، در [[قیامت]] او را [[تصدیق]] میکنیم و هرکس [[تکذیب]] کند، در [[قیامت]] او را [[تکذیب]] میکنیم».<ref>{{عربی|"نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ فَمَنْ صَدَّقَ صَدَّقْنَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ كَذَّبَ كَذَّبْنَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ"}} (همان).</ref> در این [[روایت]]، مسئله [[شاهد]] بودن و [[حجت]] بودن، توأمان بیان میشود که میتواند این برداشت را تقویت کند که مقصود از [[تصدیق]]، تصديق به [[حجت]] بودن [[امامان]]{{عم}} است. انگارۀ یادشده بهخوبی [[ارتباط]] میان [[امامت]] و [[شهادت]] را به تصویر میکشد. اگرچه احتمال نخست ([[شهادت بر اعمال]] [[انسانها]]) نیز نمیتواند [[باطل]] دانسته شود و اساساً احتمال نخست، بهطور کلی تمام [[اعمال]] و [[عقاید]]، از جمله مسئله [[ولایت]] را دربرمیگیرد.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]].</ref> | ||
*بیشتر [[متکلمان]] به این [[شأن]] اشاره کردهاند. [[شیخ مفید]] به عنوان نخستین [[متکلم]] این دوران، گاهی روایتی [[نقل]] میکند که در آن، [[امام علی]]{{ع}}، خود و دیگر [[امامان]]{{عم}} را [[شاهدان]] [[خدا]] معرفی کرده است.<ref>همو، الارشاد، ج ۱، ص ۲۲۹.</ref> افزون بر آن، در ابتدای کتاب [[فقهی]] خود، [[امامان]]{{عم}} را [[شاهدان]] [[اعمال شیعیان]] در [[روز قیامت]] و [[پیامبران]] را نیز [[شاهدان]] [[اعمال امت]] خود میداند.<ref>همو، المقنعة، ص۳۲.</ref> [[سید مرتضی]] نیز به این [[شأن]] پرداخته است. مرحوم [[سید]] آنگاه که [[قاضی عبدالجبار معتزلی]] میخواهد از [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref>بقره (۲)، ۱۴۳.</ref> استفاده کند تا [[حجیت]] [[اجماع]] و [[درستی]] [[روایت]] {{عربی|"لَا تَجْتَمِعُ أُمَّتِی عَلَی خَطَإٍ"}} را ثابت نماید، [[استدلال]] به [[آیه]] را مردود میداند، به این [[دلیل]] که «[[شهدا]]» جمع [[شهید]] است و اگر مقصود از «[[امت وسط]]» [[مسلمانان]] باشند، پس باید فردفرد [[مسلمانان]] [[شاهد]] باشند. این امر موجب میشود که گفته شود هریک از افراد [[امت]] خود حجتی برای [[درستی]] [[رفتار]] و گفتار خود است و هیچکس به این سخن ملتزم نمیشود؛ ازاینرو درست آن است که بگوییم مقصود از «[[امت وسط]]» گروهی خاص است که هریک از آنها [[شاهد]] بر دیگر افرادند و آنها همان [[امامان]]یاند که [[عصمت]] و [[طهارت]] آنها ثابت شده است.<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، تحقیق عبدالزهرا حسینی، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref> [[سید مرتضی]] دراینباره این [[پرسش]] را مطرح میکند که با توجه به آنکه [[امامان]]{{عم}} همگی چیز واحدی را [[مشاهده]] نکردهاند، چگونه میتوانند بر آن چیز [[شهادت]] دهند؟ وی در پاسخ میگوید برای [[شهادت]] لازم نیست مشهود علیه دیده شود، بلکه [[علم]] به آن کافی است، چنانکه [[شهادت]] ما نیز به [[یگانگی خداوند]] و [[نبوت]] پیامبرانش از همین قبیل است. [[سید]] درباره گستره [[شهادت]] ایشان نیز بیان میکند که این [[شهادت]] بر [[اعمال]] کسانی است که [[اهل]] [[ثواب]] نیستند یا آنکه اساساً خارج از [[امت]] اسلاماند.<ref>همان، ص ۲۳۱.</ref> [[ابوالصلاح حلبی]] نسبت به [[شئون]] [[امام]] در [[قیامت]] تنها به [[شأن]] [[شهادت]] بر [[اعمال]] [[بندگان]] اشاره کرده است. وی به بهانه [[اثبات عصمت]] [[امامان]]{{عم}} با استناد به آیاتی همچون {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ}}<ref>نساء (۴)، ۴۱.</ref> و {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ}}<ref>نحل (۱۶)، ۸۹.</ref> [[اثبات]] میکند که [[شاهدان]] در [[قیامت]] باید [[معصوم]] باشند و این صفت تنها برای [[امامان]]{{عم}} | *بیشتر [[متکلمان]] به این [[شأن]] اشاره کردهاند. [[شیخ مفید]] به عنوان نخستین [[متکلم]] این دوران، گاهی روایتی [[نقل]] میکند که در آن، [[امام علی]]{{ع}}، خود و دیگر [[امامان]]{{عم}} را [[شاهدان]] [[خدا]] معرفی کرده است.<ref>همو، الارشاد، ج ۱، ص ۲۲۹.</ref> افزون بر آن، در ابتدای کتاب [[فقهی]] خود، [[امامان]]{{عم}} را [[شاهدان]] [[اعمال شیعیان]] در [[روز قیامت]] و [[پیامبران]] را نیز [[شاهدان]] [[اعمال امت]] خود میداند.<ref>همو، المقنعة، ص۳۲.</ref> [[سید مرتضی]] نیز به این [[شأن]] پرداخته است. مرحوم [[سید]] آنگاه که [[قاضی عبدالجبار معتزلی]] میخواهد از [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref>بقره (۲)، ۱۴۳.</ref> استفاده کند تا [[حجیت]] [[اجماع]] و [[درستی]] [[روایت]] {{عربی|"لَا تَجْتَمِعُ أُمَّتِی عَلَی خَطَإٍ"}} را ثابت نماید، [[استدلال]] به [[آیه]] را مردود میداند، به این [[دلیل]] که «[[شهدا]]» جمع [[شهید]] است و اگر مقصود از «[[امت وسط]]» [[مسلمانان]] باشند، پس باید فردفرد [[مسلمانان]] [[شاهد]] باشند. این امر موجب میشود که گفته شود هریک از افراد [[امت]] خود حجتی برای [[درستی]] [[رفتار]] و گفتار خود است و هیچکس به این سخن ملتزم نمیشود؛ ازاینرو درست آن است که بگوییم مقصود از «[[امت وسط]]» گروهی خاص است که هریک از آنها [[شاهد]] بر دیگر افرادند و آنها همان [[امامان]]یاند که [[عصمت]] و [[طهارت]] آنها ثابت شده است.<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، تحقیق عبدالزهرا حسینی، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref> [[سید مرتضی]] دراینباره این [[پرسش]] را مطرح میکند که با توجه به آنکه [[امامان]]{{عم}} همگی چیز واحدی را [[مشاهده]] نکردهاند، چگونه میتوانند بر آن چیز [[شهادت]] دهند؟ وی در پاسخ میگوید برای [[شهادت]] لازم نیست مشهود علیه دیده شود، بلکه [[علم]] به آن کافی است، چنانکه [[شهادت]] ما نیز به [[یگانگی خداوند]] و [[نبوت]] پیامبرانش از همین قبیل است. [[سید]] درباره گستره [[شهادت]] ایشان نیز بیان میکند که این [[شهادت]] بر [[اعمال]] کسانی است که [[اهل]] [[ثواب]] نیستند یا آنکه اساساً خارج از [[امت]] اسلاماند.<ref>همان، ص ۲۳۱.</ref> [[ابوالصلاح حلبی]] نسبت به [[شئون]] [[امام]] در [[قیامت]] تنها به [[شأن]] [[شهادت]] بر [[اعمال]] [[بندگان]] اشاره کرده است. وی به بهانه [[اثبات عصمت]] [[امامان]]{{عم}} با استناد به آیاتی همچون {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ}}<ref>نساء (۴)، ۴۱.</ref> و {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ}}<ref>نحل (۱۶)، ۸۹.</ref> [[اثبات]] میکند که [[شاهدان]] در [[قیامت]] باید [[معصوم]] باشند و این صفت تنها برای [[امامان]]{{عم}} ثابت است.<ref>ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص ۱۸۰-۱۸۱.</ref> [[شیخ طوسی]] بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی كُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِیدًا عَلَی هَؤُلاء}}<ref>نحل (۱۶)، ۸۹.</ref> بیان میکند که در هر دورهای لازم است حجتی روی [[زمین]] باشد که مورد ### [[313]]### [[خداوند متعال]] است.<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۶، ص ۴۱۷.</ref> شیخ در جایی دیگر این نظریه را با تفصیل بیشتری مطرح کرده است. او به مناسبت نقد [[ادله]] [[اهل سنت]] بر [[حجیت]] [[اجماع]]، [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref>بقره (۲)، ۱۴۳.</ref> را [[نقل]] میکند. پس از رد استناد ایشان به این [[آیه]]، [[اثبات]] میکند که مقصود از [[امت وسط]] میتواند [[ائمه]] اطهار{{عم}} باشد. [[شیخ طوسی]] همچون [[سید مرتضی]] [[معتقد]] است برای [[شهادت]] لازم نیست مشهود علیه دیده شود، بلکه [[علم]] به آن کافی است، چنانکه [[شهادت]] ما نیز به [[یگانگی خداوند]] و [[نبوت]] پیامبرانش از همین قبیل است. وی درباره گستره [[شهادت]] ایشان [[معتقد]] است این [[شهادت]] بر کسانی است که [[اهل]] [[ثواب]] نیستند یا آنکه اساساً خارج از [[امت]] اسلاماند.<ref>محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، تحقیق حسین بحرالعلوم، ج ۱، ص۱۶۶-۱۷۰؛ همو، تمهید الأصول فی علم الكلام، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص ۳۵۷؛ همو، التبیان، ج ۲، ص ۷-۸.</ref> [[ابن میثم بحرانی]] [[شأن]] [[شهادت]] را برای [[پیامبر]] و [[امامان]]{{عم}} ثابت دانسته است. به [[باور]] او، مقصود از [[شهادت]]، همان [[آگاهی]] از [[افعال]] [[امت]] است. چنین شأنی برای ایشان سبب میشود [[مردم]] نسبت به کارهای خود [[مراقبت]] بیشتری داشته باشند.<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> [[علامه حلی]] در پی [[اثبات]] [[عصمت امام]]{{ع}}، [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ}}<ref>بقره (۲)، ۱۴۳.</ref> را طرح میکند و با مسلّم انگاشتن اینکه مقصود از [[شاهدان]]، همان [[امامان]]اند، میگوید که [[خداوند]] [[امام]] را [[تزکیه]] و [[پاک]] کرده است؛ زیرا در غیر این صورت [[شهادت]] ایشان در [[قیامت]] پذیرفته نمیشود. کسی که [[خداوند]] او را [[تزکیه]] و [[پاک]] کرده، [[معصوم]] است.<ref>حسن بن یوسف حلی، الالفین، ج ۱، ص ۱۳۲-۱۳۳.</ref>.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]صفحه ۳۴۴.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |