پرش به محتوا

جنگ فجار براض: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان')
خط ۱۴: خط ۱۴:
===[[یوم النخله]]===
===[[یوم النخله]]===
*علت پیشامد این [[جنگ]]، آن است که [[براض بن قیس کنانی]] که فردی [[فاسق]] بود از سوی قومش طرد شد. او به [[مکه]] آمد و در [[پناه]] [[حرب بن امیه]] به سر می‌برد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>؛ اما در آنجا نیز با مردی از هذیل، به نام "[[حارث]]" درگیر شد و او را کشت<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>؛ از این رو [[حرب بن امیه]] نیز قصد کرد تا او را از خود براند. [[براض بن قیس کنانی]] به محض اطلاع از او خواست که در هم‌پیمانی‌اش بماند در عوض او هم دور از [[حرب بن امیه]] [[زندگی]] کند<ref>احمد جاد مولی بک، ایام العرب فی الجاهلیه، ص۳۲۶.</ref>. [[براض بن قیس کنانی]]، [[حرب بن امیه]] را ترک کرد و به بارگاه [[نعمان بن منذر]] رفت و همراه [[عروه بن عتبه عامری]]، در [[خدمت]] [[نعمان بن منذر]] بودند<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref> تا اینکه در کاروان‌ سالاری قافله تجاری [[نعمان بن منذر]] در راه بازار [[عکاظ]]، بین [[عروه بن عتبه عامری]] و [[براض بن قیس کنانی]] [[اختلاف]] افتاد. [[عروه بن عتبه عامری]]، کاروان را در [[پناه]] و [[سرپرستی]] خود گرفت. [[نعمان بن منذر]] نیز [[سرپرستی]] کاروان را به [[عروه بن عتبه عامری]] سپرد<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref>.
*علت پیشامد این [[جنگ]]، آن است که [[براض بن قیس کنانی]] که فردی [[فاسق]] بود از سوی قومش طرد شد. او به [[مکه]] آمد و در [[پناه]] [[حرب بن امیه]] به سر می‌برد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>؛ اما در آنجا نیز با مردی از هذیل، به نام "[[حارث]]" درگیر شد و او را کشت<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref>؛ از این رو [[حرب بن امیه]] نیز قصد کرد تا او را از خود براند. [[براض بن قیس کنانی]] به محض اطلاع از او خواست که در هم‌پیمانی‌اش بماند در عوض او هم دور از [[حرب بن امیه]] [[زندگی]] کند<ref>احمد جاد مولی بک، ایام العرب فی الجاهلیه، ص۳۲۶.</ref>. [[براض بن قیس کنانی]]، [[حرب بن امیه]] را ترک کرد و به بارگاه [[نعمان بن منذر]] رفت و همراه [[عروه بن عتبه عامری]]، در [[خدمت]] [[نعمان بن منذر]] بودند<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۵.</ref> تا اینکه در کاروان‌ سالاری قافله تجاری [[نعمان بن منذر]] در راه بازار [[عکاظ]]، بین [[عروه بن عتبه عامری]] و [[براض بن قیس کنانی]] [[اختلاف]] افتاد. [[عروه بن عتبه عامری]]، کاروان را در [[پناه]] و [[سرپرستی]] خود گرفت. [[نعمان بن منذر]] نیز [[سرپرستی]] کاروان را به [[عروه بن عتبه عامری]] سپرد<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref>.
*[[براض بن قیس کنانی]]، [[کینه]] [[عروه بن عتبه عامری]] را به [[دل]] گرفت و در صدد [[قتل]] او برآمد. وقتی کاروان از [[شهر]] بیرون رفت [[براض بن قیس کنانی]] نیز از پی او روانه شد تا اینکه در دشتی به نام "تیمن ذی طلال" - اطراف [[فدک]] - بر سر راه [[عروه بن عتبه عامری]] کمین کرد و با اینکه [[ماه حرام]] بود، او را کشت <ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۵؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref> و همراه بار شتران به [[خیبر]] گریخت و [[پنهان]] شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref>. او در راه با مردی از [[اسد بن خزیمه]]، به نام [[بشر بن ابوخازم شاعر]]، [[ملاقات]] کرد و از او خواست تا [[حرب بن امیه]] را از [[قتل]] [[عروه بن عتبه عامری]]، [[آگاه]] کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref>.
*[[براض بن قیس کنانی]]، [[کینه]] [[عروه بن عتبه عامری]] را به [[دل]] گرفت و در صدد [[قتل]] او برآمد. وقتی کاروان از [[شهر]] بیرون رفت [[براض بن قیس کنانی]] نیز از پی او روانه شد تا اینکه در دشتی به نام "تیمن ذی طلال" - اطراف [[فدک]] - بر سر راه [[عروه بن عتبه عامری]] کمین کرد و با اینکه [[ماه حرام]] بود، او را کشت <ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۵؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref> و همراه بار شتران به [[خیبر]] گریخت و پنهان شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref>. او در راه با مردی از [[اسد بن خزیمه]]، به نام [[بشر بن ابوخازم شاعر]]، [[ملاقات]] کرد و از او خواست تا [[حرب بن امیه]] را از [[قتل]] [[عروه بن عتبه عامری]]، [[آگاه]] کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۱.</ref>.
*[[قریش]] با رسیدن خبر، پیش از [[آگاهی]] [[هوازن]] از جریان [[قتل]]، [[عکاظ]] را به سمت [[مکه]] ترک کردند و گریختند. [[هوازن]] نیز پس از اطلاع دنبالشان رفتند و قبل از آنکه [[قریش]]، داخل [[حرم]] شوند (که [[جنگ]] کردن در آن [[حرام]] بود) در محلی زمستان به نام "نخله" - نزدیکی [[مکه]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۷۷.</ref> - به آنها رسیدند و درگیر شدند.
*[[قریش]] با رسیدن خبر، پیش از [[آگاهی]] [[هوازن]] از جریان [[قتل]]، [[عکاظ]] را به سمت [[مکه]] ترک کردند و گریختند. [[هوازن]] نیز پس از اطلاع دنبالشان رفتند و قبل از آنکه [[قریش]]، داخل [[حرم]] شوند (که [[جنگ]] کردن در آن [[حرام]] بود) در محلی زمستان به نام "نخله" - نزدیکی [[مکه]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۷۷.</ref> - به آنها رسیدند و درگیر شدند.
*[[قریش]] تا شب [[مقاومت]] کردند و با تاریک شدن هوا داخل [[حرم]] شدند، [[هوازن]] نیز از تعقیب و [[جنگ]] با آنان، صرف نظر کردند<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۶؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۲.</ref>. در این هنگام، مردی از بنی‌عامر، به نام "[[ادرم بن شعب]]" فریاد برآورد: "ما از [[خون]] [[عروه بن عتبه عامری]] نمی‌گذریم. [[وعده]] ما و شما سال [[آینده]] همین روز در [[عکاظ]] که ما از جمع کردن [[سپاه]] تا آن روز [[قصور]] نخواهیم کرد"<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۳؛ ابن حبیب بغدادی، المنمق فی اخبار قریش، ص۱۶۹.</ref>. سپس به شهرهای خود برگشتند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۰۸-۲۱۰.</ref>.
*[[قریش]] تا شب [[مقاومت]] کردند و با تاریک شدن هوا داخل [[حرم]] شدند، [[هوازن]] نیز از تعقیب و [[جنگ]] با آنان، صرف نظر کردند<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۶؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۲.</ref>. در این هنگام، مردی از بنی‌عامر، به نام "[[ادرم بن شعب]]" فریاد برآورد: "ما از [[خون]] [[عروه بن عتبه عامری]] نمی‌گذریم. [[وعده]] ما و شما سال [[آینده]] همین روز در [[عکاظ]] که ما از جمع کردن [[سپاه]] تا آن روز [[قصور]] نخواهیم کرد"<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۳؛ ابن حبیب بغدادی، المنمق فی اخبار قریش، ص۱۶۹.</ref>. سپس به شهرهای خود برگشتند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فجار (مقاله)|فجار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۰۸-۲۱۰.</ref>.
۲۱۸٬۱۰۷

ویرایش