ظلم در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'قوت' به 'قوت'
(←مقدمه) |
جز (جایگزینی متن - 'قوت' به 'قوت') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
# [[خداوند]] در مقابل مهلتطلبی و تقاضای [[فرصت]] برای جبران، [[ستمگران]] به هنگام نازل شدن عذابی که نتیجه و آثار [[ستم]] آنان است {{متن قرآن|وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ...}} میگوید مگر شما نبودید که قبل از این، [[سوگند]] میخوردید - و یا به طور [[قطع]] میگفتید - ما هرگز زایل شدنی نیستیم، و این نیروی [[دفاعی]] و این قدرتی که داریم ما را از هر حادثه نابودکننده [[نجات]] میبخشد، {{متن قرآن|...أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ}} پس چطور امروز به التماس افتاده چند روزی مهلت میخواهید؟. و مگر شما همانها نبودید که در کاخها و منازل و مساکن کسانی که به خویشتن [[ستم]] کرده بودند سکونت جستید {{متن قرآن|وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}} “و برای شما این واقعیت به خوبی [[آشکار]] شده بود که بر اثر نتیجه [[ستم]] آنان ما بر سر آنها چه آوردیم” {{متن قرآن|وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ}} “و برای شما آنقدر مثالهای تکان دهنده از حالات [[امتهای پیشین]] ذکر کردیم” {{متن قرآن|وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ}}. | # [[خداوند]] در مقابل مهلتطلبی و تقاضای [[فرصت]] برای جبران، [[ستمگران]] به هنگام نازل شدن عذابی که نتیجه و آثار [[ستم]] آنان است {{متن قرآن|وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ...}} میگوید مگر شما نبودید که قبل از این، [[سوگند]] میخوردید - و یا به طور [[قطع]] میگفتید - ما هرگز زایل شدنی نیستیم، و این نیروی [[دفاعی]] و این قدرتی که داریم ما را از هر حادثه نابودکننده [[نجات]] میبخشد، {{متن قرآن|...أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ}} پس چطور امروز به التماس افتاده چند روزی مهلت میخواهید؟. و مگر شما همانها نبودید که در کاخها و منازل و مساکن کسانی که به خویشتن [[ستم]] کرده بودند سکونت جستید {{متن قرآن|وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}} “و برای شما این واقعیت به خوبی [[آشکار]] شده بود که بر اثر نتیجه [[ستم]] آنان ما بر سر آنها چه آوردیم” {{متن قرآن|وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ}} “و برای شما آنقدر مثالهای تکان دهنده از حالات [[امتهای پیشین]] ذکر کردیم” {{متن قرآن|وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ}}. | ||
# [[خداوند]] در پاسخ به [[ثروتمندان]] [[غافل]] و هواپرست که از [[پیامبر]]{{صل}} میخواستند [[مؤمنان]] [[فقیر]] را از اطراف خود براند. پس از این که او را امر به [[صبر]] و ماندن درکنار [[مؤمنان]] [[فقیر]] میکند {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا...}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی.».. سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> میگوید به آنها بگو. این برنامه من است و این حقیقتی است از سوی پروردگارتان، هر کس میخواهد [[ایمان]] بیاورد و این [[حقیقت]] را پذیرا شود، و هر کس میخواهد [[کافر]] گردد {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}} اما بدانید این [[ستمگران]] دنیاپرست که با [[زندگی]] مرفه و زرق و برق و زینتهایشان لبخند [[تمسخر]] به [[لباس]] پشمینه [[مؤمنان]] [[فقیر]] [[اصحاب پیامبر]] میزنند [[عاقبت]] شوم و [[تاریکی]] دارند چرا که: “ما برای این [[ستمگران]] آتشی فراهم کردهایم که سراپردهاش آنها را از هر سو احاطه کرده است {{متن قرآن|إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا}} آری آنها در این [[زندگی]] [[دنیا]] هر گاه [[تشنه]] میشدند صدا میزدند، و خدمتکاران انواع آشامیدنیها را در برابرشان حاضر میکردند، ولی در [[جهنم]] هنگامی که تقاضای [[آب]] میکنند آبی برای آنها میآورند همچون فلز گداخته! که اگر نزدیک صورت شود صورتها را بریان میکند {{متن قرآن|وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ}} چه بد نوشیدنی بسیار قریهها که ما اهل آنها را به خاطر اینکه [[ظالم]] بودند و در حالی که مشغول [[ظلم]] بودند است {{متن قرآن|بِئْسَ الشَّرَابُ}} و [[دوزخ]] چه بد [[جایگاه]] محل [[اجتماعی]] است {{متن قرآن|وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}. | # [[خداوند]] در پاسخ به [[ثروتمندان]] [[غافل]] و هواپرست که از [[پیامبر]]{{صل}} میخواستند [[مؤمنان]] [[فقیر]] را از اطراف خود براند. پس از این که او را امر به [[صبر]] و ماندن درکنار [[مؤمنان]] [[فقیر]] میکند {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا...}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی.».. سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> میگوید به آنها بگو. این برنامه من است و این حقیقتی است از سوی پروردگارتان، هر کس میخواهد [[ایمان]] بیاورد و این [[حقیقت]] را پذیرا شود، و هر کس میخواهد [[کافر]] گردد {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}} اما بدانید این [[ستمگران]] دنیاپرست که با [[زندگی]] مرفه و زرق و برق و زینتهایشان لبخند [[تمسخر]] به [[لباس]] پشمینه [[مؤمنان]] [[فقیر]] [[اصحاب پیامبر]] میزنند [[عاقبت]] شوم و [[تاریکی]] دارند چرا که: “ما برای این [[ستمگران]] آتشی فراهم کردهایم که سراپردهاش آنها را از هر سو احاطه کرده است {{متن قرآن|إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا}} آری آنها در این [[زندگی]] [[دنیا]] هر گاه [[تشنه]] میشدند صدا میزدند، و خدمتکاران انواع آشامیدنیها را در برابرشان حاضر میکردند، ولی در [[جهنم]] هنگامی که تقاضای [[آب]] میکنند آبی برای آنها میآورند همچون فلز گداخته! که اگر نزدیک صورت شود صورتها را بریان میکند {{متن قرآن|وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ}} چه بد نوشیدنی بسیار قریهها که ما اهل آنها را به خاطر اینکه [[ظالم]] بودند و در حالی که مشغول [[ظلم]] بودند است {{متن قرآن|بِئْسَ الشَّرَابُ}} و [[دوزخ]] چه بد [[جایگاه]] محل [[اجتماعی]] است {{متن قرآن|وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}. | ||
# [[خداوند]] میگوید از پیشینیان چه [[اقوام]] [[ستمگری]] را هلاک کردیم {{متن قرآن|فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ}} و محل زیست آنها ویران شد و دیوار ساختمانهای “آنها بر سقفهای خود فرو ریختند” {{متن قرآن|فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا}} و چه بسا چاههای [[آب]] که تعطیل شد چون آیندگان کنار [[چاه]] برای برداشتن [[آب]] همه هلاک شدند دیگر کسی نیست که از [[آب]] آنها بنوشد {{متن قرآن|وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ}} و چه بسیار قصرهای با گچ ساخته شده {{متن قرآن|وَقَصْرٍ مَشِيدٍ}} که ساکنانش هلاک شدند حتی نشانهای از آنها نمانده و صدایی از آنها به گوش نمیرسد. و مقصود از اهل چاهها دهنشینها و مقصود از کاخنشینها شهریها هستند. سپس [[مردم]] را [[دعوت]] میکند در [[زمین]] سیر کنند {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ}} که [[سیر در زمین]] چه بسا [[آدمی]] را وادار به [[تفکر]] کند که چه شد که این امم نابود شدند {{متن قرآن|فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا}} و در جستجوی [[دلیل]] آن متوجه این [[دلیل]] شوند که [[هلاکت]] آنان به خاطر [[شرک]] به [[خدا]] و [[اعراض]] از [[آیات]] او و [[استکبار]] در مقابل [[حق]] و [[تکذیب]] [[رسولان]] بوده، آن وقت است که صاحب [[قلبی]] میشوند که با آن [[تعقل]] میکنند و همان [[عقل]] و [[قلب]] ایشان را [[مانع]] از [[شرک]] و [[کفر]] شود. در بسیاری از [[آیات قرآن]]، [[دستور]] جهانگردی داده شده است، اما جهانگردی [[الهی]] و [[اخلاقی]] که [[دل]] عبرتبین از دیده بیرون آید و ایوان [[مدائن]] و قصرهای فراعنه را آیینه [[عبرت]] بداند، از دندانههای قصرهای ویران شده شاهان جبار پندهایی نو بشنود، و این که [[خداوند]] در [[آیه]] مورد بحث هیچ متعرض “چشم” نشد، {{متن قرآن|فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا}} چون [[آیه]] در این [[مقام]] است که [[مردم]] را از نظر | # [[خداوند]] میگوید از پیشینیان چه [[اقوام]] [[ستمگری]] را هلاک کردیم {{متن قرآن|فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ}} و محل زیست آنها ویران شد و دیوار ساختمانهای “آنها بر سقفهای خود فرو ریختند” {{متن قرآن|فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا}} و چه بسا چاههای [[آب]] که تعطیل شد چون آیندگان کنار [[چاه]] برای برداشتن [[آب]] همه هلاک شدند دیگر کسی نیست که از [[آب]] آنها بنوشد {{متن قرآن|وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ}} و چه بسیار قصرهای با گچ ساخته شده {{متن قرآن|وَقَصْرٍ مَشِيدٍ}} که ساکنانش هلاک شدند حتی نشانهای از آنها نمانده و صدایی از آنها به گوش نمیرسد. و مقصود از اهل چاهها دهنشینها و مقصود از کاخنشینها شهریها هستند. سپس [[مردم]] را [[دعوت]] میکند در [[زمین]] سیر کنند {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ}} که [[سیر در زمین]] چه بسا [[آدمی]] را وادار به [[تفکر]] کند که چه شد که این امم نابود شدند {{متن قرآن|فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا}} و در جستجوی [[دلیل]] آن متوجه این [[دلیل]] شوند که [[هلاکت]] آنان به خاطر [[شرک]] به [[خدا]] و [[اعراض]] از [[آیات]] او و [[استکبار]] در مقابل [[حق]] و [[تکذیب]] [[رسولان]] بوده، آن وقت است که صاحب [[قلبی]] میشوند که با آن [[تعقل]] میکنند و همان [[عقل]] و [[قلب]] ایشان را [[مانع]] از [[شرک]] و [[کفر]] شود. در بسیاری از [[آیات قرآن]]، [[دستور]] جهانگردی داده شده است، اما جهانگردی [[الهی]] و [[اخلاقی]] که [[دل]] عبرتبین از دیده بیرون آید و ایوان [[مدائن]] و قصرهای فراعنه را آیینه [[عبرت]] بداند، از دندانههای قصرهای ویران شده شاهان جبار پندهایی نو بشنود، و این که [[خداوند]] در [[آیه]] مورد بحث هیچ متعرض “چشم” نشد، {{متن قرآن|فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا}} چون [[آیه]] در این [[مقام]] است که [[مردم]] را از نظر قوت [[عقل]] به دو قسم تقسیم کند یکی آنهایی که خودشان مستقل در تعقلند و خودشان خیر را از [[شر]] و [[نافع]] را از ضار تمیز میدهند و دوم آنهایی که از راه [[پیروی]] پیشوایانی که پیرویشان جایز است خیر و شرشان را مشخص میکنند و این دو قسم اعتبار کار [[قلب]] و گوش است و ربطی به چشم ندارد و چون این دو معنا - یعنی [[تعقل]] و [[سمع]] - در [[حقیقت]] کار [[قلب]]، یعنی نفس مدرک است که [[آدمی]] را وادار میکند به اینکه آنچه خودش [[تعقل]] میکند و یا از [[پیشوای هدایت]] میشنود بپذیرد لذا این [[درک]] را [[رؤیت]] [[قلب]] و [[مشاهده]] آن خواند و فرمود: دیدگان کور نمیشوند بلکه کور [[حقیقی]] دلهایی میشوند که در سینهها است<ref>ترجمه تفسیر المیزان ج۱۴، ص۵۴۸.</ref>. | ||
# [[حسرت]] فوق العاده [[ظالمان]] از گذشته خویش و گزیدن [[ظالم]] دو دست خویش<ref>{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ}} قیامت روزی است که ظالم - همچون عقبة بن ابی معیط - از فرط ندامت انگشت خود را میگزد. این است سرنوشت آنها که برای خود دوستانی غیر از خدا بگیرند عطاء گوید: اینقدر دستهای خود را نیش میزنند که گوشت آن تا مرفق ریخته میشود. (ترجمه مجمع البیان، ج،۱۷ ص۱۹۹).</ref> را از شدت [[حسرت]] به دندان {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ}} به علّت ترک [[دوستی پیامبر]]: {{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}} و جاودانه بودن مجرمین [[ظالم]] در [[جهنم]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}} از آثار [[ظلم]] در [[قیامت]] و نتیجه [[اعمال]] خودشان {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ}}. | # [[حسرت]] فوق العاده [[ظالمان]] از گذشته خویش و گزیدن [[ظالم]] دو دست خویش<ref>{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ}} قیامت روزی است که ظالم - همچون عقبة بن ابی معیط - از فرط ندامت انگشت خود را میگزد. این است سرنوشت آنها که برای خود دوستانی غیر از خدا بگیرند عطاء گوید: اینقدر دستهای خود را نیش میزنند که گوشت آن تا مرفق ریخته میشود. (ترجمه مجمع البیان، ج،۱۷ ص۱۹۹).</ref> را از شدت [[حسرت]] به دندان {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ}} به علّت ترک [[دوستی پیامبر]]: {{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}} و جاودانه بودن مجرمین [[ظالم]] در [[جهنم]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}} از آثار [[ظلم]] در [[قیامت]] و نتیجه [[اعمال]] خودشان {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ}}. | ||
#عبرتانگیزی آثار به جا مانده از تجاوزگران و ستمپیشگان و ماندگاری آبادیها و شهرهای برخی امتهای [[ظالم]] تا [[عصر پیامبر]]: {{متن قرآن|فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}، {{متن قرآن|فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا}}، {{متن قرآن|وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}}. | #عبرتانگیزی آثار به جا مانده از تجاوزگران و ستمپیشگان و ماندگاری آبادیها و شهرهای برخی امتهای [[ظالم]] تا [[عصر پیامبر]]: {{متن قرآن|فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}، {{متن قرآن|فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا}}، {{متن قرآن|وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ}}. |