ویژگی امام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب'
جز (جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب') |
|||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
*از جمله عقایدی که به [[قطع]] میتوان به [[هشام بن حکم]] نسبت داد، [[اعتقاد به عصمت]] است. افزون بر برخی [[روایات]] که [[گواه]] این [[اعتقاد]] است، [[اشعری]]، [[بغدادی]] و [[شهرستانی]] نیز [[هشام بن حکم]] را از معتقدان به [[عصمت ائمه]]{{عم}} میدانند<ref>نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۸؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۷۴؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۵۰.</ref>. حتی برخی، نظریه [[عصمت]] [[شیعی]] را از نوآوریهای [[هشام بن حکم]] دانستهاند، که حداد و [[وراق]] و [[ابن راوندی]] از او این قول را گرفتهاند<ref>نک: قاضی عبدالجبار معتزلی، تثبیت دلائل النبوة، ج۲، ص۵۲۸-۵۲۹؛ دایرة المعارف اسلام، مدخل HISHAM.</ref>. البته این ادعا مورد قبول بزرگان [[شیعه]] نیست. | *از جمله عقایدی که به [[قطع]] میتوان به [[هشام بن حکم]] نسبت داد، [[اعتقاد به عصمت]] است. افزون بر برخی [[روایات]] که [[گواه]] این [[اعتقاد]] است، [[اشعری]]، [[بغدادی]] و [[شهرستانی]] نیز [[هشام بن حکم]] را از معتقدان به [[عصمت ائمه]]{{عم}} میدانند<ref>نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۸؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۷۴؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۵۰.</ref>. حتی برخی، نظریه [[عصمت]] [[شیعی]] را از نوآوریهای [[هشام بن حکم]] دانستهاند، که حداد و [[وراق]] و [[ابن راوندی]] از او این قول را گرفتهاند<ref>نک: قاضی عبدالجبار معتزلی، تثبیت دلائل النبوة، ج۲، ص۵۲۸-۵۲۹؛ دایرة المعارف اسلام، مدخل HISHAM.</ref>. البته این ادعا مورد قبول بزرگان [[شیعه]] نیست. | ||
*[[شناخت]] دقیق دیدگاههای [[هشام بن حکم]] در زمینه [[عصمت]]، مستلزم ساماندهی بحث در چند محور است: | *[[شناخت]] دقیق دیدگاههای [[هشام بن حکم]] در زمینه [[عصمت]]، مستلزم ساماندهی بحث در چند محور است: | ||
*'''تعریف و [[حقیقت عصمت]]:''' [[هشام بن حکم]] در پاسخ به این [[پرسش]] که معنای این سخنش که "[[امام]][[معصوم]] است" چیست، گفت: از [[امام صادق]]{{ع}} از معنای [[عصمت]] پرسیدم، ایشان فرمود: [[معصوم]]، کسی است که [[خداوند]] او را از [[محرمات]] باز داشته است و [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.</ref><ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۳۲؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۴- ۱۹۵.</ref>. بدان [[دلیل]] که [[هشام بن حکم]] [[حدیث]] را در پاسخ به [[پرسش]] از دیدگاه خودش بیان کرده، به [[یقین]] این [[حدیث]] بیانگر دیدگاه خود اوست. از اینرو، از دیدگاه [[هشام بن حکم]] [[عصمت]]، حالت [[مصونیت]] و بازدارندگی از [[گناه]] است و [[خداوند]] در این [[مصونیت]] تأثیر و نقش، دارد. اما نقش و تأثیر [[خداوند]] در ایجاد این [[مصونیت]] تا چهاندازه است؟ آیا به گونهای است که از شخص [[معصوم]] [[اختیار]] | *'''تعریف و [[حقیقت عصمت]]:''' [[هشام بن حکم]] در پاسخ به این [[پرسش]] که معنای این سخنش که "[[امام]][[معصوم]] است" چیست، گفت: از [[امام صادق]]{{ع}} از معنای [[عصمت]] پرسیدم، ایشان فرمود: [[معصوم]]، کسی است که [[خداوند]] او را از [[محرمات]] باز داشته است و [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.</ref><ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۳۲؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۴- ۱۹۵.</ref>. بدان [[دلیل]] که [[هشام بن حکم]] [[حدیث]] را در پاسخ به [[پرسش]] از دیدگاه خودش بیان کرده، به [[یقین]] این [[حدیث]] بیانگر دیدگاه خود اوست. از اینرو، از دیدگاه [[هشام بن حکم]] [[عصمت]]، حالت [[مصونیت]] و بازدارندگی از [[گناه]] است و [[خداوند]] در این [[مصونیت]] تأثیر و نقش، دارد. اما نقش و تأثیر [[خداوند]] در ایجاد این [[مصونیت]] تا چهاندازه است؟ آیا به گونهای است که از شخص [[معصوم]] [[اختیار]] سلب میشود که در این صورت [[عصمت]] با [[اختیار]] تنافی خواهد است داشت یا آنکه با وجود [[عصمت]]، همچنان برای شخص [[معصوم]] انجام [[گناه]] ممکن است و او با [[اختیار]] خود از آنها [[امتناع]] میکند. | ||
*به نظر میرسد [[هشام بن حکم]] همچون دیگر [[متکلمان شیعی]]، بر این [[باور]] است که [[عصمت]] با [[اختیار]] سازگار است و از تعبیر "الممتنع بالله"، در [[تفسیر]] [[معصوم]] نمیتوان [[جبر]] در [[دوری از گناه]] را استفاده کرد، چراکه "باء" در آن عبارت، میتواند به معنای [[استعانت]] و ناظر به [[توفیق الهی]] باشد<ref>نک: بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۵.</ref>. افزون بر این، [[هشام بن حکم]] در پاسخ به [[ابن ابیعمیر]]، تحلیل [[زیبایی]] از [[عصمت]] ارائه کرده است که بیانگر دیدگاه او در مورد [[حقیقت]] و کیفیت [[عصمت]] است. [[ابن ابیعمیر]] میگوید: در طول همنشینیام با [[هشام بن حکم]]، سخنی نیکوتر و زیباتر از سخن او در توصیف [[امام]] نشنیدهام. روزی از او پرسیدم که آیا [[امام]] [[معصوم]] است. گفت: آری. گفتم: [[عصمت]]، به چه چیزی و چگونه شناخته میشود؟ پاسخ داد: همه [[گناهان]] از چهار [[گناه]] سرچشمه میگیرد که پنجمی ندارد: [[حرص]]، [[حسد]]، [[غضب]] و [[شهوت]] و [[امام]] [[دنیا]] از این چهار صفت منزه است. [[امام]] ممکن نیست بر [[دنیا]] حریص باشد، در حالی که [[دنیا]] زیر نگین (و تحت [[سیطره]]) اوست، چراکه او خزانهدار [[مسلمانان]] است پس بر چه چیزی حریص باشد؟ ممکن نیست [[حسود]] باشد، زیرا [[انسان]] بر شخص [[برتر]] از خود [[حسادت]] میورزد و [[برتر]] از [[امام]] کسی نیست پس چگونه بر زیر [[دست]] [[حسادت]] کند. ممکن نیست بر چیزی از [[امور دنیا]] [[خشم]] گیرد، جز اینکه خشمش برای [[خداوند عزوجل]] باشد، زیرا [[خداوند عزوجل]] بر او [[اقامه حدود]] را [[واجب]] کرده و [[سرزنش]] نکوهش کنندگان و [[رأفت]] در [[اجرای دین]] [[خداوند]] او را از [[اقامه حدود الهی]] باز ندارد. ممکن نیست [[پیروی]] [[شهوات]] کند و [[دنیا]] را بر [[آخرت]] برگزیند، زیرا [[خداوند]] [[آخرت]] را [[محبوب]] او گردانیده، چنانکه [[دنیا]] را [[محبوب]] ما گردانیده است. پس او به [[آخرت]] چنان مینگرد که ما به [[دنیا]] مینگریم. آیا کسی را دیدهای که برای صورتی [[زشت]] از صورتی [[زیبا]]، برای طعامی تلخ از طعامی لذیذ، برای لباسی [[خشن]] از لباسی نرم و برای دنیای زودگذر از [[نعمت]] همیشگی بگذرد<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۳۳؛ شیخ صدوق، الخصال، ص۲۱۵؛ محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۳۹.</ref>. | *به نظر میرسد [[هشام بن حکم]] همچون دیگر [[متکلمان شیعی]]، بر این [[باور]] است که [[عصمت]] با [[اختیار]] سازگار است و از تعبیر "الممتنع بالله"، در [[تفسیر]] [[معصوم]] نمیتوان [[جبر]] در [[دوری از گناه]] را استفاده کرد، چراکه "باء" در آن عبارت، میتواند به معنای [[استعانت]] و ناظر به [[توفیق الهی]] باشد<ref>نک: بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۵.</ref>. افزون بر این، [[هشام بن حکم]] در پاسخ به [[ابن ابیعمیر]]، تحلیل [[زیبایی]] از [[عصمت]] ارائه کرده است که بیانگر دیدگاه او در مورد [[حقیقت]] و کیفیت [[عصمت]] است. [[ابن ابیعمیر]] میگوید: در طول همنشینیام با [[هشام بن حکم]]، سخنی نیکوتر و زیباتر از سخن او در توصیف [[امام]] نشنیدهام. روزی از او پرسیدم که آیا [[امام]] [[معصوم]] است. گفت: آری. گفتم: [[عصمت]]، به چه چیزی و چگونه شناخته میشود؟ پاسخ داد: همه [[گناهان]] از چهار [[گناه]] سرچشمه میگیرد که پنجمی ندارد: [[حرص]]، [[حسد]]، [[غضب]] و [[شهوت]] و [[امام]] [[دنیا]] از این چهار صفت منزه است. [[امام]] ممکن نیست بر [[دنیا]] حریص باشد، در حالی که [[دنیا]] زیر نگین (و تحت [[سیطره]]) اوست، چراکه او خزانهدار [[مسلمانان]] است پس بر چه چیزی حریص باشد؟ ممکن نیست [[حسود]] باشد، زیرا [[انسان]] بر شخص [[برتر]] از خود [[حسادت]] میورزد و [[برتر]] از [[امام]] کسی نیست پس چگونه بر زیر [[دست]] [[حسادت]] کند. ممکن نیست بر چیزی از [[امور دنیا]] [[خشم]] گیرد، جز اینکه خشمش برای [[خداوند عزوجل]] باشد، زیرا [[خداوند عزوجل]] بر او [[اقامه حدود]] را [[واجب]] کرده و [[سرزنش]] نکوهش کنندگان و [[رأفت]] در [[اجرای دین]] [[خداوند]] او را از [[اقامه حدود الهی]] باز ندارد. ممکن نیست [[پیروی]] [[شهوات]] کند و [[دنیا]] را بر [[آخرت]] برگزیند، زیرا [[خداوند]] [[آخرت]] را [[محبوب]] او گردانیده، چنانکه [[دنیا]] را [[محبوب]] ما گردانیده است. پس او به [[آخرت]] چنان مینگرد که ما به [[دنیا]] مینگریم. آیا کسی را دیدهای که برای صورتی [[زشت]] از صورتی [[زیبا]]، برای طعامی تلخ از طعامی لذیذ، برای لباسی [[خشن]] از لباسی نرم و برای دنیای زودگذر از [[نعمت]] همیشگی بگذرد<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۳۳؛ شیخ صدوق، الخصال، ص۲۱۵؛ محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۳۹.</ref>. | ||
*افزون بر اختیاری بودن [[عصمت]] که از این بیان و به ویژه مثالهای ذکر شده استفاده میشود، دیدگاه [[هشام بن حکم]] در مورد [[حقیقت عصمت]] و منشأ آنکه از مباحث مهم در خصوص [[عصمت]] است، روشن میشود. براساس این بیان، میتوان خاستگاه [[عصمت]] را [[علم معصوم]] به [[حقیقت]] [[گناهان]] از یکسو، و [[شناخت]] [[عظمت]] و جلال [[خداوند]] از سوی دیگر، و در نتیجه میل و رغبت نداشتن او به [[گناهان]] دانست<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۲۱۷-۲۱۹.</ref>. | *افزون بر اختیاری بودن [[عصمت]] که از این بیان و به ویژه مثالهای ذکر شده استفاده میشود، دیدگاه [[هشام بن حکم]] در مورد [[حقیقت عصمت]] و منشأ آنکه از مباحث مهم در خصوص [[عصمت]] است، روشن میشود. براساس این بیان، میتوان خاستگاه [[عصمت]] را [[علم معصوم]] به [[حقیقت]] [[گناهان]] از یکسو، و [[شناخت]] [[عظمت]] و جلال [[خداوند]] از سوی دیگر، و در نتیجه میل و رغبت نداشتن او به [[گناهان]] دانست<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۲۱۷-۲۱۹.</ref>. |