|
|
خط ۳۴: |
خط ۳۴: |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> |
|
| |
|
| ==نسب==
| |
| *[[ابو محمد]] [[أشعث بن قیس بن معدی کرب بن معاویة]] [[کوفی]]، [[کندی]] مشهور به [[أشعث بن قیس کندی]] او از [[روات حدیث]] است. در بین [[اهل سنت]] نام او را در شمار [[اصحاب رسول الله]] نوشتهاند.. در [[کوفه]] [[زندگی]] میکرد و در [[کوفه]] درگذشت.<ref>[http://hadith.islam-db.com/narrators/583/%D8%A3%D8%B4%D8%B9%D8%AB-%D8%A8%D9%86-%D9%82%D9%8A%D8%B3-%D8%A8%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%AF%D9%8A-%D9%83%D8%B1%D8%A8-%D8%A8%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%8A%D8%A9 موسوعة الحدیث]</ref>
| |
|
| |
|
| ==مقدمه==
| |
| *[[اشعث بن قیس بن معدیکرب کندی]] که کنیهاش [[ابومحمد]] و نامش مَعْدیکرِب بود، از بزرگان [[یمن]] و از [[یاران پیامبر]] خداست. یک چشم او در [[جنگ یرموک]]، کور شد. او در [[تاریخ اسلام]]، چهرهای مرموز، متلون، تاریک نهاد و [[زشت]] [[کردار]] دارد. او پس از [[پیامبر خدا]] [[مرتد]] شد؛ اما [[ابوبکر]]، او را بخشید و او [[خواهر]] [[ابوبکر]] را به همسری برگزید. [[ابوبکر]]، بعدها، از این [[اقدام]] و [[بخشش]] خود، اظهار [[ندامت]] میکرد و بر آن، [[تأسف]] میخورد. در روزگار [[عثمان]]، دختر خود را به پسر [[عثمان]] داد و [[عثمان]]، وی را به [[حکومت]] [[آذربایجان]] [[منصوب]] کرد. [[عثمان]]، هر سال، یکصد هزار درهم از [[خراج]] [[آذربایجان]] را به او میبخشید. [[علی]]{{ع}} [[اشعث]] را از [[حکومت]] [[آذربایجان]] [[عزل]] کرد و وی را به [[مدینه]] فراخواند. او در آغاز، پس از [[عزل]]، قصد فرار داشت؛ اما با توصیه اطرافیانش به [[مدینه]] آمد و به [[خدمت]] مولا{{ع}} رسید. او در [[جنگ صفین]]، عهده [[دار]] [[ریاست]] [[قبیله]] "کنده" بود و [[فرماندهی]] جناح راست [[سپاه علی]]{{ع}} را بر عهده داشت. [[اشعث]]، سردمدار جریانی بود که حَکمیت و [[ابو موسی اشعری]] را بر [[امام]]{{ع}} [[تحمیل]] کردند. [[اشعث]]، آشکارا با [[انتخاب]] [[ابن عباس]] و [[مالک اشتر]] به عنوان [[حَکم]]، [[مخالفت]] کرد و [[یمنی]] بودن یکی از حَکمین را پیشنهاد داد. او در تشکیل گروه [[خوارج]]، بیاثر نبود و در [[جنگ نهروان]]، گرچه به ظاهر در [[سپاه امام]]{{ع}} بود، اما در شعلهور ساختن [[جنگ]]، نقش بسزایی داشت.
| |
| *[[اشعث]] از کسانی بود که از داخل [[سپاه امام]]{{ع}} یکسر به کارهای [[امام]]، [[اعتراض]] میکردند، به گونهای که ریشه تمام اختلافهای [[سپاه]] را در مواضع او دانستهاند. او به قدری [[بیشرم]] و زشتْخوی بود که [[امام]]{{ع}} را [[تهدید]] به [[قتل]] کرد. [[امام]]{{ع}} او را [[منافق]] خواند و بر او [[نفرین]] فرستاد. [[ابن مُلجَم]] به [[خانه]] [[اشعث]]، رفت و آمد داشت و گفتهاند که در صبح روز ضربت خوردن [[امام]]{{ع}} به [[ابن ملجم]]، اشاره کرد که در انجام کار، سرعت گیرد. ما [[دلیل قطعی]] و سندی [[تاریخی]] در دست نداریم که [[ارتباط]] [[پنهانی]] [[اشعث]] را با [[معاویه]] [[اثبات]] کند؛ اما باید به این نکته توجه داشت که دستهای پنهان جاسوسان، با مخفیکاری تمام و پوششهای کامل عمل میکنند و از این رو، به ندرت [[کشف]] میشوند؛ اما مجموعه جنایتهای این [[خاندان]] شوم را میتوان دلیلی معتبر و قابل [[اعتماد]] بر [[ارتباط]] او و خاندانش با [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} به شمار آورد و تعبیر [[امام]] از او به "[[منافق]]" این [[دلیل]] را تقویت میکند. دختر او (جَعده)، [[امام حسن]]{{ع}} را [[مسموم]] کرد و پسرش ([[محمد]])، [[مسئولیت]] [[دستگیری]] [[مسلم بن عقیل]] را در [[کوفه]] به عهده داشت که با [[تزویر]]، به آن بزرگوار [[امان]] داد؛ ولی عمل نکرد و "از کوزه همان برون تراود که در اوست". دو [[فرزند]] دیگر او ([[قیس]] و [[عبد الله]]) نیز از [[فرماندهان لشکر]] [[عمر بن سعد]] در [[کربلا]] بودند و در [[پلیدی]] و [[پستی]]، چیزی از پدرشان کم نداشتند. [[قیس]]، قطیفه (بالا پوشِ) [[امام حسین]]{{ع}} را به [[غارت]] برد و به "[[قیس]] قطیفه" مشهور گشت. [[اشعث]] در سال ۴۰ [[هجری]] درگذشت و پرونده ننگین زندگیاش بسته شد<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۲۹.</ref>.
| |
|
| |
|
| == مشایخ در روایت == | | == مشایخ در روایت == |