ابوجهل در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شرکت' به 'شرکت') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
وی از [[قبیله]] [[بنی مخزوم]] و به [[ابوجهل]] مشهور بود و در انتساب به مادرش، [[ابنالحنظلیه]]<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۶۲۳.</ref> نامیده شده است. اطلاعات ما از زمان ولادت و [[زندگی]] او [[پیش از ظهور]] [[اسلام]]، چندان نیست. بعضی او را همسن [[پیامبر]]{{صل}}<ref>دایرهالمعارف الاسلامیه، ج ۱، ص ۳۲۲. «ابوجهل».</ref> و برخی، هنگام ورود به [[دارالندوه]] (سال ۵۸۴ م)، سی ساله دانستهاند<ref>دایرهالمعارفبزرگاسلامی، ج۵، ص۳۰۵. «ابوجهل».</ref> که بدین ترتیب سن وی، از [[حضرت]] بیشتر خواهد بود. پدرش هشام، از مردان سرشناس و مهماننواز [[مکّه]] به شمار میرفت تا آنجا که [[قریش]]، [[مرگ]] او را برای خود [[تاریخ]] قرار داد<ref>المحبّر، ص ۱۳۹.</ref>. | |||
[[زیرکی]]، [[دانایی]] و [[هوشیاری]] او در آن عصر سبب شد، تا برخلاف [[سنّت]] [[عرب جاهلی]] که عضویّت در [[دارالندوه]]، برای غیر بنیقصی را مشروط به چهل سالگی کرده بود<ref>اخبار مکّه، ج ۲، ص ۲۵۳.</ref>، در [[نوجوانی]] که هنوز موی بر صورتش نروییده بود<ref>عیونالاخبار، ج ۱، ص ۲۳۰.</ref>، یا نزدیک سی سالگی<ref> الاشتقاق، ص ۱۵۵.</ref>، عضو آن [[شورا]] شود و در تصمیمگیریهای سران، طرف [[مشورت]] قرار گیرد<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۳۷؛ الاشتقاق، ص ۱۵۵.</ref>. او از بازرگانان ثروتمند و اشراف [[مکّه]] بود<ref> جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۲۰، ص ۱۱۹.</ref> که چون دیگر همردیفان خویش، برای دستیابی به [[ریاست]] [[کعبه]] و در پی آن، ریاستمکّه، با [[بنیهاشم]] [[نزاع]] داشت و [[نبوّت]] را نیز بر همین اساس تحلیل میکرد<ref> جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>. او میگفت: ما و [[فرزندان]] [[عبد مناف]] در شَرَف و بزرگی به تنازع برخاستیم؛ [[اطعام]] کردند، [[اطعام]] کردیم؛ عطا کردند، عطا کردیم تا به نزدیک هم رسیدیم. گفتند از ما [[پیامبری]] است که بر او [[وحی]] میشود! این را دیگر نفهمیدیم. به [[خدا]] [[سوگند]]! هرگز بدو [[ایمان]] نیاورده، تصدیقش نخواهیم کرد<ref>السیر و المغازی، ص ۲۱۰.</ref>. | |||
[[ابوجهل]] از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]] و مسلمانان بود. تلاش و [[رفتار]] خشمگینانه و [[کینه]] توزانه وی با آنان، در [[شکنجه]] تازه مسلمانانی چون [[یاسر]] و [[سمیه]]<ref>التعریف، ص ۱۷۲.</ref> که به [[قتل]] این [[زن]] و شوهر انجامید<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۲۸.</ref>، [[تهمت]] و [[افترا]] به آنان<ref>التعریف، ص ۱۷۲.</ref>، جلوگیری از استماع [[قرآن]]<ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۲۳۶.</ref>، و برقراری رابطه دیگران با [[پیامبر]]<ref> اسبابالنزول، ص ۳۸۱؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۸۴.</ref>، کوشش برای انعقاد [[پیمان]] [[صحیفه]] مبنی بر [[یاری]] نرساندن به [[پیامبر]]{{صل}} و کوشش بر عدم نقض آن<ref>السیر و المغازی، ص ۱۶۱ و ۱۶۶.</ref>، طرّاحی [[قتل پیامبر]]<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۸۰؛ مجمعالبیان، ج۴، ص ۸۲۶.</ref>، به راه انداختن [[جنگ بدر]]<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۹؛ یعقوبی، ج۲، ص ۴۵.</ref> و... آشکار است. | |||
[[ابوجهل]] وقتی شنید که [[عیّاش بن ابیربیعه]] ([[برادر]] مادریاش) به [[اسلام]] گرویده، هر شیوهای را برای بازگرداندن او به کارگرفت<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۷۴.</ref> و هنگامی که اندک [[ملایمت]] [[ولید بن مغیره]] را به [[پیامبر]] دریافت، وی را با [[حیله]] بر آن داشت که [[کلام خداوند]] را [[سحر]] بخواند<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۸۴.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ إِنْ هَذَا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ}}<ref> و گفت: این جز جادویی که آموخته میشود نیست.این جز گفتار آدمی نیست؛ سوره مدثر، آیه:۲۴-۲۵.</ref>. بیانگر این واقعه است<ref> اسباب النزول، ص ۳۸۱ و ۳۸۲.</ref>. او برای [[تضعیف]] [[پیامبر]] و [[اسلام]] از هر راهی استفاده میکرد. وقتی آیاتِ {{متن قرآن|وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ لا تُبْقِي وَلا تَذَرُ لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ }}<ref> و چه دانی تو که دوزخ چیست.نه بر جای مینهد و نه یله میکند. برگرداننده رنگ پوست است. بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است ؛ سوره مدثر، آیه:۲۷-۳۰.</ref>. را شنید، به قرشیان گفت: آیا هر ده تن از شما، از [[غلبه]] بر یک نفر از گماشتههای [[آتش]] ناتوانند؛ در حالی که شمار شما بیشتر است؟ رفیق شما [[پیامبر]]] خبر میدهد که [[جهنم]] نوزده گماشته دارد<ref>جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۱۹۹؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۸۶.</ref>. [[اصرار]] بیش از حد و جاهلانه او بر [[مخالفت با پیامبر]] و [[اسلام]]، حتّی موجب [[خشم]] دیگر سران [[مکّه]] شد<ref>السیر و المغازی، ص ۱۶۶.</ref> و از سوی [[پیامبر]] به ([[ابوجهل]]) ملقّب گردید<ref>الاشتقاق، ص ۱۴۷؛ انساب الاشراف ج ۱، ص ۱۴۱.</ref>. وی، در [[سال دوم هجری]]، در [[جنگ بدر]] که خود [[فرماندهی سپاه]] [[شرک]] را به عهده داشت، کشته و به همراه دیگر کشتگان، در [[چاه]] (قلیب)[[بدر]] مدفون شد<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>. او پسر و دختری داشت؛ امّا نسلش هرگز ادامه نیافت<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۴۵.</ref> و ابتر ماند. [[عکرمه]] ([[فرزند]] او) پس از [[فتح]] [[مکّه]] [[مسلمان]] شد، و [[پیامبر]] برای اینکه [[مسلمانی]] آزرده نشود، [[مسلمانان]] را از [[سبّ]] [[ابوجهل]] منع فرمود<ref>العقدالفرید، ج۲، ص ۳۸۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ ابوجهل - واسعی (مقاله)|ابوجهل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱.</ref>. | |||
==[[ابوجهل]] در شأن [[نزول]]== | ==[[ابوجهل]] در شأن [[نزول]]== | ||
مفسّران، در ذیل [[آیات]] فراوانی از [[ابوجهل]] نام بردهاند که بخشی از آنها چنین است: | |||
#{{متن قرآن|أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى عَبْدًا إِذَا صَلَّى أَرَأَيْتَ إِن كَانَ عَلَى الْهُدَى أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى أَرَأَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى}}<ref> به من بگو آن کس که، بندهای را چون به نماز ایستد باز میدارد، اگر رهنمود یافته باشد، یا به پرهیزگاری فرمان دهد؟ (یا) اگر دروغ انگارد و رو گرداند، آیا ندانسته است که خداوند میبیند؟؛ سوره علق، آیه:۹-۱۴.</ref>. گفته شده که [[ابوجهل]] [[سوگند]] یاد کرد اگر [[پیامبر]] را به [[نماز]] ببیند، گردنش را بزند<ref>جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۲۱.</ref> یا سرش را بر صخرهای بکوبد<ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۸۳.</ref>، و درصدد عمل به [[سوگند]] خود بود که [[اعجاز الهی]] با [[نزول]] [[آیات]] پیشین جلوش را گرفت<ref>مجمعالبیان، ج ۸، ص ۶۴۹.</ref>. [[خداوند]]، در [[آیات]] {{متن قرآن|كَلاَّ لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ فَلْيَدْعُ نَادِيَه سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ}}<ref>نه چنان است؛ اگر (از شرارت) باز نایستد بیگمان (موی) پیشانی (اش) را خواهیم گرفت و خواهیم کشید، (موی) پیشانی دروغگوی خطاکاری را، آنگاه، همبزمانش را فرا میخواند، ما (نیز) آتش افروزان (دوزخ) را بیدرنگ فرا میخوانیم.هرگز از او فرمان مبر و سجده بگزار و (به خداوند) نزدیکی بجوی!؛ سوره علق، آیه:۱۵-۱۹.</ref>. [[ابوجهل]] را به [[آتش دوزخ]] [[وعید]] داده، [[پیامبر]] را از [[پیروی]] او برحذر میدارد<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص ۷۸۲ و ۷۸۳.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن| فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا }}<ref> پس برای فرمان پروردگارت شکیبا باش و از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر؛ سوره انسان، آیه:۲۴.</ref> نیز [[خداوند]]، [[پیامبر]] را از افرادی برحذر میدارد که گفته شده: مقصود، [[ابوجهل]] است<ref>جامعالبیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۲۷۷.</ref>. | #{{متن قرآن|أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى عَبْدًا إِذَا صَلَّى أَرَأَيْتَ إِن كَانَ عَلَى الْهُدَى أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى أَرَأَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى}}<ref> به من بگو آن کس که، بندهای را چون به نماز ایستد باز میدارد، اگر رهنمود یافته باشد، یا به پرهیزگاری فرمان دهد؟ (یا) اگر دروغ انگارد و رو گرداند، آیا ندانسته است که خداوند میبیند؟؛ سوره علق، آیه:۹-۱۴.</ref>. گفته شده که [[ابوجهل]] [[سوگند]] یاد کرد اگر [[پیامبر]] را به [[نماز]] ببیند، گردنش را بزند<ref>جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۲۱.</ref> یا سرش را بر صخرهای بکوبد<ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۸۳.</ref>، و درصدد عمل به [[سوگند]] خود بود که [[اعجاز الهی]] با [[نزول]] [[آیات]] پیشین جلوش را گرفت<ref>مجمعالبیان، ج ۸، ص ۶۴۹.</ref>. [[خداوند]]، در [[آیات]] {{متن قرآن|كَلاَّ لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ فَلْيَدْعُ نَادِيَه سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ}}<ref>نه چنان است؛ اگر (از شرارت) باز نایستد بیگمان (موی) پیشانی (اش) را خواهیم گرفت و خواهیم کشید، (موی) پیشانی دروغگوی خطاکاری را، آنگاه، همبزمانش را فرا میخواند، ما (نیز) آتش افروزان (دوزخ) را بیدرنگ فرا میخوانیم.هرگز از او فرمان مبر و سجده بگزار و (به خداوند) نزدیکی بجوی!؛ سوره علق، آیه:۱۵-۱۹.</ref>. [[ابوجهل]] را به [[آتش دوزخ]] [[وعید]] داده، [[پیامبر]] را از [[پیروی]] او برحذر میدارد<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص ۷۸۲ و ۷۸۳.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن| فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا }}<ref> پس برای فرمان پروردگارت شکیبا باش و از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر؛ سوره انسان، آیه:۲۴.</ref> نیز [[خداوند]]، [[پیامبر]] را از افرادی برحذر میدارد که گفته شده: مقصود، [[ابوجهل]] است<ref>جامعالبیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۲۷۷.</ref>. | ||
#نام [[ابوجهل]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|لا يَصْلاهَا إِلاَّ الأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى}}<ref> که جز نگونبختتر، به آن درنمیآید،همان کس که دروغ انگاشت و روی گردانید؛ سوره لیل، آیه:۱۵-۱۶.</ref><ref>الکشّاف، ج ۴، ص ۷۶۴.</ref>. | #نام [[ابوجهل]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|لا يَصْلاهَا إِلاَّ الأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى}}<ref> که جز نگونبختتر، به آن درنمیآید،همان کس که دروغ انگاشت و روی گردانید؛ سوره لیل، آیه:۱۵-۱۶.</ref><ref>الکشّاف، ج ۴، ص ۷۶۴.</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۹: | ||
#به [[نقلی]]، [[ابوجهل]] یکی از مسخره کنندگان [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] به شمار آمده <ref>التعریف، ص ۱۶۳.</ref> که [[خداوند]] درباره آنان [[آیه]] {{متن قرآن| إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref> ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم؛ سوره حجر، آیه:۹۵.</ref>؛ هرچند در دیگر [[تفاسیر]]، ذیل این [[آیه]] نامی از او به میان نیامده است. | #به [[نقلی]]، [[ابوجهل]] یکی از مسخره کنندگان [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] به شمار آمده <ref>التعریف، ص ۱۶۳.</ref> که [[خداوند]] درباره آنان [[آیه]] {{متن قرآن| إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref> ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم؛ سوره حجر، آیه:۹۵.</ref>؛ هرچند در دیگر [[تفاسیر]]، ذیل این [[آیه]] نامی از او به میان نیامده است. | ||
#{{متن قرآن|وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَاؤُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ }}<ref> و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش میدهند در حالی که بر دلهایشان پوششهایی افکندهایم تا درنیابند و در گوشهایشان سنگینییی (نهادهایم) و اگر هر نشانهای ببینند به آن ایمان نمیآورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش میورزند؛ کافران میگویند این (چیزی) جز افسانههای پیشینیان نیست، سوره انعام، آیه:۲۵.</ref> گفتهاند: این [[آیه]]، در [[شأن]] [[ابوجهل]] و دیگر سران [[مشرک]] نازل شده که گرد هم آمده تا در باب [[سخنان پیامبر]] [[گفتوگو]] کنند.[[ابوسفیان]] گفت: من بعضی از گفتههای او را [[حق]] میدانم؛ امّا [[ابوجهل]] از او خواست که هرگز به آن [[اقرار]] نکند، و در [[روایت]] دیگری است که گفت: [[مرگ]] برای ما، از [[اقرار]] به آن آسانتر است و این [[آیه]] نازل شد.<ref>بغوی، ج ۱، ص ۹۱.</ref> | #{{متن قرآن|وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَاؤُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ }}<ref> و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش میدهند در حالی که بر دلهایشان پوششهایی افکندهایم تا درنیابند و در گوشهایشان سنگینییی (نهادهایم) و اگر هر نشانهای ببینند به آن ایمان نمیآورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش میورزند؛ کافران میگویند این (چیزی) جز افسانههای پیشینیان نیست، سوره انعام، آیه:۲۵.</ref> گفتهاند: این [[آیه]]، در [[شأن]] [[ابوجهل]] و دیگر سران [[مشرک]] نازل شده که گرد هم آمده تا در باب [[سخنان پیامبر]] [[گفتوگو]] کنند.[[ابوسفیان]] گفت: من بعضی از گفتههای او را [[حق]] میدانم؛ امّا [[ابوجهل]] از او خواست که هرگز به آن [[اقرار]] نکند، و در [[روایت]] دیگری است که گفت: [[مرگ]] برای ما، از [[اقرار]] به آن آسانتر است و این [[آیه]] نازل شد.<ref>بغوی، ج ۱، ص ۹۱.</ref> | ||
#از سدّی [[نقل]] شده که [[اخنس بن شریق]] در [[خلوت]] از [[ابوجهل]] درباره [[پیامبر]]{{صل}} پرسید و او گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]![[محمد]] صادق است و هرگز [[دروغ]] نگفته؛ امّا هنگامی که بنی قصی [[پرچم]] مکّه را به دست گرفتند؛ پردهدار [[کعبه]] شدند؛ سقایت [[حاجیان]] به دستشان افتاد و سپس [[نبوّت]]! دیگر چه چیزی برای تیرههای [[قریش]] میماند؟<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref> و این [[آیه]] در [[شأن]] آنان نازل شد: {{متن قرآن| قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref> ما خوب میدانیم که آنچه میگویند تو را اندوهناک میگرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمیشمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار میکنند؛ سوره انعام، آیه:۳۳.</ref>. [[طبری]] از [[ابن کعب]] [[نقل]] کرده که [[ابوجهل]] به [[پیامبر]] گفت: ما تو را [[تکذیب]] نکرده؛ بلکه آنچه را آوردهای، [[تکذیب]] میکنیم و [[خداوند]] این [[آیه]] را فرود آورد<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>. | #از سدّی [[نقل]] شده که [[اخنس بن شریق]] در [[خلوت]] از [[ابوجهل]] درباره [[پیامبر]]{{صل}} پرسید و او گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]![[محمد]] صادق است و هرگز [[دروغ]] نگفته؛ امّا هنگامی که بنی قصی [[پرچم]] مکّه را به دست گرفتند؛ پردهدار [[کعبه]] شدند؛ سقایت [[حاجیان]] به دستشان افتاد و سپس [[نبوّت]]! دیگر چه چیزی برای تیرههای [[قریش]] میماند؟<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref> و این [[آیه]] در [[شأن]] آنان نازل شد: {{متن قرآن| قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref> ما خوب میدانیم که آنچه میگویند تو را اندوهناک میگرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمیشمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار میکنند؛ سوره انعام، آیه:۳۳.</ref>. [[طبری]] از [[ابن کعب]] [[نقل]] کرده که [[ابوجهل]] به [[پیامبر]] گفت: ما تو را [[تکذیب]] نکرده؛ بلکه آنچه را آوردهای، [[تکذیب]] میکنیم و [[خداوند]] این [[آیه]] را فرود آورد <ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>. | ||
#روزی [[ابوجهل]]، به [[آزار پیامبر]] پرداخت و [[حمزه]] به [[حمایت]] از [[حضرت]]، خشمگینانه ضربتی بر او وارد ساخت<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۵۵.</ref>. گفته شده که [[آیه]] ۱۲۲ سوره انعام در این باره نازل شد: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زندهاش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه میرود، چون داستان کسی است در تیرگیها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدینگونه آنچه کافران میکردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه۱۲۲.</ref>. [[طبری]] اقوالی را در [[تفسیر]] آیه برمیشمرد؛ امّا در اینکه مقصود از {{متن قرآن|كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ}} [[ابوجهل]] است، [[تردید]] نمیکند<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۸، ص ۳۰.</ref>. | #روزی [[ابوجهل]]، به [[آزار پیامبر]] پرداخت و [[حمزه]] به [[حمایت]] از [[حضرت]]، خشمگینانه ضربتی بر او وارد ساخت<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۵۵.</ref>. گفته شده که [[آیه]] ۱۲۲ سوره انعام در این باره نازل شد: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زندهاش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه میرود، چون داستان کسی است در تیرگیها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدینگونه آنچه کافران میکردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه۱۲۲.</ref>. [[طبری]] اقوالی را در [[تفسیر]] آیه برمیشمرد؛ امّا در اینکه مقصود از {{متن قرآن|كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ}} [[ابوجهل]] است، [[تردید]] نمیکند<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۸، ص ۳۰.</ref>. | ||
#در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ}}<ref>«و هنگامی که نشانهای (از سوی خداوند) نزدشان آید میگویند ما هرگز ایمان نمیآوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه:۱۲۴.</ref> آمده است: [[ابوجهل]] گفت: [[سوگند]] به [[خدا]]! به او [[راضی]] نشده، هرگز از وی [[پیروی]] نمیکنیم، جز اینکه بر ما نیز چون او [[وحی]] بیاید که [[آیه]] نازل شد: و چون آنان را نشانهای بیاید، گویند هرگز [[ایمان]] نمیآوریم، مگر آنکهمانند آنچه به [[پیامبران الهی]] داده شده، به ما نیز داده شود. [بگو] [[خداوند]]، بهتر میداند که [[رسالت]] خویش را کجا قرار دهد<ref>قرطبی، ج ۷، ص ۵۳.</ref>. | #در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ}}<ref>«و هنگامی که نشانهای (از سوی خداوند) نزدشان آید میگویند ما هرگز ایمان نمیآوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه:۱۲۴.</ref> آمده است: [[ابوجهل]] گفت: [[سوگند]] به [[خدا]]! به او [[راضی]] نشده، هرگز از وی [[پیروی]] نمیکنیم، جز اینکه بر ما نیز چون او [[وحی]] بیاید که [[آیه]] نازل شد: و چون آنان را نشانهای بیاید، گویند هرگز [[ایمان]] نمیآوریم، مگر آنکهمانند آنچه به [[پیامبران الهی]] داده شده، به ما نیز داده شود. [بگو] [[خداوند]]، بهتر میداند که [[رسالت]] خویش را کجا قرار دهد<ref>قرطبی، ج ۷، ص ۵۳.</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۳: | ||
#مفسّران، [[ابوجهل]] را یکی از [[پیشوایان]] [[کفر]] دانسته که در [[آیه]] ۱۲ سوره [[توبه]] [[مسلمانان]] به [[ستیز]] با آنان [[مأمور]] شدهاند:{{متن قرآن|وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ}}<ref> و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند؛ سوره توبه، آیه:۱۲.</ref> <ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۱۳؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۷.</ref> | #مفسّران، [[ابوجهل]] را یکی از [[پیشوایان]] [[کفر]] دانسته که در [[آیه]] ۱۲ سوره [[توبه]] [[مسلمانان]] به [[ستیز]] با آنان [[مأمور]] شدهاند:{{متن قرآن|وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ}}<ref> و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند؛ سوره توبه، آیه:۱۲.</ref> <ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۱۳؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۷.</ref> | ||
#[[ابوجهل]]، [[خداوند]] را در روز [[بدر]] به [[داوری]] خواند [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«(ای کافران!) اگر پیروزی میخواستید پیروزی به سراغتان آمد و اگر (از کفر و دشمنی) دست بردارید برای شما بهتر است و اگر باز گردید ما نیز باز میگردیم و گروه شما هرگز دستتان را نخواهند گرفت هرچند بسیار باشند و (بدانید که) خداوند با مؤمنان است» سوره انفال، آیه۱۹.</ref> نازل شد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۲۷۴.</ref>. [[طبرسی]] در ذیل این [[آیه]] از قول [[ابیحمزه]] آورده که [[ابوجهل]] در روز [[بدر]] گفت: پروردگارا![[دین]] ما قدیم و [[دین]] [[محمد]] [[جدید]] است؛ پس هر یک از آنان نزد تو محبوبتر و [[رضایت]] بخشتر است، اهل آن را [[یاری]] کن!<ref>مجمع البیان ج ۴، ص ۸۱۶.</ref> | #[[ابوجهل]]، [[خداوند]] را در روز [[بدر]] به [[داوری]] خواند [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«(ای کافران!) اگر پیروزی میخواستید پیروزی به سراغتان آمد و اگر (از کفر و دشمنی) دست بردارید برای شما بهتر است و اگر باز گردید ما نیز باز میگردیم و گروه شما هرگز دستتان را نخواهند گرفت هرچند بسیار باشند و (بدانید که) خداوند با مؤمنان است» سوره انفال، آیه۱۹.</ref> نازل شد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۲۷۴.</ref>. [[طبرسی]] در ذیل این [[آیه]] از قول [[ابیحمزه]] آورده که [[ابوجهل]] در روز [[بدر]] گفت: پروردگارا![[دین]] ما قدیم و [[دین]] [[محمد]] [[جدید]] است؛ پس هر یک از آنان نزد تو محبوبتر و [[رضایت]] بخشتر است، اهل آن را [[یاری]] کن!<ref>مجمع البیان ج ۴، ص ۸۱۶.</ref> | ||
#[[ابوجهل]]، [[مشرکان]] را بر ضدّ [[پیامبر]]{{صل}} تحریک کرده، میگفت:[[محمد]]، در یثرب فرود آمده؛ پیش قراولان خویش را فرستاده و میخواهد اموالتان را بگیرد؛ بپرهیزید از اینکه دنبالهرو او باشید یا به او نزدیک شوید. به [[خدا]] [[سوگند]]! با او ساحرانی است که هرگز ندیدهام و هیچ یک از [[اصحاب]] وی را [[مشاهده]] نکردهام، جز این که با [[شیاطین]] همراه بود!<ref>ابن کثیر، ج۳، ص۲۱۱.</ref> او با این سخنان، [[آتش]] [[جنگ بدر]] را شعلهور ساخت و بخشی از مخارج آن را بر عهده گرفت. [[خداوند]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ}}<ref> بیگمان کافران داراییهای خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا میبخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب میگردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده میشوند؛ سوره انفال، آیه:۳۶.</ref>. واحدی، از کلبی [[نقل]] میکند که [[آیه]]، درباره [[دوازده تن]] از [[اطعام]] کنندگان روز [[بدر]] نازل شد که یکی از آنان [[ابوجهل]] بود<ref>اسباب النزول، ص ۱۹۵.</ref>؛ همو که ده شتر خویش را در آن واقعه نحر کرد<ref>یعقوبی، ج۲، ص ۴۵.</ref>. [[ابوجهل]]، در همین [[جنگ]] کشته و [[آیه]] ۵۰ سوره [[انفال]] درباره او و دیگر کشتگان [[بدر]] نازل شد: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش میدیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را میگیرند به چهره و پشت آنان میکوبند و (میگویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه۵۰.</ref><ref>جامعالبیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۳۰؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۸۴۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوجهل | #[[ابوجهل]]، [[مشرکان]] را بر ضدّ [[پیامبر]]{{صل}} تحریک کرده، میگفت:[[محمد]]، در یثرب فرود آمده؛ پیش قراولان خویش را فرستاده و میخواهد اموالتان را بگیرد؛ بپرهیزید از اینکه دنبالهرو او باشید یا به او نزدیک شوید. به [[خدا]] [[سوگند]]! با او ساحرانی است که هرگز ندیدهام و هیچ یک از [[اصحاب]] وی را [[مشاهده]] نکردهام، جز این که با [[شیاطین]] همراه بود!<ref>ابن کثیر، ج۳، ص۲۱۱.</ref> او با این سخنان، [[آتش]] [[جنگ بدر]] را شعلهور ساخت و بخشی از مخارج آن را بر عهده گرفت. [[خداوند]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ}}<ref> بیگمان کافران داراییهای خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا میبخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب میگردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده میشوند؛ سوره انفال، آیه:۳۶.</ref>. واحدی، از کلبی [[نقل]] میکند که [[آیه]]، درباره [[دوازده تن]] از [[اطعام]] کنندگان روز [[بدر]] نازل شد که یکی از آنان [[ابوجهل]] بود<ref>اسباب النزول، ص ۱۹۵.</ref>؛ همو که ده شتر خویش را در آن واقعه نحر کرد<ref>یعقوبی، ج۲، ص ۴۵.</ref>. [[ابوجهل]]، در همین [[جنگ]] کشته و [[آیه]] ۵۰ سوره [[انفال]] درباره او و دیگر کشتگان [[بدر]] نازل شد: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش میدیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را میگیرند به چهره و پشت آنان میکوبند و (میگویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه۵۰.</ref><ref>جامعالبیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۳۰؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۸۴۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوجهل - واسعی (مقاله)|ابوجهل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوجهل | * [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ ابوجهل - واسعی (مقاله)|ابوجهل]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']] | ||
==پانویس== | ==پانویس== |