دعوت مخفیانه پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص') |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==آغاز [[دعوت پنهانی]]== | ==آغاز [[دعوت پنهانی]]== | ||
*آنچه که در [[تاریخ]] ضبط شده است و [[روایات شیعه]] و [[سنی]] نیز بر آن صِحّه میگذارند، مخفی نگه داشتن [[رسالت پیامبر]]{{صل}} در سه<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۱۸؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۴۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۲.</ref>، چهار <ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۶؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۰۳.</ref> یا پنج<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۰۳.</ref> [[سال اول بعثت]] است. این امر در [[آیه]] ۹۴ و ۹۵ [[سوره حجر]] نیز [[تأیید]] میشود{{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref> «از این روی آنچه فرمان مییابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۴-۹۵.</ref>. | *آنچه که در [[تاریخ]] ضبط شده است و [[روایات شیعه]] و [[سنی]] نیز بر آن صِحّه میگذارند، مخفی نگه داشتن [[رسالت پیامبر]]{{صل}} در سه<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۱۸؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۴۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۲.</ref>، چهار <ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۶؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۰۳.</ref> یا پنج<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۰۳.</ref> [[سال اول بعثت]] است. این امر در [[آیه]] ۹۴ و ۹۵ [[سوره حجر]] نیز [[تأیید]] میشود{{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref> «از این روی آنچه فرمان مییابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۴-۹۵.</ref>. | ||
*[[دعوت]] مخفیانه در ابتدا امری لازم برای رو در رو نشدن [[مسلمانان]] با [[قریش]] بود. [[قریشی]] که در [[شرک]] و [[بتپرستی]] [[متعصب]] بودند؛ از این رو [[حضرت]]، دعوتش را | *[[دعوت]] مخفیانه در ابتدا امری لازم برای رو در رو نشدن [[مسلمانان]] با [[قریش]] بود. [[قریشی]] که در [[شرک]] و [[بتپرستی]] [[متعصب]] بودند؛ از این رو [[حضرت]]، دعوتش را آشکار نمیکرد و تنها بعضی از [[خویشاوندان]] و کسانی که [[امید]] به هدایتشان داشت مخفیانه به [[اسلام]] [[دعوت]] میکرد تا اینکه عدهای از [[مردم]] به ویژه [[ضعیفان]] [[قوم]] به او [[ایمان]] آوردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. [[حضرت]] در این دوره، بهشدت، اصول مخفیکاری را رعایت میفرمود؛ اما با وجود این، خبر دعوتش در میان همه تیرههای [[مکه]] پیچیده بود<ref>هاشم معروف الحسنی، سیرة المصطفی نظرة جدیده، ص۱۲۲.</ref>. | ||
*[[مشرکان]] در ابتدا قضیه را چندان جدّی نمیگرفتند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۶.</ref> و [[گمان]] میکردند سخنان [[حضرت]]، بیشتر از سخنان [[کاهنان]] و خداپرستانی [[قیس]] بن ساعده و [[زید بن عمرو]] [[امیة]] بن صلت و دیگران - که [[عبادت]] بتان را ترک کرده بودند - نیست<ref>هاشم معروف الحسنی، سیرة المصطفی نظرة جدیده، ص۱۲۳.</ref>؛ به همین [[دلیل]]، وقتی از کنار ایشان رد میشدند به مجالسشان اشاره میکردند و با [[تمسخر]] میگفتند: "از [[آسمان]]، با [[جوان]] بنیعبدالمطلب سخن گفته میشود"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴.</ref>. تا اینکه رفتهرفته بر تعداد [[مؤمنان]] افزوده شد و روزی نبود که [[مردم]] [[مکه]] از [[خواب]] برخیزند و با مرد یا [[زن]] [[مسلمانی]] روبه رو نشوند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۹۴.</ref>. این امر [[نگرانیها]] و مخالفتهایی را از سوی [[قریش]] در پی داشت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دعوت مخفیانه (مقاله)|دعوت مخفیانه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۰.</ref>. | *[[مشرکان]] در ابتدا قضیه را چندان جدّی نمیگرفتند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۶.</ref> و [[گمان]] میکردند سخنان [[حضرت]]، بیشتر از سخنان [[کاهنان]] و خداپرستانی [[قیس]] بن ساعده و [[زید بن عمرو]] [[امیة]] بن صلت و دیگران - که [[عبادت]] بتان را ترک کرده بودند - نیست<ref>هاشم معروف الحسنی، سیرة المصطفی نظرة جدیده، ص۱۲۳.</ref>؛ به همین [[دلیل]]، وقتی از کنار ایشان رد میشدند به مجالسشان اشاره میکردند و با [[تمسخر]] میگفتند: "از [[آسمان]]، با [[جوان]] بنیعبدالمطلب سخن گفته میشود"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴.</ref>. تا اینکه رفتهرفته بر تعداد [[مؤمنان]] افزوده شد و روزی نبود که [[مردم]] [[مکه]] از [[خواب]] برخیزند و با مرد یا [[زن]] [[مسلمانی]] روبه رو نشوند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۹۴.</ref>. این امر [[نگرانیها]] و مخالفتهایی را از سوی [[قریش]] در پی داشت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دعوت مخفیانه (مقاله)|دعوت مخفیانه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۰.</ref>. | ||
==رفتن به شعبهای [[مکه]]== | ==رفتن به شعبهای [[مکه]]== | ||
*در طول سه سال [[دعوت پنهانی]]، مخفی کاری، سرلوحه برنامههای [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مسلمانان]] قرار گرفته بود. در این باره واقدی از [[ابن عباس]] و او از [[سعید بن زید]] [[نقل]] کرده است: "ما [[اسلام]] خود را مخفی میکردیم و [[نماز]] نمیخواندیم؛ مگر داخل خانههای در بسته در شعب که بعضی برای بعضی دیگر نگهبانی میدادیم"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۶.</ref>. [[حضرت]]{{صل}} در طول این سه سال همراه دیگر [[مسلمانان]]، گاهی برای ادای [[واجبات]] [[دینی]]، مخفیانه به کوهها و شعبهای اطراف [[مکه]] میرفتند و [[پنهانی]] [[نماز]] میخواندند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه ج۳، ص۳۷؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۷.</ref> تا اینکه روزی [[سعد بن ابی وقاص]] با جمعی از [[مسلمانان]] مشغول [[نماز]] بودند. چند تن از [[مشرکان]] سر رسیدند و با [[ناسزا]] گفتن به آنها، ملامتشان کردند. کار به درگیری و زد و خورد کشیده شد که سر یکی از [[مشرکان]] در این درگیری [[شکست]]<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۶؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه ج۱، ص۲۶۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۷.</ref>. پس از این درگیری [[حضرت]]{{صل}} و اصحابش با مخفی شدن در [[خانه]] [[ارقم بن ابی ارقم]] در دامنه [[کوه صفا]]<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۰۳.</ref> آنجا را مرکز [[دعوت]] و محل اجتماعات خود قرار دادند<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۰۲-۴۰۳.</ref> تا [[عبادات]] و شعائرشان از انظار [[مشرکان]] دور بماند. ایشان یک ماه یا بیشتر آنجا ماندند<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۰۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۱؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و خارج نشدند تا اینکه تعدادشان به [[چهل]] نفر رسید و جمعیت [[مسلمانان]] شکل گرفته گرفت<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۱۹۷؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۷۲؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، ج۹، ص۹۱.</ref>. | *در طول سه سال [[دعوت پنهانی]]، مخفی کاری، سرلوحه برنامههای [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مسلمانان]] قرار گرفته بود. در این باره واقدی از [[ابن عباس]] و او از [[سعید بن زید]] [[نقل]] کرده است: "ما [[اسلام]] خود را مخفی میکردیم و [[نماز]] نمیخواندیم؛ مگر داخل خانههای در بسته در شعب که بعضی برای بعضی دیگر نگهبانی میدادیم"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۶.</ref>. [[حضرت]]{{صل}} در طول این سه سال همراه دیگر [[مسلمانان]]، گاهی برای ادای [[واجبات]] [[دینی]]، مخفیانه به کوهها و شعبهای اطراف [[مکه]] میرفتند و [[پنهانی]] [[نماز]] میخواندند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه ج۳، ص۳۷؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۷.</ref> تا اینکه روزی [[سعد بن ابی وقاص]] با جمعی از [[مسلمانان]] مشغول [[نماز]] بودند. چند تن از [[مشرکان]] سر رسیدند و با [[ناسزا]] گفتن به آنها، ملامتشان کردند. کار به درگیری و زد و خورد کشیده شد که سر یکی از [[مشرکان]] در این درگیری [[شکست]]<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۶؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۱۴۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه ج۱، ص۲۶۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۷.</ref>. پس از این درگیری [[حضرت]]{{صل}} و اصحابش با مخفی شدن در [[خانه]] [[ارقم بن ابی ارقم]] در دامنه [[کوه صفا]]<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۰۳.</ref> آنجا را مرکز [[دعوت]] و محل اجتماعات خود قرار دادند<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۰۲-۴۰۳.</ref> تا [[عبادات]] و شعائرشان از انظار [[مشرکان]] دور بماند. ایشان یک ماه یا بیشتر آنجا ماندند<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۰۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۳۱؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و خارج نشدند تا اینکه تعدادشان به [[چهل]] نفر رسید و جمعیت [[مسلمانان]] شکل گرفته گرفت<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۱۹۷؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۷۲؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، ج۹، ص۹۱.</ref>. | ||
*کمکم، زمان آن رسیده بود که [[پیامبر]]{{صل}} [[دعوت]] خود را به [[آگاهی]] همگان برساند؛ از این رو [[آیه]] نازل شد که [[امر الهی]] را | *کمکم، زمان آن رسیده بود که [[پیامبر]]{{صل}} [[دعوت]] خود را به [[آگاهی]] همگان برساند؛ از این رو [[آیه]] نازل شد که [[امر الهی]] را آشکار کند: {{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ * إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«از این روی آنچه فرمان مییابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان * ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۴-۹۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دعوت مخفیانه (مقاله)|دعوت مخفیانه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱.</ref>. | ||
==[[وجوب]] [[نماز]]== | ==[[وجوب]] [[نماز]]== |